علی آهنگر در روزنامه اعتماد نوشت: "مدیریت تخاصم"؛ خداش خیر دهاد آنکه این عمارت کرد. پردازنده این عمارت دکتر عباس عراقچی، سیاستمردی برای امروز و آینده پر از مخاطره ایران و جهان بود.
ترامپ آمده است و بر صندلی قدرت تکیه میدهد. آمدنش فقط برای ما مساله نیست. او در درجه نخست مساله اروپاست. این امانوئل ماکرون است که در نخستین واکنش از خودش، از فرانسه، از ناتو و از اروپا پرسید: « دونالد ترامپ از سوی امریکاییها برای دفاع از منافع امریکاییها انتخاب شد. سوالی که ما به عنوان اروپایی باید از خود بپرسیم این است که آیا ما آماده دفاع از منافع اروپاییها هستیم؟»
پاسخ یک استراتژیست اتریشی به این پرسش ماکرون این بود که: نه. اروپا آماده دفاع از منافع خود نیست. و این دولت چپ آلمان بود که در اثرات این توفان خیلی زود سقوط کرد. و این خود اسراییل بود که دچار شکاف و بحران سیاسی و نظامی شد. آمدن ترامپ بیش از آنکه برای ما مساله باشد، بحرانی برای تجارت و اقتصاد چین است. آغازی پر از ابهام برای روسیه و اوکراین است.
بیهوده نیست که بلافاصله پوتین که دیروز در بریکس کاغذ نمادین پول بریکس را در دست گرفته بود، در پیامی با عجله ابراز داشت: روسیه هیچگاه به دنبال کنار گذاشتن دلار نبوده و نخواهد بود؛ ما از دلار دست نکشیدهایم و این کار را هم نخواهیم کرد! توفانی در پرچم ناتو و پیمان امنیتی اروپا است. صنعت و کارخانههای اروپا را میبلعد و به امریکا انتقال میدهد.
روز جمعه فایننشال تایمز با انتشار نموداری نشان داد که قیمت برق و انرژی در بریتانیا و اروپا برای صنایع و کارخانهها تا چه میزان سرسامآور است. ایلان ماسک با نشان دادن این نمودار به طعنه گفت: وای! قیمت برق در بریتانیا و اروپا بسیار گران است.
این سخن برای کارخانه و صنعت معنا دارد. معنایش این است که در این گرانی وحشتناک انرژی، کار و تولید دیگر صرفه اقتصادی ندارد. وقتی کارخانه و صنعت در سرزمینی صرفه تولید نداشته باشد به جایی مهاجرت میکند که صرفه داشته باشد و آنجا امریکاست و این یعنی پایان اروپا.
پس بسیار بیشتر از آنکه آمدن ترامپ برای ما و ایران مساله باشد، برای دیگر نقاط دنیا بحران است. راه روشن ما در این مساله آن است که طریق خرد و اندیشه را در پیش بگیریم. ترامپ نیامده است که تا قیامت بماند. او چهار سال هر چند دیرگذر دیگر میرود.
در این چهار سال، راه و روش ما همان است که دکتر عباس عراقچی با نگاه آیندهبین خود در روز اخذ رای اعتماد در مجلس بیان داشت. او راه مدیریت تخاصم را برگزید. راهی که عقل و خرد بر آن گواهی میدهد. اما به شرطها و شروطها. شرط و شروط موفقیت در مدیریت تخاصم این است که مجموعه ارکان نظام راه و شیوه این مدیریت را از بن دندان بپذیرند.
مدیریت تخاصم باید بتواند تخاصم را مدیریت کند. یعنی نخست برنامهریزی کند و اهداف و شرایط را مشخص کند که شامل اهداف دیپلماتیک، اقتصادی و امنیتی است که در مواجهه با سیاستهای ترامپ باید به آنها دست یابد. مدیریت و مدیران تخاصم باید بتوانند سازماندهی، هدایت، کنترل، ارتباطات و تصمیمگیریهای لازم را براساس وظایف عمومی مدیریت انجام دهند.
رسانهها، تریبونها و سخنرانهای روز و شب نباید اجازه داشته باشند تمام بافتههای بخش مدیریت تخاصم در دستگاه دیپلماسی کشور را با یک تیتر یا سخنرانی بر باد دهند.
تمام ارکان کشور، رسانهها و سخنرانان و اقدامکنندگان باید از ضوابط و قواعد تعیین شده از سوی مدیریت تخاصم در دستگاه دیپلماسی کشور پیروی کنند. اگر این شرایط رعایت شود، دستگاه خردمدار دیپلماسی میتواند کشور و ملت را از این بحران پیش رو بهسلامت عبور دهد.