ماهان شبکه ایرانیان

ازلیت و ابدیت خداوند متعال را توضیح دهید؟

اگر موجودی معلول و نیازمند به موجود دیگری باشد وجودش تابع آن خواهد بود و با مفقود شدن علّتش، به وجود نخواهد آمد به بیان دیگر: معدوم بودن موجودی در برهه‌ای از زمان، نشانه نیازمندی و ممکن الوجود بودن آن است، و چون واجب الوجود خود به خود وجود دارد و نیازمند به هیچ موجودی نیست همیشه موجود خواهدبود.

مقصود از ازلیت این است که وجود خداوند مسبوق به عدم نیست؛ زیرا واجب الوجود بالذّات است و ابدیت عبارت است از این که بر وجود خداوند هرگز عدم لاحق و عارض نخواهد شد.
ازلیت و ابدیت خداوند متعال را توضیح دهید؟

اگر موجودی معلول و نیازمند به موجود دیگری باشد وجودش تابع آن خواهد بود و با مفقود شدن علّتش، به وجود نخواهد آمد به بیان دیگر: معدوم بودن موجودی در برهه‌ای از زمان، نشانه نیازمندی و ممکن الوجود بودن آن است، و چون واجب الوجود خود به خود وجود دارد و نیازمند به هیچ موجودی نیست همیشه موجود خواهدبود.

بدین ترتیب دو صفت ازلی بودن و ابدی بودن برای خدا اثبات می‌شود؛ مقصود از ازلیت این است که وجود خداوند مسبوق به عدم نیست؛ زیرا واجب الوجود بالذّات است و ابدیت عبارت است از این که بر وجود خداوند هرگز عدم لاحق و عارض نخواهد شد چرا که واجب الوجود بالذّات است. گاهی مجموع این دو صفت را تحت عنوان «سرمدی» بیان می‌کنند.

این که گاهی گفته می‌شود ازلیت یعنی خداوند در همه زمان‌های گذشته وجود داشته و ابدیت یعنی در همه زمان‌های آینده وجود خواهد داشت و سرمدیت یعنی خداوند در همه زمان‌ها ـ اعم از گذشته و آینده ـ موجود بوده و خواهد بود خالی از مناقشه نیست؛ زیرا اگر چه هیچ زمانی را نمی‌توان فرض کرد که خداوند در آن زمان وجود نداشته باشد ولی سنجش ازلیت و ابدیت خداوند با مقیاس زمان مستلزم آن است که خداوند را موجود زمانی بدانیم در حالی که همه حکما و متکلمین اتّفاق دارند که خداوند منزّه از زمان است. در حقیقت این تفسیر ناشی از نگرشی سطحی درباره وجود خداوند و از ناحیه ضیق بیان است. و الاّ چون وجود خداوند فراسوی حرکت و زمان است هیچ یک از مختصّات زمان از قبیل آغاز، انجام، گذشته، حال، آینده، تدریج، تقدم، تأخّر و... به هیچ وجه به خدا نسبت داده نمی‌شود.

 

لا مکانی که در او نور خدا است

ماضی و مستقبل و حالش کجا است

 

در قرآن کریم[1] و روایات اهل بیت[2] علیهم‌السلام نیز این دو وصف از اوصاف خداوند به چشم می‌خورد که در این جا به ذکر چند مورد می‌پردازیم:

«هُوَ الْأَوَّلُ وَالاْخِرُ وَالظَّاهِرُ وَالْبَاطِنُ وَهُوَ بِکلِّ شَیءٍ عَلِیمٌ»[3].

اوست اول و آخر و ظاهر و باطن، و او به همه چیز داناست.


منظور از اوّل بودن همان ازلیت و آخر بودن همان ابدیت است. چون همان گونه که تصوّر آغاز و ابتدا او را محدود می‌سازد همان طور تصوّر غایت و پایان مخالف بی نهایت بودن است و محدودیت خداوند مستلزم نقص او است در حالی که هیچ نقصی در ذات مقدّس او راه ندارد. در حدیثی از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله و امام صادق علیه‌السلام نیز می‌خوانیم:

«اللّهُمَّ أَنْتَ الاْوَّلُ فَلَیسَ قَبْلَک شَی‌ءٌ وأنْتَ الآخِرُ فَلَیسَ بَعْدَک شَی‌ءٌ»[4].

خداوندا تو آغازگری و پیش از تو چیزی نبوده و تو آخری و بعد از تو چیزی نیست.

 


[1]  الرّحمن 55 : 26 و 27 ؛ طه (20) : 73 ؛ قصص (28) : 88 .

[2]  نهج البلاغه : خطبه 95 ، 100 ، 162 ؛ الکافی : 1/115 ، باب معانی الاسماء ، حدیث 5 .

[3]  حدید 57 : 3 .

[4]  صحیح مسلم : 8/78 ؛ الکافی : 2/504 باب 6 .

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی