*********
محمدجواد ظریف که چندماهی است از مسئولیت در سیاست خارجی و حضور در دولت فارغ شده و فرصت یادداشتنویسی پیدا کرده است در دومین یادداشتی که در طی یک ماه اخیر نوشته و آن را در نشریه «فارن پالسی» منتشر کرده است چندین پیشنهاد ارائه داده که اولاً محتوای جدیدی در آن وجود ندارد و ثانیاً این سؤال را در مقابل ظریف قرار میدهد که او به عنوان یک شخصیت سابقاً مسئول در حوزه سیاست خارجی چه اقداماتی برای تحقق حداکثری پیشنهاداتش انجام داده و چه نتایجی کسب کرده است.
این یادداشت مورد توجه روزنامههای اصلاحطلب قرار گرفته است، روزنامه سازندگی در سرمقاله خود درباره پیشنهاد ظریف نوشته است:
متقاعد کردن مردم و دولت ایران به دیپلماسی به عنوان یک امکان و فرصت چالشی بزرگ خواهد بود. اما گزینه جایگزین- مسیر جنگهای بیپایان- بیتردید منجر به فروپاشی نظم منطقهای، افراطگرایی فزاینده و هرجومرجی میشود که غرب آسیا و فراتر از آن را دربرخواهد گرفت. این مسیر خطر غرق شدن ایالات متحده و غرب در باتلاقی با ابعادی تاریخی را در پی دارد.
این روزنامه در ادامه نوشته است:
ایالات متحده و اروپا – و نه فقط ایران- دارای منافع وجودی در تشویق تغییر پارادایم مورد بحث هستند. آنها با انتخاب جنگ در میانه مذاکرات عملاً در دیپلماسی را بهروی خود بستهاند. اکنون بار مسئولیت تغییر مسیر بر دوش آنهاست، اگر انتظار پاسخ متقابل از سوی ایران را دارند. ایران نیز با مشارکت در یک گفتوگوی چندوجهی، آیندهنگر و نتیجهمحور، منافع زیادی بهدست میآورد و مصائب عظیمی را دفع میکند. مسیر پیش رو میتواند شامل ایجاد یک شبکه منطقهای برای عدم اشاعه و همکاری هستهای صلحآمیز (طرح مِناره)، احتمالاً همراه با یک توافق عدم تجاوز بین ایران و آمریکا باشد.
در بخش نتیجهگیری این تحلیل آمده است:
ما نمیتوانیم گذشته را نادیده بگیریم و نباید از آموختن از آن دست بکشیم. اما باید از زندانی شدن در شکستهای گذشته خودداری کنیم. در غیر این صورت، خود را محکوم به تکرار حلقه بیپایان فجایع میکنیم.
جنگافروزان با بستن هر پنجرهای به روی دیپلماسی رشد میکنند. ما باید فرصت را برای تحکیم پارادایم مخرب تهدید و خاموش کردن امید از آنها بگیریم. زمان انتخاب اکنون فرا رسیده است. انتخاب برای ایران، منطقه و قدرتهای جهانی روشن است: تکرار فاجعهبار گذشته یا شجاعت ساختن مشترک آینده. اکنون زمان تغییر پارادایم است.

روزنامه هممیهن نیز خواهان تغییر پارادایم با دادن سیگنال به غرب شده و مینویسد:
وزارت خارجه اولاً باید بپذیرد که تغییر پارادایم لازم است، چرا که ما وارد فضای جدیدی شدهایم. دوم اینکه باید طرحهای استراتژیک ارائه دهد که بر اساس آن عمل کند و سوم اینکه ایجابی عمل کند، نه سلبی و طرحهایی ارائه دهد که بتواند بر اساس آن مانور دهد و میدان بازی را تغییر دهد. جسارت دیپلماتیک به معنای این است که ما ننشینیم تا گفتوگوها و پختوپزهای با دیگران انجام شود و سپس تصمیم بگیریم که چه کاری باید انجام دهیم. بلکه باید ایجابی عمل کنیم.

نگاهی به اتفاقات لیبی و سوریه در سالهای اخیر و فشارهایی که در لبنان و عراق برای خلع سلاح مقاومت در جریان است به خوبی نشان میدهد که شکل مطلوب غرب آسیا برای آمریکا و متحدانش نابودی و تجزیه کشورهای بزرگ منطقه و ایجاد بیثباتی در این ناحیه است تا امکان شکلگیری مقاومت و تهدید رژیم صهیونیستی وجود نداشته باشد.
حتی در لایههای بعدی، بیثباتی در منطقه غرب آسیا منجر به شکست پروژه ابتکاری راه ابریشم چین خواهد شد و از رشد تجارت این کشور با اروپا و آفریقا جلوگیری خواهد کرد. در حقیقت یادداشت ظریف تلاش میکند غرب را از چیزی بترساند که دقیقاً به دنبال آن است.
در مجموع دلیل شکست طرحهای پیشنهادی ظریف و تفکر مشابه او در سالهای اخیر را میتوان در همین یادداشت به خوبی مشاهده کرد. پیشنهادهایی که ناشی از عدم شناخت درست و روزآمد از صحنه تحولات جهانی است و به دلیل چسبیدن به دانش گذشته و باورهای به روز نشده از روابط بینالملل، عاری از واقعیتهای موجود در
روابط خارجی و سیاست جهانی هستند. بنابر این، پیشنهادی که مبتنی بر دانش و واقعیت نباشد، از اساس محکوم به شکست و نابودی است.
مناظرات نظریات روابط بینالملل دههها پیش انجام شده و ذات واقعگرایانه تحولات بینالمللی غیرقابل کتمان و انکار است؛ تغییر پارادایمی که باید شکل بگیرد، نه در سیاست خارجی ایران، بلکه در دانش و شناخت ظریف و امثال او از صحنه جهانی است. دانش کهنه، تنها در صورتی مفید و محترم است که با دانش روز در هم آمیخته و بهروزرسانی شود. در غیر این صورت به تعصب تبدیل خواهد شد.