ماهان شبکه ایرانیان

جملات زیبای کتاب بوف کور اثر صادق هدایت

شاهکار ادبیات ایران بوف کور می باشد که صادق هدایت نویسنده این کتاب است و به تمام زبان های زنده ترجمه شده است. به همین خاطر، در این مقاله جملات کتاب بوف کور را در اختیارتان خواهیم گذاشت.

جملات زیبای کتاب بوف کور اثر صادق هدایت

کتاب بوف کور یکی از کتاب های بسیار پرطرفدار است که نویسنده این کتاب صادق هدایت می باشد و ایشان از پیشگامان نوین ایران و روشنفکران برجسته ایران بود که کتاب بوف کور دارای متن های ناب و دلنشینی است. بنابراین، اگر شما نیز تمایل به مطالعه جملات کتاب بوف کور دارید بهتر است تا پایان مطلب همراه ما باشید.

جملات دلنشین کتاب بوف کور

کتاب بوف کور دارای متن های ناب و دلنشینی است که می توانید در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده نمایید از این رو، در ادامه مطلب متن کتاب بوف کور را در اختیارتان گذاشته ایم تا بتوانید از بین آن ها متن های نابی را انتخاب کنید.

جملات کتاب بوف کور با مفاهیم ناب

متن های کوتاه کتاب بوف کور با مفاهیم ناب

آیا همیشه دو نفر عاشق همین احساس را نمی‌کنند که سابقاً یکدیگر را دیده بودند، که رابطه‌ی مرموزی میان آنها وجود داشته است؟ در‌این دنیای پست یا عشق او را می‌خواستم و یا عشق هیچ‌کس را.

******

کسانی هستند که از بیست‌سالگی شروع به جان کندن می‌کنند در صورتی که بسیاری از مردم فقط در هنگام مرگ‌شان خیلی آرام و آهسته مثل پیه‌سوزی که روغنش تمام بشود خاموش می‌شوند.

******

متن ناب کتاب بوف کور

در طی تجربیات زندگی به این مطلب برخوردم که چه ورطه‌ی هولناکی میان من و دیگران وجود دارد. و فهمیدم که تا ممکن است باید خاموش شد، تا ممکن است باید افکار خودم را برای خودم نگه دارم

******

من با خودم فکر کردم «اگر راست است که هر کسی یک ستاره روی آسمان دارد، ستاره‌ی من باید دور، تاریک و بی‌معنی باشد! شاید اصلاً من ستاره نداشته‌ام!»

******

متن دلنشین کتاب بوف کور

آیا مقصودم نوشتن وصیت‌نامه است؟ هرگز، چون نه مال دارم که دیوان بخورد و نه دین دارم که شیطان ببرد، وانگهی چه چیزی روی زمین می‌تواند برایم کوچک‌ترین ارزش را داشته باشد.

******

در این دنیای پست پر از فقر و مسکنت، برای نخستین بار گمان کردم که در زندگیِ من یک شعاع آفتاب درخشید. اما افسوس، این شعاع آفتاب نبود، بلکه فقط یک پرتو گذرنده، یک ستاره‌ی پرنده بود

******

متن دلنشین کتاب بوف کور

متن های کوتاه کتاب بوف کور

فقط می‌ترسم که فردا بمیرم و هنوز خودم را نشناخته باشم.

******

تنها مرگ است که دروغ نمی‌گوید!

******

در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد. این دردها را نمی‌شود به کسی اظهار کرد

******

متن ناب و کوتاه کتاب بوف کور

در مقابل یک قادر متعال و صاحب‌اختیار مطلق که باید به زبان عربی با او اختلاط کرد در من تأثیری نداشته است.

******

در زندگی زخم‌هایی هست که مثل خوره روح را آهسته در انزوا می‌خورد و می‌تراشد

******

زندگی من تمام روز میان چهار دیوار اطاقم می‌گذشت و می‌گذرد.

******

متن کوتاه کتاب بوف کور

اسم او را نباید آلوده به چیزهای زمینی بکنم.

******

کاش می‌توانستم مانند زمانی که بچه و نادان بودم آهسته بخوابم؛ خواب راحت بی‌دغدغه!

******

متن ناب کتاب بوف کور

جملات طولانی کتاب بوف کور

بعد با خودم شمرده و بلند، با لحن تمسخرآمیز می‌گفتم «بیش از این…» بعد اضافه می‌کردم «من احمقم!» من به معنی لغاتی که ادا می‌کردم متوجه نبودم. فقط از ارتعاش صدای خودم در هوا تفریح می‌کردم. شاید برای رفع تنهایی با سایه‌ی خودم حرف می‌زدم!

******

عشق چیست؟ برای همه‌ی رجاله‌ها یک هرزه‌گی، یک ول‌انگاری موقتی است. عشق رجاله‌ها را باید در تصنیف‌های هرزه و فحشا و اصطلاحات رکیک که در عالم مستی و هشیاری تکرار می‌کنند پیدا کرد. مثل «دست خر تو لجن زدن، و خاک تو سری کردن».

******

نمی‌خواستم بدانم که حقیقتاً خدایی وجود دارد یا اینکه فقط مظهر فرمان‌روایان روی زمین است که برای استحکام مقام الوهیت و چاپیدن رعایای خود تصور کرده‌اند، تصویر روی زمین را به آسمان منعکس کرده‌اند!

******

متن طولانی و ناب کتاب بوف کور

به نظرم می‌آمد که تا این موقع خودم را نشناخته بودم و دنیا آنطوری که تاکنون تصور می‌کردم مفهوم و قوه‌ی خود را از دست داده بود و به جایش تاریکی شب فرمان‌روایی داشت چون به من نیاموخته بودند که به شب نگاه بکنم و شب را دوست داشته باشم.

******

در این شبی که برای خودم ایجاد کرده بودم مثل لغاتی که بدون مسئولیت فکری در خواب تکرار می‌کنند، من دعا می‌خواندم. ولی تلفظ این کلمات از ته دل نبود، چون من بیشتر خوشم می‌آمد با یک نفر دوست یا آشنا حرف بزنم تا با خدا، با قادر متعال! چون خدا از سر من زیاد بود.

******

به من چه ربطی داشت که فکرم را متوجه زندگی احمق‌ها و رجاله‌ها بکنم، که سالم بودند، خوب می‌خوردند، خوب می‌خوابیدند و خوب جماع می‌کردند و هرگز ذره‌ای از دردهای مرا حس نکرده بودند

******

متن ناب کتاب بوف کور

جمله های مفهومی کتاب بوف کور

ولی چرا این زن به من اظهار علاقه می‌کرد؟ چرا خودش را شریک درد من می‌دانست؟ یک روز به او پول داده بودند و پستان‌های ورچروکیده‌ی سیاهش را مثل دولچه توی لپ من چپانیده بود. کاش خوره به پستان‌هایش افتاده بود! حالا که پستان‌هایش را می‌دیدم، عقم می‌نشست که آن وقت با اشتهای هرچه تمام‌تر شیره‌ی زندگی او را می‌مکیدم و حرارت تن‌مان در هم داخل می‌شده. او تمام تن مرا دست‌مالی می‌کرده، و برای همین بود که حالا هم با جسارت مخصوصی که ممکن است یک زن بی‌شوهر داشته باشد، نسبت به من رفتار می‌کرد.

******

زندگی با خونسردی و بی‌اعتنایی، صورتک هر کسی را به خودش ظاهر می‌سازد. گویا هر کسی چندین صورت با خودش دارد! بعضی‌ها فقط یکی از این صورتک‌ها را دائماً استعمال می‌کنند که طبیعتاً چرک می‌شود و چین و چروک می‌خورد. این دسته صرفه‌جو هستند. دسته‌ی دیگر صورتک‌های خودشان را برای زاد و رود خودشان نگه می‌دارند. و بعضی دیگر پیوسته صورت‌شان را تغییر می‌دهند ولی همین‌که پا به سن گذاشتند می‌فهمند که این آخرین صورتک آنها بوده و به زودی مستعمل و خراب می‌شود. آن‌وقت صورت حقیقی آنها از پشت صورتک آخری بیرون می‌آید.

******

متن ناب و دلنشین کتاب بوف کور

در این‌جور مواقع هرکس به یک عادت قویِ زندگی خود، به یک وسواسِ خود پناهنده می‌شود: عرق‌خور می‌رود مست می‌کند، نویسنده می‌نویسد، حجار سنگ‌تراشی می‌کند و هرکدام دق دل و عقده‌ی خودشان را به وسیله‌ی فرار در محرک قویِ زندگیِ خود خالی می‌کنند و در این مواقع است که یک نفر هنرمندِ حقیقی می‌تواند از خودش شاهکاری بوجود بیاورد.

******

من سر جای خودم خشکم زده بود، بی‌آنکه بتوانم کمترین حرکتی بکنم. ولی یک‌دفعه با چشم‌های جسمانی خودم او را دیدم که از جلوی من گذشت و ناپدید شد. آیا او موجودی حقیقی و یا یک وهم بود؟ آیا خواب دیده بودم و یا در بیداری بود؟ هرچه کوشش کردم که یادم بیاید بیهوده بود. لرزه‌ی مخصوصی روی تیره‌ی پشتم حس کردم. به نظرم آمد که در این ساعت همه‌ی سایه‌های قلعه روی کوه جان گرفته بودند و آن دخترک یکی از ساکنین سابق شهر قدیمی ری بوده.

******

متن زیبا کتاب بوف کور

شما همراهان با کلیک بر روی جملات کتاب قلعه حیوانات و جملات کتاب بیشعوری می توانید متن های نابی را انتخاب کنید و در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده نمایید.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی