به نظر من، یکی از مهمترین عوامل حفظ ایمان و روحیه در مردم، همین نمازهای جمعه و خطبه های جمعه و حضور معنوی مردم در صحنه ی نمازجمعه است و این که یک نفر انسان امین، با زبان صادقی که مردم او را قبول دارند، هر جمعه از اوضاع کشور برای مردم می گوید و آنها را نصیحت، و جهتگیریشان را تصحیح می کند .
به اعتقاد من، این مهم یکی از پایه های اساسی حفظ نظام اجتماعی ماست؛ در تاریخ هم همین طور بوده است . هم ائمه ی عدل مثل رسول مکرم اسلام (ص) و هم خلفای جور در دوران بنی امیه و بنی عباس و امرای آنها در اقطار بلاد اسلامی، از نمازجمعه برای تحکیم پایه های حکومت استفاده می کردند . اینها که نظام باطلی داشتند، بر مبنای ظلم و تبعیض و عمل فاسقانه کار می کردند مثل حجاج بن یوسف ثقفی و نمازجمعه شان حقیقی نبود و دعوت به تقوایی که می کردند، به خاطر عمل غیرپرهیزکارانه ی خودشان، اثر حقیقی را نداشت، اما درعین حال این حرفها تأثیر زیادی می گذاشت؛ چون حساسیت و اهمیت این تریبون زیاد است .
در حال حاضر، دستگاه حقی بر مبنای امامت و ولایت حق به وجود آمده است و کسانی که امروز متصدی امر امامت جمعه اند، حقیقتا انسانهای مؤمن و متقی و صادق و معنوی و روحانی و بی طمع هستند و قصد اقتدار و قدرتمندی ندارند و این منصب را مقام و موقعیت دنیایی نمی دانند . تأثیر و نقش این تریبون در چنین شرایطی، فوق العاده و طراز اول خواهد بود و قوام معنوی و حصار ایمانی جامعه را حفظ خواهد کرد . اگر ما این تریبون را نمی داشتیم، معلوم نبود وضع انقلاب و روحیه ی مردم چگونه بود . این، یکی از برکات انقلاب بود و امام (ره) به این نکته توجه داشتند .
اوایلی که به امامت جمعه ی تهران منصوب شده بودم، تشکیل این سمینار را خدمت حضرت امام (ره) پیشنهاد کردم . به ایشان گفتم: ما در سرتاسر کشور، تعدادی علمای محترم داریم که امام جمعه هستند البته در آن وقت تعدادشان به اندازه ی الان نبود و درحقیقت یک شبکه ی سراسری برای اداره ی معنوی جامعه و حفظ ایمان و حصار ایمانی کشور تشکیل می دهند . اگر شما موافقت کنید، ما این شبکه را به هم وصل کنیم و بعدا بین این مجموعه و ائمه ی جمعه ی جهان اسلام، کنگره هایی تشکیل دهیم .
ایشان از این پیشنهاد خیلی خرسند شدند و استقبال کردند . پس از جلب موافقت امام (ره) به قم آمدیم و آن سمینار اول را که در کتابخانه ی مدرسه ی فیضیه برگزار شد، تشکیل دادیم و نتیجتا این کار پایه گذاری شد و بحمدالله تا امروز هم ادامه دارد .
شبکه بندی منصب امامت جمعه و نگاه کردن به این مجموعه به عنوان حصار معنوی و ایمانی کشور و ملت، امر فوق العاده مهمی است که مطلقا نبایستی مورد غفلت قرار گیرد . هنگامی این شبکه حقیقی خواهد بود و خواهد توانست به صورت یک حصار واقعی کار کند، که این اجتماعات به شکل مرتب و منظم انجام بگیرد .
توصیه ی مؤکد من به آقایان محترم اعضای دبیرخانه این است که سمینارهای ائمه ی جمعه چه سمینارهای سراسری، چه سمینارهای استانی و چه سمینارهای بین استانی که گاهی چند استان در یک منطقه سمینار دارند مطلقا وقفه و تعطیلی پیدا نکند؛ بلکه به صورت منظم و زمان بندی شده تشکیل شود . باید این کار جدی تلقی شود؛ نه این که مجمعی به وجود آید، تا افراد دور هم بنشینند و حرفی بزنند و قضیه تمام شود .
سمینار، مجمعی است که افراد شرکت کننده، مسایل مربوط به آن مجموعه را به صورت تحقیقی و بنیانی بیان کنند، تا همه نسبت به این مسایل مشترک، دید واحدی پیدا کنند و راه واحدی را برگزینند و گاهی هم از تجربیات و تحقیقات یکدیگر استفاده کنند؛ یعنی مجموعه همسان بشود و سطحش بالا رود .
یک سمینار حقیقی باید دو خاصیت داشته باشد: اولا مجموعه را همسان و سطح آنها را به هم نزدیک کند، ثانیا سطح را در مجموع بالا ببرد . یعنی با هر سمیناری که تشکیل می شود، ما شاهد آن باشیم که قوام و استحکام معنوی امامت جمعه و تریبونی که در شهر شماست، از گذشته بیشتر شده است .
بعد هم ان شاءالله این سمینارها را به کنگره ی جهانی ائمه ی جمعه وصل کنید که الان مدتی است چنین کنگره یی که بسیار لازم و مفید می باشد تشکیل نشده است . باید برادران محترم دبیرخانه همت کنند و مقدمات کار را فراهم آورند و وقت بگذارند و قبل از آن که به این سمینار تشریف بیاورند، روی مسایلی که فکر می کنند باید مطرح بشود، مطالعه و فکر و تحقیق کنند . ممکن است بعضی از آقایان اهل تتبع و تحقیق واسعی باشند؛ در این اجتماع تشریف بیاورند و مسایل را مطرح کنند، تا سطح مجموعه بالا رود .
از سوی دیگر، باید محتوای خطبه ها و آنچه که ارایه می شود، به صورت روزافزون اعتلاء داشته باشد و سطحش بالا رود . البته به نظر من، این کار کاملا عملی و میسور است و از کارهای جنبی خیلی مهمتر می باشد . اگر می خواهیم در نمازجمعه فکر مردم را از لحاظ اسلامی به استدلالهای لازم آشنا کنیم، یا ذهنشان را از لحاظ جهتگیری سیاسی توجیه و ایمانشان را تقویت کنیم، این امر احتیاج به کار و مطالعه دارد و بدون آن ممکن نیست .
من برای رفتن به نمازجمعه، شاید به طور متوسط سه ساعت مطالعه می کنم و همیشه هم ناراضیم؛ به خاطر این که واقعا سه ساعت وقت کمی است . به دلیل اشتغالات زیادی که همیشه داشتم، قبل از روز جمعه یی که می خواهم به نماز بروم، فرصت نمی کنم مطالعه کنم . روز جمعه از ساعت هشت صبح تا وقتی که به نماز می روم، می نشینم مطالعه می کنم؛ در عین حال احساس می کنم وقت بسیار کمی است .
واقعا جا دارد که یک خطبه ی روز جمعه، هفت، هشت ساعت مطالعه پشت سر خودش داشته باشد . اگر ما بتوانیم این مهم را تأمین کنیم، احساس می شود که یک کلاس عمومی سراسری برای عامه ی مردم خواهیم داشت، و این چیزی است که قطعا انقلاب را پیش خواهد برد . بنابراین، بایستی هم ارتباط و اتصال آقایان روزبه روز مستحکمتر بشود، و هم آنچه که به مردم داده می شود، روزبه روز سطحش بالاتر رود .
مردم به نمازجمعه و امام جمعه و چیز فهمیدن و یادگیری مسایل سیاسی عالم علاقه مندند . هر کس قدری از اخبار و تحلیلها و حرفهای تازه ی دنیا و کشور را برای مردم بزند، آنها با شوق و علاقه دور او جمع می شوند و به حرف او گوش می دهند . اگر این برنامه در نمازجمعه باشد، بلاشک جاذبه پیدا خواهد کرد . باید با جاذبه های گوناگون، نمازجمعه را مورد توجه مردم قرار داد، تا آنها بیایند و اهمیت آن را درک کنند .
آنچه که من مطرح می کنم، به معنای این نیست که حرف تازه یی می زنم و شما آن را نمی دانید؛ خیر، حرفهایی است که همه می دانند و بارها هم گفته شده است؛ بعضی از آنها مخصوصا مورد تأکید امام بزرگوار و عزیزمان بود که مکرر بیان می کردند و ایشان عمده یا همه ی آنها را فرموده اند، که لازم نیست دیگر من تکرار کنم؛ فقط چند نکته را مورد تأکید قرار می دهم :
نکته ی اول، برخورد پدرانه در شهرها ومراکز نمازجمعه است؛ این واقعا مهم است . یکی از خطرهایی که انقلاب را تهدید می کند، همین است که مردم دچار دودستگی شوند و جناح بندی و صف آرایی و خط و خطوط بر آنها حاکم شود . اگر امام جمعه به زبان بگوید که من به جایی وابسته نیستم و جناحی را تقویت نمی کنم و حتی این نکته را در نماز جمعه هم تأکید بکند، اما در واقع این گونه نباشد، مردم متوجه این دو موضع می شوند .
این طور نیست که ما در تریبون نمازجمعه به مردم بگوییم به هیچ طرف وابستگی نداریم و از کاندیدایی حمایت نمی کنیم و پدر همه هستیم، اما در کنار این حرفها، با تعبیرات و گوشه و کنایه و بعضی از کارهای جنبی، برخلاف این گفته و ادعا عمل کنیم؛ مردم زود می فهمند . این اشتباه است که ما خیال کنیم مردم به زبان فریب می خورند و خیال می کنند که ما به یک طرف و جناح گرایش و تمایل خاصی نداریم؛ خیر، مردم این اختلاف را حس می کنند و تفاوت بین قول و عمل امام جمعه، اثر معکوس خواهد بخشید .
واقعا باید آقایان ائمه ی جمعه پدرانه برخورد کنند . البته امکان ندارد انسان در دل خود، با دو آدم یا دو جریانی که از لحاظ فکری و سیاسی و سلیقه یی در مقابل هم قرار دارند، یکسان برخورد کند . طبیعی است که بالاخره شما از این دو نظر، یکی را قبول دارید و دیگری را نمی پذیرید و به همان اندازه نسبت به آن که با شما همفکر است، گرایش قلبی بیشتری دارید اشکالی هم ندارد اما دقت کنید که برداشت ذهنی شما نبایستی در عمل و اظهارات و برخوردتان اثر بگذارد .
نماینده یی که به مجلس می آید، احساس رقابت با امام جمعه نکند . مسؤولی که در مسندی گمارده می شود که ممکن است به جناحی هم وابسته باشد احساس مخالفت و مقابله با امام جمعه نکند . امام جمعه با همه، گرم و مهربان و صمیمی برخورد کند . البته کار مشکلی است، ولی باید تمرین و تلاش کنیم که ان شاءالله این کار انجام بگیرد .
نکته ی دوم، با مردم بودن و ساده زیستی است . البته شما این چنین هستید و الحمدلله همه ی آقایان از لحاظ زندگی با عرض نسبتا عریضی در کیفیتها در سطح متوسط قرار دارند؛ منتها برخی از این حفاظتهای زیادی که در بعضی از شهرستانها مشاهده می شود، به اعتقاد ما غیرضروری است و در جاهایی اصلا حفاظت لازم نیست . این کار، امام جمعه را از مردم دور می کند . نباید وانمود شود که امام جمعه فردی است که مورد تهدید و خطر است و باید برایش محافظ گذاشت .
البته نمی خواهم بگویم اگر خطر واقعی وجود دارد، آن خطر دفع نشود . معلوم است که حفظ جان عزیز آقایان واجب است؛ اما مهم آن است که در این کار مبالغه نشود . باید واقع بین بود . این طور نباشد که اگر حقیقتا احتمالی نیست و یا به قدر معقول و مورد اعتنایش وجود ندارد، باز ما همان ترتیب اثر را بدهیم که گویی انسان یقین دارد که خطر هست . آن مقداری که واقعا لازم است، حفاظت انجام بگیرد و به همان اندازه ی ضروری «تقدربقدرها» با قضیه برخورد شود، نه بیشتر .
در تأمین امکانات نیز اعتقاد شخصیم این است که امام جمعه باید به مردم متکی باشد و همان رابطه ی آخوندی سنتی با مردم حفظ شود . این بهتر از آن است که امام جمعه به مرکز متکی باشد و مرکز برای امام جمعه خانه بسازد و یا ماشین تهیه کند . یک وقتی احتیاج و ضرورت وجود دارد، که یقینا بایستی این پشتیبانیها از مرکز انجام بگیرد؛ اما باید روال عمومی و طبیعی این باشد که امام جمعه مثل یک روحانی معمولی عمل کند .