صفحان زرین دانش ، فضیلت و مبارزه به دست با کفایت مردان الهی رقم می خورد. آنان چون خورشیدی بر تارک پرافتخار تاریخ درخشیده ، پرتو نورشان گرمابخش جانهای خسته است تا تحرکی دوباره یابد: به رغم شعار استعمارگران مبنی بر جدایی دین از سیاسیت ، عالمان متعهد و دین پرور با حضور در میادین سیاست ، مردانه از حقوق مظلومان و ستمدیدگان حمایت کردند. آنان در جبهه نبرد با کافران گاه تا مرز شهادت پیش رفته ، قلم خویش را به مرکب خون سیراب کردند.
بزرگمرد دانش و جهاد آیه الله العظمی سید محمد کاظم یزدی از یک سو در جبهه مبارزه با جهل و از سویی در نبرد با کفار سر آمد عصر خویش بود. بر فقاهتش ، کتاب عروه الوثقی و بر عرفانش ، مناجات نامه بستان راز و گلستان نیاز و بر سیاستش ، موضع گیری روشنگرانه وی در انقلاب مشروطیت و همگام او با آیه الله شهید شیخ فضل الله نوری و نیز شهادت فرزندش در میدان نبرد، بهترین گواه است .
تحصیل و تدریس
آن وجود سعادتمند در سال 1248 قمری . در روستای
((
کسنویه
))
(1) یزد پا به عرصه گیتی نهاد. از همان زمان بزرگی در چهره کوچکش نمایان بود و با تولدش ، رشته های امید را در قلب پدر و مادر خویش محکم ساخت . پدرش به تبرک نام رسول خدا صلی الله علیه و آله و با یاد امام هشتم شیعیان ، او را محمد کاظم نام نهاد.
سید محمد کاظم دوران کودکی و نوجوانی را پشت سر گذاشت و با تشویقهای پدر و مهم تر از همه عنایت خاص خداوند ب علوم دینی رو آورد.
(2) و حوزه علمیه
((
دومنار
))
یزد یعنی بزرگترین حوزه آن شهر، پذیرای آن نوجوان مخلص از دودمان پاک پیامبر صلی الله علیه و آله شد. سید محمد کاظم مدتها در درس ادبیات استاد ملا محمد ابراهیم اردکانی و زین العابدین عقدایی شرکت کرد و از آن دو بهره های فراوان برد.
جدیت فراوانش در کسب علوم اهل بیت علیهم السلام او را مورد توجه اساتید مدرسه قرار داد. پس از اتمام ادبیات عرب ، در درس فقه و اصول آخوند ملا هادی یزدی که از علمای بزرگ آن زمان محسوب می شد دوره سطح را به پایان رسانید.
(3) دیری نپایید که مقام علمی اش او را در زمره نزدیکان خاص استاد جای داد. با توصیه استاد، در ضمن فراگیری فقه و اصول ، به تدریس ادبیات پرداخت . کیفیت تدریس و شیوه بیان او، سرانجام کار را بدانجا رساند که بعد از اندک زمانی سید محمد کاظم یزدی به مثابه یکی از اساتید حوزه علمیه یزد شناخته شد.
(4) جوان یزدی پس از مشورت با دو استادش ، اردکانی و عقدایی ، به امید بهره مندی از وجود مقدس امام هشتم علیه السلام راهی مشهد مقدس شد تا با استعانت از آن امام همام ، به مقامات علمی و معنوی نایل آید.
وی در مدت زمان کوتاهی ، علم هیئت و ریاضی را آموخت و طولی نکشید که در زمره اساتید این علوم در آمد.
(5) حوزه علمیه اصفهان نیز دورانی به وجود استادی گرانقدر چون یزدی مفتخر گردید. وی با ورودش به اصفهان در مدرسه صدر سکونت گزید.
(6)
سید محمد کاظم ، ابتدا درس علامه شیخ محمد باقر نجفی فرزند شیخ محمد تقی نجفی ، نویسنده کتاب
((
هدایه المسترشدین
))
را بر درس سایر علما ترجیح داد.
(7) و از محضر اساتیدی چون آیه الله سید محمد باقر موسوی خوانساری و برادرش آیه الله حاج میرزا هاشم خوانساری و آیه الله محمد جعفر آباده ای استفاده های فراوانی برد.
(8)
سید محمد کاظم در سال 1281 ق . با اجازه و معرفی استادش آیه الله شیخ محمد باقر نجفی ، به همراه چند تن از علما به نجف اشرف هجرت کرد و در آنجا از محضر بزرگانی همچون آیه الله شید محمد حسن شیرازی (میرزای بزرگ ) فتوا دار تحرمی تنباکو، آیه الله شیخ راضی و آیه الله شیخ مهدی جعفری و آیه الله شیخ مهدی آل کاشف الغطاء استفاده های علمی و توشه معنوی فراوانی کسب نمود.
(9)
استاد یزدی تبار، هیچ گاه از تدریس غافل نبود. وی بعد از هجرت میرزای شیرازی به سامرا به طور رسمی حوزه درس خود را در نجف تشکیل داد و به تدریس دروس عالی فقه و اصول که مرحله نهایی تحصیلات حوزوی است ، پرداخت . دیری نپایید که شاگردان زیادی در درس ایشان حاضر شدند، به طوری که عدد آنان را تا دویست نفر ذکر کرده اند.
(10)
مرجعیت
استاد آیه الله یزدی ، بر مباحث فقهی تسلط کامل داشت . از این رو مسائل مشکل و پیچیده فقهی را با بیانی روان و ساده و با استدلالی قوی ، به طلاب عرضه می کرد، به گونه ای که شاگردان فراوانی جذب شیوه درس وی شدند. آن گونه که مورخان نوشته اند وی با تسلط کامل و مهارت تحسین برانگیز و استدلال قوی به طرح نظرات خود می پرداخت و ابواب مختلف فقهی را یکی پس از دیگری به بهترین وجه و آسانترین شیوه به پایان می رساند.
او بدون استدلال قوی و قانع کننده ، از مباحث علمی نمی گذشت و به مثالهای فراوان فقهی استشهاد می کرد. وقتی شاگردان اشکالات و سوالات خود را مطرح یا در مثالهای ایشان خدشه می کردند، با سعه صدر به سخن آنان گوش می داد و با وقار خاص به آنان می گفت :
این اشکال به ذهن من نیز آمده ! آنگاه به اشکال جواب می داد.
(11)
آیه الله العظمی سید محمد کاظم یزدی ، سیره علمای صالح گذشته را در زمینه مرجعیت رعایت می کرد و با اینکه از بزرگترین علمای آن زمان به شمارآمد همواره از پذیرش این امر خطیر اجتناب ورزیده ، دوری می جست . مردم و علمای نجف که به مقام علمی و معنوی وی بخصوص پس از رحلت میرزای بزرگ در سال 1312 ق . پی برده بودند نسبت به پذیرش مرجعیت ، به آن فقیه وارسته ، اصرار می کردند.
(12) ایشان سرانجام با احساس مسوولیت در قبال سرنوشت اسلام و مسلمین ، به این بار گران تن سپرد و با قبول مرجعیت جهان اسلام در ردیف علمایی همچون آیه الله العظمی آخوند خراسانی (متوفای 1329 ق .) و آیه الله العظمی شیخ محمد طه نجف (متوفای 1323 ق .) و دیگر مراجع آن زمان جای گرفت . وی بعد از رحلت آخوند خراسانی و آیه الله محمد طه نجف ، زعیم بزرگ جهان تشیع گردید و به مثابه بزرگترین قدرت مذهبی و یگانه پاسدار حریم تشیع ، حفظ کیان مسلمین را بر عهده گرفت . آن روز که دشمنان اسلام ، کمر به نابودی اسلام بسته بودند این مرد بزرگ چونان مجاهدی نستوه و سیاستمداری فرزانه به صحنه آمد.
مشروطیت
در سال 1324 ق . انقلاب مشروطه در ایران به پیروزی رسید. نخستین مجلس شورای ملی ایران تاسیس شد اختیارات شاه و دربار کاسته شد. مجلس شورای ملی قوانینی برای حل مشکلهای سیاسی - اقتصادی - فرهنگی و آموزش کشور تدوین نمود.
مراجع تقلید نجف از جمله آخوند خراسانی ، شیخ عبدالله مازندرانی و میرزا حسین تهرانی از ابتدای مشروطه به پشتیبانی آن بر آمدند. در ایران نیز آیه الله سید محمد طباطبایی و آیه الله سید عبدالله بهبهانی رهبری نهضت مشروطه را بر عهده داشتند. اما گروهی از مراجع تقلید و مجتهدان پس از مدتی که عملکرد روشنفکران غربزده و برخی از نمایندگان جلس را در مخالفت با مذهب مشاهده نمودند، خواستار مشروطه مشروعه شدند. آیه الله شیخ فضل الله نوری رهبری مجتهدان هوادار مشروطه مشروعه را در ایران - که تعدادشان به بیست می رسید - به عهده داشت . آیه الله العظمی سید محمد کاظم یزدی نیز جزو این گروه بود. وی خواستار بر پایی حکومت اسلامی و نظام مشروطه موافق با شرع اسلام بود. او از ابتدا سکوت کرد. زیرا سه تن از مراجع تقلید نجف ، پشتیبان مشروعه بودند.
موافقت عده ای از عالمان سر شناس نظیر آیات والا مقام خراسانی ، بهبهانی ، طباطبایی ، عبدالله مازندرانی و میرزا حسین تهرانی با مشروطیت ، فقط نوعی همراهی و همکاری با به اصطلاح روشنفکران ، در مبارزه با حکومت ظالمانه بود. و در واقع حضور علمای طراز اول ، پای مردم را به صحنه کشید و انقلاب را در فراز و نشیبها یاری کرد. وگر نه روشنفکران در هیچ دوره ، قدرتی همپای قدرت علمای دین و مذهب نداشته اند که بتوانند ملت را با سیاسیتها و اهداف خویش همراه سازند.
علمای موافق مشروطه هر چند قصد اصلاح داشتند و در صدد تغییر اوضاع به نفع اسلام بودند اما آیه الله سید محمد کاظم یزدی ، دستی پنهان را می دید که از آغاز، مشروطیت را از مشروعیت جدا می کرد و برای دین و دیندارن نقشی در سیاست قائل نبود. آن فقیه دوراندیش به جمعی از شاگردانش گفته بود:
((
عاقبت مشروطه را تاریک می بینم . چون آقایان به اسلام و روحانیت رحم نخواهند کرد. می بینیم روزی را که عمامه از سر روحانیت برداشته ، آنان را از صحنه کنار خواهند زد.
))
(13)
بعد از اعلان قانون اساسی در دولت عثمانی ، آیه الله سید محمد کاظم یزدی به مخالفت با آن برخاست و به سختگیری و آزار و اذیت مسلمانان از سوی آن دولت اعتراض نمود به طوری که حکومت عثمانی او را به تبعید خارج از عراق تهدید کرد.
(14)
بعضی از مشروطه خواهان ایرانی ، فرصت را غنیمت شمرده ، از طریق ارسال تلگراف به استانبول ، تهمتهای ناروایی به او نسبت داده ، به این امید که از ناحیه حکومت عثمانی در حق وی سختگیری شود و مورد آزار و اذیت قرار گیرد.
(15)
اهمیت موضع گیری سید در برابر خودیهای دگر اندیش وقتی آشکار می شود که بدانیم یکی از رهبران ترک تلاش نمود تا شاید بتواند با اقداماتش او را از نظرش منصرف سازد تا وی دست از مخالفت با قانون اساسی دولت عثمانی بر دارد. از همین رو در نجف اشرف به زیارت سید شتافت و از او خواست که با فتوایش قانون اساسی آنان را مورد تایید قرار دهد. سید پس از اندکی درنگ جواب داد: شعار شما شعار غربی و قانون شما، گرفته شده از بیگانه است . اینها که از آزادی و دموکراسی دم می زنند در پوشش مظاهر غربی ، جز نابودی اسلام چیزی در سر ندارند!
(16)
مجاهد بیدار
زمانی که ایتالیا نیروهایش را برای اشغال کشور لیبی به حرکت در آورد و می رفت تا بخش عظیمی از ممالک اسلامی به اشغال بیگانگان در آید این مرجع عالیمقام ، فتوای تاریخی و سرنوشت ساز خود را درباره وضعیت مسلمانان جهان صادر کرد. فتوای جهاد ایشان چنین بود:
بسم الله الرحمن الرحیم
((
در این ایام که دول اروپایی مانند ایتالیا به طرابلس غرب (لیبی ) حمله نموده و از طرفی روسها شمال ایران را با قوای خود اشغال کرده اند و انگلیسیها نیز نیروهای خود را در جنوب ایران پیاده کرده اند و اسلام را در معرض خطر نابوی قرار داده اند، بر عموم مسلمین از عرب و ایرانی ، واجب است که خود را برای عقب راندن کفار از ممالک اسلامی مهیا سازند و از بذل جان و مال در راه بیرون راندن نیروهای ایتالیا از طرابلس غرب و اخراج قوای روسی و انگلیسی از ایران ، هیچ فروگذار نکنند، زیرا این عمل از مهمترین فرایض اسلامی است ، تا به یاری خداوند دو مملکت اسلامی از تهاجم صلیبی ها محفوظ بماند.
))
(17)
امضا
((
سید محمد کاظم یزدی
))
در سال 1914 م (1332 ق .) همزمان با جنگ جهانی اول ، انگلستان علیه امپراتور عثمانی اعلان جنگ داد و دامنه جنگ به کشور اسلامی عراق کشیده شد. انگلیس برای تصرف بصره در شط العرب نیرو پیاده کرد. آیه الله سید محمد کاظم یزدی با فتوی خود مبنی بر وجوب جهاد، مسلمانان را به جهاد علیه کفار انگلیس ترغیب می کرد. در اینجا بخشی از فتوای آن فقیه مبارز را می آوریم تا خوانندگان را با روحیه ضد استعماری آن بزرگمرد تاریخ آشنا سازیم :
((
... فتوای ما مبنی بر دفاع در مقابل هجوم کفار بر بلاد مسلمین در همه جا پخش شده است . از آنجا که دشمن نزدیک شده و کار سخت بالا گرفته و مشکلات زیادی پدید آورده است بر هر کس لازم است در عقب راندن قوای دشمن وسعی در حفظ حدود و ثغور اسلام ، با همه امکاناتی که دارد غفلت نور زند...
))
(18) بعد از ابلاغ فتوای جهاد، جمع زیادی از علما به سوی جبهه های جنگ شتافتند. از جمله سید محمد یزدی فرزند ارشد آیه الله یزدی ، با حضور در جبهه رشادت خاصی از خود نشان داد و سرانجام نیز به درجه رفیع شهادت نایل گشت .
(19)
آثار سبز
آثار زیادی از فقیه نامدار شیعه ، آیه الله یزدی به یادگار مانده که حاصل تلاش سالهای متمادی وی بوده است . برخی از آنها در زمان حیاتشان جمع آوری و تدوین شده و برخی نیز بعد از آن بزرگوار، به همت شاگردانش به چاپ رسیده که به شرح زیر است :
1. العروه الوثقی
2. حاشیه بر مکاسب
3. رساله فی التعادل و التراجیح
4. الصحیفه الکاظمیه
(20)
5. السوال و الجواب
6. رساله اجتماع امر و نهی
العروه الوثقی مهمترین تالیف و ارزنده ترین کتاب فقهی آیه الله سید محمد کاظم یزدی به حساب می آید. این اثر فقهی به حدی معروف است که مولف آن نزد همگان ، بخصوص علما و فضلای حوزه های علمیه به
((
صاحب عروه
))
شناخته می شود. کتاب مزبور در بر گیرنده ابواب مختلف فقه است . و احکام و مسائل شرعی را بیان می کند. این اثر، در مجموع ، محتوی 3260 مساله در سه جلد تالیف شده است .
(21)
مسائل کتاب به نحوی ترتیب یافته که دستیابی به آنها بسیار آسان و همواره مورد توجه مراجع تقلید بوده است و بسیاری از مراجع بزرگ بر آن حاشیه یا شرح نوشته اند.
در مقدمه کتاب
((
مستمسک العروه الوثقی
))
تالیف آیه الله سید محسن طباطبایی حکیم که اولین شرح بر
((
العروه الوثقی
))
می باشد آمده است :
((
کتاب پرارزش عروه الوثقی از حیث دقت و تحقیق ، به گونه ای است که در حوزه های محور درسی بسیاری از فقها قرار می گیرد. با اینکه قبل از آن محور درسهای فقهی علما، کتاب
((
شرایع الاسلام
))
و
((
تبصره المتعلمی
))
بود اما با ظهور کتاب عروه الوثقی ، این کتاب ارزشمند محور درسی حوزه های علمیه گردیده و شروح و تعلیقات زیادی بر آن نگاشته شده است ...
))
(22)
آثار خیر
عالم پرهیزگار، آیه الله یزدی در طول عمر مبارک خود، آثار زیادی را به یادگار گذاشت و کمکهای بسیاری به سرپرستان و یتیمان مبذول داشت . وی در عمران شهرها و روستاها بویژه در ساخت مسجد، حمام و کاروانسرا، همتی والا و نسبت به رسیدگی به امور حوزه های علمیه و طلاب علوم دینی ، عنایت خاصی داشت و بناهای زیادی را بنیاد نهاد که مهمترین آنها، مدرسه علمیه و کتابخانه ایشان در نجف اشرف است . اولین مدرسه ، معروف به مدرسه سید در خیابانی بین خیابان رسول و بازار حویش قرار دارد و دومین مدرسه نیز در محله العماره واقع شده است .
(23)
فرزندان
آیه الله سید محمد کاظم یزدی ، دارای شش فرزند پسر بود که همگی از علما و فضلا به شمار می آمدند. اسامی آنان بدین شرح است :
1. عالم مجاهد سید محمد یزدی که در میدان نبرد با استعمار، شربت شهادت نوشید.
2. سید احمد
3. سید محسن
4. سید محمود
5. آقا سید علی
6. سید اسدالله
(24)
از دختران سید در تاریخ نامی به میان نیامده است .
اوصیا
آیه الله العظمی سید محمد کاظم یزدی با حضور روسا، بزرگان نجف و اولاد و بستگان خود چهار وصی معین کرد که عبارتند از:
1. آیه الله شیخ لاحمد کاشف الغطاء
2. علامه شیخ محمد حسین کاشف الغطاء
3. آیه الله آقا میرزا محمود تبریزی
4. آیه الله آقا شیخ علی مازندرانی
بر اساس وصیت سید این چهار تن موظف شدند که تمام موجودی وجوهات شرعی اعم از سهم امام علیه السلام ، سادات ، کفارات و مظالم را به مرجع تقلید بعدی تحویل دهند. گفتنی است در جلسه تعیین وصی یکی از نوادگان به سید محمد کاظم عرض کرد: برخی نوادگان شما یتیم هستند و تحت سرپرستی شما بوده اند، خوب است چیزی برای آنها هم تعیین کنید. سید با آن کسالت جسمی و با صدای ضعیف و رنجور که حکایت از عروجی نزدیک داشت ، فرمود:
((
نوادگان من اگر متدین هستند، خدا روزی آنها را می رساند و اگر نه ، چگونه از مالی که از آن من نیست ، به آنان کمک کنم .
))
(25)
رو به کوی دوست
دوران زندگی او رو به پایان بود. دیگر این سرا گنجایش روح بلند سید را نداشت . سیدی که عمری را در مظلومیت به سر برده ، اینک در بستر افتاده ، با همگان وداع می کرد. او قصد هجرت داشت . ماه رجب فرا رسید. سید آن روزها قرآن بیشتر تلاوت می کرد و همواره ذکر می گفت : تو گویی با خود چنین زمزمه می کرد:
کاظما تا کی به خواب غفلتی
|
فکر خود کن تا که داری مهلتی
|
هر چه از ماه رجب می گذشت حال سید رو به وخامت می گذاشت و رنگ رخسارش زردتر می شد. این وضع تا شب سه شنبه 28 ماه رجب سال 1337 ق . ادامه داشت . سرانجام نزدیک طلوع فجر، خورشید فقاهت ، ایثار، زهد و مردانگی غروب کرد و به ملکوت اعلی پیوست . فرزندش حضرت آیه الله سید علی یزدی ، بر جنازه پدر نماز خواند و بدن مبارک را در صحن مطهر حضرت علی علیه السلام ، در ایوان کبیر (پشت جامع عمران ، جنب در طوسی ، پشت سر مبارک حضرت علی علیه السلام و در جوار پسر شهیدش ) به خاک سپردند. او رفت اما اندیشه پاکش هرگز از یاد نمی رود. یادش گرامی باد.
پینوشتها:
1-اعیان الشیعه ، سید محسن امین عاملی ، ج 10، ص 43.
2-همان .
3-همان .
4-مجله نور علم ، دوره دوم ، ش 3، ص 87.
5-اعیان الشیعه ، ج 10، ص 43.
6-مجله نور علم ، دوره دوم ، ش 3، ص 78.
7-فوائد الرضویه ، شیخ عباس قمی ، ج 2، ص 596.
8-فقهای نامدار شیعه ، عقیقی بخشایشی ، ص 402.
9-مجله نور علم ، دوره دوم ، شماره 3، ص 78.
10-اعیان الشیعه ، ج 10، ص 43.
11-احسن الودیعه ، ج 1، ص 152 و 153.
12-اختران تابناک ، شیخ ذبیح الله محلاتی ، ج 1، ص 389.
13-به نقل از یکی از مراجع عصر حاضر.
14-دوره علماء الشیعه فی مواجهه الاستعمار، ص 25.
15-به نقل از استاد سید عبدالعزیز طباطبائی .
16-همان .
17-دوره علماء الشیعه فی مواجهه الاستعمار، ص 64.
18-فقهای نامدار شیعه ، ص 420.
19-اعیان الشیعه ، ج 10، ص 43.
20-اعیان الشیعه ، ج 10، ص 43.
21-مجله نور علم ، دوره دوم ، ش 12، نجوم است .
22-مستمسک العروه الوثقی ، سید محسن حکیم ، مقدمه .
23-موسوعه العتبات المقدسه ، ج 7، ص 167 - 169.
24-معارف الرجال ، محمد و زالدین ، ج 2، ص 326.
25-مجله نور علم ، دوره دوم ، شماره 3، ص 85.