یک محقق و پژوهشگر فرهنگ عامه مازندران گفت: مراسم سوباشن یا سووشون را میتوان از دو وجه مورد بررسی قرار داد در یک روایت سوباشن مراسم سوگواری در مرگ سیاوش پسرکاووس بود که چون مرگ مظلومانه داشت همه کشور در سوگ او عزاداری میکردند و یک روایت هم این مراسم را منتسب به آیین مهرپرستی و «میترائیسم» میداند که از گذشته همچون مراسمات دیگر مثل چله شو وغیره به یادگارمانده است.
به گزارش ایسنا، از دیر باز مازندران در معرض نفوذ و کانون توجه و یا محل پیدایش اعتقادات دینی و مذهبی گوناگون بوده است و بر این اساس، مردم این استان تحولات اعتقادی، دینی و مذهبی متعددی را پشت سر گذاشتهاند.
«سوباشن»، سازهای چوبی و کوچک پایهدار کمابیش یک متر با یک طبقه و سقفی بر بالای آن است، «سو» به معنی نور و روشنی است، در این آداب و رسوم بجا مانده از گذشته مردم براساس باور و اعتقادی مذهبی که دارند هر حاجت و نذری که داشته باشند به این سوباشنها مراجعه میکنند.
مردم (با ریختن نفت در داخل شیشه شربت دارو با قرار دادن یک فتیله داخل آن) «چراغ موشی» ساخته و شبها آن را به نیت رفع حاجت روشن کرده داخل این سوباشنها قرار میدهند.
همچنین رسم بود برای بیماری که در بیمارستان بستری است نذر میکردند به نیت شفا آن یک ماه در این سوباشن چراغ روشن کنند و یا تکهای از موی بیمار را به شاخه این درخت کنار چشمه گره بزنند.
سنت گره زدن سبزه در 13 فروردین و یا در برخی از مناطق که دخیل سبز برای حاجتروایی گره میزنند نیز ریشه در این آداب و رسوم کهن دارد.
علت اینکه در این سوباشنها چراغ روشن میکنند و اجازه ندارند که شمع روشن کنند بخاطر این است که جلوی آتش سوزی احتمالی جنگل گرفته شود.
وجود این سوباشنها در دل جنگل و کوهپیایهها بخصوص برای چوپانان منطقه هنگام عبور و مرور یک روشنایی کمک کننده بود.
این درختان نیز که به «آقادار» معروف هستند هنوز از قداست بالایی برخوردارند و برای قطع آن باید هفت مرد بالغ شهادت دهند که در مسیر واقع شده و مزاحم رفت و آمد است تا اجازه قطع آن دهند.
دراین خصوص گفتوگویی داشتیم با محققان، پژوهشگران و افراد بومی منطقه که اشراف بر این فرهنگ کهن مازندران دارند.
آداب تلفیقی فرهنگ آیینی مازندران
یک محقق و پژوهشگر فرهنگ عامه مازندران گفت: اولین اقوام بومی مازندران، (کاسیها، تپوریها و آماردها) عناصر طبیعت را میپرستیدند، سپس آیین دیوان یا پرستش روشنایی و خورشید در مازندران رواج یافت و پس از آن مردم این سامان به اعتقادات زرتشتیگری گرویدند، دین زرتشتی تا پایان قرن سوم هجری در برخی از نقاط مازندران، حضور خود را حفظ کرد و با ورود اسلام به ایران (در حدود اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری) به تدریج دین اسلام در مازندران نیز نفوذ کرد.
سعدی قاسم نژاد افزود: از دوران باستان تاکنون همواره مردم مازندران یکتاپرست بودند و برای شفا و رفع گرفتاری مهمترین منبع اتصال خود را خداوند یکتا دانسته و برای رسیدن به این مهم آداب و رسوم خاصی داشتند و از ابزارهای مختلف چون نور و روشنایی استفاده میکردند.
یکی از آداب و رسوم بجا مانده از مردم مازندران در دوران باستان رفع حاجت در زیارتگاهی بنام سوباشن بود.
وی بیان کرد: در دوران باستان مردم در مناسبتهای مختلف در مکانهایی که برایشان مقدس بود و همچنین در آرامگاهها آتش یا چراغ روشن میکردند و این مناسبت به «سووشون» معروف بود در لغت مازنی سووشون به روشن بمان معنی میشود.
وی تصریح کرد: مراسم سوباشن یا سووشون را میتوان از دو وجه مورد بررسی قرار داد در یک روایت سوباشن مراسم سوگواری در مرگ سیاوش پسرکاووس بود که چون مرگ مظلومانه داشت همه کشور در سوگ او عزاداری میکردند و یک روایت هم این مراسم را منتسب به آیین مهرپرستی و «میترائیسم» میداند که از گذشته همچون مراسمات دیگر مثل چله شو وغیره به یادگارمانده است.
قاسم نژاد گفت: مردم ایران هیچ گاه آتش پرست نبوده و همیشه یکتاپرست بودند ولی آتش را عنصر مقدس دانسته و همواره آتش را روشن نگه میداشتند.
وی افزود: برای آرامگاهها و حتی مزار امامزادهها آتش روشن میکردند که به مرور تبدیل به چراغ و بعد شمع شد که برگرفته از همان سنت «سووَشون» باستان است.
وی خاطرنشان کرد: این در واقع همان فلسفه اعتقاد به جاودانگی روح انسان است که با مرگ از بین نرفته و در دنیای دیگری زندگی جدیدی آغاز میکند ولی در شبهای خاصی روح به دنیا برمیگردد و از این نور استفاده کنند.
قاسم نژاد در پاسخ به این سوال که چرا سوباشنها کنار درخت اِزار و افرا بنا میشد، تصریح کرد: قداست درختان بخاطر حفاظت از چشمهها بود برای اینکه مردم چشمهها را کثیف نکنند این درختان را کنارش غرس میکردند و مقدس میشمردند که بیشتر درخت افرا و ازار بود.
وی ادامه داد: مردم مهرپرست باستان معتقد بودند آب فرشته نگهبانی به نام آناهیتا دارد و معبدی برفراز تپهای که زیر آن چشمهها روان بود بنا کرده و داخل معابد عبادت میکردند.
وی یادآور شد: این درختان نیز با دو هدف کنار این چشمهها غرس میشدند یکی اینکه این چشمهها و درختان کنارش مقدس هستند و کسی حق ندارد آن را آلوده و کثیف کند و دیگر اینکه مردم ورهگذران با دیدن این درختان تنومند پی ببرند که در آن مکان چشمهای روان و گوارا قرار دارد و در واقع راهنمای رهگذران بود.
آداب و رسوم هویت یک منطقه است و باید به همان شکل حفظ شود
یک بومی منطقه جنگلی بندپی نیز به ایسنا گفت: سوباشن، سیاوشان، یا سووَشون، نام نوعی آیین است که از سوگ سیاوش گرفته شده است، در کتاب شاهنامه فردوسی از سیاوش به عنوان سردار وطن پرست و دلیرمرد پاک دامن یاد شده که برای نجات وطن جان خود را از دست داد و مردم ایران همواره در سوگ وی عزاداری میکردند.
ریحانه خاتون ادبی فیروزجائی افزود: این سنت حتی بعد از ورود اسلام به ایران با تغییر نام و روش همچنان در برخی مناطق ایران وجود دارد .
وی تصریح کرد: مراسم سوباشن معمولا در بین مردم مناطق جنگل نشین و کوهستانی مرسوم بوده و بعنوان مکان عزاداری و همچنین برگزاری جشنها و اعیاد باستانی محل تجمع مردم محسوب میشود.
وی با اشاره به اینکه این سوباشنها چندمنظوره استفاده میشد، گفت: نور چراغی که در این سوباشنها روشن میشد هم به منزله راه نشان برای مردم و رهگذران بوده وهم محل تجمع مردم مناطق جنگلی و کوهستانی مازندران که در ایام خاص و اعیاد هر سال با پهن کردن سفره نذری گرد هم میآمدند.
ادبی تصریح کرد: این زیارتگاه مثل دیگر آداب و رسوم مازنی هویت مردم منطقه بود و باید از آن حفاظت میشد حضور مردم در این اماکن که ابزاری برای ارتباط با خداوند بود مورد قداست قرار میگرفت و اینکه گفته میشود در سوگ سیاوش سردار ایرانی بنا شده است به این دلیل بوده که مردم ایران از سرداران خود که در راه وطن جانفشانی میکردند همواره به نیکی یاد میشد.
وی خاطرنشان کرد: سووشونها مکان زیارتی مردم باستان بوده که ابتدا در آن آتش روشن کرده و مراسم عبادی و نیایش داشتند بعد از ورود اسلام نیز پابرجا بوده و برخی مناطق در آن منبر میگذاشتند و چراغ را بالای منبر قرار میدادند و با آداب مذهبی دین اسلام تلفیق شد.
ادبی ادامه داد: این مکانها معمولا کنار چشمه روان و درختان ازار و آقادار که نماد صلابت و ایستادگی بود ساخته میشد و مکان تجمع مردم در اعیاد باستانی مثل 26 عیدماه و چله شو وسایر مراسمها که مردم با پهن کردن سفره، نذر و دعا میکردند.
وی خاطرنشان کرد: گرچه این اعیاد همچنان در مناطق بالادست بابل مثل شیخ موسی و امامزاده حسن با شکوه خاصی برگزار میشود اما مکانهایی مثل سوباشن که معمولا در هر روستا بخصوص مناطق جنگلی و کوهستانی وجود داشت امروزه یا تخریب شده و یا از آن استفاده نمیشود و تبدیل به مکان دیگری شده است.
سوباشن یک سازه نیست یک فرهنگ است
یک محقق بابلی به ایسنا گفت: آداب و رسوم بجا مانده از دوران باستان به نام سووشون یا سوباشن را میتوان به دو وجه مورد بررسی قرار داد یکی در مرگ سیاوش سردار دلیر و پاکدامن ایران زمین که مردم را به سوگ نشاند و دیگری فرهنگ مهر پرستی که نور و روشنایی را منبع پاکی میدانستند.
جعفر رمضانیان با اشاره به اینکه سووشون در زبان محلی یعنی سو و روشن باشه معنی میشود، افزود: طبق تحقیقاتی که داشتم مراسم سوباشن در مازندران برعکس مناطق دیگر کشور در بحث عزاداری استفاده نمیشده و تنها به روشن کردن چراغ خلاصه میشد.
وی بیان کرد: در برخی مناطق جنگلی و کوهستانی بابل بدون ساختار سازهای، چشمهای را سووشون میگفتند و آنجا شمع روشن کرده و مراسم عبادی و دعا داشتند با این نیت که چشمه قهر نکند و آبش همیشه جاری باشد.
وی با اشاره به اینکه سنت سووشون آیین مهرپرستی بجا مانده در مازندران است، تصریح کرد: دو مولفه مهم مهر پرستی یکی آب و دیگری آتش است و معمولا در کنار هم هستند چیزی که همواره در سووشون شاهد هستیم.
وی یادآور شد: هنوز در مناطقی از بالادست بابل در کنار این سووشونها آش نذری میپزند و دعا میکنند.
وی افزود: یکی نمونه از اعتقادات بجا مانده در یکی از روستاهای بندپی این بوده که اگر فردی دچار گناه کبیره میشد مردم روستا به این سووشونها رفته و شمع روشن میکردند زیرا معتقد بودند که گناهان سبب میشود چشمهها قهر کنند و خشک شوند لذا طی مراسمی با روشن کردن شمع کنار این چشمهها از موکل آب طلب بخشش میکردند.
رمضانیان با اشاره به اینکه بیش از 20 سوباشن در منطقه جنگلی و کوهستانی بندپی بابل شناسایی شد که هم اکنون نیز مورد استفاده اهالی است تصریح کرد: گاهی سوباشنها چراغ راهنما بودند زیرا معمولا سوباشنها در ابتدا و اواخر محل قرار داشتند و نور چراغ این سوباشنها راهنمای گالشها و چوپانان بود.