![](/Upload/Public/Content/Images/1395/11/17/1328220086.jpg)
به گزارش مشرق، در روزهای چهارم و پنجم جشنواره سی و پنجم فیلم فجر، فیلمهای «کوپال»،
«آباجان»، «فراری»، «سوفی و دیوانه»، «بدون تاریخ بدون امضا»،
«ماهگرفتگی»، «انزوا» و «مادری» به نمایش درآمدند.
این دو روز از سوی بسیاری از منتقدان روز فیلمهای «معمولی و متوسط» لقب
گرفت. کوپال از فیلمهای «هنر و تجربهای» حاضر در جشنواره بود که نمایش
موفقی نداشت و حتی آن را با دراکولای رضاعطاران مقایسه کردند. «آباجان»
روایتی ضعیف از یک مادر بود که به انتظار فرزند به جبهه رفتهاش نشسته است و
در خلال این انتظار با چند قصه همراه میشود.
قصههایی نیمبند که شاید
هیچ ربطی به شخصیت «آباجان» در فیلم ندارند. «فراری» اما در میان فیلمهای
چهارشنبهشب نمایش موفقی داشت و نمرات مناسبی از سوی مخاطبان حاضر در سالن
کاخ جشنواره گرفت. اگرچه فیلم به عنوان یک نقد اجتماعی ساخته شده بود، اما
بیشتر متکی بر بازیهای محسن تنابنده پیش رفت. «سوفی و دیوانه» که مهدی
کرمپور کارگردان کار از آن به «عاشقانه خیابانی» تعبیر کرد، به قدری بد
ظاهر شد که جمعیت زیادی هنگام نمایش فیلم از سالن خارج شدند.
در نمایشهای
روز دوم «بدون تاریخ، بدون امضا» اگرچه نمرات مناسبی از منتقدان گرفت اما
از کار قبلی جلیلوند، ظعیفتر ظاهر شد. «ماهگرفتگی» که به حوادث سال 88
میپرداخت، نتوانسته بود درام را خلق کند. از این منظر آنطور که باید مورد
توجه مخاطبان نیز قرار نگرفت. «انزوا» مرتضیعلی عباسمیرزایی سالن پر برج
میلاد را تجربه کرد. پس از آن «مادری» رقیه توکلی اکران شد که مورد استقبال
قرار نگرفت.
***
«چه قدر خوبه که یه فیلمی مجبورت نکنه برای خیلی فکر کردن»،
اولین جمله من به بغل دستیام در هنگام دیدن «انزوا» بود، البته بزرگترین
حسن انزوا هم در همین است، چرا که برخی سینماگران تلاش دارند تا بیخود و
بیجهت، فیلم خود را پرمعنا نشان دهند و با همین وسیله ذهن مخاطب را سر هیچ
درگیر کنند.
قصد «انزوا» تلنگری به قضاوتهای نادرست انسان است، در تمام فیلم کلی شبهه
مبنی بر بدکاره بودن همسر پرویز مطرح میشود، اگرچه شخصیت پرویز
بهگونهای طراحی شده که مخاطب نیز این شبهات را باور نمیکند اما
پایانبندی فیلم هم به این شبهات پاسخ جامعی نمیدهد. اگر مخاطب این مساله
را باور کرده بود، بدون شک پایانبندی فیلم از نارضایتی فراوانی برخوردار
میشد.
ورود داستانهای فرعی نامانوس پاشنهآشیل این اثر است، داستانهایی
که فهم آن تنها با اشک و درددل مرتضی عباس میرزایی در نشست خبری میسر
میشود. فرم «انزوا» شباهتی به فیلمنامه آن ندارد، در حالی که سیر فیلمنامه
شدیدا کند پیش میرود، مدام شاهد موسیقی تند همراه با جامپکاتهایی هستیم
که معنی خاصی جز پوشاندن ضعف فیلمنامه ندارند، کارگردان با کاتهای پی در
پی باعث «واقعیتزدایی» از این اثر شده و مخاطب به هیچ وجه نمیتواند خود
را با شخصیت اصلی فیلم همدل ببیند.
اقتباس «انزوا» از کارگردانی در سینمای بالیوود بشدت مشهود است، استفاده
از رنگهای گرم، نماهای اکشن، طراحی صحنه، پوشش و حتی آرایش صورت تمام
بازیگران نیز، نمود واضحی از سینمای هند است که اگر صدای فیلم را قطع کنیم
یا به زبان دیگری دوبله کنیم، تشخیص اینکه «انزوا» در ایران ساخته شده،
بسیار دشوار خواهد بود. هرچند در سینمای بالیوود روح واحدی بر ژانر ویژه به
خود حاکم است اما مخاطب در «انزوا» متوجه نمیشود با چه اثری روبهرو است؛
درام اجتماعی کمدیک جنایی در ژانر وحشت؟
اما همین فرم متفاوت با تمام
نقصهایش برای یک فیلماولی، جرات و جسارتی ستودنی است، جسارتی که در دل
بسیاری از کارگردانهای باتجربه نیز پیدا نمیشود، هرچند انزوا متفاوت از
سینمای گیشه است اما به احتمال فراوان در بازار اکران عمومی تجربه موفقی
خواهد داشت. اقبال مخاطب به فیلم هندی در سینمای ایران روز به روز افزایش
یافته و دور نخواهد بود که سایر فیلمسازان نیز به این سبک از فیلمسازی روی
آورند.