*********
درحالی که سایه جنگ دوازده روزه میان ایران و رژیم صهیونیستی هنوز بر تحولات منطقه سنگینی میکند، واشنگتن بار دیگر در تلاش است تا تهران را به میز مذاکره بازگرداند.
مسئله مذاکره با آمریکاییها پس از جنگ مورد توجه روزنامههای اصلاحطلب قرار دارد، روزنامه اعتماد خواهان از سرگیری گفتگو شده و در شرح آن نوشته است:
اگر مکانیسم ماشه فعال شود، تحریمها نه تنها باقی خواهند ماند بلکه استمرار آنها مذاکرات آتی را نیز پیچیدهتر خواهد کرد، زیرا در آن بازه زمانی، غربیها تنها به موضوع هستهای بسنده نخواهند کرد و موضوعات دیگری را نیز در دستور کار خود قرار میدهند. این درحالی است که به نظر میرسد جمهوری اسلامی ایران، در موضعگیریهای رسمی خود، مذاکره را رد نکرده و حتی اعلام آمادگی برای گفتوگو نیز وجود دارد.
در بخش دیگری از این گزارش آمده است:
در این شرایط، به نظر میرسد ورود به مذاکره، ابتدا با امریکا و در ادامه با اروپا یا حتی بهصورت همزمان یک ضرورت است. طبیعتا مسوولان کشور، با درنظر گرفتن تمامی ابعاد امنیتی، فنی و سیاسی، تصمیم نهایی را اتخاذ خواهند کرد. اما باید توجه داشت که مساله آژانس بینالمللی انرژی اتمی، بهویژه در صورت ورود به مذاکره با غرب، موضوعی نیست که بتوان آن را نادیده گرفت.

روزنامه شرق نیز درباره آتشبس تحلیلی نوشته و توقف جنگ را واقعی ندانسته است، که به طور طبیعی عامل معلق نمیتواند باعث آتشبس باشد، در بخشی از این گزارش آمده است:
آیا این آتشبس واقعی است یا صرفا توقفی تاکتیکی در جدالی فرساینده؟ این پرسشی است که هم در تهران و هم در تلآویو با احتیاط مطرح میشود. آتشبس برقرار شده، ایران با حملات موشکی بامداد خود آخرین ضربات را به دشمن صهیونی وارد کرده و قرار بر حفظ آرامش است اما شواهد حملات محدود اسرائیل به برخی سامانههای راداری، آن را بیشتر شبیه آتشی خاموش جلوه میدهد تا صلحی پایدار.

درباره مسئله مذاکره پس از آتشبس بیان 5 نکته اهمیت دارد:
1- فقط رژیم صهیونیستی به ایران حمله نظامی نکرده بلکه جبههی صهیون به ایران تجاوز کرده؛ علاوه بر رژیم صهیونیستی -که پیشانی جبههی صهیونی در این تجاوز بود، مجرم ردیف اوّل آمریکاست و مجرمان ردیف دوم، آژانس بینالمللی انرژی اتمی که علیه ایران جاسوسی کرده و تروئیکا هستند.
2- دقیقاً بلافاصله پس از اتمام ضرب العجل شصتروزهای که ترامپ جهت حصول توافق ایران و آمریکا اعلام کرده بود، رژیم صهیونی به ایران حملهی موشکی کرد؛ یعنی بر همگان عیان شد که مذاکرات غیر مستقیم، از جانب آمریکا نمایشی بوده و رژیم صهیونی، بازوی اجرایی-نظامی آمریکاست جهت سلطهگری آمریکا بر غرب آسیا و غصب ایران است.
3- دیر یا زود، این آتشبس توسط جبههی صهیون شکسته خواهد شد؛ رژیم صهیونی میخواهد بیآبروییاش را جبران و با کمک آمریکا، انگلستان، آلمان و فرانسه، فاتحانه این جنگ را ترک کند گرچه این بار، سنگینتر از قبل، توسّط جمهوری اسلامی ایران، سرکوب و منکوب خواهد شد پس هر کس ارادهی مقاومت مردمی و روحیهی رشادت را در جامعه سست کند، ستون پنجم دشمن است.
4- در مورد کشورها و نهادهایی که موجب شهادت 627 از هموطنانمان و جراحت 4870 از هموطنانمان طی دوازدهروز جنگ تحمیلی صهیونی شدهاند، بهویژه آمریکا، رعایت خطّ قرمز جهت مذاکره، یک مطالبهی ملّی به شمار میرود؛ عقلاً و منطقاً، پیشفرض این است که چهرههای سیاسی و غیر سیاسی مُصِر بر «مذاکره با متجاوز» و عادیسازان «مذاکره با آمریکا»، نفوذیاند.
5- ایران در موضع قدرت است؛ وارونهنمایی این واقعیّت قطعی میدان نبرد، به هر نحوی، خیانت است.