ماهان شبکه ایرانیان

منابع تاریخی حمله به خانه شریف!

بسیاری از موضوعات تاریخی به میزانی در میان مردم اهمیت پیدا می کند که منابع تاریخی از ذکر آن ناگذیر خواهند بود! مساله هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) و آتش زدن در منزل از مسائل مهم تاریخی است که بسیاری از منابع تاریخی در عالم اسلامی بدان اهتمام و توجه داشته اند و آن در موضوعات مختلف و با توضیحات مفصل تا مجمل بیان کرده اند

منابع تاریخی حمله به خانه شریف!

بسیاری از موضوعات تاریخی به میزانی در میان مردم اهمیت پیدا می کند که منابع تاریخی از ذکر آن ناگذیر خواهند بود!

مساله هجوم به خانه حضرت زهرا (سلام الله علیها) و آتش زدن در منزل از مسائل مهم تاریخی است که بسیاری از منابع تاریخی در عالم اسلامی بدان اهتمام و توجه داشته اند و آن در موضوعات مختلف و با توضیحات مفصل تا مجمل بیان کرده اند.
عبدالله بن محمد بن ابی شیبه در کتاب المصنف فی الاحادیث و الآثار از زیدبن اسلم از پدرش نقل می کند :
« وقتی که برای ابوبکر پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) بیعت گرفته شد علی (علیه السلام) و زبیر به خانه فاطمه (سلام الله علیها) تردد داشتند و در امورشان با هم مشورت می کردند هنگامی که این خبر به خلیفه دوم رسید بر فاطمه وارد شد و گفت ای دختر رسول خدا به خدا قسم کسی از مردم نزد من محبوبتراز پدرت نبوده و اکنون کسی از مردم محبوبتر از شما نیست ولی به خدا قسم این مانع نمی شود اگر بار دیگر این گروه در اینجا جمع شوند دستور دهم خانه را با آنان بسوزانند وقتی که خلیفه دوم خارج شد فاطمه نزد آنان رفت و گفت که خلیفه دوم نزد من آمد و سوگند یاد کرد که اگر دوباره برگردید خانه را با شما بسوزاند به خدا قسم او به سوگندش عمل می کند پس اینجا را ترک کنید ، آنها خانه را ترک کردند و دیگر بر نگشتند تا اینکه با خلیفه اول بیعت کردند.(1)
همچنین در روایتی دیگر احمد بن یحیی معروف به بلاذری می نویسد:
خلیفه اول به سراغ علی(علیه السلام) برای بیعت فرستاد، و علی امتناع نمود پس خلیفه دوم آمد و با او شعله ای از آتش بود، و فاطمه(سلام الله علیها) در درب حجره با او روبرو می شود و می گوید: ای پسر خطاب آیا آمدی خانه ام را بسوزانی؟ گفت: آری، چون این مهمترین چیزی است که پدر تو آورده است...
طبری نیز متوفای سنه 310 در تاریخ معروفش چنین می نویسد:
اتی عُمر بن الخطّاب منزل علی وفیه طلحه و الزبیر و رجال من المهاجرین فقال: واللّهِ لُحْرِقَنَّ عَلَیْکُمْ او لَتخْرجُنَّ اِلی الْبَیعه.
خلیفه دوم به منزل علی آمد و در آن خانه طلحه و زبیر و جمعی از مهاجرین بودند خلیفه دوم گفت: «به خدا قسم یا خانه را بر شما آتش می زنم و یا اینکه بیرون می آیید و بیعت می کنید».روایت دیگری از خلیفه دوّم نقل می کند که پس از رحلت پیامبر، علی و زبیر و یارانشان از بیعت خودداری کردند و همه انصار نیز امتناع ورزیدند ولی همه مهاجرین برای تعیین خلیفه نزد خلیفه اول اجتماع کردند.(2) (وی بیان نمی کند که از مخالفین چگونه بیعت گرفته اند).
بسیاری از موضوعات تاریخی به میزانی در میان مردم اهمیت پیدا می کند که منابع تاریخی از ذکر آن ناگذیر خواهند بود!
ایشان همچنین از سیف بن عمر نقل می کند که: کسی از بیعت با خلیفه اول امتناع نکرد مگرمرتّد و یا کسی که نزدیک بود مرتّد شود، و کسی از مهاجرین از بیعت با ابوبکر خودداری نکرد.
و همچنین از سیف بن عمر نقل می کند که: علی در خانه اش نشسته بود و به او خبر رسید که خلیفه اول در مسجد برای بیعت نشسته است، علی با عجله ای که داشت تنها با پیراهن تنش بدون ازار و ردا وارد مسجد شد تا مبادا در امر بیعت تأخیری داشته باشد و سپس بیعت کرد و کنار خلیفه اول نشست و کسی را فرستاد تا لباس او را از خانه بیاورند. در حالی که او در نقل دیگر از زهری آورده است که علی و بنی هاشم (همگی شان) تا شش ماه (رحلت فاطمه زهرا«سلام الله علیها» ) با خلیفه اول بیعت نکردند. طبری بدون اینکه برای این روایات متناقض چاره ای بیندیشد به مطالب بعدی منتقل می شود.
تحلیل ماجرا
خلیفه اول پس از تشکیل سقیفه بنی ساعده برای تحکیم و تثبیت خلافت به سراغ متخلّفین از پیعت فرستاد، و در رأس کسانی که از بیعت با او خودداری کرده و در مسجد جهت بیعت حاضر نشده بود امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب و تنی چند از صحابه پیامبر چون زبیر و سلمان و عمار بودند،خلیفه اول گروهی را به در خانه امیرالمؤمنین جهت دعوت برای بیعت فرستاد، و تأکید کرد که در صورت امتناع از آمدن با آنها بجنگند، در اجرای این فرمان به همان گونه ای که ذکر کردیم این گروه با در بسته مواجه شدند و خلیفه دوم نخست تهدید به آتش زدن خانه نمود و به دنبال باز شدن در ، یا آتش زدن و یا شکستن آن با گروهی وارد خانه شد و به دختر پیامبر در این حادثه آسیب رساندند به گونه ای که دختر رسول اللّه (صلی الله علیه وآله وسلم) فرزند سِقْط کرد. سپس امام(علیه السلام) را با وضع زننده و بسیار نامطلوب از خانه بیرون آوردند و به زور به مسجد بردند. این مطالب به همانگونه ای که بررسی کردیم با صرف نظر از جزئیات آن، از نظر تاریخی قابل اثبات است. گرچه برخی از قسمتها و بخشهای این حادثه ناگوار در بعضی از متون اهل سنّت نیآمده است، یا برخی از نویسندگان در بعضی از مسائل توقف کرده و سکوت تعمّدی را بر نقل ترجیح دادند، ولی با نقل گوشه های دیگر حادثه عملاً اصل ماجرا را تأیید کرده اند، و جای ابهام و ایراد برای کسی باقی نمی ماند.
پی نوشت ها:
1. الاخبار الدخیله ، علامه شیخ محمد تقی تستری .
2. الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد ، شیخ مفید ، ناشر کنگره شیخ مفید.

مجید بابایی


منبع : تبیان
قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان