یکی از کتاب های معروف و پرطرفدار قلعه مالویل می باشد که دارای متن و جملات ناب و دلنشینی است و می توانید از متن های آن را در شبکه های اجتماعی نیز استفاده نمایید. از این رو، اگر شما نیز از آن دسته افرادی هستید که به مطالعه این رمان علاقه دارید و به دنبال جملات کتاب قلعه مالویل هستید بهتر است تا پایان مطلب همراه ما باشید.
جملات زیبا کتاب قلعه مالویل اثر روبر مرل
این کتاب به عنوان یکی از کتاب های مشهور محسوب می شود که متن های زیبا و دلنشینی دارد و شامل جملات و مفاهیم عمیقی در مورد زندگی، جنگ و بقا است. در ادامه مطلب بخش های دلنشین کتاب قلعه مالویل را در اختیارتان گذاشته ایم تا بتوانید از بین آن ها متن های نابی را انتخاب کنید.

متن های دلنشین رمان قلعه مالویل
انسان تنها حیوانی است که میتواند فکر نابودی خودش را بکند و تنها حیوانی است که از این فکر درمانده و مأیوس میشود. چه جانور عجیبی است انسان! جانوری که تا به آن حد به نابودی خود حریص است و تا به آن اندازه به حفظ خود مشتاق.
******
اما در عین حال آدم در باطن امر و پس از همهٔ این دردها و رنجها که به وکالت از دیگران میکشید دلش قرص بود که مرگ همیشه نصیب همسایه میشود.
******
متن ناب کتاب قلعه مالویل
نباید در وضعی قرار بگیریم که باج بدهیم؛ طوری که خیال کنند از ما طلب دارند؛ طوری که تصور شود شهر حق دارد از قبل دِه امرار معاش کند.
******
چه مرموز است این بنی نوع بشر! این خون گرانبها که در دنیای قبل آن را گروهبندی میکردند و جمع میکردند و ذخیره میکردند، و حال آنکه در جای دیگر و در همان حین فراوان از آن بر خاک میریختند!
******

جملات طولانی کتاب قلعه مالویل
در جامعهٔ مصرف، کالایی که انسان بیش از هر چیز مصرف میکند خوشبینی است. از زمانی که سیارهٔ ما از همهٔ آن چیزهایی که برای ویرانی آن ــ و در صورت لزوم ویرانی سیارات نزدیکتر به آن ــ لازم است انباشته شد همه راحت گرفتند و خوابیدند. واقعاً عجیب بود: صرف وفور سلاحهای وحشتانگیز و تعداد روزافزون ملتهایی که آن سلاحها را در دست داشتند به صورت یک عامل اطمینانبخش جلوهگر شدند. و از اینکه از سال 1945 به بعد دیگر هیچ یک از آن سلاحها مورد استفاده واقع نشده بود چنین نتیجه میگرفتند که «جرئت نخواهند کرد» و لذا اتفاقی روی نخواهد داد. حتی برای این امنیت دروغین که در آن میزیستیم نامی وضع کرده و ظاهر یک استراتژی عالی به آن داده بودند، یعنی آن را «توازن وحشت» مینامیدند.
******
آری، حق با او بود. همه ویران شده یا سوخته یا غارت شده بودند؛ غارت به دست آنها که زنده مانده بودند و برای چپاول یکدیگر را میکشتند. و ناگهان در رؤیایی آنی که در مغز من شکل گرفت فاجعهٔ ویرانی تمرکزهای عظیم شهری را دیدم. خروارها بتون که فرو ریخته و کیلومترها ساختمان که ویران شده بود. تودهٔ درهم و برهمی که در آن هیچ چیز حتی یک کوچه شناخته نمیشد. حتی راه رفتن به علت تلهای خرابه غیرممکن شده بود. بیابان بود و سکوت و بوی سوختگی، و زیر آوارها میلیونها نعش.
******
تکه هایی از قلعه مالویل با مفاهیم دلنشین
پسر عاقل در گوشهای از تصویر با لب و لوچهٔ آویزان دیده میشود. من خطایی متوجه او نمیبینم، چون به او که هیچ وقت از زحمت کشیدن برای پدرش کوتاهی نکرده است یک برهٔ کوچک هم ندادهاند تا با رفقایش سوری راه بیندازد؛ اما برای این پسرهٔ کثافت که پس از حیف و میل کردن سهم دارایی خود با فاحشهها باز به مزرعه برمیگردد بیمعطلی گوسالهٔ چاقی سر میبرند.
******
من نمیتوانم درک کنم که بین فشار ناچیز انگشت من بر ماشه و ویرانی حاصل از آن چه وجه مشترکی هست. با خود میگویم آن بیشرفی که به تکمه فشار آورده تا جنگ اتمی راه بیندازد اگر اکنون در سنگر بتونی خود زنده مانده باشد امروز باید همین احساس را داشته باشد که من دارم.
******

جملات کوتاه رمان قلعه مالویل
اگر بناست نسل بشر ادامه داشته باشد بقای او منوط به نطفهٔ انسانهایی چون ماست که میکوشند جامعهای از نو بسازند.
******
این هیزم که به آن سرعت میسوزد طبیعت وقت بینهایت زیادی صرف ساختن آن میکند،
*******
در جامعهٔ مصرف، کالایی که انسان بیش از هر چیز مصرف میکند خوشبینی است.
******
متن کوتاه و ناب قلعه مالویل
آدم هرچه پیرتر میشود بیشتر حرص زنده ماندن دارد. راستی هیچ نمیدانم چرا اینطور است».
******
«از این قرار، همیشه بدترین مصیبتهایی که به سر آدم میآید از طرف کسان خودش است».
******
در بندگی منطق وحشتناکی هست.
******
آن که گوش شنوا دارد بد میشنود.
*******

متن های مفهومی رمان قلعه مالویل
راست است که غایبان مورد لطفاند، ولی من اگر بنا باشد دست خدا را در این کار دخیل ببینم معلوم میشود که او نسبت به ضعفهای جسمانی بشر گذشتی دارد که هرگز کسی در او سراغ نکرده بود.
******
انسان تنها حیوانی است که میتواند فکر نابودی خودش را بکند و تنها حیوانی است که از این فکر درمانده و مأیوس میشود. چه جانور عجیبی است انسان! جانوری که تا به آن حد به نابودی خود حریص است و تا به آن اندازه به حفظ خود مشتاق.
******
تکه های زیبا رمان قلعه مالویل
هیچ چیز را برای همیشه نمیدهند و همه چیز زوالپذیر است
******
وای اگر بازیافتن تمامی گذشته در یک تکه نانشیرینی وارفته در جوشاندهای حقیقت میداشت چقدر لذتبخش بود!
******

شما دوستان عزیز در صورت تمایل با کلیک بر روی جملات کتاب سوء تفاهم و جملات کتاب کلیدر می توانید متن های نابی را مطالعه نمایید و همچنین می توانید در شبکه های اجتماعی نبز از آن ها استفاده نمایید.