ماهان شبکه ایرانیان

اشکالات و معایب چند همسری

سعادت و خوشبختی زناشویی در گرو صفا، صمیمیت، گذشت، فداکاری، وحدت و یگانگی است و همه اینها در چند همسری به خطر می افتد.

نویسنده: شهید مطهری

سعادت و خوشبختی زناشویی در گرو صفا، صمیمیت، گذشت، فداکاری، وحدت و یگانگی است و همه اینها در چند همسری به خطر می افتد.

گذشته از وضع ناهنجار زنان و فرزندان دو مادره،از نظر خود مرد آنقدر مسؤولیتهای تعدد زوجات سنگین و خرد کننده است که رو آوردن به آن پشت کردن به مسرت و آسایش است.

اکثر مردانی که از تعدد زوجات راضی و خشنودند آنها هستند که عملا از زیر بار مسؤولیتهای شرعی و اخلاقی آن شانه خالی می کنند;زنی را مورد توجه قرار داده زن دیگر را از حساب خارج می کنند و به تعبیر قرآن کریم او را«کالمعلقه »رها می کنند. آنچه این گونه افراد نام تعدد زوجات به آن می دهند در واقع نوعی تک همسری است توام با ستمکاری و جنایت و بیدادگری.

مثل عامیانه ای در میان مردم رایج است،می گویند:«خدا یکی،زن یکی ».عقیده اکثر مردان بر این بوده و هست و حقا اگر خوشی و مسرت را مقیاس قرار دهیم و مساله را از زاویه فردی و شخصی بسنجیم عقیده درستی است.اگر درباره همه مردان صادق نباشد، درباره اکثریت مردان صادق است.

اگر مردی خیال کند که تعدد زوجات با قبول همه مسؤولیتهای شرعی و اخلاقی به نفع اوست و او از نظر تن آسایی از این کار صرفه می برد،سخت در اشتباه است.مسلما تک همسری از نظر تامین خوشی و آسایش بر چند همسری ترجیح دارد،اما...

بررسی صحیح

بررسی درستی و نادرستی مسائلی مانند تعدد زوجات-که ناشی از ضرورتهای شخصی یا اجتماعی است-به این نحو صحیح نیست که آن را با تک همسری مقایسه کنیم.

بررسی صحیح این گونه مسائل منوط به این است که از طرفی علل و موجبات ایجاب کننده آنها را در نظر بگیریم و ببینیم عواقب وخیم بی اعتنایی به آنها چیست.از طرف دیگر نظری به مفاسد و معایبی که از خود این مسائل ناشی می شود بیفکنیم. آنگاه یک محاسبه کلی روی مجموع آثار و نتایجی که از دو طرف مساله پیدا می شود به عمل آوریم.تنها در این صورت است که این گونه مسائل به صورت واقعی خود طرح و مورد بررسی قرار گرفته اند.

توضیحا مثالی ذکر می کنم:فرض کنید می خواهیم درباره «سربازی اجباری »نظر بدهیم. اگر تنها از زاویه منافع و تمایلات خانواده ای که سرباز به آنها تعلق دارد بنگریم شک ندارد که قانون سرباز وظیفه قانون خوبی نیست.چه از این بهتر که قانونی به نام قانون سربازی وظیفه وجود نداشته باشد و عزیز دل خانواده از کنارشان دور نرود و احیانا به میدان جنگ و خاک و خون کشیده نشود!

اما بررسی این مساله به این نحو صحیح نیست.بررسی صحیح آن به این نحو است که ضمن توجه به جدا شدن فرزندی از خانواده ای و احتمالا داغدار شدن آن خانواده، عواقب وخیم سرباز مدافع نداشتن را برای کشور در نظر بگیریم.آن وقت است که کاملا معقول و منطقی به نظر می رسد که گروهی از فرزندان وطن به نام «سرباز»آماده دفاع و جانبازی برای کشور باشند و خانواده های آنها رنجهای ناشی از سربازی را تحمل کنند.

ما در مقالات گذشته به ضرورتهای شخصی و اجتماعی که احیانا مجوز تعدد زوجات می شود اشاره کردیم.اکنون می خواهیم معایب و مفاسد ناشی از تعدد زوجات را بررسی کنیم تا زمینه برای یک محاسبه کلی فراهم گردد و ضمنا روشن شود که ما به یک سلسله معایب برای تعدد زوجات اعتراف داریم هر چند بعضی از ایرادات و اشکالات را وارد نمی دانیم چنانکه عن قریب روشن خواهد شد.معایبی که می شود برای تعدد زوجات ذکر کرد زیاد است و ما از جنبه های مختلف وارد بحث می شویم. اینک بیان آن اشکالات و معایب:

از نظر روحی

روابط زناشویی منحصر به امور مادی و جسمانی یعنی تماسهای بدنی و حمایتهای مالی نیست.اگر منحصر به این امور بود تعدد زوجات قابل توجیه بود،زیرا امور مادی و جسمانی را می توان میان افراد متعدد قسمت کرد و به هر کدام سهمی داد.

در روابط زناشویی آنچه عمده و اساس است امور روحی و معنوی است،عشق و عاطفه و احساسات است.کانون ازدواج و نقطه پیوند دو طرف به یکدیگر دل است. عشق و احساسات مانند هر امر روحی دیگر قابل تجزیه و تقسیم نیست;نمی توان آنها را میان افراد متعدد سرشکن و جیره بندی کرد.مگر ممکن است دل را دو نیم کرد یا در دو جا به گرو گذاشت؟مگر می شود قلب را به دو نفر تسلیم کرد؟عشق و پرستش یکه شناس است، شریک و رقیب نمی پذیرد.جو و گندم نیست که بشود پیمانه کرد و به هر نفر سهمی داد. بعلاوه،احساسات قابل کنترل نیست.آدمی در اختیار دل است نه دل در اختیار آدمی. پس آن چیزی که روح ازدواج است و جنبه انسانی آن است و روابط دو انسان را از روابط دو حیوان-که صرفا شهوانی و غریزی است-متمایز می کند،نه قابل قسمت است و نه قابل کنترل.پس تعدد زوجات محکوم است.

به عقیده ما در این بیان قدری اغراق وجود دارد،زیرا راست است که روح ازدواج عاطفه و احساسات است;هم راست است که احساسات قلبی تحت اختیار آدمی نیست;اما اینکه گفته می شود احساسات قابل تقسیم نیست،یک تخیل شاعرانه بلکه یک مغالطه است،زیرا سخن در این نیست که احساسات بخصوصی را مانند یک قطعه جسم دو قسمت کنند و به هر کدام سهمی بدهند،تا گفته شود که امور روحی قابل تقسیم نیست;سخن در ظرفیت روحی بشر است.مسلما ظرفیت روحی آدمی آنقدر محدود نیست که نتواند دو علاقه را در خود جای دهد.پدری صاحب ده فرزند می شود و هر ده نفر را تا حد پرستش دوست می دارد،برای همه آنها فداکاری می کند.

بلی،یک چیز مسلم است و آن اینکه عشق و احساسات هرگز در صورت تعدد آنقدر اوج نمی گیرد که در وحدت می گیرد.اوج اعلای عشق و احساسات با تعدد سازگار نیست، همچنانکه با عقل و منطق نیز سازگار نیست.

راسل در زناشویی و اخلاق می گوید:

«بسیاری از مردم امروز عشق را یک مبادله منصفانه احساسات می دانند و همین دلیل به تنهایی،صرف نظر از دلایل دیگر،برای محکوم کردن تعدد زوجات کافی است.»

من نمی دانم چرا اگر بناست مبادله احساسات منصفانه باشد باید انحصاری باشد؟ مگر پدر که فرزندان متعدد خود را دوست می دارد و متقابلا آنها پدر را دوست می دارند مبادله احساسات آنها به طور منصفانه نیست؟اتفاقا با اینکه فرزندان متعددند علاقه پدر به هر یک از فرزندان بر علاقه هر یک از فرزندان نسبت به پدر می چربد.

عجیب این است که این سخن را کسی می گوید که دائما به شوهران توصیه می کند که عشق زن خود را به بیگانه محترم بشمارند و مانع روابط عاشقانه آنها نشوند;متقابلا چنین توصیه هایی به زنان می کند.آیا به عقیده راسل باز هم مبادله احساسات زن و شوهر منصفانه است؟

از نظر تربیتی

هووگری ضرب المثل ناسازگاری است.برای زن دشمنی بالاتر از«هوو»وجود ندارد.چند همسری،زنان را به قیام و اقدام علیه یکدیگر و احیانا شوهر وا می دارد و محیط زناشویی را-که باید محیط صفا و صمیمیت باشد-به میدان جنگ و جدال و کانون کینه و انتقام تبدیل می کند.دشمنی و رقابت و عداوت میان مادران به فرزندان آنها نیز سرایت می کند،دو دستگی ها و چند دستگی ها به وجود می آید،محیط خانوادگی-که اولین مدرسه و پرورشگاه روحی کودکان است و باید الهام بخش نیکی و مهربانی باشد-درس آموز نفاق و نامردی می گردد.

در اینکه تعدد زوجات زمینه همه این آثار ناگوار تربیتی است شکی نیست.اما یک نکته را نباید فراموش کرد و آن اینکه باید دید چقدر از این آثار ناشی از طبیعت تعدد زوجات است و چقدر از آنها ناشی از ژستی است که مرد و زن دوم می گیرند.به عقیده ما همه این ناراحتیها معلول طبیعت تعدد زوجات نیست،بیشتر معلول طرز اجرای آن است.

مردی و زنی با هم زندگی می کنند و زندگی آنها جریان عادی خود را طی می کند. در این بین آن مرد در یک برخورد فریفته زنی می گردد و فورا هوس چند همسری به سرش می زند. پس از یک قول و قرار محرمانه ناگهان زن دوم مثل اجل معلق پا به خانه و لانه زن اول می گذارد و شوهر و زندگی او را تصاحب می کند و در حقیقت به زندگی او شبیخون می زند.واضح است که عکس العمل روحی زن اول جز کینه و انتقام چیز دیگر نیست.برای زن هیچ چیزی ناراحت کننده تر از این نیست که مورد تحقیر شوهر قرار بگیرد.بزرگترین شکست برای یک زن این است که احساس کند نتوانسته قلب شوهر خود را نگهداری کند،و ببیند که دیگری او را تصاحب کرده است.وقتی که مرد ژست خودسری و هوسرانی می گیرد و زن دوم ژست شبیخون زنی،انتظار تحمل و بردباری از زن اول انتظار بیجایی است.

اما اگر زن اول بداند که شوهرش «مجوز»دارد،از او سیر نشده است و رو آوردن به چند همسری به معنی پشت کردن به او نیست،و مرد ژست استبداد و خودسری و هوسرانی را از خود دور کند و بر احترامات و عواطف خود نسبت به زن اول بیفزاید،و همچنین اگر زن دوم توجه داشته باشد که زن اول حقوقی دارد و حقوق او محترم است و تجاوز به آنها جایز نیست، خصوصا اگر همه توجه داشته باشند که در راه حل یک مشکل اجتماعی قدم برمی دارند،مسلما از ناراحتیهای داخلی کاسته می شود.

قانون تعدد زوجات یک راه حل مترقیانه ناشی از یک دید اجتماعی وسیعی است. حتما اجرا کنندگان آن نیز باید در سطح عالیتری فکر کنند و از یک تربیت عالی اسلامی برخوردار باشند.

تجربه نشان داده است که در مواردی که مرد ژست خودسری و هوسرانی نداشته و زن احساس کرده که شوهرش نیازمند به زن دوم است،خود داوطلب شده و زن دوم را به خانه شوهر آورده است و هیچ یک از ناراحتیهای مزبور وجود نداشته است.اکثر ناراحتیها ناشی از طرز رفتار وحشیانه ای است که مردان در اجرای این قانون به کار می برند.

از نظر اخلاقی

می گویند:اجازه تعدد زوجات اجازه «شره »و شهوت است;به مرد اجازه می دهد هواپرستی کند.اخلاق ایجاب می کند که انسان شهوات خود را به حداقل ممکن تقلیل دهد،زیرا مقتضای طبیعت آدمی این است که هر اندازه جلو شهوت را باز گذارد رغبت و تمایلش فزونی می گیرد و آتش شهوتش مشتعلتر می گردد.

منتسکیو در روح القوانین صفحه 434 درباره تعدد زوجات می گوید:

«پادشاه مراکش در حرمسرای خود از تمام نژادها،اعم از سفید و زرد و سیاه پوست، زن دارد.اما اگر این شخص دو برابر زنهای کنونی خود نیز زن داشته باشد باز هم خواهان زن تازه خواهد بود،زیرا شهوترانی مثل خست و لئامت است و هر چه شدت کرد زیادتر می شود،چنانکه تحصیل سیم و زر زیاد باعث ازدیاد حرص و آز می گردد.تعدد زوجات رسم عشقبازی مستهجن و مخالف طبیعت (همجنس بازی)را نیز می آموزد و رایج می کند،زیرا در عرصه شهوترانی هر عملی که از حدود معین خارج گردید باعث اعمال بی قاعده می گردد.در اسلامبول وقتی که شورشی در گرفت،در حرمسرای یک حکمران حتی یک زن وجود نداشت،چه آن حکمران با عشقبازیهای مخالف طبیعت،روزگار خود را می گذرانید.»

این ایراد را از دو نظر باید مورد بررسی قرار داد:یکی از این نظر که می گویند اخلاق پاک با اعمال شهوت منافات دارد و برای پاکی نفوس باید شهوت را به حداقل ممکن تقلیل داد.دیگر از نظر آن اصل روانی که می گوید مقتضای طبیعت آدمی این است که هر چه بیشتر با آن موافقت شود بیشتر طغیان می کند و هر چه بیشتر با آن خالفت شود آرام می گیرد.

اما از نظر اول:باید بگوییم متاسفانه این یک تلقین غلطی است که اخلاق مسیحی -که بر پایه ریاضت است و از اخلاق هندی و بودایی و کلبی متاثر است-القاء کرده است. اخلاق اسلامی بر این پایه نیست.از نظر اسلام چنین نیست که هر چه از شهوات تقلیل شود با اخلاق سازگارتر است و اگر به حد صفر برسد صد در صد اخلاقی است. از نظر اسلام اخلاق با افراط در شهوترانی ناسازگار است.

برای اینکه بدانیم تعدد زوجات یک عمل افراطی است یا نه،باید ببینیم آیا مرد بالطبع تک همسری است یا نه.از مقاله 31 معلوم شد که شاید امروز یک نفر هم پیدا نشود که طبیعت مرد را محدود به تک همسری بداند و چند همسری را یک عمل انحرافی و افراطی بشناسد.بر عکس،عقیده بسیاری این است که طبیعت مرد چند همسری است و تک همسری چیزی است نظیر تجرد که بر خلاف طبیعت مرد است.

اگر چه ما با آن نظر که طبیعت مرد چند همسری است مخالفیم،اما با این نظر هم موافق نیستیم که طبیعت مرد تک همسری است و چند همسری بر ضد طبیعت مرد است و نوعی انحراف و مخالف طبیعت است نظیر همجنس بازی.

کسانی مانند منتسکیو که تعدد زوجات را مساوی با شهوت پرستی می دانند، نظرشان به حرمسرا بازی است;خیال کرده اند که اسلام با قانون تعدد زوجات خواسته است جواز حرمسرا برای خلفای عباسی و عثمانی و امثال آنها صادر کند.اسلام بیش از همه با آن کارها مخالف است.حدود و قیودی که اسلام برای تعدد زوجات قائل است، آزادی مرد هوسران را بکلی از او سلب می کند.

اما از نظر دوم:این عقیده که می گوید:«طبیعت آدمی هر اندازه ارضاء شود بیشتر طغیان می کند و هر اندازه مخالفت شود بهتر آرام می گیرد»درست نقطه مقابل عقیده ای است که امروز در میان پیروان فروید پیدا شده و مرتبا به نفع آن تبلیغ می شود.

فرویدیستها می گویند:«طبیعت بر اثر ارضاء و اقناع آرام می گیرد و در اثر امساک فزونی می گیرد و طغیان می کند».لهذا این عده صد در صد طرفدار آزادی و شکستن آداب و سنن خصوصا در مسائل جنسی می باشند.ای کاش منتسکیو زنده می بود و می دید که امروز چگونه فرضیه او مورد تمسخر فرویدیستها قرار گرفته است.

از نظر اخلاق اسلامی هر دو عقیده خطاست.طبیعت،حقوق و حدودی دارد و آن حقوق و حدود را باید شناخت.طبیعت در اثر دو چیز طغیان می کند و آرامش را بهم می زند:یکی در اثر محرومیت و دیگر در اثر آزادی کامل دادن و برداشتن همه قیود و حدود از مقابل او.

به هر حال نه تعدد زوجات ضد اخلاق و بهم زننده آرامش روحی و مخالف پاکی نفوس است آنچنانکه امثال منتسکیو می گویند،و نه قناعت ورزیدن به زن یا زنان مشروع خود ضد اخلاق است آنچنانکه فرویدیستها عملا تبلیغ می کنند.

از نظر حقوقی

به موجب عقد ازدواج،هر یک از زوجین به دیگری تعلق می گیرد و از آن او می شود.حق استمتاعی که هر کدام نسبت به دیگری پیدا می کنند از آن جهت است که منافع زناشویی طرف را به موجب عقد ازدواج مالک شده است.از این رو در تعدد زوجات آن که ذی حق شماره اول است زن سابق است.معامله ای که میان مرد و زن دیگری صورت می گیرد در حقیقت معامله «فضولی »است،زیرا کالای مورد معامله یعنی منافع زناشویی مرد قبلا به زن اول فروخته شده و جزء مایملک او محسوب می شود.پس آن کس که در درجه اول باید نظرش رعایت شود و اجازه او تحصیل گردد زن اول است.پس اگر بناست اجازه تعدد زوجات داده شود باید موکول به اجازه و اذن زن اول باشد،و در حقیقت این زن اول است که حق دارد درباره شوهر خود تصمیم بگیرد که زن دیگر اختیار بکند یا نکند.

بنابر این زن دوم و سوم و چهارم گرفتن درست مثل این است که شخصی یک بار مال خود را به شخص دیگر بفروشد و همان مال فروخته شده را برای نوبت دوم و سوم و چهارم به افراد دیگر بفروشد.صحت چنین معامله ای بستگی دارد به رضایت مالک اول و دوم و سوم،و اگر عملا شخص فروشنده مال مورد نظر را در اختیار افراد بعدی قرار دهد قطعا مستحق مجازات است.

این ایراد مبتنی بر این است که طبیعت حقوقی ازدواج را مبادله منافع بدانیم و هر یک از زوجین را مالک منافع زناشویی طرف دیگر فرض کنیم.من فعلا راجع به این مطلب-که البته قابل خدشه و ایراد است-بحثی نمی کنم.فرض می کنیم طبیعت حقوقی ازدواج همین باشد.این ایراد وقتی وارد است که تعداد زوجات از جانب مرد فقط جنبه تفنن و تنوع داشته باشد.بدیهی است که اگر طبیعت حقوقی ازدواج مبادله منافع زناشویی باشد و زن از هر لحاظ قادر باشد که منافع زناشویی مرد را تامین کند، مرد هیچ گونه مجوزی برای تعدد زوجات نخواهد داشت.اما اگر جنبه تفنن و تنوع نداشته باشد،بلکه مرد یکی از مجوزهایی که در مقالات پیش اشاره کردیم داشته باشد،این ایراد مورد ندارد.مثلا اگر زن عقیم باشد،یا به سن یائسگی رسیده باشد و مرد نیازمند به فرزند باشد،یا زن مریض و غیر قابل استمتاع باشد،در این گونه موارد حق زن مانع تعدد زوجات نخواهد بود.

تازه این در صورتی است که مجوز تعدد زوجات امر شخصی مربوط به مرد باشد. اما اگر پای یک علت اجتماعی در کار باشد و تعدد زوجات به واسطه فزونی عدد زنان بر مردان و یا به واسطه احتیاج اجتماع به کثرت نفوس تجویز شود،این ایراد صورت دیگری پیدا می کند.در این گونه موارد،تعدد زوجات یک نوع تکلیف و واجب کفایی است;وظیفه ای است که برای نجات اجتماع از فساد و فحشاء و یا برای خدمت به تکثیر نفوس اجتماع باید انجام شود.بدیهی است آنجا که پای تکلیف و وظیفه اجتماعی به میان می آید،رضایت و اجازه و اذن مفهوم ندارد.اگر فرض کنیم اجتماع واقعا مبتلا به فزونی زن بر مرد است یا نیازمند به تکثیر نفوس است،یک وظیفه،یک واجب کفایی متوجه همه مردان و زنان متاهل می شود;پای یک وظیفه،یک واجب کفایی متوجه همه مردان و زنان متاهل می شود،پای یک فداکاری و از خود گذشتگی به خاطر اجتماع برای زنان متاهل به میان می آید.درست مثل وظیفه سربازی است که متوجه خانواده ها می شود و باید به خاطر اجتماع از عزیزشان دل بکنند و او را روانه میدان کارزار کنند.در این گونه موارد،غلط است که موکول به رضایت و اجازه شخص یا اشخاص ذی نفع بشود.

کسانی که مدعی هستند حق و عدالت ایجاب می کند که تعدد زوجات با اجازه همسر پیشین باشد،فقط از زاویه تفنن و تنوع طلبی مرد مطلب را نگریسته اند و ضرورتهای فردی و اجتماعی را از یاد برده اند.اساسا اگر ضرورت فردی یا اجتماعی در کار نباشد،تعدد زوجات حتی با اجازه زن پیشین نیز قابل قبول نیست.

از نظر فلسفی

قانون تعدد زوجات با اصل فلسفی تساوی حقوق زن و مرد-که ناشی از تساوی آنها در انسانیت است-منافات دارد.چون زن و مرد هر دو انسان و متساوی الحقوق می باشند، یا باید هر دو مجاز باشند که دارای چند همسر باشند یا هیچ کدام مجاز نباشند.اما اینکه مرد مجاز باشد چند زن داشته باشد و زن مجاز نباشد که چند شوهر داشته باشد، تبعیض و مرد نوازی است.اجازه دادن به مرد که تا چهار زن می تواند بگیرد به معنی این است که ارزش یک زن مساوی است با یک چهارم مرد.این نهایت تحقیر زن است و حتی با نظر اسلام درباره ارث و شهادت-[ که ارث و شهادت] دو زن را برابر با ارث و شهادت یک مرد قرار داده است- منافات دارد.

این ایراد سخیف ترین ایرادی است که بر تعدد زوجات گرفته شده است.گویی ایراد کنندگان به علل و موجبات فردی و اجتماعی تعدد زوجات کوچکترین توجهی نداشته اند;خیال کرده اند تنها موضوعی که در میان است هوس است.آنگاه گفته اند چرا به هوس مرد توجه شده و به هوس زن توجه نشده است؟

چون در گذشته راجع به علل و موجبات و مجوزهای تعدد زوجات،مخصوصا راجع به چیزی که تعدد زوجات را به صورت حقی از جانب زنان بی شوهر بر عهده مردان و زنان متاهل در می آورد بحث کرده ایم،دیگر بحثی نمی کنیم.

در اینجا همین قدر می گوییم اگر مبنای فلسفه اسلام در تعدد زوجات و ارث و شهادت،تحقیر و بی اعتنایی به حقوق زن بود و اسلام میان زن و مرد از لحاظ انسانیت و حقوق ناشی از انسانیت تفاوت قائل بود،همه جا یک جور نظر می داد زیرا این فلسفه همه جا یک جور حکم می کند;یک جا نمی گفت یک زن نصف یک مرد ارث ببرد و در جای دیگر نمی گفت یک زن با یک مرد برابر ارث ببرد و در جای دیگر نمی گفت یک مرد تا چهار زن بگیرد،و همچنین در باب شهادت در هر موردی به نحوی حکم نمی کرد.از اینها به خوبی می توان فهمید که اسلام فلسفه های دیگری در نظر گرفته است.ما در یکی از مقالات گذشته راجع به ارث توضیح دادیم و در مقاله دیگری گفتیم مساله تساوی زن و مرد در انسانیت و حقوق ناشی از انسانیت،از نظر اسلام جزء الفبای حقوق بشری است.از نظر اسلام در حقوق زن و مرد مسائلی بالاتر از تساوی وجود دارد که لازم است آنها دقیقا منظور گردد و اجرا شود.

نقش اسلام در چند همسری

اسلام نه چند همسری را اختراع کرد(زیرا قرنها پیش از اسلام در جهان وجود داشت) و نه آن را نسخ کرد(زیرا از نظر اسلام برای اجتماع مشکلاتی پیش می آید که راه چاره آنها منحصر به تعدد زوجات است).ولی اسلام رسم تعدد زوجات را اصلاح کرد.

محدودیت

اول اصلاحی که به عمل آورد این بود که آن را محدود کرد.قبل از اسلام تعدد زوجات نامحدود بود;یک نفر به تنهایی می توانست صدها زن داشته باشد و از آنها حرمسرایی به وجود آورد.ولی اسلام «حداکثر»برای آن معین کرد;به یک نفر اجازه نداد بیش از چهار زن داشته باشد.در حکایات و روایات نام افرادی در صدر اسلام دیده می شود که در حالی که اسلام آوردند بیش از چهار زن داشتند و اسلام آنها را مجبور کرد مقدار زائد را رها کنند.از آن جمله نام مردی به نام غیلان بن اسلمه برده می شود که ده زن داشت و پیغمبر اکرم او را مجبور کرد که شش تای آنها را رها کند.و همچنین مردی به نام نوفل بن معاویه پنج زن داشت.پس از آن که اسلام اختیار کرد رسول اکرم امر کرد که یکی از آنها را حتما رها کند.

در روایات شیعه وارد شده که یک نفر ایرانی مجوسی در زمان امام صادق اسلام اختیار کرد در حالی که هفت زن داشت.از امام صادق سؤال شد:تکلیف این مرد که اکنون مسلمان شده با هفت زن چیست؟امام فرمود:حتما باید سه تای از آنها را رها کند.

عدالت

اصلاح دیگری که اسلام به عمل آورد این بود که عدالت را شرط کرد و اجازه نداد به هیچ وجه تبعیضی میان زنان یا میان فرزندان آنها صورت بگیرد.قرآن کریم در کمال صراحت فرمود: فان خفتم الا تعدلوا فواحدة (1) اگر بیم دارید که عدالت نکنید(یعنی اگر به خود اطمینان ندارید که با عدالت رفتار کنید)پس به یکی اکتفا کنید.

در دنیای قبل از اسلام اصل عدالت به هیچ وجه رعایت نمی شد،نه میان خود زنان و نه میان فرزندان آنها.در مقاله 27 از کریستین سن و دیگران نقل کردیم که در ایران ساسانی رسم تعدد زوجات شایع بود و میان زنان و همچنین میان فرزندان آنها تبعیض قائل می شدند.یکی یا چند زن،زنان ممتاز(پادشاه زن)خوانده می شدند و از حقوق کامل برخوردار بودند.سایر زنان به عنوان «چاکر زن »و غیره خوانده می شدند و مزایای قانونی کمتری داشتند.فرزندان چاکر زن اگر از جنس ذکور بودند در خانه پدر به فرزندی پذیرفته می شدند و اگر دختر بودند به فرزندی قبول نمی شدند.

اسلام همه این رسوم و عادات را منسوخ کرد;اجازه نداد که برای یک زن یا فرزندان او امتیازات قانونی کمتری قائل گردند.

ویل دورانت در جلد اول تاریخ تمدن ضمن بحث از تعدد زوجات می گوید:

«به تدریج که ثروت نزد یک فرد به مقدار زیاد جمع می شد و از آن نگرانی پیدا می کرد که چون ثروتش به قسمتهای زیادی منقسم شود سهم هر یک از فرزندان کم خواهد شد،این فرد به فکر می افتاد که میان زن اصلی و سوگلی و همخوابه های خود فرق بگذارد تا میراث تنها نصیب فرزندان زن اصلی شود.»

این جمله می رساند که تبعیض میان زنان و فرزندان آنها در دنیای قدیم امر رایجی بوده است.ولی عجیب این است که ویل دورانت بعد به سخنان خود چنین ادامه می دهد:

«تا نسل معاصر تقریبا زناشویی در قاره آسیا بدین ترتیب بوده است.کم کم زن اصلی مقام زن منحصر به فرد را پیدا کرد و زنان دیگر یا محبوبه های سری مرد شدند و یا اصلا از میان رفتند.»

ویل دورانت توجه نکرده یا نخواسته توجه کند که چهارده قرن است که در آسیا در پرتو دین مقدس اسلام رسم تبعیض میان فرزندان منسوخ شده است.یک زن اصلی و چند محبوبه سری داشتن جزء رسوم اروپایی است نه آسیایی.این رسم اخیرا از اروپا به آسیا سرایت کرده است.

به هر حال اصلاح دومی که اسلام در تعدد زوجات انجام داد این بود که تبعیض را چه در میان زنان و چه در میان فرزندان ملغی ساخت.

از نظر اسلام «سوگلی »بازی به هر صورت و به هر شکل جایز نیست.علمای اسلام تقریبا وحدت نظر دارند که تبعیض میان زنان تحت هیچ عنوانی جایز نیست. فقط بعضی از نحله های فقهی اسلامی حق زن را طوری توجیه کرده اند که با تبعیض سازگار است.به نظر من نباید تردید کرد که این نظر درست نیست و بر خلاف مفهوم آیه کریمه قرآن است.رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم جمله ای در این باره فرموده است که شیعه و سنی بالاتفاق آن را نقل و روایت کرده اند.فرمود:

«هر کس دو زن داشته باشد و در میان آنها به عدالت رفتار نکند(به یکی از آنها بیشتر از دیگری اظهار تمایل کند)،در روز قیامت محشور خواهد شد در حالی که یک طرف بدن خود را به زمین می کشد تا سرانجام داخل آتش شود.»

عدالت عالیترین فضیلت انسانی است.شرط عدالت یعنی شرط واجد بودن عالیترین نیروی اخلاقی.با توجه به اینکه معمولا احساسات مرد نسبت به همه زنها یکسان و در یک درجه نیست،رعایت عدالت و پرهیز از تبعیض میان زنان یکی از مشکلترین وظایف به شمار می رود.

همه می دانیم که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در ده سال آخر عمر خود یعنی در دوره مدینه که دوره جنگهای اسلامی بود و زنان بی سرپرست در میان مسلمین زیاد بودند-زنان متعدد اختیار کرد.اکثریت زنان پیغمبر بیوه و بزرگسال بودند و غالبا از شوهران سابق خود فرزندانی داشتند.تنها دوشیزه ای که پیغمبر اکرم با او ازدواج کرد عایشه بود.

عایشه به همین جهت همیشه تفاخر می کرد و می گفت:من تنها زنی هستم که جز پیغمبر شوهر دیگری او را لمس نکرده است.

رسول اکرم منتهای عدالت را درباره همه آنها رعایت می کرد و هیچ گونه تبعیضی میان آنها قائل نمی شد.عروة بن زبیر خواهر زاده عایشه است;درباره طرز رفتار پیغمبر اکرم با زنان خود،از خاله خویش عایشه سؤالاتی کرده است.عایشه گفت: رسم پیغمبر این بود که هیچ یک از ما را بر دیگری ترجیح نمی داد.با همه به عدالت و تساوی کامل رفتار می کرد.کمتر روزی اتفاق می افتاد که به همه زنان خود سر نزند و احوالپرسی و تفقد نکند.ولی نوبت هر کس بود،نسبت به دیگران به احوالپرسی قناعت می کرد و شب را در خانه آن کس بسر می برد که نوبت او بود.اگر احیانا در وقتی که نوبت زنی بود می خواست نزد زن دیگر برود،رسما می آمد و اجازه می گرفت.

اگر اجازه داده می شد می رفت و اگر اجازه داده نمی شد نمی رفت.من شخصا این طور بودم که هر وقت از من اجازه می خواست نمی دادم.

رسول اکرم حتی در بیماریی که منجر به فوت ایشان شد که توانایی حرکت نداشت، عدالت را در کمال دقت اجرا کرد.برای اینکه عدالت و نوبت را رعایت کرده باشد،هر روز بسترش را از اتاقی به اتاق دیگر منتقل می کردند.تا آنکه یک روز همه را جمع کرد و اجازه خواست در یک اتاق بماند و همه اجازه دادند در خانه عایشه بماند.

علی بن ابیطالب علیه السلام در اوقاتی که دو زن داشت،حتی اگر می خواست وضو بسازد، در خانه زنی که نوبتش نبود وضو نمی خواست.

اسلام برای شرط عدالت آن اندازه اهمیت قائل است که حتی اجازه نمی دهد مرد و زن دوم در حین عقد توافق کنند که زن دوم در شرایط نامساوی با زن اول زندگی کند;

یعنی از نظر اسلام رعایت عدالت تکلیفی است که مرد نمی تواند با قرار قبلی با زن، خود را از زیر بار مسؤولیت آن خارج کند.مرد و زن هیچ کدام حق ندارند چنین شرطی در متن عقد بنمایند.زن دوم کاری که می تواند بکند فقط این است که عملا از حقوق خود صرف نظر کند اما نمی تواند شرط کند که حقوقی مساوی با زن اول نداشته باشد،همچنانکه زن اول نیز می تواند عملا با میل و رضای خود از حقوق خود صرف نظر کند اما نمی تواند کاری کند که قانونا حقی نداشته باشد.از امام باقر علیه السلام سؤال شد: آیا مرد می تواند با زن خود شرط کند که فقط روزها هر وقت بخواهد به او سر بزند یا ماهی یک بار یا هفته ای یک بار نزد او برود،یا شرط کند که نفقه به طور کامل و مساوی با زن دیگر به او ندهد و خود آن زن هم از اول این شرطها را بپذیرد؟امام فرمود:

«خیر،چنین شرطهایی صحیح نیست.هر زنی به موجب عقد ازدواج خواه ناخواه حقوق کامل یک زن را پیدا می کند.چیزی که هست،پس از وقوع ازدواج هر زنی می تواند عملا برای جلب رضایت شوهر که او را رها نکند یا به علت دیگری،همه یا قسمتی از حقوق خود را ببخشد.»

تعدد زوجات با این شرط اخلاقی اکید و شدید به جای آنکه وسیله ای برای هوسرانی مرد واقع گردد،شکل و قیافه انجام وظیفه به خود می گیرد.هوسرانی و شهوت پرستی جز با آزادی کامل و دنبال هوای دل رفتن سازگار نیست.هوسرانی آنگاه صورت عمل به خود می گیرد که آدمی خود را در اختیار دل قرار دهد و دل را در اختیار خواهشها و میلها.دل و خواهشهای دل منطق و حساب برنمی دارد.آنجا که پای انضباط و عدالت و انجام وظیفه به میان می آید،هوسرانی و هوا پرستی باید رخت بربندد.از این رو به هیچ وجه تعدد زوجات را در شرایط اسلامی نمی توان وسیله ای برای هوسرانی شناخت.

کسانی که تعدد زوجات را وسیله هوسرانی قرار داده اند،قانون اسلامی را بهانه برای یک عمل ناروا قرار داده اند.اجتماع حق دارد آنها را مؤاخذه و مجازات[کند]و این بهانه را از دست آنها بگیرد.

مساله بیم از عدم عدالت

انصاف باید داد که افرادی که شرایط اسلامی را در تعدد زوجات کاملا رعایت می کنند بسیار کم اند.در فقه اسلامی می گویند:«اگر بیم داری که استعمال آب برای بدنت زیان دارد وضو نگیر»،«اگر بیم داری که روزه برایت زیان دارد روزه نگیر». این دو دستور در فقه اسلامی رسیده است.شما افراد بسیاری را می بینید که می پرسند: می ترسم آب برایم زیان داشته باشد،وضو بگیرم یا نگیرم؟می ترسم روزه برایم ضرر داشته باشد،روزه بگیرم یا نگیرم؟البته این پرسشها پرسشهای درستی است. چنین اشخاصی نباید وضو بسازند و نباید روزه بگیرند.

ولی نص قرآن کریم است که «اگر بیم دارید که نتوانید میان زنان خود به عدالت رفتار کنید،یک زن بیشتر نگیرید».با این حال آیا شما در عمر از یک نفر شنیده اید که بگوید:می خواهم زن دوم بگیرم اما بیم دارم که رعایت عدالت و مساوات میان آنها نکنم،بگیرم یا نگیرم؟من که نشنیده ام.حتما شما هم نشنیده اید.سهل است،مردم ما با علم و تصمیم اینکه به عدالت رفتار نکنند زنان متعدد می گیرند و این کار را به نام اسلام و زیر سرپوش اسلامی انجام می دهند.اینها هستند که با عمل ناهنجار خود اسلام را بدنام می کنند.

اگر تنها کسانی اقدام به تعدد زوجات نمایند که لااقل این یک شرط را واجد باشند، جای هیچ گونه بهانه و ایرادی نبود.

حرمسراها

موضوع دیگری که سبب شده تعدد زوجات را بر قانون اسلام عیب بگیرند دستگاههای حرمسراداری خلفا و سلاطین پیشین است.برخی از نویسندگان و مبلغین مسیحی تعد زوجات اسلامی را مساوی با حرمسراداری با همه مظاهر ننگین و مظالم بی پایان آن معرفی کرده اند و چنین وانمود می کنند که تعدد زوجات در اسلام یعنی همان حرمسراداریها که تاریخ در دستگاههای خلفا و سلاطین پیشین نشان می دهد.

متاسفانه بعضی از نویسندگان خودمان نیز-که حرف به حرف بازگو کننده افکار و عقاید و منویات غربیها هستند-هر جا که نام تعدد زوجات می برند آن را با حرمسرا ردیف می کنند.این قدر شخصیت و استقلال فکری ندارند که میان آنها تفکیک کنند.

شرایط و امکانات دیگر

گذشته از شرط عدالت،شرایط و تکالیف دیگری نیز متوجه مرد است.همه می دانیم که زن مطلقا یک سلسله حقوق مالی و استمتاعی به عهده مرد دارد.مردی حق دارد آهنگ چند همسری کند که امکانات مالی او به او اجازه این کار را بدهد. شرط امکان مالی در تک همسری نیز هست.اکنون فرصتی نیست که وارد این بحث بشویم.

امکانات جسمی و غریزی نیز به نوبه خود شرط و واجب دیگری است.در کافی و وسائل از امام صادق روایت شده است که فرمود:

«هر کس گروهی از زنان نزد خود گرد آورد که نتواند آنها را از لحاظ جنسی اشباع نماید و آنگاه آنها به زنا و فحشاء بیفتند،گناه این فحشاء به گردن اوست.»

تاریخچه های حرمسراها داستانها ذکر می کنند از زنان جوانی که از لحاظ غریزه تحت فشار قرار می گرفتند و مرتکب فحشاء می شدند و احیانا پشت سر آن فحشاءها کشتارها و جنایتها واقع می شد.

خواننده محترم از مجموع هفت مقاله ای که درباره چند همسری نوشتیم،کاملا به ریشه و علل و موجبات تعدد زوجات و اینکه چرا اسلام آن را نسخ نکرد و چه شرایط و حدود و قیودی برای آن قائل شد کاملا آگاه گشت;برایش روشن شد که اسلام با تجویز تعدد زوجات نخواسته است زن را تحقیر کند،بلکه از این راه بزرگترین خدمت را به جنس زن کرده است.اگر تعدد زوجات،مخصوصا در شرایط فزونی نسبی عدد زنان آماده ازدواج بر مردان آماده ازدواج-که همیشه در دنیا بوده و هست-اجازه داده نشود،زن به بدترین شکلی ملعبه مرد خواهد شد;رفتار مرد با او از یک کنیز بدتر خواهد بود،زیرا انسان در مقابل یک کنیز لااقل این اندازه تعهد می پذیرد که فرزند او را فرزند خود بداند اما در مقابل معشوقه و رفیقه این اندازه تعهد هم ندارد.

مرد امروز و تعدد زوجات

مرد امروز از تعدد زوجات روگردان است،چرا؟آیا به خاطر اینکه می خواهد به همسر خود وفادار باشد و به یک زن قناعت کند یا به خاطر اینکه می خواهد حس تنوع طلبی خود را از طریق گناه-که به حد اشباع،وسیله برایش فراهم است-ارضاء نماید؟امروز گناه جای تعدد زوجات را گرفته است نه وفا،و به همین دلیل مرد امروز سخت از تعدد زوجات که برای او تعهد و تکلیف ایجاد می کند متنفر است.مرد دیروز اگر می خواست هوسرانی کند راه گناه چندان برای او باز نبود،ناچار بود تعدد زوجات را بهانه قرار داده هوسرانی کند.در عین اینکه شانه از زیر بار بسیاری از وظایف خالی می کرد،از انجام بعضی تعهدات مالی و انسانی درباره زنان و فرزندان چاره ای نداشت. اما مرد امروز هیچ الزام و اجباری نمی بیند که کوچکترین تعهدی در زمینه هوسرانیهای بی پایان خود بپذیرد.ناچار علیه تعدد زوجات قیام می کند.

مرد امروز تحت عنوان سکرتر،ماشین نویس و صدها عنوان دیگر کام خود را از زن می گیرد و بودجه آن را به صندوق دولت یا شرکت یا مؤسسه ای که در آن کار می کند تحمیل می کند بدون آنکه دیناری از جیب خود بپردازد.

مرد امروز هر چند صباح یک بار معشوقه خود را عوض می کند بدون اینکه احتیاجی به تشریفات مهر و نفقه و طلاق داشته باشد.مسلما موسی چومبه با تعدد زوجات مخالف است،زیرا او همیشه یک سکرتر موبور جوان زیبا در کنار خود دارد و هر چند سال یک بار آن را عوض می کند.با چنین امکاناتی چه حاجت به تعدد زوجات؟

در شرح حال برتراند راسل-که یکی از مخالفین سرسخت تعدد زوجات است چنین می خوانیم:

«در نخستین دوران زندگی او علاوه بر مادر بزرگش دو زن دیگر نقش بزرگی داشته اند که یکی از آنها آلیس نخستین همسرش و دیگری رفیقه اش به نام اتولین مورل می باشند.مورل از زنان سرشناس آن دوره بود و با بسیاری از نویسندگان اوایل قرن بیستم دوستی داشت.»

مسلما چنین شخصی با تعدد زوجات روی موافق نشان نمی دهد.گویا همین رفیقه بازی او بود که به ازدواج او با همسرش آلیس پایان داد،زیرا از زبان خود راسل چنین نوشته اند:

«در بعد از ظهر یکی از روزها هنگامی که با دوچرخه عازم یکی از ییلاقات نزدیک شهر بودم ناگهان احساس کردم که دیگر آلیس را دوست ندارم.»

پی نوشت:

1- نساء 3.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان