امام کاملا به عواطف کودکانهی دخترش توجه میکند و با اظهار محبت شایان، در آن گیر و دار جنگ و خون ریزی و شهادت، به نیازهای عاطفی او پاسخ میدهد و جنگ و جهاد، هرگز سبب بی توجهی ایشان به او نمیشود.
امام کاملا به عواطف کودکانهی دخترش توجه میکند و با اظهار محبت شایان، در آن گیر و دار جنگ و خون ریزی و شهادت، به نیازهای عاطفی او پاسخ میدهد و جنگ و جهاد، هرگز سبب بی توجهی ایشان به او نمیشود.
رشد معنوی و تربیتی کودک، مستلزم پرورش سالم عواطف او توسط والدین است. بطوریکه بخش مهمی از این وظیفه و مسئولیت سنگین تربیت فرزند، بر دوش والدین است. در این زمینه نیز روایات فراوانی وارد شده است؛ امام صادق(علیهالسلام) فرموده است:«همانا پروردگار، بندهاش را به دلیل زیادی مهرورزی نسبت به کودک خود میبخشاید.»[1] همچنین از پیغمبراکرم(صلیاللهعلیهوآله) روایت شده است: «هر کس فرزند خود را ببوسد، خدا بر او پاداشی مینویسد و هر کس فرزندش را خوشحال کند، خدا او را در روز رستاخیز شاد میگرداند.»[2] و در جای دیگری حضرت فرمود: «کودکان را دوست بدارید و نسبت به آنان مهرورزی باشید.»[3]
در جریان وداع امام حسین(علیهالسلام) با رقیه(س) نیز میبینیم که امام کاملا به عواطف کودکانهی دخترش توجه میکند و با اظهار محبت شایان، در آن گیر و دار جنگ و خون ریزی و شهادت، به نیازهای عاطفی او پاسخ میدهد و جنگ و جهاد، هرگز سبب بی توجهی ایشان به او نمیشود. جای شگفتی دارد که با آن همه مصیبت و سختیای که امام در واپسین ساعات روز عاشورا بر قلبش وارد آمده است و در آن هنگام که میان آن همه دشمن خود خوار، یکّه و تنها باقی مانده، همچنان محبت به دختر کوچکش برای او اهمیت دارد.
هنگامی که امام برای وداع واپسین به خیمهها میآید، موقع بازگشت و ادامه نبرد، رقیه(س) مانع رفتن او میشود، امّا امام از مرکب پیاده شده و او را مورد نوازش قرار میدهد، حتی بر زمین مینشیند و با فراغ کامل او را نوازش میکند. این آموزه، درس بزرگی برای رهروان خط سرخ حسینی است که هرگز خانواده و نیازهای عاطفی کودکان را مورد بیتوجهی قرار ندهند.
رعایت حدود محبت و اظهار علاقه
با وجود اینکه در آموزههای دینی، توصیه و سفارش فراوانی مبنی به اظهار و بیان علاقه نسبت به کودکان شده است، ولی این مهر ورزیدن و علاقه نشان دادن نباید مانع مصالح واقعی شود، بلکه باید با اظهار محبت مهار شده، با کوکان رفتار کرد؛ زیرا در برخی از موارد، اینگونه محبتهای بیجا، موجب از بین رفتن مصالح بزرگتری شده و یا باعث لوس شدن کودک میشود. نوازشهای بدون حدّ و حصر و توجیه نشده و خارج از حد اعتدال، عواقب بدی را در روان کودک بر جای میگذارد که پر توقّعی، زود رنجی، ضعف در برابر مشکلات، ناامیدی، عقده حقارت، سرخوردگی از اجتماع و بسیاری از فشارهای روانی دیگر، زاییدهی ارتباطات عاطفی افراطی با کودک است.
امام محمد باقر(علیهالسلام) در این باره فرموده است: «بدترین پدران، کسی است که در نیکی کردن [از حدّ اعتدال خارج شود و] به زیاده روی بگراید و بدترین فرزندان، فرزندی است که در اثر کوتاهی پدر و مادر [در انجام وظیفه، کاری کند که] به عاق والدین دچار شود.»[4]
از این رو گرچه گریه رقیه(س) قلب امام حسین(علیهالسلام) را آزار میدهد و تلاش فراوانی هم در آرام کردن فرزندش میکند، ولی این موضوع هرگز موجب نمیشود که ایشان از دفاع و جهاد منصرف شود و یا با ذلت پذیری، از دشمن تقاضای گذشت و عدم مبارزه نماید.
امام در عین حالی که دختر را آرام میکند، به سوی سرنوشت از پیش تعیین شده و قضای محقق الهی، گام بر میدارد و دلبستگی به زن و فرزند، مانع انجام تکلیف او نشده و یا حتی باعث کوچکترین لغزش و خدشهای در ایشان نمیگردد.
توجه عاطفی بیشتر به دختر
براساس آموزههای دینی، میان دختر و پسر تفاوت وجود ندارد و ملاک برتری تنها در تقواست؛ چرا که پسر شدن نوزاد در اختیار کسی نیست و خداوند است که به هر کس بخواهد دختر و به هرکس که خواست پسر میدهد.(از این رو مواردی که موجب پسرزایی یا دخترزایی میشود، صرفا زمینه است و علت تامه نیست.) مهم این است که فرزند، سالم و صالح باشد. قرآن کریم فرموده است: «یهَبُ لِمَنْ یشاءُ إِناثاً وَ یهَبُ لِمَنْ یشاءُ الذُّکُورَ أَوْ یزَوِّجُهُمْ ذُکْراناً وَ إِناثاً وَ یجْعَلُ مَنْ یشاءُ عَقیماً إِنَّهُ عَلیمٌ قَدیرٌ؛ خداوند به هر که بخواهد، دختر و به هر که بخواهد، پسر میدهد و یا پسر و دختر را با هم به وی عطا میکند و آن که را بخواهد، نازا میکند. به درستی که او دانای تواناست.»[سوره شوری، آیه49]
از این رو همواره امام حسین(علیهالسلام) پیوند عاطفی قویتری با حضرت رقیه(س) به نسبت با دیگر فرزندانش داشته و نسبت به او اظهار علاقه بیشتری مینموده است که این ارتباط عاطفی استوار، نمودهای بارزی در صحنهی روز عاشورا میان امام حسین(علیهالسلام) و رقیه(س) از خود برجای میگذارد. این پیوند همچنان مستحکم باقی میماند، به گونهای که حتی پس از شهادت امام، نیز شتاب و فعالیت بیشتری به خود میگیرد تا آنجا که علت وفات حضرت رقیه(س) را اندوه بیش از حد ناشی از فراق پدر ذکر کردهاند. این موضوع در جریاناتی که بین راه کوفه تا شام و نیز در خرابه روی میدهد به خوبی به چشم میخورد.
آموزشهای دینی و تقویت مبانی اعتقادی کودک
بدون شک و تردید، «یادگیری« از مهمترین مسائل روانی است که زمینههای آن از کودکی شکل میگیرد و با گذر زمان و بالا رفتن سن کودک، استعداد و ظرفیتهای او نیز در این راستا، بیشتر شکوفا میشود. کودک به خاطر وجود حس قوی تقلید در او، تلاش میکند تا رفتاری همسان با والدین خود بازسازی کند. وجود این حس، کمک زیادی به او در یادگیری میکند. پدران و مادران نیز میبایست از این حس قوی به سود فرزند خود استفاده کنند و با آموزشهای ابتدایی، به تدریج زمینههای آشنایی با تعالیم دینی و مبانی اعتقادی را در او به وجود آورند.
امام جعفر صادق(علیهالسلام) نیز در این باره فرموده است: «هنگامی که کودک به سه سالگی رسید، «لا اله الاّ الله» را به او آموزش دهید و او را رها کنید (همین مقدار کافی است)! وقتی هفت ماه دیگر گذشت، «محمد رسول اللّه صلیاللهعلیهوآله» را به او آموزش دهید و سپس او را رها کنید تا چهار ساله شود. آن گاه «صلوات» فرستادن را به او بیاموزید. در پنج سالگی به او سَمت راست و چپ را آموزش دهید و قبله را نشان او داده، بگویید سجده کند. آن گاه او را تا شش سالگی واگذارید؛ فقط پیش روی او نماز بخوانید و رکوع و سجود را یادش دهید تا هفت سالش هم تمام شود. وقتی هفت سالگی را پشت سر گذاشت، وضو ساختن را به او تعلیم دهید و به او بگویید که نماز بخواند تا هنگامی که نه ساله شد، وضو و نماز را به نیکی فرا آموخته باشد. و هنگامی که آن دو را به خوبی یاد گرفت، خداوند پدر و مادر او را به خاطر این آموزش آنها خواهد آمرزید.»[5]
برخی نقل کردهاند که در اثر آموزشهای دینی و اعتقادی امام حسین(علیهالسلام)، هر روز هنگام نماز که میشد، حضرت رقیه(س) سجاده پدر را پهن کرده و نماز گزاردن پدر را به نظاره میدید. او ظهر عاشورا نیز طبق عادت روزانهاش، چنین کاری را انجام میدهد و منتظر پدر میشود، امّا هر چه منتظر پدر میشود، پدرش باز نمیگردد و ... .[6]
پر واضح است که امام حسین(علیهالسلام) تلاش گستردهای را بر این گونه تربیتها نسبت به فرزند خود مبذول داشته است.
منابع:
[1]. وسائلالشیعه، ج21، ص483
[2]. همان، ج21، ص475
[3]. همان، ج21، ص483
[4]. تاریخ یعقوبی، ج2، ص486
[5]. وسائل الشیعه ج15، ص193
[6]. سرور المومنین، ص
منبع : پایگاه حوزه