نقش پیامبران

در میان نقشهای مختلفی که پیامبران در گذشته  داشته اند احیانا مواردی پیدا می شود که تکامل شعور اجتماعی بشر موجب بی نیازی از پشتوانه تعلیمات دینی است، ولی اساسی ترین نقشها همانهاست که در گذشته بوده و در آینده به قوت خود باقی خواهد بود.اینک موارد تاثیر تعلیمات پیامبران در تکامل تاریخی:

در میان نقشهای مختلفی که پیامبران در گذشته  داشته اند احیانا مواردی پیدا می شود که تکامل شعور اجتماعی بشر موجب بی نیازی از پشتوانه تعلیمات دینی است، ولی اساسی ترین نقشها همانهاست که در گذشته بوده و در آینده به قوت خود باقی خواهد بود.اینک موارد تاثیر تعلیمات پیامبران در تکامل تاریخی:

1.تعلیم و تربیت

تعلیم و تربیت در گذشته انگیزه دینی و مذهبی داشته است.انگیزه مذهبی در گذشته یار و یاور معلمان و پدران و مادران بوده است.این مورد از مواردی است که تکامل شعور اجتماعی، نیاز به انگیزه مذهبی را رفع کرده است.

2.استوار ساختن میثاقها و پیمانها

زندگی اجتماعی بشر بر اساس محترم شمردن پیمانها و میثاقها و قراردادها و وفای به عهدهاست.احترام به عهد و پیمان یکی از ارکان جنبه انسانی تمدن بشری است.این نقش را همواره مذهب بر عهده داشته است و هنوز که هنوز است جانشینی پیدا نکرده است. «ویل دورانت » با آنکه یک عنصر ضد مذهب است، در کتاب درسهای تاریخ به این حقیقت اعتراف می کند و می گوید: «مذهب...به مدد شعائر خود میثاقهای بشری را به صورت روابط با مهابت انسان و خدا در آورد و از این راه استحکام و ثبات به وجود آورده است.» (1) مذهب به طور کلی پشتوانه محکم ارزشهای اخلاقی و انسانی بوده است.

ارزشهای اخلاقی منهای مذهب در حکم اسکناس بدون پشتوانه است که زود بی اعتباری اش روشن می شود.

.............................................................. 1.درسهای تاریخ/ص 55.

صفحه : 173

3.آزادی از اسارتهای اجتماعی

نقش پیامبران در مبارزه با استبدادها و اختناقها و درگیری با مظاهر طغیان، از اساسی ترین نقشهاست.قرآن بر این نقش پیامبران تاکید فراوان دارد: اولا بپاداشتن عدل را به عنوان هدف بعثت و رسالت ذکر می کند، ثانیا در داستانهای خود درگیریهای پیامبران را با مظاهر استبداد مکرر یادآوری می کند و در برخی آیات خود تصریح می کند که طبقه ای که با پیامبران همواره در ستیز بوده اند، این طبقه بوده اند.

سخن مارکس و پیروانش که دین و دولت و ثروت سه چهره مختلف از طبقه حاکم و بر ضد طبقه محروم و مظلوم بوده اند، یاوه ای بیش نیست و بر ضد حقایق مسلم تاریخی است. «دکتر ارانی » در توجیه نظریه مارکس می گوید: «مذهب همواره آلت دست طبقه مقتدر و هیات حاکمه جامعه است و برای مغلوب کردن طبقه زیردست همواره تسبیح و صلیب با سرنیزه در یک صف حرکت می نمایند.» (1) برای قبول این گونه توجیهات از تاریخ و این گونه فلسفه تاریخها تنها یک راه وجود دارد: چشمها را هم گذاشتن و واقعیات تاریخی را نادیده گرفتن.

علی قهرمان تیغ و تسبیح است، هم مرد تیغ است و هم مرد تسبیح، اما برای مغلوب کردن کدام طبقه؟طبقه زیردست و محکوم یا طبقه زبردست و حاکم؟شعار علی چیست؟شعار علی «کونا للظالم خصما و للمظلوم عونا» (1) است.علی در تمام عمر، دوست تیغ و تسبیح بود و دشمن طلا.تیغ او علیه خداوندان زر و زور به کار رفت.به قول «دکتر علی الوردی » در کتاب مهزلة العقل البشری علی با شخصیت خود فلسفه مارکس را نقض کرده است.

از این سخن یاوه تر سخن نیچه است - درست در جهت عکس نظریه مارکس -

.............................................................. 1.مجله «انترناسیونالیست » ، نقل از کتاب «اصول علم روح » دکتر ارانی. 1. «همواره دشمن ستمگر و یاور ستمدیده باشید.» (نهج البلاغه)بخش نامه ها، شماره 47(خطاب به امام حسن و امام حسین علیهما السلام).

صفحه : 174

که چون یگانه طبقه پیشرو و تکامل بخش اجتماع زورداران اند و دین به حمایت ضعیفان برخاسته است، عامل توقف و انحطاط بوده است.گویی جامعه بشری آنگاه در مسیر تکامل با شتاب حرکت می کند که قانون جنگل بر آن حکمفرما گردد. از نظر مارکس عامل تکامل، طبقه محروم اند و پیامبران بر ضد این طبقه بوده اند و از نظر نیچه عامل تکامل، طبقه زورمندند و پیامبران بر ضد این طبقه بوده اند.مارکس می گوید دین اختراع اقویا و اغنیاست و نیچه می گوید دین اختراع ضعفا و محرومان است.اشتباه مارکس یکی در این است که تاریخ را صرفا بر اساس تضاد منافع طبقاتی توجیه کرده و جنبه انسانی تاریخ را نادیده گرفته است (1) ، و دیگر در این است که عامل تکامل را تنها و تنها طبقه محروم دانسته است، سوم در این است که پیامبران را در جناح طبقه حاکمه قرار داده است.اشتباه نیچه در این است که عامل زور را عامل تکامل تاریخ دانسته است، به این معنی که انسان برتر را مساوی با انسان قوی تر دانسته است و انسان قوی تر را یگانه عامل پیش برنده تاریخ (2).

.............................................................. 1.رجوع شود به رساله قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفه تاریخ از مؤلف و به بخش «جامعه و تاریخ » از همین سلسله بحثهای جهان بینی. 2.ما در اینجا ناچاریم به همین اجمال در بحث «فلسفه تاریخ و نقش پیامبران در تکامل تاریخ » بسنده کنیم و تفصیل و تحقیق دقیق این مطلب را بر عهده کتابی تحت عنوان فلسفه تاریخ از نظر فرهنگ اسلامی می گذاریم که یادداشتهایش آماده است.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر