اصطلاحات علم الحدیث

صحابه (بکسر صاد و فتح آن) جمع صاحب بمعنی یار و در اصطلاح این فن کسی را گویند که پیغمبر اکرم را در حال اسلام دیدار کرده باشد، و صحابی منسوب بآنست (۱).ولی عرفا صحابی بکسی می گویند که مدت مصاحبتش زیاد باشد (۲).

بخش دوم

صحابه:

صحابه (بکسر صاد و فتح آن) جمع صاحب بمعنی یار و در اصطلاح این فن کسی را گویند که پیغمبر اکرم را در حال اسلام دیدار کرده باشد، و صحابی منسوب بآنست (1).ولی عرفا صحابی بکسی می گویند که مدت مصاحبتش زیاد باشد (2).

شماره اصحاب رسول اکرم، هنگام فوت آنحضرت یکصد و چهارده هزار نفر بوده که از آن میان در حدود یکصدهزار نفر از آنجناب استماع حدیث کرده اند (3).و آخرین کسی که از آنان درگذشت، ابو الطفیل عامر بن واثله بود که بسال 110 هجری وفات کرده (4).

جمعی از صحابه هنگام فوت پیغمبر هنوز دوران کودکی می سپردند.بنابر این بیشتر روایات اینان از پیغمبر بتوسط صحابه دیگر آنجناب است.زیرا «نوعا» خود کمتر بفیض استماع حدیث از آنحضرت موفق شده اند (5).مشهور اهل سنت تمامی اصحاب پیغمبر را عادل می دانند ابن حجر در (الاصابه) گوید: اتفق اهل السنة علی ان الجمیع عدول.

تابعین

جمع تابعی است و تابعی منسوب بتابع و تابعه می باشد (6).تابعی کسی است که خود پیغمبر را دیدار نکرده باشد ولی اصحاب آنحضرت را در حال اسلام درک نموده باشد.

و چنانچه کسی هیچیک از صحابه را (در حال اسلام) ندیده ولی با تابعین ملاقات کرده ویرا تبع تابعین (جمع: اتباع تابعین) نامند.

مراتب تابعین و اتباع نیز مختلف است و می توان طبقات آنان را چنین خلاصه کرد (7):

1 کبار تابعین چون سعید بن مسیب.

2 طبقه وسطی چون حسن بصری و ابن سیرین.

3 کسانی که بیشتر روایاتشان از طبقه اول است.مانند زهری و قتاده.

4 کسانی که بیش از یک یا دو تن صحابی را درک نکرده اند مانند اعمش.

5 طبقه آنان که همزمان دسته اخیر بوده ولی بملاقات صحابه نائل نشده اند.مانند ابن جریج .

6 کبار اتباع تابعین مانند مالک بن انس و سفیان ثوری.

7 طبقه وسطی از اتباع مانند ابن عیینه و ابن علیه.

8 طبقه صغری مانند شافعی و ابو داود طیالسی.

9 طبقه کسانی که تابعین را ندیده و از اتباع نقل حدیث کرده اند مانند ابن حنبل.

از این جمله طبقه اول پیش از قرن اول در گذشته اند و بقیه تابعین پس از قرن یکم.

مخضرم:

بکسانی که اسلام و جاهلیت را درک نموده ولی بشرف صحبت رسول اکرم نائل نشده اند، اطلاق شده.بنابر این مخضرمین در شمار تابعین معدودند.

در وجه اشتقال آن گفته اند که اهل جاهلیت پس از قبول اسلام، گوش شتران خود را می بریدند تا در جنگلهای مسلمین با کفار مشخص بوده، جزو غنائم برده نشود.

حاکم از گفته مسلم (صاحب صحیح) نام جمعی از تابعین را می برد که زمان جاهلیت را درک نموده ولی بشرف صحبت پیغمبر نائل نشده اند.

نواب اربعه

بیشتر امامان، در بلاد مختلف از خود نائب یا نائبانی داشته اند که مراجعات شیعه بآنها محول بوده است.اینان چون بشخصه از طرف امام منصوب می شدند نواب خاص امام بودند که حوزه اختیارات آنها نیز توسط امام تعیین می گردید.در مقابل، نواب عام امام اند که در عصر غیبت مرجع احکام و محل مراجعات مردم در داوری ها می باشند.از نائبان خاص امام چهار تن که در عصر غیبت واسطه بین امام عصر و شیعیان بوده اند بنواب اربعه معروف اند.

اینان طی 69 سال یعنی از سال 260 ه که رحلت امام حسن عسکری (ع) واقع شده، تا سال 329 ه که غیبت صغری تمام و غیبت کبری شروع گردید، ما بین امام و مردم وساطت داشتند.بدین ترتیب:

1 ابو عمر، عثمان بن سعید عمر وی، که از طرف امام دهم و یازدهم نیز منصوب بوده.

حضرت هادی (ع) درباره وی فرمود: هذا ابو عمر و الثقة الامین.ما قاله لکم فعنی یقوله، و ما اداه الیکم فعنی یؤدیه.از حضرت عسکری (ع) نیز درباره وی نقل شده که فرمود: هذا ابو عمرو الثقة الامین.ثقة الماضی و ثقتی فی المحیا و فی الممات.فما قاله لکم، فعنی یقوله.و ما ادی الیکم، فعنی یؤدیه.نیز درباره وی فرمود: (اشهد و علی ان عثمان بن سعید العمروی وکیلی.و ان ابنه محمدا، وکیل ابنی مهدیکم) .

در روایتی باحمد بن اسحق قمی فرمود: العمروی و ابنه ثقتان فما ادیا الیک فعنی یؤدیان .و ما قالاه لک، فعنی یقولان.فاسمع لهماو اطعهما.فانهما الثقتان المأمونان.

2 ابو جعفر محمد بن عثمان عمروی (متقدم الذکر) که قریب پنجاه سال از ناحیه امام نیابت و وکالت داشته و در 304 یا 305 هجری در گذشته.زیرا وی حتی در زمان امام قبل، نیز سمت وکالت داشته.

3 ابو القاسم، حسین بن روح نوبختی، که بتنصیص محمد بن عثمان (نائب دوم امام) جانشین وی و نیابت از امام داشته.فوتش در 329 ه اتفاق افتاد.

4 علی بن محمد سمری که بسال 329 ه درگذشت و قبل از وفات خود توقیعی بدین مضمون از امام (ع)، خطاب بوی صادر گردید: بسم الله الرحمن الرحیم، یا علی بن محمد السمری، عظم الله اجر اخوانک فیک.فانک میت ما بینک و بین ستة ایام.فاجمع امرک و لا توص الی احد.

بدینقرار مدت غیبت صغری (که زمان نیابت و وساطت این چهار تن باشد) 69 سال (از سال 260 که فوت حضرت عسکری است تا 329 که فوت آخرین نائب امام است) طول کشید.

ولی طبرسی در اعلام الوری (ص 254 چاپ سنگی) گوید: و کانت مدة هذه الغیبة اربعا و سبعین سنة، وی مدت غیبت را از زمان تولد حضرت که در سال 250 است گرفته، و این سخن بلحاظ پنهان بودن شخص آنحضرت، از آغاز تولد، صحیح است.ولی چنانچه ما مدت غیبت را بلحاظ اختفاء امام بدانیم همانست که گفته شد.

(رک: غیبت شیخ طوسی، اعلام الوری طبرسی، رجال کبیر، رجال بوعلی، خاندان نوبختی، فوائد الرضویه محدث قمی ونوادر فیض ص 157) .

سند:

سند همان زنجیره راویان حدیث است که متن را از معصوم خبر می دهند (8) (9).

اسناد:

رفع حدیث و رساندن آنست بگوینده اولی (10).لفظ اسناد چون مصدر است بطور جمع و تثنیه آورده نمی شود.مگر اینکه بمعنی سند استعمال شود مثلا بگوئیم: روی الشیخ هذا الحدیث باسانید مختلفة.

نقل احادیث مسندا، از اختصاصات مسلمین است که در امم دیگر مانند یهود و نصاری نیست (11).ابو علی جیانی فرموده: حقتعالی این امت را بسه چیز اختصاص داده که بامم پیشین عنایت نفرموده: اسناد، انساب، اعراب.

متن:

الفاظی است که معنی حدیث بدان استوار است (12).

وجه و طریق

مرادف باسند و بمعنی سلسله راویانی است که توسط آنان حدیث از معصوم نقل می شود.مثلا گفته می شود: نقل الشیخ هذا الحدیث بهذه الطریق.او هذا حدیث لا یعرف الا من هذا الوجه .

مسند: (بصیغه اسم فاعل)

اصطلاحا کسی را گویند که حدیث را با سند نقل کند چه از کیفیت اسناد اطلاع داشته باشد و چه فقط ناقل و راوی آن باشد.

محدث:

کسی را گویند که اسانید را شناخته و بعلل و نقائص حدیث آشنائی داشته باشد.و اسماء راویان و حال آنان را بداند.و از متون روائی مقدار معتنابهی حفظ باشد.

حافظ (جمع: حفاظ):

در درجه بالاتری است.که می بایست بر سنن رسول اکرم اطلاع داشته و موارد اتفاق و اختلاف آنرا بداند.و با حوال راویان و طبقات مشایخ حدیث، کاملا اطلاع داشته باشد.

فتح الدین ابن سید الناس گوید: محدث در عصر ما بر کسی که بعلم حدیث از حیث روایت و درایت اشتغال داشته باشد، و بیشتر روات و روایات عصر خود را بداند، اطلاق می شود.ولی اگر دائره معلومات وی وسعت بیشتری داشته باشد، بدانسان که طبقات مشایخ حدیث را بشناسد حافظ نامیده می شود.

ابو شامه گوید: علوم حدیث سه است:

1 حفظ متون و شناسائی غریب الحدیث و فهم آن.

2 حفظ اسانید و معرفت رجال سند.

3 جمع حدیث و سماع و نوشتن آن.

حافظ بن حجر پس از نقل کلام وی، اضافه می کند: هر کس این سه فن را جامع باشد وی محدث کامل است.و گرنه در مرتبه پائین تر قرار دارد (13).

دکتر صبحی صالح گوید (14): مهمترین صنعتی که برای حافظ ذکر کرده اند عبارت است از: دانستن طبقات مشایخ حدیث بطوری که بیشتر راویان هر طبقه را بشناسد.

سپس اضافه می کند: اینگونه افراد در طول زمان و بلاد، بندرت یافت می شوند.زیرا وجود صفاتی که برای حافظ شمرده اند، و لزوم سعه اطلاع وی، در کمتر کسی جمع می گردد.آنگاه جمعی از حفاظ را نام می برد (که طبق منقولات.در شماره نوشته های حدیثی آنان یا محفوظاتشان رقمهای مبالغه آمیزی یاد شده.که ما طبق قواعدی که برای تشخیص مجعولات ذکر کردیم، ناگزیریم بعض ارقام مزبور را نیز بمعنی حقیقی ندانیم) .

مثلا درباره امام احمد بن حنبل می نویسد: که پس از درگذشت وی دوازده بار کتاب حدیث از وی بازماند که تمام را حفظ داشت.

نیز درباره ابن عقده، نقل می کند که: چهار برادر طی اقامت خود در کوفه هر یک صد هزار حدیث باملاء ابن عقده نوشتند و هنگام مراجعت و تودیع استاد، بآنان اظهار داشت: شما بهمین قلیل اکتفا کردید؟ من کمترین مقداری که از یک استاد سماع نمودم بالغ بر یکصد هزار حدیث می شود (15).بعضی نیز گفته اند حافظ کسی را گویند که صد هزار حدیث با سند آن حفظ داشته باشد.

مخرج مخرج: #*

معمولا بصاحب یکی از صحاح، یادیگر کتب معروف حدیث، اطلاق می شود.که بعنوان مرجع، حدیث از وی نقل شده است.بنابر این مخرج یا مخرج (از باب افعال و تفعیل) کسی است که حدیث را در کتاب خود آورده.چون کلینی و شیخ طوسی در کافی و تهذیب.مثلا: خرجه الکلینی او اخرجه : ذکره.

ولی گاهی لفظ مخرج (بصیغه اسم مکان) گفته می شود و مراد از آن روات حدیث است.چنانکه گفته می شود: عرف مخرجه: ای رجاله الراوون عنه.

ولی میرداماد فرموده: تخریج متن حدیث، عبارت است از نقل موضع حاجت از آن.و اخراج آن، نقل تمام حدیث.

معنی دیگری نیز برای آن یاد کرده: که تخریج، استخراج حدیثی است از کتب بسنداصح و متن محکم تر.ولی اخراج، مطلق نقل حدیثی از کتاب است.

طبقه:

در اصطلاح جماعتی را گویند که معمولا هم سن و در ملاقات مشایخ با یکدیگر همعصر و شریک باشند.

شیخ:

استاد حدیث، و کسی است که راوی، از وی حدیث را فرا می گیرد.و مراد از شیخ در کتب حدیث امامیه، شیخ طوسی است.

مشیخه:

جمعی از شیوخ محدث و صاحب کتاب است که از آنان روایت حدیث می کند (16).

اعتبار:

تتبع طرق حدیث است از جوامع و مسانید و اجزاء، تا معلوم گردد که حدیث مزبور، بتوسط راوی دیگری نیز نقل شده؟ یا خیر.بعبارت دیگر.حدیث، متابع است یا خیر (17).

مولی:

این لفظ که در سند احادیث، زیاد آمده (مثلا مولی فلان) بیکی از سه معنی استعمال شده : 1 سید (آقا و مالک عبد) . عبد (بنده) .3 حلیف (هم پیمان) .

مملی:

کسی است که حدیث را القاء (دیکته) می کند (18).

مستملی:

کسی که تقاضای املاء حدیث از شیخ (استاد می کند) .

معید:

کسی است که حدیثی را که از شیخ می شنود، برای دیگران بازگو کند (19).

عدة:

جماعتی از مشایخ حدیث ناقل اند که بتوسط آنان، روایت را نقل می کند (20).مسند (جمع: مسانید):

کتاب حدیثی است که در آن روایات، بترتیب صحابه (چه بحروف تهجی و چه بحسب سابقه اسلامی) جمع آوری شده باشد (21).

معجم (جمع: معاجم):

کتاب حدیثی است که روایات، در آن بترتیب صحابه یا شیوخ یا بلدان جمع آوری شده باشد ولی معمولا معجم بر کتابی که احادیث آن بترتیب حروف تهجی آورده شده، اطلاق می شود، مانند معجم طبرانی، از احمد تا یونس و سپس نام راویانی که بکنیه معروف اند و در آخر نام روات از نساء آمده است (22).

مستدرک

کتابی است که بعنوان متمم کتابی دیگر و با همان شروط، احادیثی را که از کتاب سلف فوت شده، گرد آوری نموده باشد.مانند مستدرک صحیحین، از حاکم نیشابوری و مستدرک وسائل الشیعه، از محدث نوری.

مستخرج (جمع: مستخرجات):

کتابی است که نویسنده، روایات کتاب حدیثی را بغیر اسناد صاحب کتاب (بلکه باسندی که خود از شیوخ خویش برای آن حدیث می داند) نقل کند (23).مانند مستخرج ابی بکر اسماعیلی و برقانی.و ابی احمد الغطریفی.و ابی عبد الله بن ابی ذهل.و ابی بکر بن مردویه نسبت به صحیح بخاری، و مستخرج ابی عوانه اسفرائنی.و ابی جعفر بن حمدان.و محمد بن رجاء نیشابوری و جوزقی.و ابی احمد شارکی.و ابی الولید قرشی.و ابی عمران جوینی.و ابی نصر طوسی.و ابی سعید خیری.که تمام بر صحیح مسلم است (24).

جزء (جمع: اجزاء):

مجموعه حدیثی است که فقط از یک شیخ نقل گردیده.یا درپیرامون یک مطلب جمع آوری شده باشد .مانند جزء سیوطی در صلوة ضحی و از همین باب است، احادیث عددیه چون ثنائیات و ثلاثیات (مانند اجزاء خصال شیخ صدوق و اثنی عشریه ابن قاسم عاملی) .

نوادر:

وحید بهبهانی در معنی آن فرموده: ظاهرا کتابی استکه در آن احادیث متفرقی که بواسطه کمی وقلت، تحت عنوان بابی قرار نمی گیرد، جمع آوری شده باشد.

چنانکه در کتب متداول نیز مشاهده می شود که معمولا بابی برای نوادر اخبار، باز می گذارند .

ولی بعض افاضل گوید: معمولا برای روات تا بمعصوم، طریق خاصی بوده که بهمان وسائط، نقل حدیث می کرده اند.بنابر این چنانچه بغیر طریق مزبور روایتی نقل کنند آنرا نوادر نامند .بنظر می رسد که معنی اخیر، اصطلاح روات و اصحاب ائمه باشد، چنانکه در مجامع حدیث بمعنی اول آمده.

خاتمه

چون از اصطلاحات علم الحدیث سخن رفت.مناسب است اختصاراتی که نسبت باسامی اساتید و کتب مشهور این فن، و همچنین علم رجال (که از شعب علم الحدیث است) متداول و معمول است بازگو کنیم:

علائم اختصاری نام مصنفین حدیث و رجال

شیخ صدوق (ق) ابن غضائری (غض)

شیخ طوسی (خ) شهید ثانی (شه)

فضل بن شاذان (فش) شیخ یوسف بحرانی (سف)

ابن عقده (عقد) سید بن طاووس (25) (طس)

رموزیکه برای شناسائی عصر اصحاب پیغمبر و ائمه «در کتب رجال» آمده است

برای اصحاب رسول اکرم (ص) (ل)

برای اصحاب امیر المؤمنین علی (ع) (ی)

برای اصحاب امام حسن (ع) (ن)

برای اصحاب امام حسین (ع) (سین)

برای اصحاب حضرت سجاد (علی بن الحسین (ع) (ین)

برای اصحاب امام باقر (ع) (قر)

برای اصحاب حضرت صادق (ع) (ق)

برای اصحاب حضرت موسی بن جعفر کاظم (ع) (ظم)

برای اصحاب حضرت رضا (ع) (ضا)

برای اصحاب حضرت جواد (ع) (ج)

برای اصحاب حضرت هادی (ع) (دی)

برای اصحاب حضرت عسکری (ع) (کر) (26)

برای کسانی که از هیچیک از معصومین نقل حدیث نکرده اند (لم) .

اسامی کتب مهم و مشهور حدیث شیعه و رمز هر یک (27)

کافی، تألیف: محمد بن یعقوب کلینی متوفای سال 329 ه (کا) من لا یحضره الفقیه، تألیف : شیخ صدوق (محمد بن علی بن بابویه قمی) متوفای سال 381 (یه)

تهذیب، تألیف: شیخ طوسی (محمد بن حسن) متوفای سال 260 (یب)

استبصار، تألیف: شیخ طوسی (صا)

عیون اخبار الرضا، تألیف شیخ صدوق (ن)

علل الشرایع، تألیف: شیخ صدوق (ع)

اکمال الدین، تألیف: شیخ صدوق (ک) توحید، تألیف: شیخ صدوق (ید)

خصال، تألیف: شیخ صدوق (ل)

امالی، تألیف: شیخ صدوق (لی)

ثواب الاعمال، تألیف: شیخ صدوق (ثو)

معانی الاخبار، تألیف: شیخ صدوق (مع)

قرب الاسناد، تألیف: حمیری (عبد الله بن جعفر قمی) از اصحاب امام هادی و عسکری (ب)

بصائر الدرجات، تألیف: صفار (محمد بن حسن قمی) متوفای سال 290 (ئر)

امالی، تألیف: شیخ طوسی (ما)

غیبت، تألیف: شیخ طوسی (غط)

مصباح المتهجد، تألیف: شیخ طوسی (مصبا)

ارشاد، تألیف: دیلمی (حسن بن محمد) معاصر شهید اول (شا)

مجالس، تألیف: شیخ مفید (محمد بن محمد بن نعمان بغدادی) متوفای 413 (جا)

اختصاص، تألیف: شیخ مفید (ختص)

کامل الزیاره، تألیف: ابن قولویه (جعفر بن محمد بن جعفر قمی) متوفای حدود 369 (28) (مل)

محاسن، تألیف: برقی (احمد بن محمد بن خالد قمی) متوفای سال 274 (سن) تفسیر قمی، از: (علی بن ابراهیم بن هاشم)، از مشایخ کلینی (فس)

تفسیر عیاشی، از: (محمد بن مسعود کوفی)، قریب العصر کلینی (شی)

روضة الواعظین، تألیف، فتال نیشابوری (محمد بن حسن بن علی)، از مشایخ ابن شهر آشوب (ضه)

اعلام الوری، تألیف: شیخ طبرسی (فضل بن حسن بن فضل صاحب مجمع البیان) متوفای 548 (عم)

مکارم الاخلاق، تألیف: طبرسی (حسن بن فضل، فرزند صاحب مجمع) (مکا)

احتجاج، تألیف، طبرسی (احمد بن علی بن ابیطالب) از مشایخ ابن شهر آشوب (ج)

مناقب، تألیف ابن شهر آشوب مازندرانی متوفای 588 (قب)

کشف الغمه، تألیف: اربلی (علی بن عیسی) که در 687 تألیف شده (کشف)

تحف العقول، تألیف: حسن بن علی بن شعبه حرانی که از ابو علی بن همام متوفای 332 نقل حدیث می کند (ف)

تنبیه الخواطر (مجموعه ورام)، تألیف ورام بن ابی فراس متوفای 605 (نبه)

نهج البلاغه، تألیف: سید رضی (محمد بن حسین بن موسی) متوفای 406 (نهج)

طب الائمه، تألیف: ابو العباس مستغفری (جعفر بن محمد بن ابی بکر) متوفای 432 (طب) خرائج و جرائح (29) ، تألیف: قطب الدین راوندی (سعید بن هبة الله) متوفای 573 (یج)

طرائف، تألیف، سید بن طاووس (رضی الدین علی بن موسی) متوفای 664 (یف)

جمال الاسبوع، تألیف: سید بن طاووس (جم)

اقبال الاعمال، تألیف: سید بن طاووس (قل)

مصباح الزائر، تألیف: سید بن طاووس (صبا)

غوالی اللئالی، تألیف ابن ابی الجمهور احسائی (محمد بن علی بن ابراهیم) زنده 895 (غو)

جامع الاخبار، تألیف؟ (جع)

کتاب الغیبة، تألیف: نعمانی (محمد بن ابراهیم بن ابی جعفر) راوی از شیخ کلینی (نی)

سرائر، تألیف: ابن ادریس حلی (محمد بن احمد) متوفی 598 (سر) (30)

بشارة المصطفی، تألیف: طبری (محمد بن علی بن محمد آملی، عماد الدین طبری که از پسر شیخ طوسی روایت می کند) (بشا)

عیون و محاسن، تألیف: شیخ مفید متوفای 413 (عین)

غررودرر، تألیف: سید مرتضی (علی بن حسین بن موسی) متوفای سال 436 (غر) مصباح کفعمی، تألیف: شیخ کفعمی (ابراهیم بن علی بن حسن جبعی) تاریخ تألیف مصباح در 859 (کف)

البلد الامین، تألیف: شیخ کفعمی (لد)

تفسیر فرات، تألیف: فرات بن ابراهیم کوفی (فر)

دعائم الاسلام، تألیف: قاضی نعمان مصری بن محمد متوفای سال 363 (عا)

مهج الدعوات، تألیف: سید بن طاووس (صاحب کتب اقبال و جمال الاسبوع) (مهج) (31)

رموز کتب حدیث اهل سنت

صحیح بخاری (خ)

صحیح مسلم (م)

موطأ مالک (ط)

جامع ترمذی (ت)

سنن ابو داود (د)

سنن نسائی (س)

سنن ابن ماجه (32) (جه)

کتب رجال شیعه و علامت اختصار هر یک

رجال کشی، تألیف: شیخ کشی (33) محمد بن عمر بن عبد العزیز تلمیذ عیاشی (کش)

رجال نجاشی، تألیف: شیخ نجاشی، احمد بن عباس متوفای 450 (جش)

فهرست شیخ، تألیف: شیخ طوسی (ست)

رجال شیخ، تألیف: شیخ طوسی (34) (جخ)

خلاصة الاقوال، تألیف: علامه حلی، حسن بن یوسف متوفای 726 (صه)

ایضاح الاشتباه، تألیف: علامه حلی (ضح)

رجال برقی، تألیف احمد بن محمد بن خالد برقی متوفای سال 274 یا 280 (35) (قی)

رجال ابن داود، تألیف: ابن داود حلی، حسن بن علی بن داود متولد 647 (36) (د) فهرست ابن شهر آشوب (معالم العلماء)، تألیف: محمد بن علی بن شهر آشوب مازندرانی متوفای 588 (ب)

فهرست منتجب الدین (37) ، تألیف: منتجب الدین، علی بن عبید الله بن بابویه متوفای 585 (38) (عه)

رجال عقیقی، تألیف: علی بن احمد (39) (عق)

رجال کبیر یا رجال استرآبادی (منهج المقال)، تألیف: میرزا محمد استرآبادی بن علی بن ابراهیم متوفای 1028 (40) (هج)

تعلیقه بهبهانی بر منهج المقال، تألیف وحید بهبهانی، محمد باقر بن محمد اکمل 1206 یا 1208 (تعق)

امل الآمل، تألیف شیخ حر عاملی محمد بن حسن مشغری متوفای 1104 (مل)

مشترکات کاظمی (هدایة المحدثین)، محقق کاظمی (محمد امین) تلمیذ شیخ طریحی (مشکا)

نقد الرجال (معروف برجال میر مصطفی)، از: تفریشی (سید مصطفی بن حسین) زنده 1044لؤلؤة البحرین، تألیف: فاضل بحرانی (شیخ یوسف بن احمد) متوفای 1286 (سف)

مجمع الرجال، تألیف: قهپائی مولی عنایة الله تلمیذ شیخ بهائی (مجمع)

حاوی الاقوال، تألیف: شیخ عبد النبی جزائری بن سعد الغروی زنده 1013 (41) (حاوی)

خاتمه مستدرک الوسائل، تألیف: حاجی نوری (میرزا حسین بن محمد تقی طبرسی) متوفای 1320 (خک)

پی نوشت ها:

1 الصحابی من لقی النبی صلی الله علیه و آله و سلم مؤمنا به و مات علی الایمان (الاصابة ص 10) .

2 لکن العرف یخصص هذا الاسم بمن کثرت صحبته (جامع الاصول جزری ج 1 ص 74) .

3 الاصابة فی تمییز اصحابة ص .4

4 نام آخرین صحابه پیغمبر در بلاد اسلامی را در همین کتاب قبلا یاد کردیم.

5 گروهی از دانشمندان، احوال صحابه را مستقلا یا در ضمن مجموعه ای تدوین کرده اند.

کتبی که مستقلا در شرح حال صحابه تألیف و نشر یافته عبارت است از:

1 الاستیعاب فی اسماء الاصحاب از حافظ ابی عمرو، یوسف بن عبد الله، معروف بابن عبد البر قرطبی متوفی 463 ه که ترجمه 3500 تن از صحابه را حاوی است که بانضمام (الاصابه) در مصر چاپ شده.

2 اسد الغابه فی معرفة الصحابة از ابن اثیر (علی بن ابی الکرم) متوفی 630 ه که شامل ترجمه 7554 صحابی است.این کتاب توسط ذهبی، شمس الدین محمد بن احمد (م 748) مختصر شده و نام آنرا مؤلف، (تجرید اسماء الصحابه) گذارده و شامل ترجمه 8866 تن از صحابه رسول اکرم است.

ذهبی در این کتاب نام کسانی را که در اسد الغابه نیامده نیز از خود اضافه کرده است.

کتاب اخیر ضمن دو جلد در بومبای هند چاپ شده.

اسد الغابه نیز ضمن 5 مجلد در مصر و ایران چاپ گردیده.

3 الاصابة فی تمیز الصحابة از شیخ الاسلام شهاب الدین احمد بن علی بن محمد معروف بابن حجر عسقلانی، متوفای 852 ه که تنها و بانضمام کتاب (الاستیعاب) در مصر چاپ شده.

4 طبقات ابن سعد «طبقات الصحابة و التابعین» از ابو عبد الله محمد بن سعد زهری که کاتب واقدی مورخ مشهور بوده و خود معروف بابن سعد است.کتاب مزبور چنانکه از اسم آن پیداست اختصاص بصحابه نداشته و تابعین نیز طی آن ترجمه شده اند.

سه کتاب اول بترتیب حروفی تهجی نام صحابه است که معمولا در آخر کتاب فصلی اختصاص بصاحبان کنیه و لقب «که کنیه و لقبشان از نام آنها بیشتر اشتهار داشته» داده شده.ولی کتاب اخیر صحابه و تابعین را بطرز خاصی دسته بندی کرده که ما از روی چاپ بیروت که در 8 جلد انتشار یافته ترتیب مزبور را می آوریم:

ج 1 سیره پیغمبر اکرم (ص) .

ج 2 غزوات آنحضرت و وقایع زمان آنجناب تا رحلت.و شرح حال کسانی که از صحابه در مدینه فتوی می دادند یا قرآن را جمع کرده بودند.

ج 3 در بدریین. ج 4 در مهاجرین و انصاری که قبل از فتح مکه اسلام آورده ولی در بدر شرکت نجسته بودند.

ج 5 در اسامی تابعین از اهل مدینه.در صحابه: طائف، یمن، یمامه بحرین.

ج 6 در کوفیان از صحابه و تابعین.

ج 7 در صحابه و تابعین: بصره، شام، مصر، و دیگر بلاد اسلامی.

ج 8 در نساء.

6 المنجد.

7 تقریب التهذیب ابن حجر عسقلانی ص .6

8 قواعد التحدیث ص 201 نقل از ابن جماعه و طیبی.

9 قال ابن جماعة: و اخذه اما من السند و هو ما ارتفع و علا من سفح الجبل لان المسند یرفعه الی قائله.او من قولهم فلان سند ای معتمد.فسمی الاخبار عن طریق المتن سندا، لاعتماد الحفاظ فی صحة الحدیث و ضعفه الیه.

10 رفع الحدیث الی قائله (الرواشح السماویه میرداماد) .قال الطیبی: و هما (السند و الاسناد متقاربان فی معنی اعتماد الحفاظ فی صحة الحدیث و ضعفه علیهما و قال ابن جماعه : المحدثون یستعملون السند و الاسناد لشی ء واحد) . (قواعد التحدیث) .

11 قال ابن حزم: نقل الثقة عن الثقة یبلغ به النبی (ص) مع الاتصال، خص الله به المسلمین دون سائر الملل.و اما مع الارسال و الاعضال فیوجد فی کثیر من الیهود.و لکن لا یقربون فیه من الموسی قربنا من محمد.بل یقفون بحیث یکون بینهم و بین موسی اکثر من ثلاثین عصرا .و انما یبلغون الی شمعون و نحوه...قال: و اما اقوال الصحابة و التابعین، فلا یمکن الیهود ان یبلغوا الی صاحب نبی اصلا.و لا الی تابع له و لا یمکن النصاری ان یصلوا الی اعلی من شمعون و بولس. (قواعد التحدیث) .

12 فهو الفاظ الحدیث التی تتقوم بها المعانی.و قال بعض: هو ما ینتهی الیه غایة السند من الکلام.

13 قواعد التحدیث ص 77.تدریب الراوی ص .4

14 علوم الحدیث و مصطلحه ص .72

15 بعقیده ما این سخن خالی از مبالغه نیست.زیرا با محاسبه عمر نامبردگان و محفوظات منقوله (با دشواری کار حدیث و تحمل و حفظ و کتابت آن) جای تردید در آنچه گفتیم باقی نمی ماند.علاوه که علم نامبردگان بهمین رشته اختصاص نداشته.

بهرحال هر چه هم این ارقام بشواهد دیگر تأیید شود، احتمال جعل و ساختگی آن کمتر نمی گردد .زیرا می دانیم که چون سخن در مقوله ای بگزافه رود، دیگران نیز برای عقب نماندن از قافله سخن پردازان مطلبی شگفت تر از گفته پیشین ساخته و برگرمی محفل می افزایند، و هنگامی که گفته آنان بتوسط دیگران بازگو گردد، مطلب مسجل شده و احیانا اگر در کتابی ثبت شود، انکار آن مانند انکار کرامات اولیاء و معجزات انبیاء بشمار می رود.

آری در اینکه پیشینیان اهتمام بیشتری در امر حدیث داشته و نوابغی طی ادوار مختلفه میان محدثین پدید آمده و حفاظی وجود داشته، سخنی نیست.

لیکن باید دانست حدیث پیغمبر (که روایات اینان، فقط از آن تشکیل میشود) با همه مبالغه ای که در تعدید و شمارش آن رفته، حدود دویست هزار است.

بنابر این چگونه می شود یحیی بن معین بتنهائی یکصد و چهارده صندوقچه حدیث از پیغمبر نوشته باشد؟ یا یک محدث، چهار صد هزار حدیث فقط بر چند نفر املاء نماید؟ و هنوز بر کم حوصلگی شاگرد خرده گیرد؟ و داد هل من مزید زند.گوئی حدیث خشت است که پرتوان زد.

*علامه قاسمی فرماید: کثیرا، یقولون بعد سوق الحدیث: خرجه فلان، او اخرجه، بمعنی ذکره .فالمخرج بالتشدید او التخفیف، اسم فاعل، هو ذاکر الروایة کالبخاری.و اما قولهم فی بعض الاحادیث (عرف مخرجه او لم یعرف مخرجه) فهو (بفتح المیم و الراء) بمعنی محل خروجه، و هو رجاله الراوون له لانه خرج منهم (قواعد التحدیث ص 219) .

16 میرداماد را در این کلمه تحقیقی است که در الرواشح السماویه آورده.

17 شرح نخبة الفکر ص .15

18 املاء و املال هر دو باین معنی استعمال شده: فهی تملی علیه بکرة و اصیلا (سوره فرقان آیه 6) و لیملل الذی علیه الحق (بقره، 282) .

19 معمولا این کلمه در مورد مجالس بزرگ درس حدیث، که صدای شیخ (استاد) بتمام طالبین نمی رسد، استعمال می گردد.

زیرا در این صورت یک یا چند تن آنچه را از شیخ می شنوند، برای دیگران دیکته می کنند .

20 معمولا شیخ کلینی در آغاز پاره ای از احادیث کتاب کافی، می فرماید: (عدة من اصحابنا عن..). .

این افراد در رجال علامه (خلاصة الاقوال) معرفی شده اند.و حجة الاسلام (سید محمد باقر) شفتی اصفهانی رساله مستقلی درباره آنان تألیف فرموده که نسخه ای از آن در کتابخانه مجلس (شورای ملی سابق) بشماره 1608 مجموعه 1607 موجود است. فاضل کنی نیز در توضیح المقال (ص 21 ضمیمه رجال بو علی) تحقیقاتی درباره (عدة) که گاهی به (جماعة) تعبیر شده دارد .

باری کلینی بوسیله (عدة من اصحابنا) از سه تن، نقل حدیث می کند که اشخاص عده و تعداد آنان بمناسبت منقول عنه، تفاوت می کنند.این سه تن عبارت اند از احمد بن محمد بن عیسی، و احمد بن محمد بن خالد برقی، و سهل بن زیاد.

اینک افراد عده چنانکه علامه در خلاصة الاقوال (فائده سوم ص 133 چاپ سنگی) آورده:

مراد (بعده) که از احمد بن محمد بن عیسی نقل می کنند: محمد بن یحیی و علی بن موسی الکمذانی .و داود بن کوره.و احمد بن ادریس.و علی بن ابراهیم بن هاشم، است.

و عده ای که از احمد بن محمد بن خالد برقی روایت می کنند: علی بن ابراهیم.و علی بن محمد بن عبد الله بن اذینه.و احمد بن عبد الله بن امیه.و علی بن حسن اند.

و عده ای که از سهل بن زیاد حدیث می کنند: علی بن محمد بن علان.و محمد بن ابی عبد الله .و محمد بن حسن.و محمد بن عقیل کلینی اند.

در توضیح المقال، توضیح می دهد: که شیخ عده کلینی منحصر بسه نفر نام برده نیست بلکه در مواردی بوسیله (عده) از غیر اینان نقل حدیث شده.

نیز فرموده: که نسبت ببعض افراد عده در کتب رجال، مدح و قدحی نرسیده.ولی چون بعض افراد دیگر (در هر سه عده) توثیق شده اند، قهرا سند کلینی بوسیله آنان (تا شخص منقول عنه) صحیح خواهد بود.

21 اول کسی که باین ترتیب احادیث را گردآوری کرد، ابو داود طیالسی متوفای 204 ه است .که کتاب وی بمسند طیالسی معروف است.ولی بزرگترین مسانید، مسند امام احمد بن حنبل متوفای 241 ه است که شامل بیش از سی هزار حدیث می باشد.

22 این کتاب در دو جلد در مکتبة السلفیه مدینه چاپ شده است.

23 و این کار دارای فوائدی است.رک: تدریب الراوی ص .59

24 رک: تدریب الراوی ص 55 و .56

25 ابن طاووس بر جمعی که اشهر آنان، دو تن از رجال نامی شیعه اند، اطلاق می شود.اول سید رضی الدین علی بن موسی بن جعفر بن طاووس متوفای سال 664 ه که تألیفاتی در ادعیه دارد.و معمولا در کتب (ادعیه و زیارات) مراد از ابن طاووس این بزرگوار است.

دوم برادرش سید جمال الدین احمد بن موسی که در فقه و رجال عالمی بنام بوده و در 673 در گذشته.و همو است که نامش باختصار در کتب رجال یاد شده.

26 در رجال ابن داود، نسبت باصحاب حضرت موسی بن جعفر (کاظم) رمز (م) بکار برده و نسبت باصحاب حضرت جواد (د) .

باید دانست که اولین کسی که رموز مزبور را نسبت باصحاب ائمه بکار برده، شیخ طوسی در کتاب رجال خویش است.ولی بعدا رجالیون چه ضمن نقل از کتاب وی یا ابتداء، این علائم را بکار می بردند.

27 ذکر نام چند تفسیر و کتاب دعا، بواسطه اشتمال آنها بر قسمتی از احادیث است.

28 هدیة الاحباب محدث قمی.ولی دوست دانشمندم جناب آقای شبیری زنجانی برآنند که 367 صحیح است.

29 علامه امینی می فرمودند: نام این کتاب جوامح و جوانح است که مشهور آن را اشتباها خرائج و جرائح ضبط کرده اند.

30 هدیة الاحباب، ریحانة الادب.در نخبة المقال آمده: جاء مبشرا (543) مضی بعد البکاء (55) بهر حال تألیف سرائر در 587 تا 588 ه بوده.

31 رموز مزبور را در آغاز، مجلسی ضمن تألیف بحار الانوار بکار برده.و از آن پس متداول گشته.وی برای کتابهای دیگری نیز رموزی آورده که چون شهرت نداشت ما از نام و رمز آنها صرف نظر کردیم.

ما رموز مزبور را از فاضل کنی در توضیح المقال ص 27 نقل کردیم آنگاه سال وفات مؤلفین و تمامت نام آنان را از کتب رجال و تراجم افزودیم.

32 تیسیر الوصول.التاج.شرح جامع صغیر سیوطی.

33 رجال کشی را شیخ طوسی تلخیص فرموده و آنرا اختیار معرفة الرجال نام گذارده.رجال موجود (که در هند چاپ شده) همین اختیار شیخ طوسی است.

ظاهرا نام کتاب، (معرفة الناقلین عن الائمة الصادقین) است، چنانکه از معالم العلماء ابن شهر آشوب استفاده می شود.چاپ منقح این کتاب بمناسبت هزاره شیخ طوسی، توسط دانشکده الهیات دانشگاه فردوسی، انتشار یافت.

34 چهار کتاب اول را (کتب اربعه رجالیه) در مقابل (کتب اربعه حدیث) نامند.و مدار جرح و تعدیل روات شیعه بیشتر بر همین چهار کتاب است.

35 استاد شبیری زنجانی.

36 مؤلف بسال 707 آنرا بپایان رسانیده (الذریعه 10/85) روش مؤلف در این کتاب نقل مطالب کتب اربعه رجال بضمیمه کتاب رجال ابن غضائری (بخش ضعفاء) است.برای اطلاع بر رجال ابن غضائری بذریعه ج 10، ص 88 مراجعه فرمائید.

37 این کتاب بمنظور تتمیم و تذییل فهرست شیخ طوسی نوشته شده است.و شامل فهرست مصنفین شیعه از عصر شیخ تا زمان مؤلف می باشد.

38 در تعلیقات النقض سال 600 آمده.

39 رک: الذریعه 10/ .131

40 ویرا سه کتاب در رجال است: کبیر و وسیط و صغیر.که اولی در ایران چاپ سنگی شده است .و از دومی نسخ خطی فراوان وجود دارد و از سومی (صغیر) نسخه دستخط مؤلف در کتابخانه آستانقدس رضوی بشماره 20 کتب رجال موجود می باشد.

41 رموز مزبور از آغاز کتاب رجال بو علی موسوم بمنتهی المقال نقل شد اسامی و وفیات نامبردگان از الکنی و الالقاب محدث قمی و فوائد الرضویه وی و ریحانة الادب خیابانی و مصفی المقال علامه تهرانی، الحاق گردید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر