اکثر افرادی که در شبکه های اجتماعی فعالیت می کنند به دنبال متن ها و جملات ناب در مورد موضوعات مختلف هستند که شاعران در مورد باران اشعار نابی گفته اند. از این رو، اگر شما از آن دسته افرای هستید که به دنبال شعر درباره باران هستید بهتر است تا پایان مطلب همراه ما باشید.
شعر درباره باران با مضامین عاشقانه و احساسی
در مورد باران شاعران اشعار ناب و دلنشینی گفته اند که می توانید در قالب کپشن یا استوری نیز از آن ها استفاده نمایید. در ادامه مطلب، شعر درباره باران را در اختیارتان گذاشته ایم تا بتوانید از بین آن ها اشعار ناب با مفاهیم دلنشینی را انتخاب کنید.

اشعار ناب در مورد باران
خوشا هر باغ را، بارانی از سبز
خوشا هر دشت را، دامانی از سبز
برای هر دریچه، سهمی از نور
لب هر پنجره، گلدانی از سبز
قیصر امین پور
******
مثل باران بهاری که نمی گوید کی
بی خبر در بزن و سرزده از راه برس
******
شعر دلنشین در مورد باران
بر نیمکت شکسته ای در باران
در دست تو چتر بسته ای در باران
باران باران باران باران باران
تنها تنها نشسته ای در باران
جلیل صفربیگی
******
گر ز باران ابر آزاری
سپهی را کند سپر داری
نگذارد که تیر آن باران
بر سپه بارد و سپه داران
******
دلتنگ توام دراین شب بارانی
از عشق تو در دلم شده طوفانی
یک روز اگر نبینمت می میرم
این فاصله ها می کشدم می دانی؟
******

اشعار طولانی درباره باران
ای خرم از فروغ رخت لاله زار عمر
بازآ که ریخت بی گل رویت بهار عمر
از دیده گر سرشک چو باران چکد رواست
کاندر غمت چو برق بشد روزگار عمر
این یک دو دم که مهلت دیدار ممکن است
دریاب کار ما که نه پیداست کار عمر
تا کی می صبوح و شکرخواب بامداد
هشیار گرد هان که گذشت اختیار عمر
دی در گذار بود و نظر سوی ما نکرد
بیچاره دل که هیچ ندید از گذار عمر
اندیشه از محیط فنا نیست هر که را
بر نقطه دهان تو باشد مدار عمر
در هر طرف ز خیل حوادث کمینگهیست
زان رو عنان گسسته دواند سوار عمر
بی عمر زندهام من و این بس عجب مدار
روز فراق را که نهد در شمار عمر
حافظ سخن بگوی که بر صفحه جهان
این نقش ماند از قلمت یادگار عمر
حافظ
******
یاری اندر کس نمیبینیم یاران را چه شد
دوستی کی آخر آمد دوستداران را چه شد
آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
کس نمیگوید که یاری داشت حق دوستی
حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
لعلی از کان مروت برنیامد سال هاست
تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد
شهر یاران بود و خاک مهربانان این دیار
مهربانی کی سر آمد شهریاران را چه شد
گوی توفیق و کرامت در میان افکنده اند
کس به میدان درنمی آید سواران را چه شد
صد هزاران گل شکفت و بانگ مرغی برنخاست
عندلیبان را چه پیش آمد هزاران را چه شد
زهره سازی خوش نمیسازد مگر عودش بسوخت
کس ندارد ذوق مستی میگساران را چه شد
حافظ اسرار الهی کس نمیداند خموش
از که میپرسی که دور روزگاران را چه شد
حافظ
******
اشعار درباره باران با مفاهیم ناب
گل شبدر چه کم از لاله قرمز دارد
چشم ها را باید شست، جور دیگر باید دید
واژه ها را باید شست
واژه باید خود باد، واژه باید خود باران باشد
چترها را باید بست
زیر باران باید رفت
فکر را، خاطره را، زیر باران باید برد
با همه مردم شهر ، زیر باران باید رفت
دوست را، زیر باران باید دید
عشق را، زیر باران باید جست
زیر باران باید با زن خوابید
زیر باران باید بازی کرد
زیر باران باید چیز نوشت، حرف زد، نیلوفر کاشت
زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه “اکنون”است.
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی است.
روشنی را بچشیم
شب یک دهکده را وزن کنیم، خواب یک آهو را
گرمی لانه لکلک را ادراک کنیم
روی قانون چمن پا نگذاریم
در موستان گره ذایقه را باز کنیم
و دهان را بگشاییم اگر ماه در آمد
و نگوییم که شب چیز بدی است
و نگوییم که شب تاب ندارد خبر از بینش باغ
سهراب سپهری
******
تارهای بی کوک و کمان باد ولنگار
باران را گو بی آهنگ ببار
غبارآلوده از جهان تصویری واژگونه در آبگینه بیقرار
باران را گو بیمقصود ببار
لبخند بیصدای صد هزار حباب در فرار
باران را گو به ریشخند ببار
چون تارها کشیده و کمان کش باد آزمودهتر شود
و نجوای بی کوک به ملال انجامد
باران را رها کن و خاک را بگذار تا با همه گلویش سبز بخواند
باران را اکنون گو بازیگوشانه ببار
احمد شاملو
******

شعرهای کوتاه درباره باران
گاهی ممکن است یادت برود
دانههایت را کجا کاشتهای
باران به تو خواهد گفت
بگذار تا ببارد
******
برای چشمهایم
نماز باران بخوان
بغض کرده
ابری ست
اما نمیبارد
******
اشعار کوتاه و دلنشین درباره باران
تو
غافلگیری رگبار بودی
و من
مردی که چتر به همراه نداشت
******
بر این باغ ترکخورده
بر این پاییز طولانی
رسول تازهای بفرست
با اعجاز بارانی
مصطفی حسنزاده
******
چشمهایم را میبندم
باران؛
شنیدنیست
محمدرضا واحدی
******

اشعار عاشقانه درباره باران
در پشت پنجره
دیدم
باران،
در اشک خویش،
غرق شده بود
******
باران میبارد
و من
تمامِ روز را بدونِ چتر
به تو فکر میکردم
******
اشعار احساسی درباره باران
به باران دل نبند
که هر چهار فصل دیوانهات خواهد کرد
اگر ببارد، از شوق
اگر نبارد، از دلتنگی
سیدعلی میرافضلی
******
انگار که حسِّ سبزبودن دارند
در این باران
چراغ قرمزها هم
چراغها زیر باران
******

شما دوستان با کلیک بر روی شعر درباره موفقیت و شعر درباره لیاقت می توانید اشعار نابی را مطالعه نمایید. همچنین، می توانید در صورت تمایل در شبکه های اجتماعی نیز استفاده کنید.