در مسأله ی وحدت، دو نقطه یا دو جهت گیری اساسی وجود دارد که هر کدام به تنهایی، حایزاهمیتند . وقتی ما شعار وحدت را می دهیم، این دو نکته ی اساسی باید مورد توجه ما باشد و همینهاست که برای زندگی عملی مسلمین، کارساز است:
یکی از این دو نکته، عبارت از رفع اختلافات و تناقضها و درگیریها و تضادها و کارشکنیهاست که از قرنها پیش تا امروز، میان طوایف و فرق مسلمین وجود داشته است و همیشه هم این تناقضها به ضرر مسلمین تمام شده است . اگر به تاریخ اسلام برگردیم، خواهیم دید که زمام و مبدأ همه و یا قسمت اعظم این تعارضها و تناقضها، به دستگاههای قدرت مادی برمی گردد . تاریخ اسلام را ملاحظه کنید، خواهید دید که از اختلافات اولیه یعنی مسأله ی خلق قرآن و امثال آن تا بقیه ی اختلافهایی که در طول زمان، بین فرق اسلامی مخصوصا در زمانهای بیشتری بین شیعه و سنی اتفاق افتاده است، تقریبا سر نخ این اختلافات در تمام بلاد اسلامی، دست قدرتهاست .
البته جهالتهای عمومی و تعصبهای غیرمتکی به منطق و تحریک احساسات یکدیگر اثر دارد، اما اینها زمینه است و هیچکدام، آن حوادث خونین بزرگی را که ما در تاریخ مشاهده می کنیم، به وجود نمی آورد . آن حوادث بزرگ، به دستگاه ارباب قدرت برمی گردد که از این اختلاف، دنبال فایده یی می گشتند . استعمار که وارد کشورهای اسلامی شد بعضی مستقیم و بعضی غیرمستقیم واضح شد که او هم دنبال همین قضیه است .
رفتار بعضی از شخصیتهای معروف اروپایی چه سیاسی و چه فرهنگی خیلی عبرت انگیز است . به مصر که می رفتند، یک طور صحبت می کردند؛ به باب عالی کشور عثمانی که می رفتند، یک طور صحبت می کردند؛ به ایران شیعی که می آمدند، طور دیگر صحبت می کردند . هدفشان هم به هم ریختن نظام وحدت بود که استعمار اروپا و سردمداران تمدن صنعتی، از آن می ترسیدند؛ حق هم داشتند که بترسند . کار خودشان را هم کردند و بین مسلمین، اختلاف عمیق و عجیبی را به وجود آوردند .
وحدتی که ما اعلام می کنیم و شعار می دهیم و به آن دلبسته هستیم و دنبال آن، حرکت و کار می کنیم، اولین نقطه اش باید ناظر به رفع این تعارضها و تناقضها و اختلافها و درگیریها باشد، که خدای متعال به این راضی است و مؤمنان و مخلصان و اولیا و عقلا، از آن خشنودند . باید مقدمات و زمینه های این کار فراهم بشود . اختلاف عقیدتی دارند، داشته باشند؛ اختلاف قومی دارند، داشته باشند؛ تغایر نژادی دارند، داشته باشند . اینها، مستلزم و مستوجب تنافس و تعارض و درگیری و جدال بین مسلمین نشود . باید همه مخلصانه کار کنند . علمای بزرگ، متفکران، روشنفکران، نویسندگان، شعرا، هنرمندان، واقعا این را واجب الهی بدانند . این آیه ی شریفه ی قرآن: «واعتصموا بحبل الله جمیعا» (1) و آیات دیگر، خطاب به ما و همه ی مسلمین در مقابل دشمنان اسلام است . به این آیات عمل کنیم .
نکته ی دوم این است که این وحدت باید در خدمت و در جهت حاکمیت اسلام باشد؛ والا پوچ و بی معنی خواهد بود . اگر علمای اسلام قبول می کنند که قرآن فرموده است: «و ما ارسلنا من رسول الا لیطاع باذن الله» (2) ، پیامبر نیامد که نصیحتی بکند، حرفی بزند، مردم هم کار خودشان را بکنند و به او هم احترامی بگذارند؛ آمد تا مورد اطاعت قرار بگیرد، جامعه و زندگی را هدایت کند، نظام را تشکیل بدهد و انسانها را به سمت اهداف زندگی درست پیش ببرد . اگر علمای اسلام قبول دارند که قرآن کریم می فرماید: «لقد ارسلنا رسلنا بالبینات و انزلنا معهم الکتاب والمیزان لیقوم الناس بالقسط» (3) ، اقامه ی قسط و عدل و رفع ظلم و ایجاد زندگی صحیح برای بشر، هدف ادیان است، پس باید حرکت به سمت حاکمیت اسلام باشد و حاکمیت اسلام در کشورها و جوامع اسلامی، امری ممکن است .
پانزده سال قبل، تردید بود که آیا اصلا حاکمیت اسلام، ممکن است یا نه؟ انقلاب اسلامی، تشکیل نظام اسلامی در ایران، حرکت حیاتبخش و عظیم امام (رضوان الله تعالی علیه)، قدرتی که آن مرد الهی و ملکوتی، در مقابل قدرتهای مادی از خود نشان داد و ثابت کرد که قدرت دین و معنویت، از قدرت مادیت و پول و سلاح بیشتر است، باید تردید را از ذهنها زدوده باشد . بله، تشکیل نظام اسلامی در اقطار عالم اسلامی، امری ممکن است .
البته جامعه ی اسلامی و حکومت اسلامی، دردسرهایی دارد . زندگی، دردسر دارد . زندگی بی دردسر در دنیا که ممکن نیست . این دردسر، بهای چیست؟ اگر بهای آزادی و استقلال و عزت و قرب به خدا و عمل به احکام و تعالیم اسلامی است، باشد . نظام جمهوری اسلامی، این دوازده سال را با عزت و عظمت و قدرت ایستاد، مبارزه کرد و طبیعتا مشکلاتی هم داشت . کشورهایی هم بودند که در ظل سنگین و نامیمون حکومت و نفوذ قدرتهای خارجی زندگی کردند . مگر مردم آنها، کمتر از ملت ایران مشکل و دردسر داشتند؟ اگر بیشتر نداشتند، کمتر نداشتند . تازه در مقابل چه چیزی مشکلات داشتند؟ در مقابل این که امروز را به شب برسانند، شب را به صبح برسانند و زندگی روزمره و بی هدف و بی عزت و بی نور خود را سپری کنند . دردسرهای جمهوری اسلامی، همان دردسرهایی است که نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه واله وسلم) در طول حکومت مبارک خود تحمل کرد . تبلیغات و محاصره و تهاجم دشمن بود، ولی از اینها پیروز بیرون آمد؛ ما هم پیروز بیرون آمدیم .
البته دشمنان نمی خواهند دست بردارند و به همین خاطر، این سنگ پرانی را می کنند . این حرکتی است که کاروان اسلام می کند و از پشت سر، سنگی هم پرتاب می کنند که ساق پایی را هم مجروح خواهد کرد؛ ولی جلوی راه را نمی توانند بگیرند . در طول این دوازده سال، دشمنان علیه ما تبلیغ کردند؛ سعی نمودند که چهره ی زشتی از اسلام و نظام جمهوری اسلامی نشان دهند؛ تلاش کردند که چیزهایی را قلب کنند و مجعولاتی را در بین مردم دنیا منتشر نمایند؛ ولی واقعیتها غیر از اینهاست . واقعیت، عبارت از یک کشور قوی مصمم بزرگ آباد رو به آبادی هرچه بیشتر و در زیر سایه ی اسلام و به سمت عدل اسلامی و عزت و قدرت ناشی از اعلای کلمه ی اسلام و مورد توجه و تعطف عامه ی مسلمین در اکناف عالم است . حالا دشمن تبلیغی هم بکند، حرف بی ربطی هم بزند، تعرضی هم بکند، یک جا یک نیش اقتصادی یا سیاسی هم بزند، چه تأثیری می کند؟ دایم از این کارها کردند، باز هم می کنند .
دو نفر برادر در جمهوری اسلامی، سر قضیه یی با هم مجادله ی لفظی می کنند که خیلی چیز عادی است و نبودنش عجیب و مایه ی بهت و سوءظن است و ناشی از خمودگی خواهد بود . سر قضیه ی خبرگان، سر قضیه ی امور سیاسی، سر قضیه ی امور اقتصادی، برادران در مجلس و در جای دیگر می ایستند، یکی این می گوید، یکی آن می گوید . اختلاف نظر و مجادله، برای پیدا کردن حق است . گفتگو، برای روشن شدن راه است . هر کدام، نظر خودشان را بیان می کنند . هیچ چیزی هم نیست، برادر هم هستند . هر کس هم که می خواهد امتحان کند، امتحان کند . اندک تعرضی به نظام جمهوری اسلامی بشود، همین برادرانی که سر قضیه یی با هم مجادله می کنند، دست در دست هم، مشتها گره کرده، به استقبال خطر خواهند رفت، تا از اسلام و نظام اسلامی دفاع کنند .
همین مجادله و مناقشه ی برادرانه را ببینید، رادیوها جنجالی درست می کنند که حادثه ی مهمی درجریان است! ! نخیر، آن حادثه یی که در ایران در جریان است، عبارت از تصمیم قاطع ملت ایران به تعقیب اهداف نظام اسلامی است؛ آن چنانی که امام عزیز ما ترسیم کرده اند . آن حادثه یی که در ایران در حال انجام است، ان شاءالله حرکت سریعتر و دقیقتر به سمت هدفهای اسلامی است . آن حوادثی که آنها و دلهای کین ورز و مریض می خواهند، از محیط اسلامی ما بحمدالله دور بوده و دور خواهد ماند . اینها دردسرهای نظام اسلامی است؛ اینها چیزی نیست .
اگر در جوامع و کشورهای اسلامی، علما و روشنفکران و متفکران و بزرگان و پیشگامان وحدت، جهت حرکتشان به سمت حاکمیت اسلام باشد، این حرکت، حرکت موفقی است؛ والا اگر این طور نباشد و در مقابل حاکمیت طواغیت و کفار و حکومتهای سرسپرده و بی عرضه، تابع و تسلیم باشند، معلوم است که وحدت تضمینی نخواهد داشت . شما از این طرف، شعار وحدت بدهید، جوش بزنید، غصه بخورید؛ از آن طرف، پولهای به ناحق بذل وخرج شده و یک عده آدم سست عنصر قلم به مزد نوکرصفت هم پیدا می شوند و اندوخته های شما را به باد خواهند داد و رشته ها را پنبه خواهند کرد . این «مجمع التقریب بین المذاهب الاسلامیة» که ما این جا درصدد هستیم و برادران ما همت کردند و من از کسانی که همکاری کردند و خواهند کرد، صمیمانه متشکرم باید زمینه های تقریب را در جنبه های اعتقادی، کلامی، فکری، فقهی، اصولی و علمی فراهم بکند؛ لیکن آن هدف اساسی باید به یاد متفکران اسلام باشد . دشمنان اسلام، این را نمی خواهند؛ اما آنچه که خدا می خواهد، آن خواهد شد . «والله غالب علی امره» (4).
پی نوشت:
1) آل عمران: 103
2) نساء: 64
3) حدید: 25
4) یوسف: 21