ماهان شبکه ایرانیان

آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی در وادی سلوک (۱۲۹۵- ۱۳۰۹ ق)

مرحوم سید جمال الدین می فرمود:

مرحوم سید جمال الدین می فرمود:

من در دوران جوانی که در اصفهان بودم نزد دو استاد بزرگ، مرحوم آخوند کاشی و جهانگیرخان درس اخلاق و سیر و سلوک می آموختم و آنها مربی من بودند. به من دستور داده بودند که شبهای پنجشنبه و جمعه به بیرون از شهر بروم و در قبرستان تخت فولاد در عالم مرگ و ارواح تفکر کنم و مقداری هم عبادت کنم و صبح برگردم.

عادت من این بود که شب پنجشنبه و جمعه می رفتم و مقدار یکی دو ساعت در بین قبرها و در مقبره ها حرکت می کردم و تفکر می کردم و بعد چند ساعت استراحت نموده سپس برای نماز شب و مناجات بر می خاستم و نماز صبح را می خواندم و پس از آن به اصفهان بر می گشتم.

همچنین می فرمود:

شبی از شبهای زمستان هوا بسیار سرد بود، برف هم می آمد. من برای تفکر در ارواح و ساکنان وادی آن عالم از اصفهان حرکت کردم و به تخت فولاد وارد شدم و برای خوردن غذا و استراحت به بقعه ای رفتم.

در این حال در مقبره را زدند تا جنازه ای را که از ارحام و بستگان صاحب مقبره بود و از اصفهان آورده بودند آنجا بگذارند و شخص قاری قرآن که متصدی مقبره بود مشغول تلاوت شود و آنها صبح بیایند و جنازه را دفن کنند.

آن جماعت جنازه را گذارند و رفتند و قاری قرآن مشغول تلاوت شد. من همین که دستمال را باز کرده و می خواستم مشغول خوردن غذا شوم دیدم ملائکه عذاب آمدند و مشغول عذاب کردن شدند. چنان گرزهای آتشین بر سر او می زدند که آتش به آسمان زبانه می کشید، و فریادهایی از این مرده بر می خاست که گویی تمام قبرستان را متزلزل می کرد. نمی دانم اهل چه معصیتی بود. قاری قرآن از این جریان اطلاع نداشت و آرام بر سرجنازه نشسته و به تلاوت اشتغال داشت. من از مشاهده این منظره از حال رفتم، بدنم لرزید، رنگم پرید و به قاری اشاره کردم که در را باز کن من می خواهم بروم.

گفت: آقا! هوا سرد است، برف زمین را پوشانده، در راه گرگ تو را می درد.

هرچه خواستم به او بفهمانم که من طاقت ماندن ندارم او درک نمی کرد. بناچار خود را به در اتاق کشیدم در را باز کردم و خارج شدم و تا اصفهان بسختی آمدم و چندین بار به زمین خوردم. یک هفته در مدرسه مریض بودم و مرحوم آخوند کاشی و جهانگیرخان می آمدند و استمالت می کردند و به من دارو می دادند و جهانگیرخان برایم کباب باد می زد و به زور به حلقم فرو می برد تا کم کم قدری قوت گرفتم. (1)

پی نوشت:

1. معاد شناسی، علامه سید محمد حسین تهرانی (قدس سره)، ج 1، ص 138- 14

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان
تبلیغات متنی