آیتالله رفسنجانی در مصاحبه های گوناگونی، خاطرات و نکات مهم و جالب توجهی را در خصوص دلیل و چگونگی اتخاذ این تصمیم امام و اجرای آن، بیان کرده است.
ایشان در تاریخ 11 بهمن سال 1374 طی مصاحبهای با خانم لیلی بروجردی نوه گرامی امام در مورد آن روزها نکات جالبی را بیان می کند:
بعد از اینکه وارد ایران شدید. من یادم است در قضیه بازرگان شما حکم را خواندید و چه کردید، یعنی آن موقع هنوز دایی(مرحوم حاج احمد آقا) وارد نشده بودند. در همان مدرسه رفاه و آنجا چیزی یادتان نمیآید؟
چرا یک قدری.
چون بقیه حکمها را معمولا حاج احمد آقا میخواندند.
ما در این فاصلهای که هنوز آقا(امام) نیامده بودند از پاریس، ایشان آنجا که بودند، خب اینجا تشکیلاتی داشت، تنظیم میشد. فرض کنید مثلا شورای انقلاب تشکیل شده بود. گروههایی برای اداره اعتصاب و برای اداره راهپیمائی ها، برای رسیدگی به خانوادههای شهدا و مصدومین، برای تکثیر و توزیع پیامهای امام، همه کارها الان شکل گرفته بود، گروههای مختلفی بود. با ارتباطاتی که با احمد آقا ما داشتیم، در اکثر این موارد با امام مشورت میشد ازطریق حاح احمد آقا. مثلا هیئتی قرار بود برود درخوزستان برای حل مشکل نفت. اعتصاب کرده بودند کارکنان نفت. صنعت نفت تعطیل شده بود. میخواستند نفت صادر نشود. در نتیجه نفت داخل هم تامین نمیشد، پالایش نمیشد برای مصرف مردم. زمستان بود، مردم در زحمت افتادند، خیلی مشکل پیدا شد. هم رژیم به مشکل افتاده بود و هم مردم. امام به این نتیجه رسیدند با مشورتهایی که با ما داشتند، عمدتآ از طریق احمد آقا و مسافرهایی که رفت و آمد میکردند، به این نتیجه رسیدیم که ما باید نفت داخلی را تأمین بکنیم. قرار هیئتی که میرود آنجا از طرف امام باشد. در ترکیب این هیئت با حاج احمد آقا صحبت کردیم. احمد آقا به من تلفن کردند و گفتند نظر امام این است که تو هم در آن هیئت باشی. من موافقتم را اعلام کردم، وقتی که امام حکم تشکیل و اعزام هیئت را دادند من را هم در آن هیئت گذاشتند. رئیس آن هیئت مهندس بازرگان بود.
این(را) بهعنوان یک نمونه میگویم که اینطوری بود که کارهایی که در اینجا میشد با فاصله از طریق تلفن، آنهایی که علنی بود یا آنهایی که سری بود از طریق پیک، ما با هم صحبت میکردیم. کاملا ایشان از آنجا در جریان تشکیلات ما در اینجا بود. ما هم در جریان مصاحبههای امام و اقدامات آنجا بودیم. گاهی یک مسئلهای پیش میآمد، قرار بود ایشان اعلام بکند یک موضوعی را، حاج احمد آقا تلفنی از من میپرسیدند یا از دیگری میپرسیدند.
به هرحال رابط فعال ما در خدمت امام در پاریس هم حاج احمد آقا بودند. وقتی که وارد هم شدند تا برسد به حکم مهندس بازرگان، خب چند روزی طول کشید. این چند روز خیلی روزهای پر حادثهای است. هر لحظه ما مسئله داشتیم. همان موقع از طرف بختیار نمایندگانی میآمدند، تیمسار مدنی، عباس امیرانتظام که جزء آنها بودند، در مدرسه رفاه میآمدند برای مذاکره، که چگونگی انتقال قدرت، آنها به این فکر بودند چگونگی تثبیت قدرتشان، ما در آن فکر بودیم که چگونگی انتقال قدرت. در این مسائل حاج احمد آقا خیلی فعال بود.
خب امام هم گرفتار تشریفات آمد و رفت مردم بودند، باید به احساسات مردم جواب میدادند. لحظه به لحظه هم لازم بود که با امام ارتباط داشته باشیم در این مسائل. درهمان موقع امام باید افرادی را معین میکردند برای مسئولیتهایی. آن روزها مشاوره ما وحاج احمد آقا خیلی جدی و فعال بود. ما هم نوعآ همانجا، مدرسه علوی و مدسه رفاه با هم نزدیک هم بود، ما بیشتر ...... در رفاه بود. امام در مدرسه علوی بودند. جایی هم داشتیم که ما مینشستیم برای مشورت. کارهایی که آن چند روز شد، از 12 بهمن تا 22 بهمن، واقعآ یک فصل مهمی از تاریخ است. ما آن موقع عادت نداشتیم یادداشت کنیم. هنوز تحت تأثیر دوران بقیه مبارزاتمان بودیم که معمولا یادداشت نمیکردیم. به خاطراینکه دست دشمن بیفتد. خیلی از آنها فقط باید از خاطرهها دربیاید. این هفت و هشت روز خیلی از سرنوشتهای آینده را رقم زد، تا رسیدیم به این که حالا دولت میخواستیم تعیین کنیم. وقتی که قرار شد دولت، شورای انقلاب به عنوان یک مجلس کار میکرد برای امام. حاج احمد آقا باز عضو شورای انقلاب نبود، اما مرتب میآمد در جلسات ما، نظرات امام را میآورد، نظرات ما را میبرد برای امام و همان ارتباط ویژه من و حاج احمد آقا خیلی مؤثر بود آن موقع هم برای تعیین افراد.
آیت الله هاشمی(ره) طی دو مصاحبه دیگری که به مناسبت سی امین سالروز پیروزی انقلاب اسلامی انجام شده چگونگی انتخاب مهندس بازرگان به نخست وزیری دولت موقت و خواندن حکم امام برای وی، توسط خودشان را توضیح می دهند.
ایشان در ابتدا دلیل عدم ملاقات امام تا 24 ساعت پس از ورودشان به ایران را اینگونه توضیح می دهد: «بخاطر اینکه اینقدر گرفتار مسایل بودیم که دیگر فرصت نشد امام را زیارت کنیم. فردا صبح من به مدرسه علوی رفتم. در آنجا وقتی که به اتاق امام وارد شدم، امام نگاهی به من کرد و گفت: تو کجایی؟ گفتم: گرفتار مسایل بودیم. آن لحظهای که خدمت ایشان رسیدم و امام این گونه عطوفانه با من حرف زدند، لحظه بسیار شیرینی برای من بود».
آیت الله هاشمی(ره) سپس در مورد نحوه انتخاب بازرگان به عنوان نخست وزیر دولت موقت در پاسخ به این سوال که «آیا جلسهای در خصوص انتخاب آقای مهندس بازرگان برگزار شد؟» می گوید:
بله.
چه کسانی در آن جلسه بودند؟
پیشتر گفتم، قبل از اینکه امام بیایند، شورای انقلاب تأسیس شده بود و ما مکرر جلسه داشتیم. حتی برای مراسم استقبال هم، شورای انقلاب تصمیمگیر اصلی بود. گروههای زیادی هم بودند که هر کدام کارهای خودشان را میکردند. چون امام گفته بودند: من دولت تعیین میکنم و بنا شد که دولت تعیین شود. قرار شد شورای انقلاب پیشنهاد بدهد و امام تصویب کنند. ما در آن اوایل بعنوان پارلمان عمل میکردیم. بحثهای زیادی کردیم و به آقای مهندس بازرگان رسیدیم.
گزینههای دیگری هم بودند؟
بله؛ درباره افراد دیگر هم بحث شد. ولی با ادله قابل قبول، به ایشان رسیدیم. مسئله را با آن ادله خدمت امام گفتیم، ایشان هم پذیرفتند و به صدور حکم منجر شد. منتها ایشان از اول هم گفتند که من بعنوان حزب نهضت آزادی، این مسئولیت را نمیدهم. این به شخص مهندس بازرگان است و ایشان هم نباید در آنجا بسته حزبی داشته باشد. باید خودش بعنوان نخست وزیر منصوب باشد.
چرا شما برای خواندن پیام انتخاب شدید؟
علت آن را نمیدانم. چون اصلاً در این فکرها نبودیم. اصلاً در آن روزها این فکرها مطرح نبود که چه کسی بخواند یا نخواند. در مدرسه بودیم که حاج احمد آقا آمدند و گفتند: امام میگویند شما این را بخوانید. من گفتم: هنوز متن را ندیدهام. متن را آورد و من نگاه کردم و بعد برای خواندن بالا رفتم. خود ایشان تصمیم گرفته بودند.
جناب آقای هاشمی بفرمایید بعد از اینکه نهضت در 22 بهمن سال 57 پیروز میشود حضرت امام بنا بر پیشنهاد شورای انقلاب و تأیید خودشان مهندس بازرگان را به عنوان نخست وزیر تأیید میکنند. در مراسم تنفیذ و بعد از حکم حضرتعالی حضور دارید و چه شد که شما آن حکم را خواندید و چه شد که اصلاً دولت مهندس بازرگان به استعفا کشیده شد؟
....حکم امام به آقای مهندس بازرگان را باید سابقهاش را در شورای انقلاب باید جستجو کرد چون ما بررسیهایی که کردیم به این نتیجه رسیدیم که فعلاً کسی غیر از ایشان نمیتواند دولت تشکیل دهد و به امام پیشنهاد دادیم. آن حکم را خود امام تهیه کردند و ما در متن حکم دخالتی نکردیم و اینکه من قرائت کردم و این از پیش تعیین شده نبود و اصلاً بحثی نشده بود. اصولاً من در آن دوره سعی میکردم زیاد جلوی تریبونها و خبرنگاران ظاهر نشوم. شرایطی بود که بنا نبود این طور شود و من نمیخواستم که خیلی ظهور خبری داشته باشم وقتی که برنامه آماده شد. حاج احمد آقا به من گفتند امام میخواهند که شما حکم را بخوانید و من گفتم که ابتدا یک نسخه به من بدهید تا من آن را بخوانم تا در آنجا دچار لکنت نشوم و در نهایت خدمت امام نشستم و آن حکم را خواندم.
مهمترین نکتهای که در آن حکم حضرت ا مام به مهندس بازرگان توجه کرده بودند چه بود؟
یک نکتهای که ایشان به آن تکیه کرده بودند این بود که دولت شما، دولت حزبی نیست و من شما را به عنوان رئیس حزب منصوب نمیکنم و خواستههایی که بطور مشخص داشتند چند تا مأموریت روشن داده شد. یکی این بود که قانون اساسی تهیه شود. حتماً شما متن را دارید. یکی دیگر این بود که مقدمه انتخابات را تهیه کنند برای اینکه انتخابات مجلس (برگزار) بشود و کشور از وضع غیرعادی عبور کند و شرایط عادی حاکم شود. امام خیلی اهمیت میدادند که آن دوره حاکمیت شورای انقلاب طولانی نشود و مردم انتخاب کنند چون شورای انقلاب را ایشان انتخاب کرده بودند. مایل بودند که وضع عادی شود و مردم خود کار خودشان را انجام دهند. برای تعویض قانون اساسی هم ایشان اول ذهنیتشان این بود که مجلس مؤسسان باید این کار را انجام دهد. چون هنوز قانون اساسی قبلی حاکم بود. مجلس مؤسسان مربوط به گذشته بود و متعلق به شرایط گذشته بود و ایشان با آن ذهنیت از مهندس بازرگان خواستند و دلیل این خواستن هم اداره کشور بود تا به استقرار نظام بر اساس دموکراتیک برسیم.
29212