نجاشی

اشاره  مطالعه زندگی سراسر نور عالمان دین و ابرار، درسها و نکته های بسیاری به انسان می آموزد؛ چرا که آنان در مسیر حیات بشر نشانه های هدایت و پرچمداران علم و تقوی و مشعلهای روشنی بخش اند

اشاره 
مطالعه زندگی سراسر نور عالمان دین و ابرار، درسها و نکته های بسیاری به انسان می آموزد؛ چرا که آنان در مسیر حیات بشر نشانه های هدایت و پرچمداران علم و تقوی و مشعلهای روشنی بخش اند.
نوشته ای که فرا روی شماست نگاهی است گذرا به زندگی سراسر افتخار راوی شناس بزرگ نجاشی ، مرزبان سخت کوشی که در عصر خویش به مبارزه با مخالفان برخاست و پوچی گفتار دشمنانی را که سابقه درخشان شیعه را امری واهی دانسته ، تشیع را به نداشتن آثار و نوشته های ماندگار و پیشینه های فرهنگی سرزنش می کردند، بر همگان آشکار کرد پژوهشگری که با قلم توانای خود به معرفی فرزندان علمی امام باقر و امام صادق علیهم السلام پرداخت و در بازشناسی محدثان و دانشمندان شیعی و آثار گرانبهای آنان بی وقفه شب و روز تلاش کرد و سرانجام ثمره این کوشش مدام و خستگی ناپذیر، درخت استوار و پرباری به نام (( رجال نجاشی )) شد که در طول قرنها یکی از منابع اصلی فقها و دانشوران و راهنمای محققان در رشته شناخت راویان حدیث بوده است .
او اگر چه با عزت نفس ، از خود چیزی نگفت و ننوشت ولی نام مبارکش در کنارش میراث ماندگارش ، در ردیف نام دیگر راویان نور که خود احیاگر آنان بود، هنوز هم می درخشد.
ابوالحسین احمد بن علی نجاشی از اساتید و بنیان گذاران (( علم رجال )) است که در اواخر قرن چهارم و نیمه اول قرن پنجم می زیست . متاءسفانه از جزئیات زندگی اش همچون زادگاه ، معاصرانش باشد در دست نیست . از این رو با استفاده از شواهد و قراین و با توجه به آثاری که از او به یادگار مانده است ، سعی گردیده از میان اقوال و نظرات مختلف ، نظر و قولی که به حقیقت نزدیک تر است برگزیده و به پیشگاه دوستداران علم و عالمان راستین تقدیم گردد.
ستاره ای در افق بغداد  
از سالی که ستارگان فرو ریختند (1) و جهان خاکی فروغ گشت آخرین حجت حق امام زمان (عج ) در پس پرده غیبت طولانی پنهان شد 43 سال می گذشت . در طول این مدت علویان رنج و محنت فراوان از عباسیان کشیدند ولی با ایمان و عشق به خاندان عصمت طهارت علیهم السلام و امید به آینده روشن ، زندانها، دوری از وطن و شکنجه های طاقت فرسا را تحمل کردند و سرانجام با جنبشهای مستقلی که با اندیشه و فکر مذهب شیعی در گوشه و کنار به وقوع پیوست آرام آرام زمینه رشد و بالندگی شیعیان فراهم گشت . بغداد پایتخت عباسیان ، می رفت که بندهای تزویر و ستم حاکم بر آن یکی پس از دیگری پاره گردد و از خلفای عباسی نامی نفرت انگیز بیش نماند. در این سال فقها و دانشوران شیعی به تربیت شاگردان و محکم کردن استوانه های فقه مشغول شدند و در محله کرخ بغداد - منطقه ای شیعه نشین - حوزه ای تشکیل دادند که آوازه آن در عرصه گاه فرهنگی و علمی سراسر جهان پیچید.
در گوشه ای از شهر بغداد منزل شیخ علی نجاشی قرار داشت که یکی از دانشمندان آن زمان بود او که از فرصت به دست آمده برای دوستداران علم و خاندان رسول الله صلی الله علیه و آله بسیار مسرور بود در سال 372 ق شادمانی اش فزون گشت ، چرا که در این سال خداوند به او فرزندی بخشید که امید می رفت تا روز رستاخیز نامش جاودان ماند.
تولد نوزاد نو رسیده ، سرور مهربانی فراوانی را به کانون گرم خانواده شیخ علی به ارمغان آورد و شیخ به سبب علاقه زیادی که به پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله داشت نام (( احمد )) را - که نام آسمانی پیامبر است و نیز برای زنده نگه داشتن نام و یاد پدرش - بر فرزند خویش نهاد.
احمد در دامن مادر بزرگوار و تحت سرپرستی و نظارت پدر ارجمندش دوران کودکی را سپری و کم کم خود را برای تحصیل دانش و کسب معارف آماده می کرد.
نجاشی  
چون یکی از نیاکان احمد به نام (( عبدالله )) بر اهواز حکومت می کرد و به نجاشی به شهرت داشت بدین سبب او نیز به لقب (( نجاشی )) مشهور گشت .
احمد نجاشی به دو کنیه (( ابوالحسین )) و (( ابوالعباس )) نیز معروف شد. شاید فرزندانی به نامهای حسین و عباس داشته و در کوچکی از دنیا رفته باشند.(2)
پدر و خاندان وی همه اهل کوفه بوده اند ولی از آنجا که پدرش پس از ورود شیخ صدوق در سال 355 ق . به بغداد از محضر او استفاده کرده و جدش هم در بغداد منزل داشته و خود نیز دوران کودکی و کسب معارف و علوم را در آنجا گذرانده است صحیح تر آن است که بگوییم او در همان شهر بغداد به دنیا آمده است . چنانکه علامه محقق شوشتری می نویسد: نجاشی بغدادی است نظیر شیخ مفید، سید مرتضی و سید رضی و شیخ طوسی در کتاب رجالش فرموده است : منزل جد نجاشی در کنار نهر است و نهر هم از شهر بغداد به شمار می آید.(3)
از تبار اسماعیل  
از افتخارات نجاشی یکی آن است که او از تبار حضرت اسماعیل علیه اسلام همچون شاخه های شجره طیبه اسلام در حجاز و دیگر شهرهای اسلامی شاخ و برگ زده و پراکنده بودند پیامبری و سیادت از آنان بود و هر که با آنها دشمنی می کرد زبون می شد و زندگی اش را ننگ دوری از حق فرا می گرفت . قبایل و خاندان بزرگ به آنها پیوند می خورند و نجاشی نیز چون شماری دیگر از دانشمندان و نویسندگان و راویان حدیث که در امتداد تاریخ حرکت کردند و از نسل پاک آنها بوده و از تبار اویند. در حقیقت نسب وی به نیاکان پاک نهاد پیامبر بزرگوار اسلام صلی الله علیه و آله می رسد که همه از نسل اسماعیل فرزند حضرت ابراهیم اند. آن طور که نجاشی نام نیاکانش را یادآور می شود، از خزیمه تا عدنان (4)، در هفت نفر پیامبری نسب است .(5)
نیاکان شریف نجاشی هر یک در عصر خویش امور مربوط به خانه خدا را در دست داشتند و در اطراف کعبه جای گرفتند و پیوسته از آنان به عظمت و بزرگی یاد شده است . (6)
نیاکان  
ابوالسمال سمعان جد دهم نجاشی است که فرزندان و نسل او به خاندان ابوالسمال معروف اند. آنان خاندان بزرگی در کوفه بودند که از روزگاران کهن مذهب تشیع داشتند و از میان آنان دانشمندان و نویسندگان و راویان بزرگی برخاستند(7) ابویزید داود بن فرقد، یکی از خدمتگزاران این خاندان است که خود از محدثان بزرگ شهر کوفه و مورد اطمینان است . ابراهیم بن محمد و برادرش اسماعیل نیز در شمار محدثان این خاندان اند. آن دو از اصحاب و راویان امام موسی علیه السلام بودند.
جد هفتم ابوالحسین نجاشی ، عبدالله نجاشی است . وی از نظر عقیده ابتدا زیدی (8) بود ولی در پرتو راهنمایی امام صادق علیه السلام از این عقیده دست برداشت و از آن پس از یاران امام و راویان حدیث گشت و هرگز کاری را بدون اجازه و دستور امام انجام نمی داد تا جایی که افتخار صدور رساله معروف به (( رساله اهوازیه )) از سوی صادق آل محمد صلی الله علیه و آله برای وی نصیب گشت .
عبدالله نجاشی از طرف منصور (خلیفه عباسی ) استاندار اهواز بود ولی تا زنده بود به دستور امام عمل می کرد.
اولین جد نجاشی احمدبن عباس نجاشی نیز از علما و محدثان شیعی بود و در شمار اساتید اجازه حدیث قرار داد که گروهی از دانشوران از جمله پدر نجاشی و هارون بن موسی تلعکبری ، از او روایت نقل می کنند.(9)
آشنایی با زبان وحی  
وی با راهنمایی پدر دلسوز و اندیشمندش فراگیری دانش و معارف دین را در مسجد محله آغاز کرد او در مدتی کوتاه با حضور پیوسته در مسجد (( نفطویه نحوی )) (10) (معروف به مسجد لؤ لؤ ی ) نزد امام جماعت مسجد روخوانی قرآن را فراگرفت . (11)
در محیط فرهنگی بغداد مدارس زیادی جود داشت خانه هر دانشمند و فقیهی کلاس درس و آموزشگاهی بود که شیفتگان علم و ادب رابه خود جذب می کرد. اما بیش از هر مدرسه ای کرخ بغداد آوازه جهانی داشت . وجود دانشمندان بزرگ و چهره های سرشناس در این پایگاه فرهنگی شیعی موجب گشته بود تا عیمق ترین و دقیق ترین مباحث علمی و دینی در آن مورد بحث و نظر قرار گیرد. آنان با نبوغ فکری و ابتکارات خود شیوه های نوی را در تدریس و استدلال علمی گشوده بودند که همین ویژگیهای برجسته باعث جذب طلاب به مدرسه اهل بیت علیهم السلام شد. محققان و دانش پژوهان دوستداران اهل بیت عصمت و طهارت علیهم پروانه وار به گرد آن جمع شدند و از جویبار زلال اخبار و سخنان خاندان رسالت سیراب می شدند. (12)
نجاشی از کودکی به این محیط فرهنگی و مدرسه غنی و پرآوازه وارد شد و به دنبال گمشده خویش ، فضایل و کرامتهای انسانی و علم حدیث می گشت . او برای رسیدن به این هدف با مردان و فرزانگان آشنا شد که خویشتن را به علم ، تقوا و شب زنده داری آراسته بودند و از ابرار و محدثان بزرگ به شمار می آمدند.
وی در خردسالی با فرزندان علمای بنام دوست می شد و همراه آنان به محضر برزگان می رفت و از نزدیک مطالب زیادی می شنید و گفتار آنها در ذهن پاک او نقش می بست . او در پی ارتباط با خانواده هارون بن موسی تلعکبری که از بنی شیعیان و از شخصیتهای درخشان شیعی و محدثان بود، با فرزندان این استاد بزرگ رفاقت پیدا کرد. (13)
هنوز سیزده بهار از طلوع زندگی اش نگذشته بود که هارون بن موسی در سال 385 ق از دنیا رفت و غبار این حادثه غم انگیز را در ذهن نجاشی تا آخر عمر باقی گذارد.
با اساتید و راویان  
از آنجا که شناخت راویان و به دست آوردن تخصص لازم در این رشته مبتنی بر شنیدنیهای زیاد و مراجعه به اساتید بزرگ این فن است نجاشی برای کسب مهارت در این رشته ، از دریای دانش اساتید بسیاری بهره برد و از دست مبارک آنان به دریافت اجازه نقل روایت مفتخر گشت و در دانش رجال تخصص افزون یافت . حال به اختصار از آن بزرگان نام می بریم :
1 - علی بن احمد بن عباس نجاشی (پدر نجاشی ):
نجاشی بعضی از کتابهای شیخ صدوق را نزد پدرش خواند و از دست او اجازه نقل روایت کتابهای شیخ صدوق نایل آمد.(14)
2 - احمد بن محمد بن عمران معروف به (( ابن جندی )) ( 305 - 396) (15)
3 - احمد بن محمد بن موسی معروف به (( ابن وصلت اهوازی )) (324 - 409) ق .
4 - احمد بن عبدالواحد بن احمد بزاز معروف به (( ابن عبدون )) یا (( ابن حاشر )) (330 - 423)ق
5 - احمد بن علی بن عباس سیرافی معروف به ابن نوح سیرافی (16)
7 - ابواسحاق ابراهیم بن مخلد (325 - 410).
8 - القاضی ابوعبدالله جعفی .
9- ابوالحسین بن محمد بن ابی سعید
10 - حسن بن احمد بن ابراهیم ( 339 - 426)ق .
11 - حسن بن احمد بن محمد معروف به (( اثم هیثم عجلی ))
12 - حسن بن محمد بن یحیی فحام (متوفی 408) ق .
13 - ابوعبدالله حسین بن عبیدالله غضائری (متوفی 411) ق . نجاشی از این استادش که شنیدنیهای زیاد داشت و آگاه به زندگی راویان حدیث بود، به دریافت اجازه نقل حدیث نایل آمد.(17)
14 - حسین بن احمد بن موسی .
15 - حسین بن جعفر بن محمد مخزومی معروف به (( ابن خمری )) .
16 - سلامة بن ذکاء ابوالخیر موصلی
17 - عباس بن عمر بن عباس معروف به (( ابن ابی مروان )) (18)
18 - عبدالواحد بن مهری (318 - 410)ق . نجاشی کتاب (( مسند عمار بن یاسر )) را نزد این استاد خوانده است .(19)
19 - عبدالسلام بن حسین ادیب (329 - 405 ق کتاب (( مهدی (عج ) را نزد این استادش خوانده است . (20)
20 - عبدالله بن محمد بن عبدالله معروف به (( ابومحمد حذاء دعلجی )) (21)
21 - عثمان بن حاتم منتاب تغلبی
22 - عثمان بن احمد واسطی
23 - علی بن احمد بن محمد قمی معروف به (( ابن ابی جید )) (متوفی 408).
24 - ابوالقاسم علی بن شبل بن اسد(22)
25 - ابوالحسن محمد بن احمد قمی
26 - محمدبن جعفر ادیب معروف به (( ابوالحسن تمیمی )) (303 - 402)ق
27 - محمد بن عثمان بن حسن معروف به (( نصیبی معدل )) . نجاشی کتاب (( مارووا من الحدیث )) ابوشجاع ارجانی و نوشته ای از عبدالله بن علی که تمام آن نوشته را از امام رضا 7 روایت کرده است ، نزد این استاد خوانده است . (23)
28 - محمد بن علی بن شاذان قزوینی
29 - محمد بن علی بن یعقوب معروف به (( ابولفرح قنائی کاتب )) (24)
در محضر مفید رحمه الله و سید مرتضی رحمه الله 
محمد بن محمد بن نعمان معروف به (( شیخ مفید )) یا (( ابن معلم )) پیشوا و استاد علمای شیعه است که زمانی زعامت شیعیان به او منتهی گردید. تمام کسانی که بعد از او آمدند از محضرش و از آثار ماندگارش بهره ها بردند. حدود دویست کتاب و اثر فقیه و محقق ژرف نگر به جای مانده است که به منزله دائرة المعارف بزرگ اسلامی و شیعی محسوب می شود.
نجاشی در محضر چنین اندیشمند و عالمی سالیان متمادی زانو زد و از اندوخته های علمی اش خوشه ها برچید. بیشتر کتابهای جعفربن محمد قولویه - استاد شیخ مفید - و شماری دیگر را نزد او خوانده است .(25)
وی سرانجام در شب جمعه آخر ماه مبارک رمضان سال 413 ق . استادش را از دست داد و ارتحال استاد بزرگی چون شیخ مفید برای او بسیار سنگین بود. پس از درگذشت شیخ مفید رحمه الله زعامت و پیشوایی شیعیان به سید مرتضی رحمه الله منتقل شد؛ شخصیتی که در دانشهای مختلف یگانه عصر خود و در فضل و کرم زبانزد بود.
نجاشی سالیان دراز در درس سید مرتضی حاضر شد و از دانشها و روح بلند این استاد بزرگ که تجسم تقوا و پاک دامنی بود، بهره ها برد، او گرچه از سید مرتضی در کتاب ارزشمندش روایتی نقل نمی کند، ولی به فرموده محقق خوانساری ، در نزد سید مرتضی بیشترین درس را خوانده است . (26)
سید مرتضی پس از عمری پربار و خدمات ارزنده علمی و اجتماعی در ربیع الاول سال 436 ق در شهر بغداد ستاره عمرش افول کرد و به جوار حق شتافت . مصیبت فراق و از دست دادن استاد وارسته و مجتهد سخت کوش چون سید مرتضی نیز برای نجاشی که زمان طولانی با او ماءنوس بود بسیار سنگین آمد ولی بدن مطهر استادش را با کمک ابوالعلی محمد بن حسن جعفری و سلاربن عبدالعزیز، غسل داد و پس از اینکه فرزند سید مرتضی بر بدن پدرش نماز گزارد او را دفن کردند.(27)
تشیع در عصر نجاشی  
عصر نجاشی را باید دوره گسترش و نیرومندی شیعه قلمداد کرد. چرا که از قرن چهارم هجری عواملی به وجود آمد که به رشد و بالندگی شیعیان کمک بسزایی کرد، در این دوره فاطمیان که شیعه اسماعیلی بودند بر مصر دست یافتند و سلطنت دامنه داری از سال 296 تا 557 ق تشکیل دادند. آنها از باطنی گری به شدت تبلیغ می کردند و این عقیده در خراسان و ماوراءالنهر و در بعضی از شهرهای عراق حاکم شد و فرمانروایان بعضی از مناطق ، تحت تاءثیر قدرت آنان به دفاع از شیوه و عقاید آنها برمی خاستند رفته رفته قدرت آنها به اندازه ای گسترش یافت که در سال 450 ق پس از درگذشت نجاشی ، به مدت یک سال در بغداد به نام آنان خطبه خوانده شد و خلیفه از شهر فرار کرد. در مناطق دیگر نیز همین وضع وجود داشت و امرای بسیاری تحت تاءثیر قدرت فاطمیان فرمانبردار آنها بودند.(28)
از سوی دیگر ظهور پادشاهان آل بویه که شیعه بودند نهایت نفوذ را در بغداد (مرکز خلافت عباسیان ) و نیز در خود خلیفه برجای نهاده بود و این قدرت به شیعیان اجازه می داد تا در برابر مدعیان مذهبی خود که پیوسته با تکیه به قدرت خلافت آنان را تحقیر می کردند قد علم کرده ؛ آزادانه به تبلیغ مذهب بپردازند.(29)
طلوع ابوالعباس نجاشی احیاگر راویان نور چهره های درخشان شیعی در بغداد، مصادف با اوج قدرت حاکمان آل بویه در این شهر و غروب بغداد و سراسر مناطق زیر نفوذ آنها در آن روزگار گردید.
برجسته ترین و درخشان ترین دوره تمدن اسلامی همانا سده های چهار و پنج هجری است که در میان انبوه پژوهشهای تاریخی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده است .
حضور چشمگیر دانشمندانی همچون صاحب بن عباد، بوعلی سینا، ابوالفضل بن عمید ملقب به (( جاحظ دوم )) و... در دستگاه حوزه فرمانروایی آل بویه نقش عظیمی در نهضت فرهنگی و ترویج دانش و نشر آثار در علوم مختلف اسلامی ، در این برهه داشت .
وجود چهره های دانشور و فقهای بزرگ شیعی و نگهبانان دین مانند شیخ صدوق ، شیخ مفید، سید مرتضی ، شیخ طوسی ، و ابوالعباس نجاشی ، مهمترین عامل در ترقی و رشد فرهنگ اسلامی بویژه بالندگی تشیع در این دوره بود. این وضعیت تا نیمه اول قرن پنجم هجری ادامه داشت ولی با به وجود آمدن جنگها و آشوبهای داخلی در بغداد علیه شیعیان از یک سو و انتقال قدرت از آل بویه به سلجوقیان سنی مذهب از سوی دیگر سبب شد که حوزه علمیه بغداد از هم فروپاشد و فقها و عالمان دین ناگزیر دست به هجرت زنند.
در این میان شیخ طوسی که زعامت شیعیان را عهده دار بود در سال 448 ق به نجف اشرف هجرت کرد و خانه وی در بغداد غارت گردید. در ماه صفر سال بعد کتابها و منبری که شیخ بر فراز آن علم کلام تدریس می کرد به محله کرخ برده شد و همراه سه پرچم سفیدی که زائران و شیعیان کرخ در راه زیارت نجف و کوفه با خود حمل می کردند، آتش زده شد!(30)
ابوالحسین نجاشی نیز در این سالهای آشفته و نابسامان بغداد را ترک کرد اما اینکه به کجا کوچ کرد، روشن نیست شاید این چند سال آخر عمرش را در نجف ، کوفه و یا سامرا گذرانده باشد.
معاصران  
در عصر نجاشی که عصر شکوفایی علم یاد می شود فقها و دانشمندان ژرف اندیش و محققان زیادی در پایتخت علمی جهان اسلام و مرکز خلافت آن روز - بغداد - حضور داشتند و نیز در گوشه و کنار و شهرهای دور و نزدیک عالمان و چهره های ادبی و شعرای بنام به چشم می خورند که در زمان نجاشی می زیستند و همه از ستارگان یک آسمان به شمار می آمدند. شیخ طوسی (385 - 460 ق ) از جمله معاصران نجاشی است . وی در 23 سالگی (408) ق به شهر بغداد هجرت کرد. آن مفسر، محدث ، فقیه ، و رجالی بنام شیعی پس از سید مرتضی رحمه الله عهده دار مسئولیت رهبری و زماعت شیعیان گردید و به همراه نجاشی از اساتید بزرگ آن زمان مانند: ابن عبدون ، ابن صلت اهوازی ، حسین بن عبدالله غضائری ، ابن ابی جیه ، شیخ مفید و سید مرتضی ، بهره برده است .آن دو در کنار یکدیگر در محضر این چهره های سرشناش زانو زده و از مقام علمی آنان دانش اندوخته اند. گرچه در کتابهای رجالی شیخ طوسی ، شرح حال نجاشی نیامده است لیکن نجاشی در کتاب ارزشمند رجالش از هم دوره اش چنین یاد می کند:
محمد بن حسن شیخ طوسی ، در بین اصحاب و دانشمندان شیعی بسیار بلند مرتبه است . از چهره های برجسته و بزرگان مورد اطمینان است و یکی از شاگردان استاد ما شیخ مفید به شمار می آید.
... آنگاه آثار ماندنی او را نام می برد و دو کتاب (( الرجال )) و (( فهرست شیخ طوسی )) را در شمار کتابهایش ذکر می کند.(31)
ابوالحسین احمد بن حسین معروف به (( ابن غضائری )) فرزند حسین بن عبیدالله غضائری ، از محدثان برزگ شیعه و معاصر با نجاشی است . نجاشی همراه با علی بن محمد بن شیران (متوفی 410 ق ) که او نیز یکی از دوستان و معاصرانش بوده است ، با احمد بن حسین گفتگو و مباحثات علمی داشته و از نظرات و دیدگاههای هم استفاده می کردند. علاوه بر این ارتباط دوستانه و بهره بری از تجربیات یکدیگر، نجاشی با ابن غضائری همدرس بوده و نزد این عبدون و حسین بن عبیدالله (پدر احمدبن حسین ) شاگردی کرده اند و کتاب (( النوادر )) احمد بن عبیدالله خوانده اند. و نیز بعضی از کتابهای ابوالحسن علی فضال را که ابن غضائری در نزد ابن عبدون خوانده است نجاشی در طول این مدت مطالب آنها را شنیده است .
ابن غضائری که از اساتید بزرگ علم رجال بوده کتابهایی در این رشته نوشته است ولی متاءسفانه نوشته های این اندیشمند و محقق رجالی از بین رفته و در دسترس نیست . تنها کتاب (( الضعفا )) از وی موجود است که مولا عنایت الله قهپایی در اثر ارزشمند خویش (مجمع الرجال ) آن را همراه با چند کتاب رجالی دیگر جمع آوری نموده است و اکنون در دسترس است .(32)
ابویعلی محمد بن حسن جعفری و سلاربن عبدالعزیز که دو فقیه و از برازندگان علم و ادب و از شاگردان شیخ مفید و سید مرتضی بودند در شمار معاصران نجاشی جای دارند. آن دو با نجاشی در غسل دادن سید مرتضی همکاری داشتند؛ که سرانجام روح این دو چهره دانش و تقوا در سال 463 ق ، با هم به ملکوت اعلی پرواز کرد.
ابوالحسن کاتب (متوفی 413 ق ) و ابوالحسن جرجرایی از معاصران و دوستان صمیمی نجاشی بودند نوشته اند نجاشی بعضی از کتابهای ابوالحسن کاتب از خریداری کرده است . ابن سینا (متوفی 428 ق ) که از فیلسوفان بزرگ عالم اسلام و مناصب مهمی در دولت آل بویه داشت از معاصران نجاشی است . تحول در علوم مختلف بویژه منطق و فلسفه ، علوم پزشکی و طب در این دوره مرهون خدمات و همت والای اوست .
ادبای بزرگ و نابغه های درخشان شیعه چون سید مرتضی (متوفی 406 ق ) و فردوسی (متوفی 411 ق ) که آثار ادبی و شعری ارزشندی از آن دو به یادگار مانده است در زمان نجاشی در آسمان بغداد و ایران درخشیدند.
آثار ماندگار 
ابوالعباس نجاشی در شناخت راویان حدیث گوی سبقت را از دیگر دانشمندان این فن ربود و بر آنان برتری کامل یافت . گرچه پیش از عصر نجاشی و شیخ طوسی محققان و علمای زیادی در رشته رجال قلم بر صفحه کاغذ گذارده ، آثار ارزشمندی به یادگار گذاشتند ولی دانش شناسایی حدیث در زمان این دو ابرمرد که شایسته عنوان (( پدر علم حدیث )) اند، تحول چشمگیری یافت (33) و آثاری که این او خورشید فروزان شیعه در این زمینه از خویش به یادگار گذاردند به عنوان کتابهای اصول علم رجال معروف گشت و از آن تاریخ تا کنون عالمانی که متخصص در این رشته اند مطابق دیدگاههای آن دو تحقیق کرده و بر محور آثار آن دو بزرگوار، کتابها نوشته اند.
(( رجال نجاشی )) از گرانبهاترین آثار شیعی در فن علم رجال است که در بین چهار کتاب اصلی علم رجال درخشندگی خاصی دارد؛ نظیر درخشش کتاب (( کافی )) در بین چهار کتاب حدیثی .
نجاشی این گنجینه و اثر ماندگارش را در زمان حیات استادش سید مرتضی رحمه الله و پس از تاءلیف کتابهای شیخ طوسی در این زمینه ، نوشته است . گویا سید مرتضی در این زمینه ، نوشته است . گویا سید مرتضی در یکی از جلسات درس ، از سخن آن دسته از مخالفان که شیعه را به نداشتن آثار و سابقه علمی سرزنش می کردند و مورد استفاده قرار می دادند، سرزنش می کردند و مورد استفاده قرار می دادند، اظهار ناراحتی می کند و همین مساءله سبب می شود که نجاشی با تصمیم و اراده جدی دست به تحقیق زند و دانشوران شیعی و آثار ارزشمند آنان را معرفی کند.
بنابراین کتاب وی حاوی نام 1270 فرزانه از محدثان و علمای شیعی است که در بیشتر موارد، سلسله سند از نجاشی تا راوی و شخصیتی که به معرفی و آثار او پرداخته ، ذکر شده است . آن طور که از سخن خود نجاشی بر می آید نام این کتاب (( فهرس اسماء مصنفی الشیعه )) است که در آن به شناساندن آثار، کنیه ، القاب ، نیاکان و محل سکونت و زندگی علمای بزرگ پرداخته است . از این رو نام این مجموعه گران سنگ (( فهرست )) معروف به (( رجال النجاشی )) است که بر روی جلدهای چاپ شده آن مزین است .
نجاشی این کتاب را در دو جزء تهیه و تنظیم کرده و به همان ترتیبی که خود صورت داده است بارها منتشر شده است .(34)
نجاشی غیر از اثر مشهورش کتابهای دیگری به رشته تحریر درآورد ولی متاءسفانه نشر نگردیده و در دسترس نیست حتی به نسخه های خطی آنها نیز تا به حال آگاهی نیافته اند. نجاشی آنجا که شرح حالش را یادآور شده آثار زیر را از نوشته های خویش شمرده است :
1 - (( الجمعه )) : این کتاب درباره وظایف و اعمال عبادی در روز جمعه است .
2 - (( الکوفه )) : در معرفی آثار و اماکن تاریخی شهر کوفه و نیز فضیلت آنها است .
3 - (( انساب بنی نضر بن قعین )) : در این کتاب خاندان بنی نضربن قعین را معرفی می کند.
4 - (( مختصر الانوار و مواضع النجوم )) (35)
روایتگران  
گرچه نجاشی شاگردان زیادی را تربیت نکرد، چند نفر از دانشمندان ، از روح بلند، تعهد، تقوا و اخلاص نجاشی بهره ها برده و به مقام نقل روایت از کتابهای او نایل آمدند و از جمله :
1 - ابوصمصام ذوالفقار بن معبد حسینی . وی از سادات بزرگواری است که از سید مرتضی ، نجاشی و شیخ طوسی روایت می کند. نیز فقها و دانشمندانی چون قطب راوندی (متوفی 573 ق ) و ابن شهر آشوب (متوفی 588 ق ) از ابوصمصام حدیث نقل می کنند.(36)
2 - ابوالحسن سلیمان بن حسن صهرشتی . وی از فقها و شخصیتهای برجسته شیعی و از شاگردان ممتاز سید مرتضی و شیخ طوسی است . او از این دو بزرگوار روایت نقل می کند. از جمله کتابهای او ((قبس المصباح )) در زمینه دعاست .
3 - ابوالحسن علی بن احمد نجاشی . وی فرزند نجاشی است که در شمار اساتید بزرگ و دانشمند جای دارد.(37)
جلوه هایی از زندگی  
عشق به اهل بیت و خاندان عصمت و طهارت - علیهم السلام - چنان در روح و روان نجاشی در آمیخته بود که آرامش را از وی گرفته و پیوسته در خروش و جوشش بود. گاهی غدیر او را به ساحل امن ولایت و حرم مولا علی علیه السلام می کشاند و زمانی نیز عاشورا او را به مکتب سرخ ولایت و مسلخ عاشقان به کربلا می برد.
هر سال عید غدیر که از راه می رسید شادمانی در چهره نجاشی ظاهر می گشت و شوق زیارت مولایش وی را از بغداد به نجف می کشاند و شتابان به وادی نور حرکت می کرد. به سرزمین ولایت که می رسید گویا در جوار بارگاه ملکوتی امیرالمؤ منین علیه السلام رحل اقامت می افکند و با بهره جویی معنوی از روح بلند آن حضرت ، از فرصت به دست آمده سود جسته ، از اساتید بزرگ استفاده می کرد و از دریای دانش آنان سیراب می گشت و از دست مبارک آنان به دریافت اجازه نقل روایت نایل می آمد به طوری که با کوله باری از معنویات و معارف ، از نجف اشرف به دیار خود مراجعت می کرد.(38)
از جلوه های حیات نجاشی روح توحید و عبودیتی بود که در جانش رسوخ کرده بود و ردپای این سبز قامت الهی را همچون نیاکان پاکنهادش باید در مساجد و مکانهای زیارتی دنبال کرد.
او هر گاه به قصد - شهر اجدادش - حرکت می کرد با زاد و توشه تقوا و با روحی سرشار از اخلاص بار سفر می بست و در جای جای شهر با قلبی آکنده از عشق به اهل بیت علیهم السلام و زبانی گویا به ذکر خدا قدم می گذاشت و به زیارت مکان های مقدس این شهر می رفت . وی به عظمت و فضیلت مساجد شهر کوفه آگاه بود و در همانجا که پیامبران و جانشینان آنها و دیگر زاهدان و با تقوایان نماز می گذاردند، نماز می خواند.(39)
عشق و محبت به ستارگان آسمان فقاهت و دیدار با محدثان و راویان ، در سراسر وجود نجاشی موج می زد و احترام فرزانگان شیعی را نیک نگه می داشت و چه در شهر بغداد یا در مسافرتهایش به نجف و کوفه به دیدار صاحبان فضیلت و ابرار می رفت و از دریای دانش و اخلاص آنان بهره کافی می برد.
حدیث فراق  
دست تقدیر این گونه رقم خورد که حوزه علمیه بغداد که تا سال 448 ق از رونق و شهرت جهانی برخوردار بود و عالمان و پژوهشگران را از گوشه و کنار مجذوب خود ساخته بود دیگر آن حرارت و جنب و جوش فرهنگی را نداشته باشد.
جنگ و گریزهایی که در بغداد به وجود آمد و آشوب های داخلی و خارجی برای انتقال قدرت ، محیط دانش و آرامش حوزه های درس را آشفته ساخت و در نهایت اوضاع نابسامان به جایی رسید که حکومت از آل بویه به سلجوقیان منتقل شد و شیخ طوسی ، پیشوای شیعیان ، به ناچار از بغداد به نجف هجرت کرد. از آن پس فقها، محدثان و علمای بزرگ یکی پس از دیگری بغداد را رها کرده ، بعضی به نجف و عده ای به نقاط دیگر هجرت کردند.
نجاشی ، محدث و چهره سرشناس نیز با دگرگونی اوضاع سیاسی و اجتماعی شهر بغداد و از بین رفتن حوزه فرهنگ شیعی در سال 448 ق به ناچار آنجا را رها کرد و احتمال دارد بر اثر کهولت و گرمای زیاد و نیز علاقه قلبی که نسبت به خاندان رسالت داشت به منطقه ای در شمال بغداد نزدیک سامراء هجرت کرده باشد. او در حالی که اواخر عمر را می گذراند هر چند گاه به سامرا می رفت و به زیارت امام هادی و امام حسن عسکری علیهم السلام می شتافت و در حالی که اشکهایش برای مظلومیت ائمه معصومین علیهم السلام جاری بود زیرلب برای تعجیل ظهور امام زمان (عج ) دعا می کرد.
... او که عمری را در خدمت معارف اهل بیت علیهم السلام سپری کرد و در معرفی ابرار و ستاره های همیشه جاوید تشیع و شناساندن آثار ارزشمند آنان همت بلندی داشت ، همچنان در انتظار رؤ یت خورشید اهل بیت باقی ماند تا آنکه دست اجل مهلتش نداد و در جمادی الاول سال 450 ق در مطیه آباد(40) روح پاکش به ارواح مطهر ابرار و صالحان و اولیای خاص الهی پیوند خورد و در جوار رحمت ربوبی جای گرفت .(41)
رضوان خدا بر او باد!
پینوشتها:

1-سال 329 ق به (( تناثر نجوم )) یعنی فرو ریختن ستارگان معروف است در این سال علی بن محمد سمری . چهارمین نایب خاص حضرت مهدی (عج ) چشم از جهان فرو بست و با درگذشت او در نیابت خاص بسته و غیبت کبری آن حضرت آغاز شد.
2-در کتابهای تاریخی به این دو نام به عنوان فرزندان نجاشی دست نیافتیم .
3-قاموس الرجال ، علامه شوشتری ، جامعه مدرسین قم ، ج
4-عدنان در عصر خویش امور کعبه را به دست گرفت و اول شخصی است که لنگهایی را در اطراف کعبه برای قربانیان حاجیان نهاد و خانه خدا را پرده پوشانید. وی آخرین جد پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله است که خود آن حضرت نام نیاکانش را تا عدنان بیان می کرد و دستور می داد دیگران هم از شمردن باقی نسب تا حضرت اسماعیل علیه السلام خود داری کنند چون از نظر تعداد واسطه و نام آنها مورد اختلاف است و ابن عباس روایتی از پیامبر صلی الله علیه و آله نقل کرده هر موقع نسب آن حضرت به عدنان رسید نبایست از او تجاوز کرد. ر، ک الکامل فی التاریخ ، ج 1، ص 449 فروغ ابدیت ، ج 1 ص 283.
5-نجاشی نام پدر و اجدادش را تا عدنان اینگونه ذکر کرده است : علی ، احمد، عباس ، محمد، عبدالله ، ابراهیم ، مجد، عبدالله ، نجاشی ، عثیم ، ابوالسمال سمعان ، هبیره ، مساحق ، بجیر، اسامه ، نصر، قنین ، حرث ، ثعلبه ، دودان ، اسد، خزیمه ، مدرکه ، الیاس ، مفر، نزار، معد، عدنان ، ( رجال النجاشی ، ج 1، رقم 29 و 251).
6-ر، ک ، تاریخ یعقوبی ، ابن واضح یعقوبی ترجمه محمد ابراهیم آیتی ، چاپ سوم ، 1362 ش ، ج 1، ص 275. الکامل فی التاریخ ، ابن اثیر، چاپ بیروت ، ج 1، ص 65.
7-فوائد الرجالیه ، سید محمد مهدی بحر العلوم ، چاپ نجف ، 1385 ق ، ج 2، ص 32.
8-زیدیه از فرق ، شیعه و پیرو زید بن علی بن حسین علیه السلام (زید شهید) هستند و( ر. ک ، فرهنگ فرق اسلامی ، ص 214)
9-رجال النجاشی ، ج 2، ص 81. رجال طوسی ،ص 12
10-وی ابوعبدالله ابراهیم فرزند مجد بن عرفه (240 - 323 ق ) ملقب به (( نفطویه نحوی )) است (تاریخ بغداد، خطیب بغدادی ، چاپ بیروت ، ج 6، ص 159)
11-همان ماءخذ، ص 291.
12-مقدمه لمعه ، محمد مهدی آصفی ، چاپ ده جلدی ، ج 1، ص 52.
13-رجال النجاشی ، ج 2، ص 407 خلاصة الاقول ، علامه حلی ، چاپ تهران ، ص 87.
14-همان ماءخذ، ج 2، ص 316، ج 1، ص 220. طبقات اعلام الشیعه ، علامه آقا بزرگ تهرانی ، چاپ دوم ، اسماعیلیان ، ج 2، ص 19.
15-همان ماءخذ، ج 1، ص 224 خلاصه ، ص 11.
16-رجال النجاشی ، ج 1، ص 226، ج 2، ص 417. رجال طوسی ، ص 417، خلاصه ، ص 12
17-همان ماءخذ، ج 1، ص 202 و 203 و 220 و 306. ج 2، ص 306. رجال طوسی ، ص 332 و 351 و 425. خلاصه ، ص 26
18-همان ، ج 1، ص 343.
19-همان ، ج 2، ص 428.
20-همان ، ص 151.
21-همان ، ص 36. خلاصه ، ص 55.
22-همان ، ج 1، ص 95 و 85
23-همان ، ج 1، ص 98. ج 2، ص 32 و 175.
24-همان ، ج 2، ص 326. اعیان الشیعه ، ج 3، ص 33. مشیخه النجاشی ، محمود دریاب نجفی ، چاپ اول 1413 ق ، قم ص 98.
25-همان ، ج 1، ص 121 و 153 و 154 و 306.
26-روضات الجنات ، محمد باقر خوانساری ، اسماعیلیان ، قم ، ج 1، ص 63.
27-رجال النجاشی ، ج 2، ص 104، خلاصه ، ص 46.
28-شیعه در اسلام ، علامه طباطبائی ، بنیاد علمی و فکری علامه طباطبائی ، پائیز 62، ص 30. تاریخ شیعه در ایران ، رسول جعفریان ، سازمان تبلیغات اسلامی چاپ اول ، 1368 ش ، ص 284.
29-دائرة المعارف بزرگ اسلامی ، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی ، چاپ دوم ، 1369 ش ، ج 1، ص 629.
30-التبیان ، آقابزرگ تهرانی ، ج 2، ص 332، فهرست شیخ طوسی ، ص 188. ریاض العلماء، ج 1 ص 40، خلاصه ، ص 72.
31-رجال النجاشی ، ج 2، ص 332، فهرست شیخ طوسی ، ص 188. ریاض العلماء، ج 1، ص 40، ص 72.
32-همان ، ج 2، ص 84 و 101. قاموس الرجال ، ج 1، ص 441. روضات الجنات ، ج 1، ص 7
33-کتابهای اصلی علم رجال چهار کتاب اند به نامهای : 1 - اختصار الرجال 2 - الفهرست 3 - الرجال 4 - رجال نجاشی که کتاب تحت تاءلیف شیخ طوسی است .
34-این اثر ماندگار تا کنون بارها چاپ شده که جدیدترین چاپ آن با تحقیق محمد جواد نائینی ، زیر نظر استاد جعفر سبحانی ، در سال 1408 ق در بیروت به زیور طبع آراسته گردیده است .
35-همان ، ج 1، ص 254.
36-همان ، ج 1، ص 254.
37-ر. ک : (( طبقات اعلام الشیعه ))
38-رجال النجاشی ، ج 1، ص 190، ج 2، ص 85 و 409.
39-همان ، ج 1، ص 297 و 378 و 408.
40-همان مطیره است و آن منطقه سرسبزی است در اطراف سامرا و از گردشگاههای عمومی بغداد و سامرا. (ر.ک : معجم البلدان ، ج 5، ص 151) .
41-خلاصه ، ص 12. الکنی و الالقاب ، ج 3، ص 239.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر