شناسه : ۲۹۸۵۲۹۳ - دوشنبه ۸ دی ۱۴۰۴ ساعت ۰۶:۲۳
تلویزیون رسمی چین و الشرق الاوسط بررسی کردند؛
ایران و غرب در آینه ۲۰۲۶
دو رسانه بینالمللی طی گزارشهایی جداگانه به چشمانداز روابط ایران با کشورهای غربی در سال آینده میلادی پرداخته و تبیین کردند ادامه رویکردهایی که در سال ۲۰۲۵شاهد آن بودیم، تنها سبب میشود منطقه بیش از پیش در معرض یک منازعه فراگیر قرار بگیرد و همین امر ضرورت میدان دادن مجدد به دیپلماسی را بار دیگر برجسته میکند.
تصویر مبهم پیش رو
تلویزیون رسمی چین طی گزارشی به تاریخ 26 دسامبر با اشاره به تحولات در خاورمیانه طی سال جاری میلادی، اظهار کرد که وضعیت خاورمیانه و بهویژه ایران در سایه تنشها و تحولات چندماه اخیر همچنان نامشخص باقی مانده است. این رسانه گزارش داد که پس از جنگ 12روزه و اعمال تحریمهای فراگیر از سوی سازمان ملل و فقدان رویکرد مناسب از جانب غرب در قبال دیپلماسی، نمیتوان تصویری روشن از منطقه در سال 2026 ارائه داد. سیجیتیان در ادامه عنوان کرد که اظهارات اخیر مقامات رژیم صهیونیستی درباره برنامه موشکی جمهوری اسلامی و گزارشهای منتشرشده درباره احتمال مطرحشدن این موضوع در دیدار روز یکشنبه 28 دسامبر، میان بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی و دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا، میتواند سبب شود که سال 2026سالی امیدبخش برای حل پرونده ایران در سپهر بینالمللی نباشد.
در همین رابطه، روزنامه والاستریت ژورنال طی گزارشی عنوان کرد: اشاره به برنامه موشکی ایران بهمثابه خط قرمز از سوی دولت نتانیاهو، احتمال تنشها را در سال آینده به طور قابلتوجهی افزایش میدهد. این در حالی است که ایران بارها اعلام کرده حاضر به سازش بر سر برنامه موشکی و دفاعی خود نیست. اسماعیل بقایی، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران، روز دوشنبه گذشته در یک نشست هفتگی گفت که قابلیتهای دفاعی ایران برای جلوگیری از متجاوزان بالقوه طراحی شده و به هیچ وجه قابل مذاکره یا چانهزنی نیست.
ادامه سایه تهدید
تلویزیون رسمی چین در ادامه گزارش خود عنوان کرد: در طول سالی که گذشت، یعنی 2025، ایرانیان زیر سایه طولانی جنگ، تحریمها و مبارزه زندگی کردهاند. شش ماه پس از جنگ 12روزه در ماه ژوئن، اسرائیل بار دیگر تهدید کرده است که ممکن است دوباره به ایران حمله کند. این در حالی است که جنگ 12روزه اولین نمونه از حمله ایالات متحده به خاک ایران در دهههای گذشته بود که به ادعای واشنگتن، برنامه هستهای ایران را به طور کامل از بین برد. در واکنش، ایران به پایگاه هوایی العدید آمریکا حمله کرد و سرزمینهای اشغالی نیز هدف حملات موشکی گسترده قرار گرفت. درگیریهای ژوئن با آتشبس با میانجیگری فراگیر پایان یافت، با این همه به نظر میرسد ریشههای شکلگیری این نزاع همچنان به قوت خود باقی است.
بنبست در مذاکرات هستهای یکی از مهمترین موضوعاتی است که در سال 2025 طرفین را درگیر خود کرد و از قرار معلوم طی سال آینده میلادی نیز ادامه خواهد داشت. ایالات متحده و ایران پیش از جنگ 12روزه، پنج دور مذاکرات هستهای با میانجیگری عمان برگزار کردند و تهران امیدوار بود مساله هستهای را در ازای کاهش تحریمها از طریق ابزارهای سیاسی و دیپلماتیک حل کند. با این حال، حمله ناگهانی در ماه ژوئن، مذاکرات را متوقف کرد.
این رسانه در ادامه عنوان کرد: از سوی دیگر، چنین به نظر میرسد که با بازگشت تحریمهای سازمان ملل در اثر فعالسازی مکانیسم ماشه، احتمال حلوفصل دیپلماتیک پرونده اتمی ایران چندان نویدبخش نباشد. همچنین باید در نظر داشت که جهان سهشنبه گذشته شاهد بود که در جلسه شورای امنیت سازمان ملل، ایالات متحده و ایران بر سر شرایط احیای مذاکرات هستهای اختلافنظر اساسی داشتند. این در حالی است که سید عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران، روز شنبه 27دسامبر در جریان پرسش و پاسخ با دانشجویان دانشگاه «میگیمو» روسیه گفت: ما بر دو اصل اصرار داریم؛ اول، صلحآمیز بودن برنامه هستهای ایران. ما هرگز به دنبال سلاح هستهای نبوده و نخواهیم بود. در این خصوص فتوای مقام معظم رهبری وجود دارد که تولید، نگهداری و استفاده از سلاح هستهای را حرام میداند. دوم، ما از حق خود برای استفاده صلحآمیز از انرژی هستهای عقبنشینی نخواهیم کرد. ایران تاکید کرده که شرایط واشنگتن (بهویژه در مورد عدم غنیسازی اورانیوم در خاک ایران) را نمیپذیرد و این مساله خود رسیدن به یک بزنگاه مشترک میان طرفین را در سال آتی میلادی دشوار میکند.
سناریوهای پیش رو
الشرق الاوسط طی گزارشی به تاریخ 4 دیماه نیز با اشاره به تحولات یک سال گذشته عنوان کرد که سیاست خارجی کاخ سفید در سال جدید میلادی نمیتواند تفاوت چندانی با رویکرد فعلی واشنگتن در قبال تهران داشته باشد. این رسانه عنوان کرد: کمتر از دو هفته پس از مراسم تحلیف، در 4 فوریه 2025، ترامپ یک سند مشاوره امنیت ملی امضا کرد که سیاست «فشار حداکثری» را به شکلی قاطعتر و مفصلتر از سر گرفت. این سند سه هدف اصلی را مشخص میکرد: مقابله با برنامه هستهای یا توسعه برنامه دفاعی ایران، برچیدن شبکهها و گروههای متحد این کشور در منطقه و مهار توسعه زرادخانه موشکهای بالستیک ایران و قابلیتهای آن.
این روزنامه افزود: در سطح اجرایی، وزارت خزانهداری موظف به اعمال فشار اقتصادی حداکثری، تشدید اجرای تحریمها و صدور دستورالعملهایی برای هشدار به بخشهای کشتیرانی، بیمه و بنادر در مورد معامله با تهران یا عوامل آن بود؛ درحالیکه وزارت خارجه ایالات متحده موظف به اصلاح یا لغو معافیتهای قبلی، همکاری با متحدان برای تکمیل بازگرداندن تحریمهای سازمان ملل تحت مکانیسم اسنپبک و به صفر رساندن صادرات نفت ایران بود. همزمان، وزارت دادگستری آمریکا موظف شد شبکههای مالی، لجستیک و صوری مرتبط با ایران را در سراسر منطقه هدف قرار دهد. الشرق الاوسط در ادامه عنوان کرد: این وضعیت بیتردید در سال 2026 نیز ادامه خواهد داشت و حتی میتواند ابعاد تازهای پیدا کند.
گرچه به نظر میرسد کاخ سفید در حال حاضر تمرکز خود را بر آمریکای لاتین گذاشته، اما این بدان معنا نیست که رویکرد واشنگتن در قبال تهران دچار تحولی فراگیر خواهد شد. از این نقطه، سه مسیر اصلی برای ایران در سال 2026 باز میشود که لزوما متناقض نیستند، بلکه به طور بالقوه همپوشانی هم دارند: اولین مسیر، لغزش تدریجی به سمت رویارویی دوم است. اگر تنشها بر سر قابلیتهای موشکی و هستهای ایران ادامه یابد و اصطکاک در تنگه هرمز به بهانههایی مانند امتناع از بازرسی کشتی یا پاسخ به تحریمهای جدید تکرار شود، واشنگتن و تلآویو ممکن است به این نتیجه برسند که «اقدام قاطع اکنون کمهزینهتر از انتظار است».
این امر میتواند تنشها را در منطقه خاورمیانه به مرز انفجار برساند و همگان از نقطه بیبازگشت گذر کنند. مسیر دوم، ادامه سناریوی فشار حداکثری است تا از این طریق تاکتیک فشار خارجی به یک ماده منفجره داخلی تبدیل شود. سومین و محتملترین مسیر در کوتاهمدت، تلاش برای خرید زمان از طریق یک انجماد متقابل نانوشته است: کاهش عملی - هرچند اعلامنشده - سرعت غنیسازی در سطح بالا از سوی ایران، باز کردن مسیرهای محدود برای همکاری فنی با آژانس بینالمللی انرژی اتمی. این مسیر اساسا چیزی را حل نمیکند، اما به هر طرف اجازه میدهد که از خطوط قرمز خود عقبنشینی نکند و درعینحال فرمول بازدارندگی و همچنین دیپلماسی را حفظ میکند.
ایران در حالی وارد سال 2026 میشود که در معادلهای گرفتار آمده که با تفاهمنامه «فشار حداکثری» ترامپ و متحدان غربیاش تدوین شده است. ضدیت با دیپلماسی و ادامه رویکردهای مخرب تنها میتواند روند فعلی را تشدید و تنشها را بیش از آنچه باید افزایش دهد. چالش واقعی اکنون این است که آیا طرفین درگیر میتوانند سناریویی را تدوین کنند که از روند معیوب فعلی گذر کرده و راه را برای عبور از سریال بیانتهای درگیری و خصومت هموار کند یا خیر.