به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) روز پنجشنبه گذشته 31 اردیبهشت ماه سومین همایش بیداری قرآنی در تاریخ معاصر در سالن اجتماعات پژوهشگاه امام خمینی(ره) حرم مطهر امام خمینی(ره) در تهران برگزار شد. همایشی که برای تبیین دیدگاههای تفسیری آیتالله صادقی تهرانی برپا شده بود ولی عملا به عرصه جدال موافقان و مخالفان تبدیل شد و صحن همایش از حاشیهسازیها بی نصیب نماند.
این همایش در دو نوبت صبح و عصر با حضور برخی از محققان و شخصیتها از جمله حجتالاسلام والمسلمین سیدحسن خمینی برگزار شد و از آنجا که به تبیین دیدگاه تفسیری آیتالله صادقی تهرانی اختصاص داشت، تفسیر الفرقان وی که رویکرد تفسیری قرآن به قرآن دارد مورد بحث و تبیین قرار گرفت. از آنجا که برخی این رویکرد را به منزله بیمهری و کنارگذاشتن روایات میدانند، بر آن تاختند و حتی این تاخت و تاز به صحن همایش هم کشیده شد.
در نوبت صبح این همایش و در حالی که یکی از صاحبان مقالات به دفاع از تفسیر قرآن به قرآن میپرداخت، یکی از حضار منسوب به یکی از مؤسسات قم که چنین رویکردی را به منزله کنارگذاشتن روایات میدانست، در دفعات متعدد به اعتراض مطالبی را بیان کرد و در نهایت هم خارج از برنامه بر روی سن رفت و به دفاع از تفسیر قرآن با روایات پرداخت. البته در بیرون سالن نیز جدال موافقان و مخالفان با شدت و حدّت بیشتری جریان داشت که گاه تا درگیری فیزیکی نیز پیش میرفت. اما ریشه این اختلافات در چیست؟ تا چه حد جدی است و آیا نمیتوان از همین اختلافات علمی راهی برای تبیین عالمانه موضوعات در فضایی مناسب و همدلانه یافت؟ آیا قرآن بر این نکته تاکید نفرموده که سخنان را بشنوید و از احسن آن تبعیت کنید؟ چیزی که شمه کوتاهی از آن در میزگرد نوبت عصر محقق شد.
4 گرایش در تفسیر قرآن
براساس دیدگاه صاحبنظران چهار گرایش در تفسیر وجود دارد. برخی معتقدند که تفسیر قرآن باید با خود قرآن صورت گیرد. این نظریه طرفداران کم و بیشی داشته و سابقه آن را میتوان به صدر اسلام بازگرداند و در روش پیامبر(ص) دید. در مقابل دیدگاه دومی مطرح است که میگوید قرآن فینفسه تفسیرناپذیر است و ما حتما باید آن را با روایات تفسیر کنیم. برخی تفسیر قرآن به سنت را با تاکید بیشتر بر قرآن و دیگران نیز تفسیر قرآنمحوری و سنتمداری را با تاکید بیشتر بر سنت عنوان میکنند و هر کدام هم برای خود استدلالات قرآنی، روایی و البته در مواردی عقلایی دارند.
گرایش نوع اول اگرچه در گذشته طرفداران اندکی داشته، اما امروز رشد سریعی به خود گرفته است و کسانی مانند علامه طباطبایی، آیتالله صادقی و حتی آیتاللهالعظمی جوادی آملی در دوره معاصر از طرفداران جدی آن هستند، به گونهای که علامه جوادی آملی در مباحث تفسیری روزانه خود در مسجد اعظم قم بارها بر این مسئله تاکید کرده است که قرآن دو دسته آیات محکمات و متشابهات را دارد و از آنجا که محکمات، امالکتاب هستند، مادر متشابهات محسوب میشوند و همان طور که مادر به کودک پناه میدهد، محکمات هم به متشابهات پناه میدهند و با ارجاع متشابهات به آنها میتوان ابهام آن را برطرف کرد. البته ایشان همانند دیگر معتقدان به این مسئله از جمله استاد بزرگوارش،علامه طباطبایی، این تفکر را به معنای کنارنهادن روایات نمیداند اما معتقد است که چون روایات قطعی الصدور اندک است و ما با خبر واحد میتوانیم به سنت برسیم و در خبر واحد هم مشکلات زیادی از جمله جعل روایات و ... محقق است بنابراین تفسیر قرآن تنها در سایه سنت ممکن نیست و برعکس طرفداران تفسیر قرآن به سنت نیز این گونه استدلال میکنند که قرآن در مقام بیان کلیات به دلایل مختلف و از جمله ارجاع تفسیر و تبیین قرآن به اهل بیت(ع) بوده است، لذا تنها می توان در سایه روایات به تفسیر اقدام کرد زیرا مثلا قرآن دستور کلی به پرداخت زکات و اقامه نماز داده اما در هیچ کجای آن نفرموده است که کیفیت این دو چیست بنابراین رویات می توان آن را تبیین کند.
مباحث علمی؛ راهی برای تقویت همدلی نه محملی برای اختلاف
به نظر میرسد طرفداران هر چهار گرایش که در واقع دو گرایش عمده هستند مقدار زیادی از حقیقت را در بطن استدلال خود دارند اما مانند تمام مسایل سیاسی و اجتماعی در طول تاریخ که همواره دو طرف افراطی در هر گرایش وجود داشته و دارند چنین مشکلاتی سامان می یابد و تا بدانجا پیش میرود که برخی انگ تکفیر به علامه طباطبایی و همفکران ایشان در تفسیر قرآن به قرآن میزنند و شاید نمونه تاریخی در تکفیر اخباریون هم وجود داشته باشد.
بنابراین اولین گام در حل این مسایل کنار نهادن افراطیون در هر گرایش است زیرا از یکسو بعید است تفسیر قرآن به تنهایی و منحصرا با قرآن(بدون توجه به سنت) و از سوی دیگر تفسیر قرآن تنها در سایه روایات بدون توجه به دیگر آیات امری مسلم و درست باشد اگر این موضوع درست باشد که در دید نویسنده این یادداشت صحیح است با کنارنهادن تفکر افراطی در هر طرف بسیاری از این موضوعات علمی در فضایی منطقی قابل حل و دسترسی است و تا آنجا که بنده مطلعم هیچ یک از افرادنامبرده فوق که در مسلک تفسیر قرآن به قرآن مشی کردهاند طرفدار کنارنهادن سنت نبودهاند بلکه در تفاسیر خود هزاران روایت را به کار گرفتهاند که نمونه آن وجود بیش از 11 هزار روایت در تفسیر الفرقان مرحوم صادقی تهرانی است . نکته دیگر قابل طرح در این مقال خلط سنت و روایت از سوی برخی طرفداران تفسیر قرآن به سنت است زیرا این عده مطلق روایت را قابل استناد میدانند در حالی که طرفداران تفسیر قرآن به قرآن، روایتی را قابل اتکاء در تفسیر میدانند که منجر به دسترسی قطعی و یا حداقل ظنی به معنای مصطلح رجالی آن شود زیرا هر روایتی بیانگر سنت قطعی و حتی اطمینانبخش و ظنی هم نیست که نمونه آن روایات فراوان جعلی است که در دوره بنی امیه و پس از آن به پیامبر و ائمه هدی نسبت داده شده است.
سخن آخر اینکه این مسایل و مباحث موضوعاتی علمی هستند و نه سیاسی و اجتماعی که مجالی برای تفرقه و اختلاف شوند بلکه میتوان چنین همایشها و مجالسی را محفلی برای تضارب گفتمانها در عین تقویت وحدت و همدلی به ویژه در سال همدلی و همزبانی قرار داد.
علی فرجزاده