ماهان شبکه ایرانیان

پشت سر مردگان غیبت نکنید!

برخی از موارد غیبت های مجاز عبارت اند از: ۱.دادخواهی از ظالم ۲

سخن گفتن به بدی، پشت سر مردگان، مورد تأیید اسلام نمی باشد و گناه است. وقتی ما در نماز میت با آن که شاید بدی هایی را هم از مرده بدانیم، می گوییم: «لا نعلم منه الا خیرا» (جز خیر از او نمی دانیم). از این رو؛ سزاوار نیست بعد از این سخن در نماز میت، سر سخن از بدی های انسان مرده باز شود.
پشت سر مردگان غیبت نکنید!

برخی از موارد غیبت های مجاز عبارت اند از: 1.دادخواهی از ظالم 2. نهی از منکر 3. پرسش و استفتا 4. غیبت دانشمند نمایان 5. غیبت متجاهر به فسق.

شیخ انصاری (ره) در تعریف غیبت می گوید: از مجموع اخبار و کلمات فقها در تعریف غیبت به دست می آید که غیبت عبارت است از: سخن گفتن پشت سر مردم، به کلامی که غیبت شونده از کلام بدش می آید. [1] غیبت از گناهان کبیره است و در آیات و روایات شدیداً از آن نهی شده است. [2]


بر اساس روایات رسیده از پیشوایان دین، حقیقت غیبت آن است که کسی درباره دیگری چیزی بگوید که اگر بشنود، خوش نمی دارد. خواه در باره نقص و عیب باشد که در خود او، یا در بدن او، و یا در دین یا دنیای او است، و یا در چیزی است که وابسته به او است.


در قرآن از غیبت کردن همانند خوردن گوشت برادر مؤمن در صورتی که مردار است یاد شده است. [3] و در روایات از غیبت کننده بعنوان منفورترین مخلوقات [4] ، بدترین مردم [5] ، شریک شیطان [6] و منافق [7] یاد شده، و برای غیبت تعبیراتی از قبیل خورشت سگان اهل جهنم [8] و عملی زشت تر از زنا بکار رفته است.


در این که چه کسانی غیبتشان حرام است؛ آیا همه مؤمنان و مسلمانانی که خدا و رستاخیر را باور دارند و به اسلام پای بندند، یا ...؟، بسیاری از علما و فقها، در پاسخ به این پرسش با استناد به آیات و روایاتی که درباره غیبت آمده است، می گویند: اساس و مناط در حرام بودن غیبت و بدگویی پشت سر دیگران، احترامی است که انسان ها از جانب دین، به دست آورده اند. از این رو کسانی که مؤمن نیستند، از آن جا که خود به خواست خویش وارد حریم ایمان نشده اند، احترامی ندارند. بنابراین، غیبت اینان روا دانسته شده است. [9]


لازم به ذکر است که در امر غیبت شرایطی معتبر دانسته شده است که با حصول مجموع آنها عنوان غیبت تحقق پیدا می کند؛ مثلا:

گاه تصوّر می شود که مفهوم غیبت و همچنین روایاتى که درباره غیبت وارد شده ناظر به افراد زنده است و مردگان را شامل نمی شود، و غیبت کردن پشت سر مرده اشکالى ندارد، ولى این اشتباه بزرگى است؛ زیرا طبق روایات؛ احترام مرده مسلمان همچون احترام زنده او است.

1. فردی که از او غیبت می شود در جمع حاضر نباشد.
2. آن سخن عیب و نقص محسوب شود.
3. این عیب از عیوب پنهان باشد.
4. فرد از شنیدن آنچه در موردش گفته می شود کراهت داشته باشد. [10]


نکته قابل ذکر آن است که گرچه غیبت از گناهان بزرگ اخلاقی و اجتماعی بوده و مفاسد و بی سامانی های خطرناکی بر آن مترتب است، اما بر اساس احادیث ائمه (ع)، در موارد ویژه ای که پای مصلحت و خیر انسان ها در میان است و هدفی مشروع و عقلایی دارد که مفاسد آن را جبران می کند، یا این که مفسده ای ندارد، به لحاظ شرعی جایز شمرده شده است.

از پیامبر اکرم (ص) آمده است: "من القی جلباب الحیاء عن وجهه فلاغیبة له"؛ کسی که پرده حیا و شرم را از روی خود کنار زند غیبتش حرام نیست. [11] از مفهوم این روایت می توان بهره برد که اگر فردی به زشتی ها افتخار می کند و هیچ حیایی قایل نمی شود، و با این عمل خویش نوعی فساد و بی بندوباری را در جامعه ترویج می کند، حرمت و شخصیت خود را از بین برده و این رفتار اوست که موجب تجویز بدگویی (غیبت) شده است.

در روایتی نیز از امام باقر علیه السلام آمده است: "سه گروه دارای حرمت و احترام نیستند (غیبت شان مباح) است: 1. هوسباز بدعتگذار 2. پیشوا و حاکم ستمگر 3. فاسقی که گناهش را علنی کند. [12]


در هر صورت برخی از موارد غیبت های مجاز عبارت اند از:


1.دادخواهی از ظالم 2. نهی از منکر 3. پرسش و استفتا 4. غیبت دانشمند نمایان 5. غیبت متجاهر به فسق.

البته طبق دیدگاه فقهای شیعه درباره متجاهر به فسق باید گفت: غیبتشان جایز است در همان گناهی که به آن تجاهر می کنند، نه گناه های مستور و پوشیده. [13] و گر نه همه مردم از آن جهت که معصوم نیستند گناهانی انجام می دهند و اگر قرار باشد غیبت کسی که گناهی مرتکب شد جایز باشد، در جامعه آبرویی برای کسی باقی نمی ماند.

سخن گفتن به بدی، پشت سر مردگان، مورد تأیید اسلام نمی باشد و گناه است. وقتی ما در نماز میت با آن که شاید بدی هایی را هم از مرده بدانیم، می گوییم: «لا نعلم منه الا خیرا» (جز خیر از او نمی دانیم). از این رو؛ سزاوار نیست بعد از این سخن در نماز میت، سر سخن از بدی های انسان مرده باز شود

یک نکته قابل تامل این است که: در بسیاری موارد از اعلام عیب فرد (غیبت) این عمل برای کسب یک اجماع کلی برای هدایت فرد به مسیر خیر و صلاح است؛ مانند شورای پزشکی که در مورد بیماری یا عیوب مخفی یک فرد گفت و گو می کنند، [14] تا بتوانند راهی جهت بهبود وضعیت جسمانی بیمار بیابند، در نتیجه مجوز برای غیبت در احکام شرعی داریم. لکن آنچه مهم است، این است که در این حالت حتماً شرایط امر به معروف و نهی از منکر لحاظ شده و طبق آن عمل شود.
با این تفصیل، بیان عیب استادی که ضعیف درس می دهد اگر به منظور رسیدن به اجماع کلی برای انتخاب استاد اصلح و مجرب باشد، در صورتی که اولاً با رعایت احترام و نگهداشت حرمت استاد باشد و ثانیاً قصد مذمت، تنقیص و تخریب او نباشد با رعایت شرایط یاد شده بلا اشکال است.


غیبت مردگان معصیت است؟

در این قسمت یک سوال ممکن است به نظر برسد و آن اینکه: آیا غیبت کردن پشت سر مرده گناه است؟ در پاسخ به این سوال باید گفت که:

گاه تصوّر می شود که مفهوم غیبت و همچنین روایاتى که درباره غیبت وارد شده ناظر به افراد زنده است و مردگان را شامل نمی شود، و غیبت کردن پشت سر مرده اشکالى ندارد، ولى این اشتباه بزرگى است؛ زیرا طبق روایات؛ احترام مرده مسلمان همچون احترام زنده او است. (الکافی، ج 7، ص 228)

بلکه می توان گفت؛ غیبت مرده از جهاتى زشت تر و ناپسندتر است؛ زیرا زندگان ممکن است روزى غیبت را بشنوند و به دفاع از خود برخیزند، ولى مرده هرگز قادر به دفاع از خود نیست، به علاوه؛ شخص غیبت کننده ممکن است افراد زنده را ببیند و از آنها حلیّت بطلبد ولى در مورد مردگان این مطلب هرگز صدق نمی کند. ((مکارم شیرازى، ناصر، اخلاق در قرآن، ج 3، ص 133)

بنابر این، سخن گفتن به بدی، پشت سر مردگان، مورد تأیید اسلام نمی باشد و گناه است. وقتی ما در نماز میت با آن که شاید بدی هایی را هم از مرده بدانیم، می گوییم: «لا نعلم منه الا خیرا» (جز خیر از او نمی دانیم). از این رو؛ سزاوار نیست بعد از این سخن در نماز میت، سر سخن از بدی های انسان مرده باز شود.


پی نوشتها:
[1] شیخ انصاری، مکاسب محرمه، ج 1، ص 276.
[2] حجرات،12؛ همزه،1.
[3] حجرات، 12
[4] غررالحکم، ج 2، ص 824، ح 3128.
[5] همان منبع، ص 381، ح 2911.
[6] بحارالانوار، ج 75، ص 25، ح21.
[7] غررالحکم، ج 1، ص 13، ح 484.
[8] همان منبع، ص 298، ح 1144.
[9] خلجی، محمد تقی، غیبت، ص 128.
[10] نراقی، محمدمهدی، جامع السعادات، ج 2، ص 293 ؛ شهید ثانی، جامع المقاصد، ج 4، ص 27.
[11] جامع السعادات، ج 2، ص 322.
[12] وسائل الشیعه، ج 8، ص 605، ح 5.
[13] نک: بهجت، محمدتقی، جامع المسائل، ج 2، ص 404.
[14] جامع السعادات، ج 2، ص 321.
منابع:
سایت اسلام کوئیست
وسائل الشیعه، ج 8
بحارالانوار، ج 75
غررالحکم، ج 2

فرآوری: آمنه اسفندیاری 


منبع : tebyan
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان