
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا)، آیتالله العظمی عبدالله جوادی آملی امروز، 15 اردیبهشت ماه در درس تفسیر در مسجد اعظم در سخنانی گفت: بخش پایانی سوره مبارکه فصلت به توحید اختصاص دارد؛ انسان فطرتا موحد است اما طبیعتا به عوامل مادی وابسته و کثرتمدار است لذا از وحدت فراطبیعی فاصله میگیرد و هر نعمتی به او میرسد شکرگذار نیست و اگر بلایی برسد دعا و نیایش عریض و طویلی دارد چون فقرش روشن میشود و صبری که بتواند این بار را ببرد ندارد.
وی ادامه داد: فرمود انسان وقتی احساس استغنا کرد مغرور میشود و از توحید الهی اعراض میکند و به فطرت بیتوجه است و یادش رفته که خلیفه خداست در صورتی که اگر در کنار سفره جانشینی خدا است باید حرف او را بزند ولی اگر خود را جایگزین دانست از خدا اعراض کرده و وقتی مصیبتی به او برسد نالهاش بلند میشود.
وی افزود: فرد در این شرایط اگر زبانش را کنترل نکرده باشد به هستی و طبیعت فحش و ناسزا میدهد و بدگویی میکند از این رو طبع انسان در بیش از 50 بار در قرآن مورد سرزنش قرار گرفته است و از آن با تعابیری مانند قتور و جهول و ... یاد میشود.
این مفسر قرآن بیان کرد: برهانی را امام صادق ارایه فرمودهاند درباره طواف به دور کعبه و فرمودهاند که اگر در آن دنیا خبری نباشد کسی از کسانی که به دور کعبه طواف کردهاند، بازخواستی نخواهند شد ولی اگر حق باشد منکران چه جوابی برای آن دارند؛ شبیه همین برهانها در قرآن هم برای اثبات حقانیت دین و توحید آمده است و فرمود اگر کسی در برابر حق کفر ورزید در شقاق است یعنی میان کفر و نفاق فاصله زیاد است و در یکجا با هم جمع نمیشوند زیرا فاصله میان حق و باطل به اندازه فاصله میان وجود و عدم است و مانند تلخی و شیرینی و ترشی در یک میوه است که قابل جمع با هم نیست.
اولین تربیت انسان در لسان قرآن
صاحب تفسیر تسینم گفت: اولین تربیت قرآن دعوت به تفکر در خلقت انسان است و اینکه آیا انسان نمیداند که خدا او را میبیند؛ قرآن سخن ابتدایی را با حیات شروع کرده و معاد پس از آن آمده است ولی اگر کسی از راه حیات متنبه نشد سخن از «خُذوهُ فَغلٌوه» است.
به همین دلیل حضرت زینب میفرماید «ما رأیت الا جمیلا» یعنی کل جهان زیباست حتی جریان کربلا. این سخن از شهود عارفانه است و انسان عارف نیز دلیل برای حرفش اقامه نمیکند و میگوید من در آئینه هستی، جمال و جلال الهی میبینم. اگر کسی یوسف را زیبا توصیف کرد دلیلی برای ارایه دلیل ندارد زیرا یوسف زیباست و اگر کسی در طبیعت زیبایی دید و نگاه عارفانه داشت نیازی به دلیل ندارد.
این مفسر قرآن بیان کرد: بارها عرض شد که اگر کسی در دنیا زندگی کند، میتواند ادیب، اصولی و فقیه خوبی باشد ولی با امور اعتباری سر و کار دارد و در بازی دارد زندگی میکند و دائما در اعتبارات است.
این مرجع تقلید عنوان کرد: هستی هر شیء در هر وضعیت و کیفیت آیت حق است و ممکن نیست موجود ممکن، حالات مختلف بپذیرد و در برخی حالات آیت الهی باشد و در برخی حالات آیت نباشد ولی باید چشم دیدن داشت اگر کسی گرفتار کوری چشم بود ارایه الهی در او اثر نمیکند. فرمود ما آیات بیرونی و درونی و تحولات و ... و نظم خاص طبیعت را نشان میدهیم و بسته به انسان است که با چه چشمی بنگرد.
ذات و صفات منطقه ممنوعه شناخت خدا
این مفسر قرآن اظهار کرد: انسان اگر دقیق شد قبل از اینکه آسمان را ببیند خدا را میبیند. انسان اگر بخواهد زمین را بشناسد همین که وارد عرصه معرفت الارض شد اول خدا را میشناسد و باید بشناسد. البته مقام ذات و صفات منطقه ممنوعه است و کسی دسترسی به آن ندارد ولی در غیر این دو همه چیز ظهور و بروز و تجلی دارد. اینکه فیض را محدود میکنیم و افاضه را نمیبینیم مشکلات برایمان ایجاد میشود.
وی تأکید کرد: او هستی محض، بسیط و نامتناهی است ولی در فضای مفهوم، دست انسان باز بوده و ممکن است برای اسامی دعای جوشن کبیر هزار کتاب بنویسیم ولی هستی او نامتناهی است و نامتناهی یک مفهومی در گوشه ذهن ما است وگرنه قابل فهم نیست و خدا هیچکدام از این مفاهیم نیست.
استاد برجسته حوزه علمیه یادآور شد: با عسل عسل کردن و کتاب نوشتن در این باره نمیتوان کام کسی را شیرین کرد چون عسل یک شیء خارجی است. آفت ادراک هم قیل و قال است و ما که بیچارهایم همین مقدار برای ما کافی است ولی اگر کسی در اثر اعتکاف و غیر آن آیئنه شفاف پیدا کرد خدا در این آئینه میتابد و آئینه جانش جمال الهی را میبیند وگرنه برای ما تکلیف است که براساس همین برهان کار کنیم.
وی تأکید کرد: فعل و ظهور حق فرستادن انبیاء و قرآن و طبیعت و ... است و فیض هم نامحدود است. در بهشت هم این طور است ما در آنجا نامتناهی هستیم یعنی به موجودی وصل هستیم که نامتناهی است و کسی که با خزینه الهی ارتباط علمی دارد، علمش نامتناهی است چون به مخزن مرتبط است اما نه اینکه او موجود نامتناهی باشد.