ماهان شبکه ایرانیان

گفت و گو با استاد کالج سانفرانسیسکو

جرج بشارت: روس ها به اسد کمک نکردند چون برای احیای او دیر شده بود

پرفسور بشارت متولد ۱۹۵۴ از پدری فلسطینی و مادری آمریکایی است و در سال ۱۹۸۷، دکترای خود را در رشته انسان‌شناسی و مطالعات خاورمیانه از دانشگاه هاروارد دریافت کرده است.

 عصر ایران؛ محمد حسن گودرزی- جرج بشارت می‌گوید: یک سناریوی خوش بینانه وجود دارد که در آن حرکت سوریه در جهت جامعه‌ای است که مدارا، رفاه و احترام به حقوق بشر را تقویت می‌کند. مطمئناً ریشه‌هایی در تاریخ سوریه وجود دارد که ممکن است از این نتیجه حمایت کند 

    با گذشت حدود 10 روز از سقوط حکومت بشار اسد در سوریه، به نظر می‌رسد که روند تحولات در این کشور سیر بسیار سریعی به خود گرفته و بسیاری منتظر عملکرد تحریر الشام در جایگاه دولت با هدف بازسازی سوریه هستند. 

  از سوی دیگر با نزدیک شدن به موعد روی کار آمدن دولت دونالد ترامپ به نظر می‌‌رسد که ایالات متحده سیاست‌های خود را دو حوهز مسائل خارجی و از جمله در مورد خاورمیانه و به تبع آن سوریه تغییر خواهد داد.

   جرج بشارت، پروفسور رشته حقوق در کالج هستینگز سانفرانسیسکو و کارشناس سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه است. بشارت متولد 1954 از پدری فلسطینی و مادری آمریکایی است و در سال 1987، دکترای خود را در رشته انسان‌شناسی و مطالعات خاورمیانه از دانشگاه هاروارد دریافت کرد. وی که نویسنده کتابی در مورد وکلای فلسطینی در سال 1991 است، مقالات بسیاری در مورد فلسطین و حقوق فلسطینیان در نشریه‌های مختلف آمریکایی و غیرآمریکایی نوشته است.

با آقای بشارت در مورد دلیل سقوط دولت اسد و آینده سوریه در خاورمیانه گفت‌و‌گو کرده‌ایم:

     به نظر می‌رسد که بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران مسائل بین‌الملل هنوز با شوک ناشی از سقوط دولت بشار اسد در طی چند روز کنار نیامده‌اند. به نظر شما دلایل اصلی سقوط سریع دولت بشار اسد چه بود؟

  این درست است که سقوط سریع رژیم اسد بیشتر ناظران را غافلگیر کرد . از سوی دیگر , نحوه فروپاشی رژیم (اسد) برای دولت های اقتدارگرا که اغلب شکننده هستند - یعنی از بیرون سفت و سخت و به ظاهر شکست ناپذیر هستند- چندان دور از ذهن نیست، ولی وقتی نیروی مناسب اعمال می‌شود (این رژیم‌ها) به راحتی از بین می‌روند.

فراتر از آن، روشن است که تضعیف و / یا سرگرم شدن متحدان اصلی اسد یعنی روسیه ، ایران و حزب الله با چالش‌های مرتبط به خودشان، او را منزوی و بدون منابع عادی و همیشگی حمایت خارجی باقی گذاشت.

و در نهایت، در حالی که صحنه داخلی (سوریه) برای 6 تا 8 سال نسبتا با ثبات بود، این ثبات شامل رونق اقتصادی برای طبقات و اقشار جامعه سوریه که حامی رژیم بودند نمی‌شد. این برای جنگیدن نیروهای داخلی در زمانی که شورش شورشیان آغاز شد کافی نبود.

   برخی بر این باورند که نوعی اجماع در میان قدرت‌های منطقه‌ای و جهانی برای کنار گذاشتن بشار اسد وجود داشته است . این نظر تا چه حد درست است؟

   شکی نیست که پس از به جریان افتادن کودتا، تصمیم حساب شده ای به ویژه از سوی روسیه اتخاذ شد که اجازه دهد رویدادها مسیر خود را طی کنند. آنها کسانی بودند که نیروهای نظامی بر روی زمین داشتند که می‌توانستند مداخله نظامی کنند تا حداقل اگر جلوی کودتا را نگرفتند سرعت آن کند شوند و واضح است که این کار را نکردند.

چرا؟

   این سوال دیگری است اما ممکن است این یک تصمیم حساب شده بوده که نشان می‌دهد هزینه‌های نجات اسد - باز هم مانند اعمال گسترده قدرت هوایی در مراحل اولیه جنگ داخلی سوریه - بسیار زیاد بوده است.

 من همچنین شگفت زده خواهم شد اگر روس‌ها خطوط ارتباطی با شورشیان نداشته باشند و ممکن است عقب نشستن (روس‌ها) به آنها بهترین شانس را برای حفظ ارتش و به ویژه حضور نیروی دریایی خود در سوریه داده باشد.

  بشار اسد و روس ها روابط بسیار خوبی داشتند ، اما به نظر می رسد که روس ها به نوعی امید به اسد را از دست داده بودند. دلیل عدم حمایت روس‌ها از اسد چیست؟

   شما می‌توانید در پاسخ من به سوال قبلی برخی از دلایلی را که روس‌ها تصمیم گرفتند این بار به حمایت از اسد ادامه ندهند را مشاهده کنید.
 
  فقط یک قدرت خارجی می‌تواند برای حمایت از رژیمی که پایگاه داخلی حمایتش تا این حد محدود شده است کاری انجام دهد، و زمانی که روس‌ها متوجه شدند این در مورد اسد است، دیگر برای احیای مجدد رژیم او خیلی دیر شده بود. 

نقش اطلاعات و ارتش اسرائیل را در سقوط دولت سوریه چگونه ارزیابی می‌کنید؟

  من هیچ بینش مستقیمی در مورد مشارکت احتمالی اطلاعاتی یا نظامی اسرائیل در کودتا ندارم. البته، نخست وزیر نتانیاهو ادعایی در مورد سرنگونی اسد کرده و مدعی شده تضعیف ایران و حزب الله توسط ارتش او بود که پیروزی شورشیان را ممکن کرد.

  رئیس جمهور بایدن نیز به نوبه خود همین کار را انجام داده و افزود که حمایت ایالات متحده از اوکراین ارتش روسیه را به جایی کشانده که نمی‌تواند به اسد کمک کند. در حالی که در حقیقت این اظهارات کاملاً بی‌اساس نیستند، این ادعاها هم اغراق آمیز و هم چیزی برای خودنمایی هستند.

 با این حال، چیزی که شکی در آن نیست این است که اسرائیل از هرج و مرج در سوریه برای تضعیف کامل ارتش این کشور استفاده کرده و اساساً آن را بی‌دفاع کرده است. ارتش سوریه قادر به مقاومت در برابر گسترش اسرائیل در منطقه حائل سابق بین دو ارتش و حالا مناطق خارج از آن منطقه حائل نیست. 

  مقامات اسرائیلی این را یک اشغال "موقت" نامیده‌اند، اما در غیاب فشار بین‌المللی بر اسرائیل برای عقب‌نشینی، هیچ تضمینی وجود ندارد که اسرائیل با اراده خود این کار را انجام دهد.

  به رغم نگرانی ها در مورد تحریرالشام به دلیل سابقه اسلام گرایی افراطی، به نظر می‌رسد که این گروه تاکنون چهره متعادلی از خود نشان داده است. آیا این سیاست‌ها ادامه خواهد داشت؟

  تحریر الشام از سال 2017 سابقه مدیریت استان ادلب در شمال غربی سوریه را دارد. این سابقه با برخی سرکوب خشونت آمیز و کشتار مخالفان سیاسی همراه با تساهل نسبی در مورد فرقه‌های غیر سنی و اقلیت‌های قومی متفاوت است.

 سوریه برای سال‌ها محل تلاقی مداخلات خارجی بوده است و این متوقف نخواهد شد، بنابراین من انتظار دارم که رژیم جدید این فشارهای خارجی را منعکس کند و اینکه چه گرایش‌ها و رویه‌هایی غالب باشد تا حدی به این بستگی دارد که چه کسی از بیرون بیشتر فشار می‌آورد.

 برخی معتقدند با توجه به تنش میان ترکیه و کردهای سوریه، شرایط جدید در سوریه بیشترین سود را برای ترکیه خواهد داشت. این دیدگاه چقدر دقیق است؟

  ترکیه حامی سرسخت نیروهای ضد اسد در سوریه بود و تا جایی که خود را از شر یک حریف منطقه‌ای خلاص و به مزیت استراتژیک دست یافته است.

  من فکر می‌کنم روشن نیست که دولت آینده به اندازه برخی از گروه‌های تشکیل دهنده آن در گذشته مورد استفاده ترکیه قرار گیرد. این یک واقعیت جدید است و باید انتظار داشت که اتحادها تغییر کنند. ترکیه یک کشور قدرتمند در صحنه منطقه با منابع و ظرفیت‌های قابل توجه است، بنابراین نفوذ آن در امور سوریه به سادگی از بین نخواهد رفت. اینکه این تاثیر چقدر قوی است باید دید.

به نظر شما دولت دونالد ترامپ ممکن است به این تحولات جدید در خاورمیانه چه واکنشی نشان دهد؟

  اگر بگوییم رئیس جمهور ترامپ غیرقابل پیش‌بینی است، درست است. این به ویژه در مورد سیاست خاورمیانه صادق است. از یک طرف، او کاملاً روشن کرده است که خواهان جنگ(های) در منطقه نیست. مطمئنم که خوانندگان شما نظرات او را در مورد پایان جنگ غزه دیده‌اند.

  این با دیدگاه «اول آمریکا» او سازگار است، که مستلزم حفظ پول و منابع برای هزینه‌های داخلی و رشد است نه جنگ‌های بی‌معنا و بی‌پایان در آن سوی جهان. از سوی دیگر، او برخی از تهاجمی‌ترین شاهین‌های جنگ (جنگ طلبان) نومحافظه‌کار مانند مارکو روبیو (وزیر امور خارجه) و تیپ‌های سرسخت طرفدار اسرائیل مانند الیز استفانیک (سفیر آمریکا در سازمان ملل) و مایک هاکبی (سفیر ایالات متحده در اسرائیل) را برای پیشبرد سیاست خاورمیانه ای خود انتخاب کرده است.

 برخی از این نومحافظه‌کاران به شدت برای اقدامات تهاجمی علیه ایران، فلج کردن برنامه هسته‌ای آن یا حتی سرنگونی دولت تلاش می‌کنند. بیایید امیدوار باشیم که غرایز آشکار ضد جنگ ترامپ او را از این جنون دور کند.

تحلیل شما از آینده سوریه و خاورمیانه چیست؟

      یک سناریوی خوش بینانه وجود دارد که در آن حرکت سوریه در جهت جامعه‌ای است که مدارا، رفاه و احترام به حقوق بشر را تقویت می‌کند. مطمئناً ریشه‌هایی در تاریخ سوریه وجود دارد که ممکن است از این نتیجه حمایت کند.

     خطر، البته در ادامه مداخله از خارج است، که هرگز به حقوق و خواسته‌های مردم سوریه ربطی نداشته است، بلکه به منافع آن قدرت‌های خارجی که در مداخله دست دارند، وابسته بوده است.

  بیایید امیدوار باشیم که خود سوری‌ها بتوانند آینده‌ای را تعریف کنند که همه فرقه‌ها، همه اقلیت‌های قومی را در بر گرفته و به عنوان الهام بخشی برای کل منطقه عمل کند. با توجه به رنج‌های تلخی که مردم سوریه از سال 2011 متحمل شده‌اند و باعث فرار میلیون‌ها نفر به اروپای غربی و آواره شدن میلیون‌ها نفر دیگر در داخل کشور شده است، قطعاً آنها سزاوار آن هستند.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی