به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن (ایکنا) مرتضی نجفی قدسی، مدیر دارالقرآن علامه طباطبایی(ره) در یادداشتی که در اختیار ایکنا قرار داده به بیان خاطراتی درباره آیتالله خزعلی(ره) پرداخته است.
وی در این یادداشت که با آیه شریفه «إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ * ادْخُلُوهَا بِسَلاَمٍ آمِنِینَ » (حجر/45-46) آغاز شده آورده است: ارتحال عالم فرزانه، مجاهد عظیم الشأن، فقیه بزرگوار و مفسر قرآن کریم حضرت آیت الله ابوالقاسم خزعلی (رحمت الله علیه) ضایعهای جبرانناپذیر برای حوزههای علمیه و جبهه انقلاب اسلامی است و جامعه قرآنی هم یکی از بزرگترین پشتوانه های علمی و معنوی خود که هم مفسر قرآن و هم حافظ کل قرآن و نهج البلاغه بود را از دست داد.
حیات پر بار علمی، تبلیغی، انقلابی، مبارزاتی، دینی و معنوی این عالم بزرگ از مصادیق بارز «عاش سعیداًو مات سعیداً» محسوب میشود. شرح مجاهدات، تحصیلات، تدریس و فعالیتهای بی شمار این نجفی قدسی با بیان اینکه شخصیت علمی، روحانی، سیاسی و اجتماعی را کم و بیش همگان میدانند و یا در این روزها به مناسبت رحلت ایشان، بازگویی و تشریح میشود، به ذکر خاطراتی از این عالم فرزانه پرداخته است.
شیفتگی فوق العاده آیت الله خزعلی به حضرت امام خمینی (ره)
حضرت آیت الله خزعلی (ره) شیفتگی عجیبی به حضرت امام خمینی (قدس الله نفسه الزکیه) داشت واین عشق و ارادت در اعماق وجود ایشان آنچنان رسوخ کرده بود که محال بود ذرهای از این حب و علاقه کاسته شود. سالها پیش سفری در معیت ایشان به همدان داشتم که در آن روز پس از اینکه آیت الله خزعلی (ره) در جلسه ائمه جماعات و علمای استان سخنانی را ایراد کردند و سپس نماز جماعت برگزار شد و صرف ناهار هم در جمع آقایان بودند، برای استراحت ما را به اتاقی راهنمایی کردند، پس از دقایقی دیدم حضرت آقای خزعلی استراحت نمی کنند و نشستهاند، عرض کردم چرا استراحت نمی کنید؟ فرمودند: در این اتاق عکس حضرت امام هست و من هیچگاه در جایی که عکس ایشان باشد، پایم را دراز نمی کنم! که من بلا فاصله از میزبانان خواستم بیایند عکس را ببرند تا ایشان بتواند در آن اتاق استراحت کند!
اهتمام پیوسته آیت ا لله خزعلی به زیارت حرم امام خمینی (ره)
و امّا از همه مهمتر اهتمام ایشان به زیارت حرم امام خمینی (رض) بود که شاید صدها بار توفیق این زیارت را داشت! و دلیل آن هم این بود که حرم امام در ابتدای عوارضی جاده تهران- قم واقع است و حضرت آقای خزعلی هرگاه که به قم می رفت و یا از قم بر می گشت ، حتی اگر نصف شب هم بود به حرم امام تشرّف پیدا می کرد و دیگر نگهبانان حرم با رفت و آمد ایشان خو کرده بودند و می دانستند هر وقت و ساعتی از روز و شب ممکن است حضرت آیت الله خزعلی به حرم بیایند ولذا این آمادگی را داشتند و به محض ورود ایشان راه را باز می کردند و از درب جنوبی وارد حرم می شدند و در کنار ضریح مطهر لحظاتی به تلاوت قرآن و دعا مشغول می شدند و نمازی می خواندند و سپس به مسیر خود در جهت قم یا تهران ادامه می دادند، حتی بنده به ایشان عرض کردم که آقا شما وقت زیادی را برای زیارت حرم امام صرف می کنید، چه لزومی دارد هر بار که از این جاده گذر می کنید به حرم امام هم مشرف شوید؟! خیلی از مسئولین و شخصیت ها حتی سالی یک بار هم نمی آیند! ایشان سخنی بدین مضمون فرمودند که امام حق زیادی بر ما و ملت ما دارد و من وجودم نمی تواند بپذیرد که از کنار مضجع ایشان گذر کنم و به ایشان عرض اخلاص و ارادت نداشته باشم و حتی فرمودند من فقط یک بار به دلیل عجلهای که داشتم از این زیارت صرف نظر کردم و بعد هم بسیار پشیمان شدم و با خود عهد کردهام که در هر شرایطی از اینجا عبور کنم به زیارت ایشان هم مشرف شوم!
در اینجا بی مناسبت نیست یادی از استاد عزیزم مرحوم آقای پرورش بکنم که ایشان هم چنین رویه ای داشت و خودشان برای بنده نقل کردند که یکی دو بار به جهت تعجیلی که به اصفهان رفتن داشتم در حرم امام (رض) توقف نکردم، روزی در اصفهان پس از آنکه در یکی از جلسات، سخنرانیام تمام شد، خانمی به نزد بنده آمد و گفت من حضرت امام خمینی (رض) را در خواب دیده ام و ایشان فرمودند به آقای پرورش بگویید چرا دیگر از اینجا رد می شوید به ما سری نمی زنید؟! و این بود که استاد پرورش هم همانند آیت ا لله خزعلی (رض)، روح حضرت امام (ره) را آنچنان بیدار و حاضر و ناظر می دیدند که هیچگاه به خود اجازه نمی دادند از کنار این جاده رد بشوند و به ساحت ایشان عرض ادبی نداشته باشند!
دیدار آیت الله خزعلی و استاد پرورش
حال که ذکر خیر استاد پرورش شد این مطلب را هم اضافه کنم که بنده روزی برای حضرت آقای خزعلی (ره) شرح مکاشفه ای از استاد پرورش در رؤیت بهشت را نقل کردم! دیدم ایشان بسیار متعجب شد و برای اطمینان خاطر گفت: تو خودت از ایشان شنیدی؟! عرض کردم بله! فرمودند: من آقای پرورش را مرد با فضیلت وصادقی می شناسم و دوست دارم این ماجرا را از زبان خودشان بشنوم، عرض کردم آقای پرورش اصفهان هستند، فرمودند اشکالی ندارد، هماهنگی کنید همین فردا من به اصفهان برای دیدار ایشان می روم! من واقعیتش دوست نداشتم که آقای پرورش بفهمد من ماجرای مکاشفه ایشان را برای شخصی و آن هم آیت الله خزعلی نقل کرده ام، میدانستم که آقای پرورش چهبسا ناراحت شود ولیکن به اصرار آیت الله خزعلی تماس گرفتم و به آقای پرورش عرض کردم آقا، حقیقت ماجرا این است که من قضیه بهشت دیدن شما را برای حضرت آقای خزعلی نقل کردهام و ایشان بسیار شایق هستند که به اصفهان بیایند و این ماجرا را از زبان خود شما بشنوند. آقای پرورش اظهار داشتند به ایشان عرض کنید بنده در یک سفر که به تهران بیایم، خدمت حضرتعالی هم مشرف خواهم شد و عرض خواهم کرد ولیکن حضرت آیت الله خزعلی بسیار تعجیل داشتند و فرمودند نخیر، موکول به آینده دیر است، من همین فردا به اصفهان میروم و شما قرار را بگذارید تا ایشان را حتماً ببینم و اینچنین بود که حضرت آیت الله خزعلی صرفاً برای دیدار استاد پرورش و شنیدن خاطرهای از مکاشفات ایشان به اصفهان رفتند و هنگامی که از منزل استاد پرورش بیرون آمدند به تلفن همراه بنده تماس گرفتند و بسیار تشکر کردند از اینکه این دیدار برای ایشان حاصل شده است و فرمودند ما جناب آقای پرورش را به بزرگی و معنویت می شناختیم امّا نه در این حدّ و من در این جلسه، هم قضیه رؤیت بهشت و چندین ماجرای دیگر را از ایشان شنیدم و ملاقاتمان چند ساعت به طول انجامید.
اهتمام آیت الله خزعلی به عبادات، ادعیه و تلاوت قرآن
یکی از ویژگیهای معنوی آیت الله خزعلی اهتمام جدی ایشان به عبادات، نوافل، ادعیه و تلاوت قرآن بود. در سال 1370 در معیّت ایشان به سفر حج مشرف بودم که جلوههای عبادی ومعنوی بسیاری را از این عالم بزرگ از میقات مسجد شجره گرفته تا طواف ها و نمازهای فراوان شاهد گردیدم. حرم شریف نبوی (ص) در آن سالها، شبها بسته بود و حدود یک ساعت به اذان صبح درها را باز میکردند ولیکن حضرت آیت الله خزعلی معمولاً از دو ساعت به اذان مانده مشغول عبادت و تهجد می شدند وپس از آنکه درب های حرم باز می شد، به حرم مشرف میشدند. یک شب ساعتی که برای بیدار شدن کوک می کردند، عمل نکرده بود و حضرت آقای خزعلی یک ربع به اذان بیدار شده بودند و از اینکه فرصت شب زنده داری ایشان کم شده بود، بسیار ناراحت بودند و این ناراحتی شاید تا چند روز برایشان پدیدار بود!
در مدتی که در مکه مکرّمه مشرف بودیم، ایشان مقید بودند هر سه وقت نمازها را در مسجد الحرام بخوانند و از همه مهمتر بعد از هر نماز هفت بار در آن ازدحام جمعیت و در آن گرمای طاقت فرسای ظهرها طواف کنند و سپس با چهره ای که از حرارت گلگون شده بود، به هتل محل اقامت باز می گشتند و صرف غذا انجام می شد که دیگر موقع جمع کردن سفره ها بود.
بنده که نصف سنّ حضرت آقای خزعلی را داشتم، طاقت بسیاری از این اعمال عبادی مستحب را نداشتم و مخصوصاً بعد از نماز ظهر در اوج گرما فقط یک بار موفق به انجام طوافها شدم وکم مانده بود که بیهوش شوم و لذا توفیق همراهی بسیاری از این اعمال را نداشتم.