مرتضی رضایی - سپهر ستاری؛ بدون شک یکی از مهمترین پروندههای تاریخ فوتبال ایران که هنوز هم درباره آن بحث میشود، شکایت باشگاه ریزهاسپور ترکیه از پرسپولیس است. این ماجرا به زمانی برمیگردد که مهدی طارمی با جدایی از پرسپولیس راهی ریزهاسپور شد ولی خیلی زود قراردادش با تیم ترکیهای را فسخ کرد و به جمع سرخپوشان بازگشت. این اقدام طارمی با شکایت ریزهاسپور همراه شد و آنها پرسپولیس را به پرداخت مبلغی در حدود یک میلیون دلار و محرومیت از 2 پنجره نقلوانتقالاتی محکوم کردند و طارمی هم 4 ماه از مسابقات محروم شد.
در آن زمان اخبار مختلفی در خصوص دخالت رئیس جمهور وقت ایران، حسن روحانی در این پرونده و نقش او در بخشش جریمه مالی پرسپولیس مطرح شد که واکنشهای زیادی را در پی داشت. با این حال به نظر میرسد حسن روحانی دخالتی در این ماجرا نداشته و فرد دیگری برای حل مشکل پرسپولیس تلاش کرده است.
بهمن حسینپور، رئیس وقت تشریفات دولت که قبلا سفیر ایران در ترکیه بود، با استفاده از روابط نزدیک خود با رجب طیب اردوغان توانسته مشکل جریمه مالی پرسپولیس را حل کند. او که سابقه حضور در هیئت رئیسه فدراسیون گلف را هم در کارنامه دارد، هفته گذشته مهمان کافهخبر بود و در خصوص این ماجرا و دیگر کمکهای خود به تیمهای مختلف ورزشی ایران و بهخصوص فوتبال صحبتهای جالبی را مطرح کرد.
یکی از دورههای مهم از فعالیت شما به عنوان یک دیپلمات، در کشور ترکیه بود. ابتدا کمی درباره دوران حضورتان در کشور ترکیه بگویید.
من 2 بار در ترکیه ماموریت داشتم. یک باز از ساعت 1379 تا 1383 در استانبول سرکنسولگر بودم. ما در ترکیه چند سرکنسولگری داریم که در استانبول، ارزوروم و ترابزون است که من همان زمان پیشنهاد کردم یک کنسولگری هم در جنوب ترکیه داشته باشیم که موافقت نشد. چون ایرانیها سالانه به طرف جنوب ترکیه و اطراف دریای مدیترانه زیاد سفر میکنند که موافقت نشد و امیدوارم موافقت کنند چون کار آنها با سرکنسولگری استانبول بود. از ساعت 1387 تا اواخر سال 1391 هم من سفیر ایران در ترکیه بودم.
چند هفته قبل اسحاق جهانگیری در گفتوگو با خبرآنلاین در خصوص یک ماجرای قدیمی صحبت کرد. از او در خصوص ورود حسن روحانی به ماجرای شکایت باشگاه ریزهاسپور ترکیه از پرسپولیس و مهدی طارمی سوال شد که گفت از خودشان بپرسید. گویا شما در این ماجرا نقش اصلی را داشتید. ماجرا چه بود و شما چه نقشی داشتید؟
دورهای که من در ترکیه سفیر بودم، شخصا رابطه خوبی با عبدالله گل و اردوغان داشتم که آن زمان نخستوزیر بود. شاید کمتر سفیری با نخستوزیر 7 بار ملاقات میکند که این برای من رخ داد. یک بار هم به دعوت ایشان من و همسرم به خانه شخصی او رفتم و رابطه خیلی خوبی داشتم و دارم. الان هم رئیس دفتر او با من دوست است و هرجا لازم باشد تماس میگیرم و مطلبم را منتقل میکنم. کلا روابط خوبی با مسئولان ترکیه داشتم و همین باعث شد در آن مقطع، یک دوره طلایی از نظر روابط اقتصادی و سیاسی با ترکیه داشته باشیم. روابط ما به 22 میلیارد و 250 میلیون دلار رسید که هیچوقت به آن حد نرسیدیم و امیدوارم با کمک دوستان و سفیر محترم دوباره به این عدد برسیم.
ماجرای طارمی از کجا شروع شد؟
در آن زمان حمیدرضا گرشاسبی مدیرعامل پرسپولیس بود که از قبل با من ارتباط داشت. من خودم پیشنهاد کردم این مشکل را به اردوغان بگویم. مسعود سلطانیفر هم در جریان بود و در آن ضیافت شام حضور داشت. در زمان ضیافت شام من به اردوغان گفتم این مشکل رخ داده است. شهر ریزه هم محل تولد خود اردوغان است. من به او گفتم و اصلا مکثی نکرد و تا من گفتم پذیرفت و به وزیر ورزش ترکیه گفت هرچه آقای سفیر میگوید را انجام دهید. جالب است بدانید خود اردوغان هم یک بار در همین سالها، از من یک بازیکن ایرانی را خواست. در سفری که با روحانی داشتیم، بلند گفت آقای سفیر با شما کار خصوصی دارم و دستور داد یک صندلی بگذارند و من کنارش نشستم. سر میز ناهار یک پرونده باز کرد و گفت این بازیکن ایرانی است و او را برای ریزهاسپور میخواهم. گفتم انجام میدهد و 3-4 روز بعد از اینکه به ایران برگشتم، وزیر ورزش سابقش را به ایران فرستاد که پیگیری کند. ما به اتفاق وزیر و بازیکن به سفارت ترکیه رفتیم و بحث کردیم. جلسه دوم هم برگزار شد چون بازیکن گفت باید فکر کنم. فکر کنم حمید استیلی هم حضور داشت که من او را با خودم بردم. سر مسائل مالی به توافق نرسیدند و منتفی شد.
بازیکن که بود؟
علی علیپور. او سر دستمزد توافق نکرد.
اردوغان ناراحت نشد؟ این بعد از ماجرای طارمی بود؟
بله بعد از آن بود و به قول ما دیپلماتها خواست بدهبستان کند. خب میدانست من خیلی به ورزش علاقه دارم و در جریان هستم. جالب بود که اردوغان تا این حد وارد ریز مسائل شد که از من بازیکن خواست. خب علیپور قبول نکرد. از نظر من پول خوبی بود و 350 هزار دلار به علاوه 7000 دلار برای هر گل که علیپور قبول نکرد. بعدا نمیدانم در پرتغال چقدر گرفت. به این خاطر گفتم که بدانید اردوغان چقدر فوتبالی است و خودش هم در زمان جوانی فوتبالیست خوبی بوده است.
این ماجرا بین دیپلماتها مرسوم است؟ نمیشد درخواست مهمتری از اردوغان داشته باشیم؟
خب آنها را هم میخواست. در همین 7 جلسه او به من میگفت. ما در دیپلماسی عمومی یک چیزی به نام دیپلماسی عمومی داریم. دیپلماسی عمومی برای سفرای ایران که در یکسری مراسمها نمیتوانند شرکت کنند، بهترین روش برای جمعآوری اطلاعات و ایجاد رفاقت است. من خودم هرجا رفتم ورزش کردم. در همان ترکیه سوارکاری، گلف و تنیس بازی میکردم. آنها هم اطلاعات سفرا را دارند. من در دوران کنسولگری هم درباره ورزش فعالیتهایی داشتم و مثلا مصطفی دنیزلی را برای پاس آوردم. مقامات کشور میزبانی اگر بدانند سفیر اهل ورزش است خب از آن استفاده میکنند. ضمن اینکه ریزهاسپور برای شهر خود اردوغان بود و موضوع طارمی را حل کرده بود. من هم در ماجرای علیپور وظیفهام را انجام دادم ولی خود بازیکن به توافق نرسید.
کاری که شما انجام دادید باعث ایجاد موجی در فوتبال ایران شد و از آن زمان به پرسپولیس لقب تیم حکومتی را دادند و استقلالیها خیلی حمله کردند.
روح جهانگیری و روحانی از این خبر نداشت. بعدا من گفتم. چون سر میز غذا 2 رئیس جمهور کنار هم مینشینند و من بعد به او گفتم با اردوغان چه کاری داشتم. او هم خوشحال شد ولی روحش خبر نداشت. کار شخصی من بود چون من خودم پرسپولیسی هستم و گرشاسبی نیز هماستانی ماست و این کار را کردم.
اگر استقلال بود هم این کار را میکردید؟
برای استقلال هم از این کارها کردم. اولین مذاکره با رولند کخ را من انجام دادم. روحانی از ماجرای طارمی خبر نداشت و سلطانیفر اطلاع داشت ولی او هم نمیدانست من با اردوغان این رفاقت نزدیک را دارم که بلافاصله وزیرش را صدا بزند و بگوید هرچه سفیر میگوید انجام بده.
حالا واقعا مسعود سلطانیفر پرسپولیسی بود؟
من واقعا نمیدانم و نمیپرسیدم. در این ماجرا سلطانیفر اصلا دستوری نداده بود و شغل من چیز دیگری بود و نمیتوانست هم دستور دهد ولی خوشحال شد چون به هرحال یک پولی به نفع ایران شد.
مبلغ جریمه چقدر بود؟
بیش از یک میلیون دلار بود.
اخیرا زنوزی گفته اگر به من خبر میدادند خودم پول را پرداخت میکردم و اصلا نیاز نبود به ترکیهایها بگویند!
زنوزی به نظرم اغراق کرده است. امکان نداشت این کار را کند و آن زمان کسی او را نمیشناخت. ما این درخواست را کردیم و چیزی هم به جای آن ندادیم. تازه اردوغان از من یک بازیکن خواست که آن را هم نتوانستم بدهم. حرف زنوزی صحت ندارد و من شخصا انجام دادم و حاضرم شماره حسن دوغان، رئیس دفتر اردوغان را هم بدهم که بپرسید. من کاملا صحبتهای زنوزی و کسانی که انگ میزنند را رد میکنند. این کار من بود و بدون دستور انجام شد. برای تیم دیگر بود هم این کار را میکردم. هر ایرانی از هر تیمی بود این کار را میکردم.
ماجرای حضور دنیزلی که در صحبتها گفتید چیست؟
من آن زمان که در استانبول سرکنسول بودم، بهخاطر علاقه به ورزش، کار ورزشی هم میکردم. اولین ملاقات من با اولوسوی، رئیس فدراسیون فوتبال ترکیه بود. او برادرزاده آن اولوسوی بود که ریاست شورای تجاری ایران و ترکیه را بر عهده داشت که خود من او را گذاشته بودم. خیلی آدم جدی و فعالی بود. من از اولوسوی چند چیز خواستم. قرارداد همکاری با فدراسیون فوتبال ایران را خواستم و اینکه اجازه دهند تیمهای ایرانی با قیمت مناسب بتوانند در کمپهای ترکیه اردو بزنند که اگر به تاریخ مراجعه کنید، قبل از سال 79 و 80 هیچ تیم ایرانی به ترکیه نرفت ولی بعد از این صحبتها، تیمها به ترکیه رفتند چون قول قیمت مناسب را داده بودند. اگر گران میگفتند، من به رئیس فدراسیون میگفتم. یک کار دیگر هم زمانی بود که بحث حرفهای شدن فوتبال ایران مطرح شد. فوتبال ترکیه قبلا حرفهای شده بود و من خواهش کردم و قوانین فوتبال حرفهای را از فدراسیون فوتبال ترکیه گرفتم. 185 صفحه بود و این را ترجمه کردم. آن زمان اواخر دوره دادکان و اوایل کفاشیان بود و من اولین کسی بودم که قوانین فوتبال حرفهای ترکیه را ترجمه کردم و فرستادم. مترجمهای خودم ترجمه کردند. همان زمان دادکان به ترکیه آمد و ملاقاتهای بسیار خوبی در ترکیه داشت. بعد هم کفاشیان آمد که قرارداد همکاری بین 2 فدراسیون امضا شد.
اخیرا هم در این خصوص اقداماتی انجام شد.
بله این قرارداد قبلا امضا شده بود و قرارداد که 2 بار امضا نمیشود و من اخیرا از کفاشیان هم پرسیدم که این چرا دوباره امضا شده است؟ یک سال بعد از آن که من قوانین را ترجمه کردم، فوتبال ایران حرفهای شد و خیلی از بخشهای آن از ترکیه گرفته شده است. 3 مربی را هم به ایران آوردم. من در خصوص این قرارداد همکاری اخیر فدراسیون فوتبال ایران و ترکیه هم با کفاشیان صحبت کردم و گفتم مگر زمان شما چنین چیزی امضا نشد؟ شاید چون نزدیک انتخابات فدراسیون فوتبال است!
کلا در این سالها تفاهمنامههای زیادی امضا میشود ولی اغلب خروجی خاصی ندارد.
این قراردادها بین تمام کشورها رسم است. ما قرارداد و تفاهمنامه داریم که قرارداد نیاز به تایید مجلس دارد. بیشتر اینها تفاهمنامه است و بحث دیپلماسی درست میکند و امضا میشو ولی خیلی عمل نمیشود. تعهدی هم ایجاد نمیکند. قرارداد تعهدآور است ولی همان هم بعضا اجرا نمیشود. از اول انقلاب چقدر سفر انجام شده و تفاهمنامه امضا کردند ولی اجرایی نشده است. چون طرفین پیگیری نمیکنند. اگر فدراسیون فوتبال ما همین تفاهمنامه ترکیه را پیگیری میکرد جواب میگرفت. مدیرانی که سر کار میآیند، در سطوح مختلف مشغلههای زیادی دارند و شاید علاقه ندارند مثلا با ترکیه کار کنند. وقتی من سفیر بودم، هیچوقت از من نخواستند با رئیس فدراسیون فوتبال ترکیه ملاقات کنم و این تفاهمنامه را پیگیری کنم. ما در ایران هم عادت داریم همه چیز را خودمان امتحان کنیم و هر مقامی میآید، از صفر شروع میکند و این باعث میشود زمان از دست برود. در ورزش، سیاست و اقتصاد هم همین است و همه چیز را خودمان میخواهیم امتحان کنیم که فرد جدید مطرح شود. یک خاطرهای هم در این خصوص دارم.
تعریف میکنید؟
من یک جایی ماموریت بودم، آقای وزیر و جانشین من اتفاقی همدیگر را دیدیم. وزیر به نفر جدید گفت هر کاری حسینپور کرد، ادامه بده و از من خواست هر 3 ماه به او سر بزنم. همان آقا رفت و همه چیز را از صفر شروع کرد. این یکی از ضعفهای مدیریتی ماست که همه چیز را میخواهیم خودمان انجام دهیم.
شما گفتید 3 مربی را به ایران آوردید. چه کسانی بودند؟
من با آجورلو رفاقت داشتم و او در پاس که بود، به من زنگ زد. من 2 جلسه با مصطفی دنیزلی گذاشتم و او را قانع کردم به ایران بیاید. وقتی دنیزلی را برای پرسپولیس آوردم هم سفیر شده بودم. در همین مقطع، آقای آصفی، سخنگوی سابق وزارت امور خارجه که عضو هیاتمدیره استقلال بود، به من زنگ زد یک مربی آلمانی به نام رولند کخ در ترکیه هست و با او مذاکره کنید. مذاکرات اولیه را من انجام دادم و بعد به علی فتحاللهزاده زنگ زدم و گفتم او موافقت کرده است و در نهایت سرمربی استقلال شد. تیم ملی هم زمانی که دنبال مربی میگشت و با سنول گونش سرمربی تیم ملی ترکیه که از بهترین دروازهبانهای ترکیه بود در دفترم جلسه گذاشتم که موافقت نکرد. من برای استقلال و پاس هم سرمربی آوردم و فرقی نداشت که چه تیمی باشد. من 10 سال در ترکیه بودم و تیمهای ورزشی خیلی از من کمک خواستند.
اسماعیل کارتال را شما نیاوردهاید؟
نه.
شناختی از او دارید؟
دورهای که من در ترکیه بودم او خیلی مطرح نبود و سال 1379 که دوره اول حضورم در ترکیه بود و ارتباطی نداشتیم ولی اگر کمک میخواستند انجام میدادم. من دورهای که در تشریفات ریاست جمهوری بودم هم به تمام تیمهای ورزشی کمک کردم. 2 تا از دوستان ما آقایان یزدانیخرم و مشحون فوت کردهاند که در زمان فعالیتشان خیلی به آنها کمک کردم. یک دوومیدانیکار از پرواز جا مانده بود و سریع ماشین گرفتیم و کمکش کردیم برود و دچار مشکل نشود. وقتی سفیر میشوی، نماینده مملکت هستی و نماینده جای خاصی نیستی و هر کسی از من کمکی خواست انجام دادم. زمانی که در تشریفات بودم اکثر فدراسیونها با مشکل ویزا مواجه بودند و الان هم بعضا تماس میگیرند که میگویم دیگر فعالیت ندارم. رئیس فعلی فدراسیون اسکواش، بهرام قدیمی را خیلی کمک کردم. تیمش میخواست به تایلند برود و راهنمایی کردم مشکل حل شد. چون خودم ورزش میکنم، همیشه علاقه خاصی به ورزشکاران داشتم و الان هم اگر بتوانم، کمک میکنم.
شما الان کجا مشغول هستید؟
من کارهای شخصی خودم را میکنم و بازنشسته شدهام.
استقلالیها همیشه در خصوص یکی از کمپهای قدیمیشان در ترکیه صحبت میکنند که گویا مربوط به قبل از انقلاب است. شما اطلاعی از این کمپ دارید؟
مرحوم بیوک جدیکار و یک فرد دیگر اوایل انقلاب به ترکیه رفتند و در گزارش آنها چیزی نبود و نتوانستند ثابت کنند باشگاه تاج که ترکیهایها به آن «تاچ» میگویند کمپی دارد. من دوباره شروع کردم و صاحبش را پیدا کردم که البته خودش فوت کرده بود و پسرش به نام محمود آنجا حضور داشت. او ایرانی بود ولی فارسی نمیتوانست صحبت کند. این ساختمان در بخش اروپایی استانبول قرار دارد. محمود من را به باشگاه تاچ دعوت کرد و آنجا چندین زمین تنیس و بدمینتون داشت ولی زمین فوتبال نداشت. ما از او سوال کردیم ولی گفت این اصلا صحت ندارد و زمین به اسم پدر من بوده ولی چون ما تاچ بودیم و آنها تاج بودند، همکاری مشترک داشتیم ولی زمینی برای تاج نبوده است.
یعنی استقلال کمپی در کشور ترکیه ندارد؟
نه نداشته است. بعد که گزارش را فرستادم ماجرا تمام شد و از سال 1384 که من گزارش را فرستادم، دیگر بحثی نیست. با تاچ همکاری داشتند ولی مالکیتی نبود. پس من اینجا برای استقلال هم تلاش کردم و برای من فرقی نمیکرد و هر کسی کمک میخواست انجام میدادم.
در این سالها بازیکنان ایرانی زیادی به ترکیه رفتهاند ولی کمتر پیش آمده به موفقیت خاصی برسند و اغلب انتقالهای شکستخوردهای داشتند. به نظر شما دلیل این ناکامی چیست؟ شاید تصور میشد با توجه به نزدیکی 2 کشور، بازیکنان ایرانی در ترکیه موفق شوند.
ترکها خیلی به زبان خودشان متعصب هستند و من یک دلیلش را زبان میدانم. بازیکنان اکثرا فارسزبان بودند و آذریزبان نداشتیم. دلیل دوم این است که فکر میکنند چون فوتبال ترکیه در حد کشورهای پیشرفته نیست، کمی سهلانگاری میکنند و ترکها هم سختگیر هستند. به نظر من این 2 دلیل موثر است. فکر میکنند خیلی سطحشان بالاتر است و حس رقابت را از دست میدهند. همین طارمی در ریزهاسپور که تیم قوی نیست هم نتوانست خودش را نشان دهد.
طارمی فهمید شما این کار را برای او کردید؟
بله.
به شما زنگ نزد؟
نه ولی در یکی از دفعاتی که به اردوی تیم ملی رفتم از من تشکر کرد.
در جریان دلیل پشیمانی طارمی و رضاییان بودید؟
فکر کنم به همان 2 دلیل برمیگردد. خب تیم ریزهاسپور هم خیلی قوی نبود و دیدند این تیم، جایی نیست که انتظارش را داشتند و بدون مطالعه رفتند. احتمالا آن واسطه با این صحبتها که ترکیه نزدیک است و فرهنگمان شباهت دارد، بازیکنان را راضی کرد ولی ترکیه اصلی اینطوری نیست و فرهنگ خاص خودش را دارد. شباهتهایی دارد ولی دقیقا مثل ما نیست. بازیکنانی که رفتند همه فارسزبان هستند و ترکی یاد نمیگیرند. من هرجا رفتم سعی کردم زبان آن کشور را یاد بگیرم. ممکن بود صحبت نکنم ولی یاد گرفتن ضروری بود.
شاید تصورشان از ترکیه مثل کشورهای عربی است.
دقیقا. بیشتر ترکیه در آسیاست و دوستان با این تفکر میروند و زمین میخورند.
بازیکن یا مربی خاصی در ترکیه بود که دوست داشته باشید به ایران بیاید؟
نه کسی به ذهنم نرسید و از من هم نخواستند بازیکنی را بیاورم. مربی را موافق بودم و مثلا با گونش موافق بودم که ترکیه را سوم جهان کرد.
درباره حضور فاتح تریم در ایران هم خیلی شایعه زیاد بود.
فاتح تریم را به من نگفتند ولی خب او مربی تیمهای مطرح ترکیه بود و وضع مالی خوبی هم داشت. انسان خیلی محترمی است.
در ترکیه به ورزشگاه هم رفتید؟
یک بار رفتم. دقیق یادم نیست کدام بازی بود ولی وقتی تیمهای باشگاهی ایرانی میآمدند به دیدار آنها میرفتم.
کلا هواداران ترکیهای در جهان هم معروف هستند.
بله، خیلی. اخیرا هم یک درگیری داشتند.
در دوران ریاست جمهوری حسن روحانی بحث دولت پرسپولیسی و ... خیلی مطرح میشد. کلا به جز این بحث طارمی، چه دلایلی باعث شد چنین شائبهای مطرح شود؟
من همان موقع چند مصاحبه داشتم. من از ترکیه مثالی میزنم. اردوغان طرفدار تیم فنرباغچه است و عبدالله گل طرفدار گالاتاسرای بود و علنا مطرح میکردند. در دنیا هم همین است و اعلام میکنند طرفداران فلان تیم هستیم. در ایران فضایی درست کردند که طرف میترسد بگوید. چه اشکالی دارد رئیس جمهور بگوید؟ چه ربطی به وظایف ملی او دارد؟ من سفیر هستم و پرسپولیس را دوست دارم ولی برای استقلال و پاس هم کار کردم.
شاید چون فوتبال ما دولتی است این اتفاق میافتد؟
شاید یک بخشی درست باشد ولی کلا شرایط را طوری ساختند انگار تابو است که رئیس جمهور پرسپولیسی یا استقلالی باشد. هیچوقت از روحانی و جهانگیری نشنیدم پرسپولیسی باشند. حتی از سلطانیفر هم نشنیدم. شاید فرزندان این آقایان طرفدار تیمی باشند. مثلا فرزند حسن روحانی، پرسپولیسی بود ولی چه ربطی به پدرش دارد؟ من شنیدم فرزند بعضی آقایان هم استقلالی بوده. در دنیا این را اعلام میکنند و خیلی راحت است. در انگلیس و اسپانیا راحت میگویند و ربطی به وظایف ملی و ریاست جمهوری و نخست وزیری ندارد. من وقتی سفیر شدم، تنها نماینده وزارت خارجه نیستم و نماینده ملت و کشورم و حاکمیتم هستم. باید برای همه کار کنم. من از روحانی نشنیدم پرسپولیسی باشد و حرکتی هم در این زمینه از او ندیدم. من از این آقایان موضعی در خصوص پرسپولیس نشنیدم و این مسائل اصلا در آن سطح مطرح نبود. اردوغان ولی انقدر به فوتبال اهمیت میداد که از من بازیکن خواست!
اگر این اتفاق در ایران میافتاد چه میشد؟
این اتفاق در ایران یک فاجعه بود. مثلا رئیس جمهور ایران برای یک تیم بازیکن بخواهد. تصور کنید چه اتفاقی میافتاد. اردوغان میدانست این پخش میشود. این هم جزو وظایف ملی او بود و رئیس جمهور اگر بتواند به تیمی از کشورش کمکی کند، حتما انجام میدهد. این اتفاق در ایران وحشتناک و غیرقابل باور است ولی آنجا هیچ رسانهای حرفی نزد. این تنگنظری در ایران هست و همه مسائل هم وجود دارد. در مسائل سیاسی هم همین است و سر یک موضوع درخواست میکنند طرف اعدام شود!
اردوغان آن یک میلیون دلار پرسپولیس را برای ریزهاسپور جبران نکرد؟
حتما کارهایی کرده چون بدهبستان دارند و او هم اهل همان شهر بود و حتما مدیریت و عوامل اجرایی باشگاه را میشناخت. روی حرف او که نمیتوانند حرف بزند. حتما جبران هم میکند.
چگونه جبران میکند؟
بالاخره رئیس جمهور و نخستوزیر خیلی قدرت دارد که کمک کند. البته باشگاههای آنجا خصوصی هستند و دولت خیلی نمیتواند دخالت کند.
اردوغان هم انگار خیلی به فوتبال علاقه دارد!
بله خیلی فوتبالی است.
شما در رشته چوگان هم فعالیتهایی داشتید و این روزها اوضاع چندان جالب نیست. حتی بحث خروج این رشته از یونسکو هم شنیده شده!
ببینید در چوگان دوره ای که من حضور داشتم بحث ثبت نام چوگان در یونسکو به نام ایران بود. اجلاسی بود در کره جنوبی، آقای ایلخانی زاده که آن زمان عضو هیئت مدیره و فردی بسیار درست و از دوستداران و اسب داران قدیمی این کار است، با هزینه شخصی به این اجلاس رفت. فدراسیون که پولی نداشت، ما هم از طریق سفارت هماهنگ کردیم، این اجلاس در سئول نبود و در یکی دیگر از شهرهای کره بود، همان جا بود که چوگان در یونسکو به اسم ایران ثبت شد و هم در میراث فرهنگی. دو باشگاهی که در حال حاضر در بخش خصوصی مطرح هستند یکی نوروز آباد و یکی میدان شهدا هر دو ثبت ملی شدهاند. اگر یونسکو بفهمد که این دو باشگاه را به بخش خصوصی دادهایم حتما با ما برخورد می کند. وقتی جایی ثبت ملی شده، نمیتوانید به بخش خصوصی واگذار کنید. من خودم اسب سواری را از نوروز آباد شروع کردم. 2 باشگاه معروف در ایران و تهران داریم که زمین چوگان دارند، یکی همین میدان شهداست یکی هم نوروز آباد که بخش خصوصی رفته و آنجا درختان هم قطع کردهاند. این زمین ها عصای دست فدراسیون چوگان هستند. شما وقتی ابزارش را از او بگیرید چه کاری می تواند کند؟ بنایراین این کار هم خطاست و هم غیر قانونی و اگر یونسکو بفهمد حتما برخورد خواهد کرد.
چه کسی دقیقا این تصمیم را گرفت؟
حالا نمی دانم و نمیتوان هم گفت. گویا یک عواملی پشتش بوده و هر چه بوده درست نیست و خواهش می کنم آقای دنیامالی کاری بند که اینها برگردد و به بخش خصوصی ندهند. اسب سواری همین حالا ورزش گرانی است نگذارند از این گرانتر شود. چوگان ورزش ملی ماست و ریشه در تاریخ و تمدن ما دارد. شما وقتی این ورزش را خصوصی کنید افرادی که می توانند به این ورزش بروند، خیلی کمتر می شوند. پس فقط برای یک عده خاصی این کار را کردید. شما ورزشی که اسلام سفارشش را کرده و ورزش ملی ماست را گران کرده اید. خواهش می کنم این را به فدراسیون برگزدانید تا مردم عادی هم بتوانند استفاد کنند، من 40 سال است که میبینم بسیاری از مردم که هم در سوارکاری و هم چوگان حضو دارند و به موفقیت رسیدهاند، از همین مردم عادی و حتی کم درآمد هستند. آنها دیگر نمی توانند بیایند، چرا خلاف قانون کار می کنید؟ باز هم می گویم اگر یونسکو متوجه شود حتما برخورد خواهد کرد.
همیشه کشورهای دیگری بودند که دوست داشتند این رشته را به نام خودشان بزنند!
همین حالا عربستان در تلاش است که چوگان را به نام خودش بزند. یک شهری را در کشورش پیدا کرده که 4 هزار سال قبل در اینجا اسب سواری شده، با اینکه خودش چوگان ندارد اما مسابقات جهانی چوگان را آنجا برگزار میکند. همین آذربایجان رقیب ما بود حالا عربستان هم رقیب ما شده است. خودتان با دست های خودتان این را تضعیف می کنید. میراث فرهنگی هم حتما باید برخورد کند و امیدوارم سریع تر این قانون لغو شود.
یکی از راه های اثبات اینکه چوگان ورزش ملی ماست برگزاری مسابقات جهانی چوگان در ایران است، این اتفاق رخ داده است؟
دورهای که من عضو هیئت مدیره بودم اولین مسابقات بین المللی را با 5 کشور در تهران داشتیم، گلف هم برای اولین بار با کشورهای خارجی زمان من برگزار شد.
صحبت در مورد گلف شد، یک زمان شما می گفتید چرا به گلف می گویند رشته لاکچری و این رشته اصلا گران نیست! همچنان نظرتان همین است؟
از زمانی که آقای عزیزی رئیس فدراسیون شده، او خیلی آدم تلاشگر و فعالی است. آن زمان استان های ما در گلف فعال نبودند اما حالا به جرات می توان گفت تمام استان ها هیئت گلف دارند. در اکثر استان ها کلاس آموزش گلف داریم و چوب و توپ هم از طرف فدراسیون داده شد. شاید جالب باشد بدانید که افرادی که در حال حاضر به صورت ورزش قهرمانی این رشته را دنبال می کنند، از خانواده های متوسط به پایین هستند. گلف طوری که از دور به نظر میرسد گران نیست و وسایل گلف ماندگار هستند و به راحتی خراب نمی شوند. من یک کیف گلف سال 80 گرفتم و هنوز که هنوزه دارم و نو هستند و به راحتی خراب نمی شوند. همان اسب سواری هم مثلا زین اسب ماندگار است و به راحتی خراب نمی شود. گلف ورزشی است که یک پیاده روی با انگیزه است. شما در مسیر با دوستان صحبت می کنید و هدفمند پیاده روی می کنید. برای همین می گویند ورزش پیاده روی است و مصدمیت هم ندارد.
ترامپ هم علاقه خاصی به گلف دارد!
بله ترامپ هم علاقه زیادی به این ورزش دارد. لذا گلف به آن شکلی که شایع شده لاکچری نیست. خوشبختانه ما موفق شدیم مسابقات گلف را حتی به صورت زنده از تلوزیون پخش کنیم، در صورتی که خانواده ما بنیان گذار این رشته بود. در ایران ما سال 70 نمی توانستیم در این مورد صحبت کنیم و جرات نداشتیم اسمش را بیاوریم. حالا می بینیم که خیلی راحت هم هنرمندان از این رشته استقبال می کنند، هم در تلوزیون مسابقات پخش مستقیم میشود.
از میان سیاسیون ایرانی کسی به این رشته علاقه دارد؟
نه، من ندیدم کسی باشد. یک سفیر سابق هست که با من بازی می کند اما در مقامات سیاسی کسی را نمی بینم.
چرا؟
ما زمین گلف نداشتیم، 4-5 تا خوزستان بود و یکی در تهران.
حالا چقدر داریم؟
در حال حاضر زمین رسمی 18 سوراخه، به جز آنها که در اهواز و مسجد سلیمان داریم شنیدم در ارومیه و اصفهان هم زدن و حالا 5،6 تا 18 سوراخه داریم. بقیه زمین ها تک سوراخه هستند و به این صورت نیستند، زمین 2،3 سوراخه زیاد داریم اما رسمی 5،6 تا است. باز هم می گویم این رشته گران نیست و از همینجا می گویم هر کس علاقمند است می تواند به فدراسیون مراجعه کند. ما چوب و توپ در اختیارش قرار می دهیم تا تمرین کند.
در تمام این سال هایی که فعالیت داشتید، فوتبالی ترین سیاست مداری که دیدید چه کسی بوده؟
فوتبالی ترین واقعا نداشتیم، منتهی عیسی کلانتری بودند که ورزشکار و ورزش دوست بودند. آقای سلطانی فر چون وزیر ورزش بود را نمی توان مثال زد اما با کلانتری با هم والیبال بازی می کردیم هم ورزش دوست بود و هم ورزشکار بود.
مسعود پزشکیان هم خیلی فوتبالی است.
بله او هم فوتبالی است و هم مسائل ورزشی را خوب دنبال می کند. خودش هم که فوتبالیست است.
مشکلی هم ندارد که بگویند طرفدار چه تیمی هستند، مثلا آقای پزشکیان طرفدار تراکتور است.
نه چه اشکالی دارد بگویند، ربطی به تصمیمات دیگر ندارد! بعضی ها فکر می کنند مثلا بگوید طرفدار پرسپولیس هستم، تمام تصمیماتش به سمت پرسپولیس می رود. در صورتی که مدیر خوب این کار را نمی کند. این را باید بپذیریم، زیرا در ایران جا نیافتاده است که یک وزیر بگوید طرفدار فلان تیم است. در صورتی که اشکالی ندارد احساساتش را بروز دهد.
حضور احمد دنیامالی در وزارت ورزش را چطور می بینید؟
بسیار مثبت، آقای دنیامالی فرد بسیار عملگرایی است. من آن زمان که در ترکیه ماموریت داشتم ایشان چند بار پیش من آمده بود. انسان بسیار عملگرا و جدی است و مطمئنم دوره آقای دنیامالی ورزش توسعه پیدا خواهد کرد. کلیت را می گویم نه اینکه تیمی قهرمان شود. در دوره آقای دنیا مالی ورزش می تواند از نظر سخت افزاری پیشرفت کند، چون هم خودش علاقمند است و هم در کار جدی است و خودش هم سال ها تجربه حضور در ورزش را دارد. معتقدم از بقیه وزرا موفق تر عمل خواهد کرد.
به عملکرد مسعود سلطانی فر در زمان حضورش در وزارت ورزش چه نمرهای میدهید؟
راستش من کلیتش را نمی توانم بگویم برای من سخت است چون من نمی توانم تمام جوانب را در نظر بگیرم. نمی توانم نمره بدهم اما از نظر من آقای سلطانی فر انسان بسیار محترمی بود، فرد علاقمندی بود.
در آن دوره 2 بار هم روسای فیفا با رئیس جمهور دیدار داشتند. شما در این دیدارها نقش نداشتید؟
زمان او 2 رئیس فیفا یعنی اینفانتینو و سپ بلاتر با رئیس جمهور دیدار داشتند. با وجود اینکه رئیس جمهور درگیر بود، آقای سلطانی فر از من خواست به او بگویم. من هم هماهنگ کردم و دو دیدار صورت گرفت. حتی یادم هست سر حضور اینفانتینو وقت نبود و در فرودگاه این ملاقات انجام شد. در سالن پاویونی که هنوز افتتاح نشده. علاقهمند بودن به ورزش، این حسنها را دارد. من اگر در همین تشریفات جسمم جواب نمی داد، عقلم هم جواب نمی داد. کار ما دوندگی دارد، من با بسیاری از سفرا بازی کردم و همه مسئولین باید ورزش کنند تا بتوانند خوب فکر کنند. ورزش برای تمام مسئولین ضروری است هر چقدر هم قدرت بدنی داشته باشید، بدون ورزش کردن امکان ندارد دوام بیاوری.
258 251