عمار در کار ساختمان مسجد بیش از دیگران زحمت می کشید و خشت و سنگ به دوش می کشید، روزی آن قدر خشت بر پشتش بار کردند که به پیغمبر عرض کرد: اینان امروز مرا کشتند!
رسول خدا(ص)با ملاطفت خاصی دست به موهای عمار کشید و گرد و خاک آن را پاک کرده فرمود:
- ای پسر سمیه کشنده تو اینان نیستند، بلکه کشنده تو گروه متجاوز و ستمکارند!