من این مطلب را نگفته ام
در قضیه فلسطین اولین فتوا در حمایت از حرکت فلسطین را امام دادند. بر اساس آن فتوا مقلدین ایشان می توانستند از وجوه شرعیه (زکات و صدقات) به فعالیت های مبارزاتی فلسطینیان کمک بکنند. فلسطینی ها وقتی فهمیدند امام چنین فتوایی داده اند عده ای از طرف سازمان «الفتح» به نجف آمدند که هم این فتوا را بگیرند و هم با امام مصاحبه ای انجام دهند. امام فرمودند همان فتوا را بگیرند. آقای حاج شیخ محمد صادقی تهرانی که رابط این آقایان بود به امام عرض کرد: اجازه بدهید من این فتوا را برای این آقایان ترجمه کنم. امام اجازه دادند. ایشان هم از روی حسن نیت و عشق و علاقه ای که به فلسطین داشت فتوای امام را ترجمه آزادی کرده بود و آن را به صورت یک اعلامیه آرمانی و پرشور تحویل فلسطینی ها داده بود . یکی از کارهای خوب فلسطینی ها در آن سال در ایام حج این بود که تمامی تأییدهای مذهبی شخصیتهای سرشناس و برجسته جهان اسلام از حرکت فلسطینی ها را به چند زبان زنده دنیا (عربی، انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ترکی) در یک جزوه چاپ و در سطح وسیعی در حج منتشر کردند . در میان این تأییدها که از مراجع شیعه آقای حکیم و از علمای اهل سنت علمای الازهر و علمای بزرگ سعودی و سوریه بودند، داغترین و گیراترین فتوا و اعلامیه خصوصا با ترجمه ای که آقای صادقی کرده بود از آن امام بود؛ لذا از امام به امام الاکبر و از آقای حکیم به مرجع دینی تعبیر کرده بودند. امام وقتی این جزوه را دیدند به شدت ناراحت شدند. ناراحتی ایشان از دو جهت بود. فرمودند: «این تعبیر، اهانت به آقای حکیم است و من اهانت به ایشان را هرگز نمی پذیرم. دیگر اینکه من این مطلب را نگفته ام لذا تکذیب می کنم.» به ایشان عرض کردیم تکذیب اینها صحیح نیست زیرا اولا به اعتبار و حیثیت آقای صادقی لطمه می خورد و ثانیا درست است که تعابیری در این اعلامیه آمده که جزء فتوای شما نبوده ولی شما که با این تعابیر موافقید، این مضامین و عبارت ایشان در حقیقت بیانگر روح فتوای حضرتعالی است. امام فرمودند: «من چیزی را که نگفته ام اگر کسی به من نسبت بدهد تکذیب می کنم» و در توضیح فرمودند: «اگر آقای سید احمد خوانساری که در تقوا و راستگویی ایشان شکی نیست بگوید آقای روح الله در فلان مجلس گفته است «الله تعالی واحد» چیزی که بدون شک همه به او اعتقاد داریم ولی من در آن جلسه آن را نگفته باشم تکذیب می کنم و اجازه نمی دهم چیزی را که نگفته ام کسی از قول من بگوید» .
در هر صورت آقای صادقی ناگزیر شد به فلسطینی ها توضیح بدهد که این مقدار فتوای امام بوده و این قسمتها توضیحات من بوده است. (1)
خیلی صادق بودند
خدا را شاهد می گیرم امام در هر حالی بودند همیشه همان جور بودند. اگر باید روی زمین می نشستند در خانه روی زمین می نشستند و در اطاق کارشان هم همینطور؛ اگر در حالاتی باید لباس خاصی می پوشیدند فرقی برایشان نمی کرد که این لباس پوشیدن یا آن گونه نشستن جلوی دوربین تلویزیون است یا نه. ایشان خیلی صادق بودند. (2)
فرقی بین بیرون و داخل خانه نیست
آنچه از همه مهمتر است یکرنگی و صفای امام است. امام به همان صورتی که در مجالس عمومی و خصوصی هستند در منزل هم همان گونه هستند، فرق نمی کند. یک موضوع را به همان صورتی که در میان مردم گفته اند در منزل هم طرح می کنند. هیچ فرقی بین خلوت و جلوت ایشان نیست؛ البته در منزل با بچه ها بگومگو دارند و بازی می کنند. (3)
نامه را برگردانید
برادرم حاج آقا رضا ثقفی می گفت: روزی خدمت امام رسیدم ایشان نامه ای را به من مرحمت فرمودند تا برای پخش به مسؤول خبر صدا و سیما برسانم. نامه را به مسؤول مربوطه دادم . چند دقیقه بعد آقا مرا صدا زده و فرمودند: نامه را سریعا پس گرفته و بیاورید. نامه را آوردم. آقا کلمه ای را تغییر داده و دوباره نامه را به من داده و فرمودند: حالا به واحد خبر بدهید. بنده این کار را کردم بعد خدمت آقا رسیده عرض کردم: «نامه چه اشکالی داشت؟» امام فرمودند: در نامه نوشته بودم «من با همه همم به بسیجیان دعا می کنم» بعد متوجه شدم که این درست نیست، نوشتم «من با بیشترین همم به بسیجیان دعا می کنم» . (4)
پی نوشت ها:
.1 حجة الاسلام و المسلمین دعایی حوزه ش .45
.2 زهرا مصطفوی.
.3 حجة الاسلام و المسلمین سید احمد خمینی پیام انقلاب ش .60
.4 علی ثقفی.