به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) حجتالاسلام والمسلمین مسعود آذربایجانی، دانشیار گروه روانشناسی پژوهشگاه حوزه و دانشگاه سوم خرداد در نشست علمی «نقش مطالعات قرآنی در تحول علوم انسانی» گفت: بحث از نقش مطالعات قرآنی در علوم انسانی از دو زاویه ضرورت و مفهوم شناسی قابل پیگیری است؛ در بحث نخست نیز از دو منظر یکی هیمنه و جایگاه علمی قرآن در فرهنگ ایرانی و اسلامی و دیگری اسلامیسازی علوم میتوان در این زمینه بررسی داشت.
وی مفهومشناسی را دومین محور در این بحث برشمرد و ادامه داد: آنچه در این نشست از مطالعات قرآنی مراد است همه مباحث علوم قرآنی که سیوطی در الاتقان دسته بندی کرده است نیست بلکه مراد تفسیر ترتیبی و موضوعی قرآن کریم است.
آذربایجانی تصریح کرد: سیوطی در الاتقان خود تصریح کرده است که میتوان بیش از 80 رشته علمی را از قرآن استنباط کرد که از جمله آنها طب و هندسه و هیئت و ... است و حتی از آهنگری هم نام میبرد.
وی ادامه داد: برای ایجاد تحول در علوم انسانی ما سه وظیفه غنیسازی و روزآمدن کردن، بومیسازی و اسلامیسازی علوم را بر عهده داریم و برای نیل به این مقصد میتوانیم از سه زاویه به بحث نقش مطالعات قرآنی در این تحول بنگریم یکی زاویه تاریخی، دیگری روش شناسی و سومی نیز محتواشناسی است.
وی اظهار کرد: ما 14 قرن پیشینه کار در زمینه قرآن داریم و تفاسیر مختلفی در طول این قرون نوشته شدهاند که برخی مانند ابن مسعود، غزالی، علامه مجلسی، ملاصدرا و ... از طرفداران تفسیر علمی قرآن بوده و کسانی مانند شاطبی و ذهبی و ... هم از مخالفان این مسیر و برخی مانند علامه طباطبایی و آیتالله العظمی مکارم نیز قائل به تفصیل هستند و لازم است تا این مطالعات بررسی شود تا ما در دوره حاضر دچار اشتباهاتی که آنان شدهاند نشویم و آن را تکرار نکنیم.
وی با بیان اینکه ذهبی به عنوان مخالف تفسیر علمی علت آن را سست کردن اعتقاد مردم میداند و میگوید اگر برداشتهای علمی ما از قرآن نادرست باشد مردم نسبت به اساس قرآن دچار تناقض و سستی عقیده میشوند ادامه داد: برخی مانند مرحوم بازرگان که در مسیر تفسیر علمی گام برداشته است دچار چنین اشتباهاتی در تفسیر شده و لازم است ما با مرور این آثار دوباره به این وادی گام ننهیم.
استاد حوزه و دانشگاه با بیان اینکه دومین زاویه بحث روششناسی است عنوان کرد: در این زمنیه متاسفانه کم کار شده است در حالی که یکی از علوم بالنده ما از جهت روششناسی، علم تفسیر است که در طی 10 _ 12 قرن، راه خود را پیموده و باید با بازخوانی روشها و شیوههای تفسیری و با بهرهگیری از تحلیل محتوا و هرمنوتیک و مسائل جدید از این تراث بهره ببریم که میتواند دو نتیجه روشن برای ما داشته باشد یکی بهرهگیری از تمامی تجارب تفسیری گذشته در علوم انسانی به عنوان متن و دیگری نگاه مکتب محوری به بحث تفسیر در همه عرصه های علوم انسانی است.
وی با اشاره به بحث محتواشناسی نیز بیان کرد: یکی از کاربردهای اصلی آموزه های قرآنی در همین محور وجود دارد که من حداقل 12 مورد آن را احصاء کردهام که ِمن جمله میتوان از نقش سؤالآفرینی قرآن در زمینه علوم انسانی، پاسخ به پرسشهای کلان و خرد، تعارضآفرینی با یافتههای علوم جدید و پیشنهاد فرضیه برای پژوهش مانند ذکر درمانی اشاره کرد.
وی ادامه داد: جهتبخشی به علوم که برخی از آیات ابتدایی سوره علق برداشت میکنند همچنین بهرهگیری در اخلاق پژوهش مبتنی بر آیه شریفه «فاسئلوا اهل الذکر» و اقرار به اینکه پایه پژوهش اقرار به نادانی است، آداب علمآموزی، محدودسازی دامنه علم، ایجاد شاخههای جدید علمی مانند رویاشناسی و مدل سازی و نظریهپردازی همچنین مطالعات تطبیقی از دیگر نقش هایی است که میتوان برای مطالعات قرآنی قایل شد.