اکهارت تله روشن گر و نویسنده بزرگ بودایی می باشد که آثار مهم و درخشان در مورد فلسفه شرق و فرزانگی دارد و کتاب نیروی حال جزو بهترین کتاب های او می باشد. بنابراین، اگر شما نیز به دنبال جملات کتاب نیروی حال هستید بهتر است تا پایان مطلب همراه ما باشید.
جملات ناب و دلنشین کتاب نیروی حال
کتاب نیروی حال با داشتن متن های ناب و دلنشین به فرد کمک می کند که زندگی را از گذشته و آینده پس گرفته و در لحظه کنونی زندگی کند. که در ادامه مطلب جملات ناب کتاب نیروی حال را در اختیارتان گذاشته ایم تا بتوانید از بین آن ها متن های نابی را انتخاب کنید و در شبکه های اجتماعی نیز از آن ها استفاده نمایید.
متن ناب کتاب نیروی حال
از خود بپرس: «در این لحظه، در درونِ من چه میگذرد؟» حداقل به درونیاتِ خود نیز به اندازهٔ آنچه در بیرونِ تو میگذرد اهمیت بده. اگر درونِ تو سامان یابد، بیرونِ تو نیز سامان خواهد یافت.
******
هر لحظه نسبت به گذشته بمیر. تو به گذشته احتیاجی نداری. فقط هنگامی به گذشته رجوع کن که در ارتباط با لحظهٔ حال باشد. نیروی لحظهٔ حال و کمالِ هستی را احساس کن. بر قلمِ صُنع، خطایی نرفته است. حضورِ خود را احساس کن.
******
متن کتاب نیروی حال با مفاهیم دلنشین
چرا ذهن نمیخواهد لحظهٔ حال را بپذیرد؟ زیرا لحظهٔ بیزمانِ اکنون، تهدیدی برای ذهن است. ذهن، به گذشته و آینده گره خورده است. اگر از گذشته و آینده بیرون بیفتد، میمیرد.
******
وابستگی خود را به درد و رنجِ خویش ببین. کاملاً هشیار باش. ببین چگونه از ناشادی خود خرسند میشوی. ببین چقدر دوست داری دربارهٔ غمهای خود سخن بگویی یا به آنها فکر کنی. اگر آگاه شوی، مقاومتِ درونی تو نیز متوقف میشود.
******
متن کوتاه کتاب نیروی حال
مرگ، جدایی تو از همهٔ آن چیزهاییست که تو نیستند و تو خود را با آنها یکی میانگاری. رازِ زندگی این است: «بمیر، پیش از آنکه بمیری!» آنگاه، درمییابی که مرگی وجود ندارد.
******
حتی زمانی که آسمان بهشدت ابریست، خورشید گم نشده است. خورشید هنوز آنجاست، آنسوی ابرها.
******
تحقیقات نشان میدهد که احساسات و عواطفِ قوی موجبِ تغییراتِ بیوشیمی بدن میشود
******
متن دلنشین کتاب نیروی حال
کلیدِ رهایی، در لحظهٔ حال است. اما تا موقعی که تو ذهنِ خود هستی، نمیتوانی لحظهٔ حال را پیدا کنی.
******
بازی ذهن، این است که تو خود را با ترسها و غمهای خود یکی بدانی.
******
هیاهوی بیوَقفهٔ ذهن، مانعِ پیدا کردنِ قلمروِ ساکتِ درون میشود؛
******
مشکلِ ذهن را نمیتوان با ذهن حل کرد.
*******
متن کتاب نیروی حال با مفاهیم دلنشین
اما خود را گرفتارِ کلمات نکن و سعی نکن این نکته را با ذهنِ خویش بفهمی.
******
«در برابرِ نیروی رقیب خشک نباش. نرم و انعطافپذیر باش تا غلبه کنی.»
******
به محضِ آنکه درمییابی که حاضر نیستی، ناگهان احساس میکنی که حاضر هستی.
******
میدانم که کلمات گنجایشِ همه چیز را ندارند.
******
من با استادانِ ذِنِ بسیاری زندگی کردهام – گربهها.
******
متن های طولانی کتاب نیروی حال
هر جا که هستی، با تمامِ وجودِ خود آنجا باش. اگر اکنون و اینجای تو قابلِ تحمل نیست و تو را ناراحت میکند، سه گزینه پیشِ پای توست: خود را از آن وضعیت بیرون بکش، دگرگونش کن، و یا آن را کاملاً بپذیر. اگر میخواهی مسئولیتِ زندگی خود را بپذیری، باید یکی از این سه گزینه را انتخاب کنی، و باید آن را همین حالا انتخاب کنی. آنگاه، تَبَعاتِ انتخابِ خود را بپذیر. عُذر و بهانه نیاور. منفیگرایی را کنار بگذار. روحِ خود را تطهیر کن. فضای درونِ خود را پاک نگهدار.
******
نَفْس محتاج آن است که مدام از خود دفاع کند و خود را تغذیه کند تا بمانَد. شایعترین شکلِ همذاتپنداری نَفْس، جاییست که نَفْس خود را با داشتهها، مقام، شهرت، مدرک، دانش و اطلاعات، خوشگلی و خوشتیپی، رابطهها، اعتبار و شهرتِ خانواده، باورها و نژاد یکی میپندارد. هیچکدام از اینها، تو نیستی.
******
تو مدام لحظهٔ حال را گم و بعد آن را پیدا میکنی. سرانجام، حضور، مقامِ دایمِ تو میشود. برای بیشترِ آدمها، تجربهٔ حضور هرگز رُخ نمیدهد و یا هنگامی رُخ میدهد که دچارِ مصیبتی عظیم شده باشند. بسیاری از آدمها بینِ آگاهی و ناآگاهی در رفت و آمد نیستند، بلکه بینِ سطوحِ مختلفِ ناآگاهی در رفت و آمد هستند.
******
متن طولانی کتاب نیروی حال
به جای «تماشای فکرکنندهٔ درون»، میتوانی با معطوف کردنِ توجهٔ خود به لحظهٔ اکنون، شکافی را در جریانِ ذهن ایجاد کنی. فقط با تمامِ وجود متوجهٔ لحظهٔ کنونی باش. این کاریست بسیار لذتبخش. به این شیوه، تو آگاهی خود را از فعالیتهای ذهن جدا میکنی و شکافِ «بیذهنی» را ایجاد میکنی؛ شکافی که در آن، بدونِ واسطهٔ فکر، بهشدت هشیار و بیدار میشوی. حقیقتِ مراقبه، همین است.
******
فقط به این دلیل که میتوانی جدولِ روزنامهها را حل کنی یا بمبِ اتمی بسازی، نتیجه نگیر که بر ذهنِ خود تسلط داری و تویی که آن را به کار میگیری. همان طور که سگ دوست دارد دندانِ خود را در استخوان فرو کند، ذهن نیز دوست دارد دندانِ خود را در مسئلهها فرو کند.
******
احساسات در نقطهٔ تلاقی ذهن و بدن به وجود میآیند. احساسات، واکنشِ بدنِ تو به کنشِ ذهنِ توست – یا به تعبیری دیگر – انعکاسِ ذهنِ تو در بدنِ توست. برای مثال، یک فکرِ تهاجمی یا خصومتآمیز، انرژی تقویت شدهای را در بدن به وجود میآورد که ما آن را خشم مینامیم.
******
متن مفهومی کتاب نیروی حال
انسان توانسته است اتم را بشکافد. به جای کشتنِ ده دوازده نفر با یک چماقِ چوبی، او اکنون میتواند با فشار دادنِ یک دکمه، میلیونها انسان را بکشد.
******
کیفیتِ آگاهی تو در لحظهٔ حال است که آیندهٔ تو را شکل میدهد – آیندهای که، بیتردید، به عنوانِ لحظهٔ حال تجربه خواهد شد.
******
وقتی که از شدتِ گریز از لحظهٔ حال کاسته میشود، شور و سرمستی هستی، به همهٔ کارهای تو جاری میشود. به محضِ آنکه توجهٔ تو به لحظهٔ حال معطوف میشود، حضوری را احساس میکنی، سکوتی را، آرامشی ژرف را.
******
جملات کتاب نیروی حال با مفاهیم ناب
وقتی دردمندی بدن بر تو چیره میشود، تو خواهانِ درد و رنجِ بیشتری میشوی. تو به یک قربانی و یا یک مقصّر یا مجرم تبدیل میشوی. خواهانِ آن میشوی که کسی را دچارِ رنج کنی و یا خود دچارِ رنج شوی، و یا هر دو.
******
بسیاری از حرفهایی که آدمها میزنند و یا کارهایی که میکنند، برخاسته از ترس است؛ ترسی که ریشه در آینده و گریز از لحظهٔ حال دارد.
******
در صورت تمایل شما همراهان با کلیک بر روی جملات کتاب جزء از کل و جملات کتاب دن کیشوت می توانید متن های نابی را مطالعه نمایید، و در شبکه های اجتماعی نبر از آن ها استفاده نمایید.