سرویس سیاست مشرق- در چند روز گذشته روایت قتل مرحومه الهه حسیننژاد بارها در رسانههای مختلف مرور شده است، دختری 24 ساله و ساکن اسلامشهر که چهارم خردادماه از میدان آزادی سوار خودرویی گذری شده تا خود را به منزل خود دریکی از شهرکهای اطراف اسلامشهر برساند.
روایتهای مختلفی نیز درباره آخرین ساعات زندگی خانم حسیننژاد مطرحشده است ازجمله آنکه آخرین تماسش با خانواده 20 دقیقه قبل از رسیدن به خانه بوده و بعدازآن گوشی تلفن همراهش برای همیشه خاموش شده که نشان میداد که از دسترس صاحبش خارجشده است.
بررسیهای اولیه برگرفته از فعالیتهای خانم الهه حسیننژاد در فضای مجازی نشان میداد که مرحومه در سالنی آرایشی در میدان سعادتآباد مشغول به کار بوده و کاملاً فردی عادی محسوب میشده است.
در یک هفته گذشته ماجرای ناپدید شدن دختری در اطراف میدان آزادی باعث دلنگرانی و آزردهخاطری عمومی شده بود، این ماجرا با پیدا شدن سرنخهایی از ماجرا قدمبهقدم کارآگاهان پلیس آگاهی را به سوژه اصلی نزدیک کرده تا جایی که در کمتر از 10 روز هویت قاتل مشخصشده و متأسفانه خبر ناگوار قتل مرحومه الهه حسیننژاد اعلام شد.
از چهارم خردادماه خبر گمشدن الهه حسیننژاد بهشکلی گسترده توسط کاربران درشبکههای اجتماعی منتشرشده و سپس سلبریتیها، بلاگرها و سایتهای خبری نیز نسبت به آن واکنش نشان دادند که این سطح از حساسیت درباره این پرونده قابل تأمل و بررسی است،
اولین خبرها از قتل مرحومه نیز در صبح پنجشنبه با انتشار تصاویری از دستگیری متهمان منتشر شد، در همان ساعات اولیه پس از دستگیری متهم اخباری درباره نیز درباره ماجرا دستبهدست میشد تا سطح حساسیت عمومی نسبت به آن بالا برود.

چهار توالی خبری در پرونده یک قتل
توالی اخبار پیرامون این پرونده قتل در اسلامشهر نشان میدهد که عملیات روانی روی ماجرا سایه انداخته و برخی سکوهای خبری بهعمد و تعدادی از رسانهها نیز بهصورت سهوی با آن همراه شدهاند، البته پرونده خانم الهه حسیننژاد دارای برخی ویژگیهای خاص رسانهای بود که باعث شد با شتاب زیاد وایرال شده و در فضای رسانهای به سوژه شماره یک تبدیل شود.
اما مسئله اصلی در این دست پروندههای اجتماعی شیوه مدیریت، برخورد با آن و مدیریت نشر اخباری است که میتواند هم جامعه را تحت تأثیر قرار دهد و هم مورد سوءاستفاده شبکههای سایبری جنگ روانی قرار گیرد.
ساختار ژلهای اخبار اجتماعی نشان میدهد که هر خبری میتواند اثر گرفته و از کنترل خارج گردد در این معادله هر میزان ضرب خبری بیشتر باشد با عواطف عمومی نیز درگیری بیشتری خواهد یافت.
امتداد همه اخبار مرتبط با پرونده مرحومه حسیننژاد نشان میداد که جریانی هاید شده در تلاش است از بستر این اخبار ناگوار فرصت بروز خیابانی و میدانی یافته و بهاصطلاح خطشکنی کند.
این ماجرا دارای چند نشانه نیز بوده است:
1- تصویرسازی از قاتل: در ساعات اولیه پس از اعلام خبر دستگیری قاتل برخی سکوها در ابتدا تلاش کردند نامبرده را از اتباع خارجی نشان داده و پس از عدم موفقیت در این ماجرا و بیرون آمدن تصاویر عامل جنایت، برخی با دستکاری صفحاتی در فضای مجازی او را فردی با گرایشات سیاسی خاص نشان دادند؛ در حالی این خط بالا آمد که چندین صفحه دیگر از قاتل پرونده یافت شده که او را در وضعیتهای نامناسب اخلاقی چون مشروبخواری نیز نمایش میدهد.

2- بر هم زدن تعادل احساسی: پس از دستگیری متهمین پرونده شایعاتی دستبهدست شده است که مرحومه الهه حسیننژاد مورد تعرض قرارگرفته است. این اخبار ضداخلاقی در حالی به نام پزشکی قانونی دستبهدست میشد که هنوز محل رها شدن جنازه مرحومه نیز کشف نشده بود، این دست اخبار برای به هم خوردن تعادل اجتماعی، بالا بردن حس خشم عمومی و دستکاری در قوای ادراکی پخششده است.

3- تصویرسازی از وقوع جنایت: شدت اقدامات غیراخلاقی در این پرونده تا سطحی بالا رفت که کانالی مشکوک برای اولین بار تصاویر منتسب به صحنه جرم و پیدا شدن پیکر را نیز پخش کرده تا سطح تنش را به بالاترین مقدار نیز برساند؛ این کانال ساعتی بعد از دسترس خارج گردید.
4- اثرگذاری روی قوانین جاری: شبکههای رسانهای غربگرای داخلی و ضد ایرانی خارجی که مبتکر خط اعدام نکنید در فضای مجازی بوده و بارها در حمایت از قاتلین خشن و متجاوز، بیشترین هزینه و فشار بر دستگاه قضایی و پلیس را ایجاد کردند این بار خط اعدام بدون محاکمه متهم پرونده را پیشگرفته تا شاید رسیدگی به جرائم متهم دچار اخلال شود؛ این عملیات با گرفتن یک مصاحبه مشکوک با همسر سابق قاتل سوگیری یافته است.

اشتباهی که باعث پل شدن اشتباهات بعدی شد!
پرونده ناگوار قتل مرحومه الهه حسیننژاد بهخوبی نشان میدهد بسیاری از سکوهای پخش خبر نه باهدف خیرخواهی عمومی و اطلاعرسانی بلکه با سوءاستفاده از فرصت پیشآمده در تدارک اقداماتی است که جنبه عملیاتی دارد. بر اساس اولین اظهارات قاتل جنایتکار این پرونده؛ او تحت تأثیر قبح زدایی و عادیسازی از جنایت در شبکههای اجتماعی نیز بوده و حتی سلاح سرد و نسبتاً گرانقیمت خود را از یکی از همین پیجهای بینامونشان خریداری کرده است.
البته اقدامات بهموقع قضایی و نیز همراهی آگاهانه خانواده مرحومه حسیننژاد فرصت بازی را از عوامل تشنجزا گرفت و سکوی هدایتکننده را غیرفعال کرده است، اما این پرونده فرازی دیگری نیز دارد که قابلتوجه و تحلیل است، متأسفانه «مسابقه اطلاعرسانی و انتشار فیلم» در پرونده مرحومه الهه حسین نژاد آسیبی جدی است که بخشی از آن به متولی تحقیقکننده در پرونده نیز بار میگردد.
عدم تمرکز در اطلاع رسانی و شناسایی ناقص از سکوهای عملیات روانی باعث شد تا تصاویر اختصاصی پلیسی که باید پیوست پرونده در دادگاه باشد سر از فضای مجازی درآورده و به سود عناصری تمام شود که هیچ انگیزه اخلاقی در شهود آن ندارند، در ماجرای پرونده خانم حسیننژاد اشتباه اول باعث وقوع اشتباهات بدتری شده است!