عصر ایران؛ مهرداد خدیر- 35 سال بعد از فروریختن دیوار برلین که نمادی شد از سقوط بلوک شرق و اندک زمانی بعدتر اتحاد جماهیر شوروی فروپاشید و نوع حکومتهای اروپای شرقی تغییر کرد شاهد جهانی بدون مرز نیستیم و اگرچه دیوار برلین فروریخته اما هم دیوارهای ذهنی برپاست و هم جهان درگیر آشوب هر چند برای خود آلمانیها خوشیمن بوده است.
خروشچف رهبر شوروی از مهمترین متحد خود در اروپا- آلمان شرقی- خواست دیواری مستحکم برلین را به دو نیم تقسیم کند و شگفتا که قریب 30 سال بعد وقتی دیوار فروریخت صدای فروریختن اتحاد شوروی هم شنیده شد و در نهایت اتفاق افتاد. قرار بود آن دیوار آلمان شرقی را از آلمان غربی جدا کند تا خاطر شوروی آسوده باشد و حالا نه از دیوار خبری هست نه از آلمان شرقی نه از اتحاد شوروی اما درهای بهشت به روی آدمیان گشوده نشد چون سد و دیوار و مرز و فاصله در ذهنهاست.
35 سال پیش وقتی در چنین روزی با پتک بر دیوار برلین فرو میکوفتند تصور غالب این بود که جهان از آنچه بعد از جنگ جهانگیر دوم تجربه کرده بود فاصله میگیرد و دنیایی دیگر شکل خواهد گرفت.
35 سال بعد از فروریختن دیوار برلین البته که نشانی از آلمان شرقی نیست و آلمان دوباره واحد شده اما از آن جهان رویایی نه تنها خبری نیست که روسیه به جای اتحاد شوروییی نشسته که شرق آلمان را سهم خود میدانست و آمریکایی که بر اروپا منت میگذاشت آنان را از چنگال هیتلر نجات داده اکنون با نمادی چون دونالد ترامپ سودای سیادت جهان در سر دارد و نیمی از آمریکایی ها از شعار ترجیح آمریکا استقبال کرده و نه تنها دغدغه زنان و کودکان را در غزه و لبنان را ندارند که چه بسا مردم اوکراین را هم رها کنند و با همین امید ولادیمیر پوتین به دونالد ترامپ تبریک گفته و همین موضع ایران را به تأمل واداشته چندان که توییت وزیر خارجه ایران با ادبیات صدا و سیما متفاوت بود.
دیوار برلین فروریخت و در پی آن اتحاد شوروی فروپاشید اما برخی از دیوارهای ذهنی برجای ماند.
طنز تلخی بود که مردمان تحت سیطره جمهوری یی با نام دموکراتیک آلمان احساس اسارت کنند و برای عبور از دیوار خود را به آب و آتش بزنند و شماری جان خود را از دست بدهند.
آلمان شرقی با وعده بهشت برپا شد اما هر چه زمان گذشت قافیه را به تای غربی خود باخت و تازه اگر حمایت اتحاد شوروی نبود بعید بود همان قدر هم دوام بیاورد و چنان از درون پوسید که ظهور میخاییل گورباچف در سرزمین برادر بزرگتر عامل آن نبود بلکه پرده را برانداخت.
روشنفکران چپ که از یک سو برای آزادی نالیده و کوشیده و حتی کوچیده بودند و از جانب دیگر آرمان سوسیالیسم را دنبال و تبلیغ و همه ادیان و مکاتب دیگر را نفی میکردند به وضعیت غریبی گرفتار آمدند. اگر فروریختن دیوار برلین را که سرآغاز فروپاشی بلوک شرق بود به فال نیک میگرفتند با آن همه دل بستن به رویای عدالت چه میکردند و اگر توطئه امپریالیسم می دانستند شادی آزادی را چگونه انکار میکردند؟
با این همه واقعیت این است که دیوار فروریخت اما دروازه بهشت گشوده نشد چرا که دنیای سرمایه داری دیوارهایی دیگر اما نامرئی برپا کرده بود که جهان را به شمال و جنوب تقسیم و فاصله دارا و ندار را بیش از هر زمان دیگر کرده است.
با این همه روزی که دیوار برلین فروریخت یک روز تاریخی است علیه دیوارها و سدهایی که بشر را محصور کرده است.
در ایران خودمان این روزها همه رفع فیلترینگ شبکههای مجازی را مطالبه میکنند و فیلترینگ مگر جز دیوار است؟ دیوارها فرومیریزند و جای آنها باید پل ساخت.
تاریخ بشر پر است از دیوارهایی که ساخته و فروریخته شد. دیوار چین مشهورترین آنهاست و خوشنام ترین شان تا مردمان را در حصن حصین خود قرار دهد اما دیوار برلین حکایت جداسری بود و نباید می پایید و نپایید.
انتظار این بود که غرب پلی با جهان توسعه نیافته بنا میکرد نه آن که مرزهای خود را بیش از هر زمان دیگری به روی پشت دیوار ماندگان در جاهای دیگر جهان ببندند.
35 سال بعد از فروریختن دیوار برلین اگرچه قطعا مردمان آلمان شرقی رضایت دارند و یکی از همین سرزمین بر صدر سیاست و حکومت هم نشست اما در جاهای دیگر دنیا چنان که انتظار می رفت پل جای دیوار را نگرفته است.
از این روست که 35 سال بعد از فروریختن دیوار برلین اگرچه می توان در ستایش آزادی و پایان حصر و حصار سخن گفت اما قصه چنان نبود که می پنداشتیم. چرا که در جاهای دیگر دنیا دیوارها برکشیدند و سرزمینی به وسعت غزه به زندانی بزرگ بدل شد ووقتی برای خلاصی از آن سر به شورش زدند اقدام آنان را غربی های دیوار چشیده سرزنش کردند.
خوشا که دیوار برلین فروریخت و افسوس که بشر انگار استعداد دارد بدون آجر هم دیوار بسازد و برافرازد.
در همین ایران خودمان مطالبه رفع فیلترینگ از جنس برداشتن دیوار است و روزی این دیوار فرومی ریزد. روزی سعید مرتضوی نشریات و رسانه ها را می بست در واقع دیوار می کشید و این روزها سخنان یکی از اصول گرایان سابق در رسانه های مدرن دست به دست می شود که تند ترین اتهامات را متوجه او می کند بی آن که مرتضوی بتواند گوینده را مثل نوبت قبل پشت دیوار بیندازد و رسانه های منتشر کننده را ببندد چرا که از سپهر سیاسی ایران حذف شده است.
دیوارها فرو می ریزد و دیوار برلین یک نمونه بود اما دیوارهای ذهنی باقی است.
در ایران خودمان خالص سازی دوران رییس جمهور سابق جز دیوار سازی نبود. فیلترینگ و سانسور و نظارت استصوابی همه نمونه های دیگری از دیوار هستند و آنچه را که رییس جمهور پزشکیان به عنوان وفاق مطرح کرده نباید به تلاش برای پایان دادن به منازعات درون حاکمیت فروکاست. بلکه وفاق را باید در نقطه مقابل دیوار قرار داد.
وفاق همان توافق سازی در درون و بیرون است و چارهای نیست که در بیرون هم شروع شود چرا که اگر قرار بود روال پیشین ادامه یابد مردم رقیب رییس جمهور فعلی را برمیگزیدند. هم او که شیفتۀ دیوار بود.
دیوار و ممنوعیت حاصلی جز حسرت ندارد. به یاد آوریم که پس از حمله عراق به کویت و اندک زمانی بعد از پایان جنگ ایران و عراق که اتومبیل های خارجی بعد از یک دهه وارد ایران شد چگونه مردم با حیرت و حسرت نگاه میکردند چون سال ها بود که خودرو خارجی وارد نمیشد و از اینترنت هم خبری نبود تا دست کم نزد دیگران ببینند. دیوار یعنی حسرت و محرومیت و شگفتا که چه علاقه وافری داریم به دیوار کشیدن. تا یکی منصبی جایی می گیرد اول کاری که می کند دور خود دیوار می کشد و گاه به تماس دوستان قدیمی پاسخ نمیدهد. بخشی از گرفتاری های داخلی ما همه در یک کلمه است: دیوار. منتها به جای آن که صریحا بگویند دیوار از تعابیر دیگر استفاده می کنند و خود را پشت کلمات دیگر پنهان کرده اند.
هر چه از حجم و ارتفاع دیوارهاکاسته شود و به جای آنها دری بگشاییم و پلی بنا کنیم از وضعیت موجود فاصله گرفته ایم.
جان کلام در شعر نجیب بارور شاعر پارسی زبان افغانستانی متبلور است:
هر کجا مرز کشیدند شما پل بزنید
حرف تهران و سمرقند و سرپل بزنید
هر که از جنگ سخن گفت بخندید بر او
حرف از پنجرۀ رو به تحمل بزنید
دختران قفس افتادۀ پامیر عزیز
گلی از باغ خراسان به دو کاکل بزنید...