در اروپای قبل از قرن بیستم زن قانونا و عملا فاقد حقوق انسانی بود;نه حقوقی مساوی با مرد داشت و نه مشابه با او.در نهضت عجولانه ای که در کمتر از یک قرن اخیر به نام زن و برای زن در اروپا صورت گرفت،زن کم و بیش حقوقی مشابه با مرد پیدا کرد،اما با توجه به وضع طبیعی و احتیاجات جسمی و روحی زن،هرگز حقوق مساوی با مرد پیدا نکرد زیرا زن اگر بخواهد حقوقی مساوی حقوق مرد و سعادتی مساوی سعادت مرد پیدا کند راه منحصرش این است که مشابهت حقوقی را از میان بردارد،برای مرد حقوقی متناسب با مرد و برای خودش حقوقی متناسب با خودش قائل شود.تنها از این راه است که وحدت و صمیمیت واقعی میان مرد و زن برقرار می شود و زن از سعادتی مساوی با مرد بلکه بالاتر از آن برخوردار خواهد شد و مردان از روی خلوص و بدون شائبه اغفال و فریبکاری برای زنان حقوق مساوی و احیانا بیشتر از خود قائل خواهند شد.