(از صاحب بن عباد تا محتشم کاشانی)
پوزش
از این که در چاپ این مقالات به عللی وقفه ای طولانی پیش آمد، از خوانندگان گرانقدر صمیمانه پوزش می خواهم. و چون در آستانه عاشورا قرار گرفته ایم، بر آن شدم تا با نام الله و کمک گرفتن از محبوب بی همتا و قادر متعال ادامه مقالات را که حاوی مطالب بسیار مفیدی می باشد، تقدیم دارم انشاءالله.
در قسمت سوم مقالات که در شماره پنجم مجله مکتب اسلام (مردادماه 1375) به چاپ رسیده است، مطالب با ارائه نمونه هائی از اشعار حکیم سنائی به پایان رسید و اکنون ادامه نوشتار قبل از ارائه نمونه اشعار دیگر شاعران پس از حکیم سنائی سیر تاریخی مدح مذهبی و مرثیه سرائی در ایران، در قرنهای ششم، هفتم وهشتم هجری قمری را به کوتاهی مورد بررسی قرار می دهیم.
مدح مذهبی و مرثیه سرائی در قرن های ششم تا هشتم هجری قمری
در ادبیات فارسی، شعله های تابناک مرثیه های مذهبی در قرون ششم تا هشتم به خوبی ملاحظه می گردد، به بیانی دیگر:
در قلمرو شعر کهن این سه قرن کمتر شاعری را می توان یافت که قصیده یا ترکیب بند و ترجیع بندی را در ستایش پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله و ائمه معصومین علیهم السلام نسروده باشد و چنین به نظر می آید که شاعران، این کار را زکاة طبع و قریحه خود به شمار می آورده اند، واز انجام آن، به عنوان یک وظیفه محتوم دینی غفلت نداشته اند، نعت رسول اکرم صلی الله علیه وآله و مدح ائمه معصومین علیهم السلام (که غالبا پس از توحیدهای آغازین در منظومه های شاعران قدیم وجود دارد) و تجلیل های خردمندانه ای که سرایندگان راستین ما، از مکارم اخلاقی بزرگان دین و دانش به عمل آورده اند، مبین حق دوستی و کمال طلبی آنان می تواند باشد در آثار شعر کهن فارسی، بعد از حضرت محمدصلی الله علیه وآله ، از حضرت امام علی علیه السلام، به عنوان عالی ترین نمونه تربیتی واخلاقی اسلام و جامع جمیع صفات پسندیده انسانی یاد شده و با سروده های نغز و آموزنده، تجلیل به عمل آمده است. غیر از منظومه های مزبور که دورنمای آنهارا نعت رسول اکرم صلی الله علیه وآله و ستایش ائمه معصومین علیهم السلام تشکیل می دهد، در مرثیه هائی که بعضی از شاعران گذشته ما، درباره وفات و شهادت بزرگان اسلام به خصوص در سوگ واقعه جان سوز کربلا، و شهید شدن مظلومانه حضرت امام حسین علیه السلام سروده اند، سعی کرده اند تا پایگاه راستین مردان حق و پاسداران عدالت و مردمی را در برابر جباران روزگار مشخص سازند و فضائل و آزادگیها و مجاهدات آنان را در راه تامین بهروزی انسان شرح و نشر دهند.
پیروان مذهب تشیع در این دوره نیز به تبلیغ و ترویج مذهب خود پیش از آن چه در عهد آل بویه شروع کرده بودند، اشتغال داشتند.
چنانکه در روز عاشورا رسم عزاداری را برگزار می کردند و خاطره مصیبت شهدای کربلا را تازه می نمودند، علمای دین نیز بر منبرها ذکر مصائب اهل بیت می نمودند و بزرگان مذهب هم سر خود را برهنه می ساختند و دیگر مردم هم جامه چاک می زدند و زنان مویه کنان روی می خراشیدند و بعضی از علمای اهل سنت نیز به پیروی از اعتقاد شافعی و ابوحنیفه در این امر با شیعیان همراه می شدند. (1) رویهمرفته باید گفت برگزاری این گونه مجالس در غالب بلاد معمول شده بود، مگر در آن نقاطی که خوارج و مشبهه غلبه داشتند.
مرثیه سرائی
ساختن مراثی و سرودن قصائد در مناقب اهل بیت علیهم السلام از امور عادی شاعران شیعه مذهب و از دیرباز معمول بوده است، زیرا شیعیان برای تبلیغ عقائد خویش شیوه هائی اختیار کرده اند، که علاوه بر نتیجه کلی و نهائی، به حفظ مناقب هم، کمک شایانی کرده است. (2)
با این همه تا عصر صفوی به اشعارزیادی در آن زمینه ها برنمی خوریم، زیراتعصبات و مشاجرات مذهبی قرن پنجم و ششم هجری که قسمت هائی از ایران را دربر می گرفت، آن چنان با کشاکشهای جاهلانه همراه بود و چنانکه در قبل هم اشاره شد، شاعران شیعه، یا شعری در این زمینه نمی سرودند، یا اگر شعری می گفتند، برای آنکه دستخوش خشم عوام متعصب و سخت گیری های حکام نشوند، آن را ثبت و ضبط نمی نمودند. (3)
یکی از راه هائی که شیعیان پس از کسب قوت (در قرن پنجم و ششم) برای نشر مذهب خود انتخاب کرده بودند، استفاده از «مناقب خوانان » یا «مناقبیان » بود، (4) مناقبیان، ظاهرا از دوره آل بویه در عراق عجم، وجود داشته اند زیرا درست در آغاز دوره سلجوقی که شیعیان در نهایت ضعف به سر می بردند، مناقبیان در طبرستان و در بعضی نواحی دیگر ایران، سرگرم کار بودند و در کوی و برزن و بازار قصائدی را در مدح حضرت علی و سائر ائمه اطهارعلیهم السلام می خوانده اند، (در قرن ششم بیشتر از اشعار قوامی رازی استفاده می نمودند). (5)
مهم ترین ماخذی که ما را از وجود مناقبیان و نحوه کار آنان آگاه می کند، کتاب «النقض » تالیف عبدالجلیل قزوینی رازی می باشد. بنابر اطلاعاتی که در این کتاب ارزشمند آمده است، مناقب خوانان، قصیده های شیعه را که در مدح حضرت علی علیه السلام یا سایر ائمه بود، می خواندند. در این قصائد علاوه بر ذکر منقبت آل علی علیهم السلام از بعضی اصول عقائد شیعه نیز سخن گفته می شد. بر گرد این مناقبیان، حلقه هائی از شیعیان و گاه اهل سنت تشکیل می شد، و در هر دیار که شیعیان بودند، محله های معینی هم برای این کار اختصاص یافته بود.
رفتار متعصبان اهل سنت (بیشتر حنفیها) گاهی با این مناقبیان بسیار شدید بود، چنان که «دختر ملکشاه سلجوقی » زبان یکی از آنان را به نام «ابوطالب مناقبی » برید (6) با توجه به این احوال مناقبیان بیش از دییگر شیعیان در خطر تعرض متعصبان قرار داشتند. (7)
از اواسط قرن پنجم تا اوائل قرن هفتم هجری وضع مناقب خوانان بر همین شیوه بود.
شاعران قرن ششم هجری که درباره حضرت امام حسین علیه السلام اشعاری دارند (به غیر از معزی نیشابوری و حکیم سنائی غزنوی که قبلا معرفی گردیدند) عبارتند از:
مسعود سعد سلمان، عمیق بخارائی، ادیب صابر ترمذی، سید حسن غزنوی، امیر قوامی رازی; سوزنی سمرقندی; رشید الدین محمد وطواط; فلکی شروانی; اثیرالدین اخسیکتی; انوری ابیوردی; جمال الدین بن عبدالرزاق اصفهانی; کمال الدین بن جمال الدین اصفهانی; خاقانی شروانی; ظهیر الدین فاریابی; وابوالمفاخر رازی نمونه اشعار این شاعران در شماره های بعدی ارائه می گردد.
درت شیعه و رواج مراثی در قرنهای هفتم و هشتم
یکی دیگر از مصادیق مذهبی در شعر فارسی، مدائح و مراثی اهل بیت علیهم السلام است که در آنها، شاعران از اصل و نسب، فضائل و مناقب، معجزات، مکارم اخلاقی، و مصائب آن بزرگواران، به شیوه ای روح انگیز یا اندوه آمیز یاد می کردند.
اگرچه علمای شیعه سابقه سرودن مناقب و مراثی را از قرون نخستین هجرت می دانند، اما تلاش آشکار سرایندگان فارسی زبان دراین زمینه از قرن ششم هجری به بعد آغاز شد. در این زمان چنانکه گذشت، شیعیان حتی بیشتر از عهد آل بویه، در روز عاشورا رسم عزاداری حضرت امام حسین علیه السلام و یارانش را برگزار و مصیبت شهدای کربلا را تازه می نمودند. (8)
از طرفی مقایسه مراثی شعرای قرن ششم باشعرای قرن هشتم هجری، می رساند که سرودن مراثی مذهبی در قرن ششم گام های تازه ای بود که می توانست نیاز «منقبت خوانان » و مرثیت گویان را تامین کند و به گونه ای باشد که به کار تبلیغ و جلب قلوب واحساس توده ها آید. در تاریخ مرثیه سرائی فارسی، قرن های ششم تا هشتم را باید «قرون تجربه های تازه در مراثی مذهبی » شناخت، در دوره های بعد نیز به شعرائی برخورد می کنیم که مراثی را به اوج رساندند، و پرسوزترین اشکال مرثیه را در ادبیات فارسی به وجود آوردند. تا آن که مرثیه سرائی مذهبی در دوره صفویه به راهی افتاد که فصلی تازه را در شعر فارسی گشود. از آن تاریخ تاکنون، صدها شاعر، هزاران بیت شعر در حماسه پر ایثار رادمردان کربلا و دیگر شهیدان اسلام سروده و بر اشعار خود لباس جاودانگی پوشانده اند.
بین سالهای 600 تا 800 هجری، جنبش شاعران و گویندگان شیعی که تحسین برانگیز و چشم گیر است، در ادبیات فارسی پیش آمد و شاعرانی علم شدند که بنابر قول «قاضی نورالله شوشتری » در کتاب مجالس المؤمنیین:
«طبع آنان را در دارالملک بقا، به مداحی حضرت محمدصلی الله علیه وآله و آل اوعلیهم السلام نوشته بودند». (9)
در میان منظومه های فارسی بسیاری که بین این دو قرن سروده شده، شرح داستانها، وقایع و مدائح ائمه علیهم السلام هم آمده است.
دراین دوره مولانا حسن بن محمود کاشانی آملی و سه شاعر دیگر به نامهای «نصرت بن محمد علوی رازی، حمزه کوچک ورامینی و شهاب سمنانی » که متاسفانه گمنام مانده اند، در نهضت شیعی شعر فارسی شرکت داشته اند. (10)
مولانا حسن کاشانی آملی، در اصل از مردم کاشان بوده است، اما چون در آمل مازندران ساکن گردیده بود، به آملی نیز شهرت یافته است، وی از ستایش شهریاران و بزرگان روزگار دوری جست و چون مذهب شیعه داشت، بیشتر اشعارش از جمله یک ترکیب بند هفت بندی، در مناقب معصومان به ویژه حضرت علی علیه السلام است، به موجب روایت دولتشاه سمرقندی در تذکرة الشعراء، در یک سفر که به زیارت کعبه رفته است، به هنگام بازگشت، به نجف اشرف وارد شده وبه هنگام زیارت مرقد حضرت علی علیه السلام قصائدی در ستایش آن امام سروده است. بعضی از اشعار مذهبی حسن کاشانی در کتاب مجالس المؤمنین قاضی نورالله شوشتری آمده است.
مولانا حسن کاشانی آملی که در عهد سلطنت الجایتو (سلطان محمد خدابنده بین سالهای 703 تا 716 هجری قمری) می زیسته، در جوانی وفات یافته و در جانب قبله سلطانیه مدفون شده است.
گفتنی است که نهضت شیعه در شعر فارسی، در سده های چهارم تا ششم، به شیوه ای که شاعران از وقایع تاریخی و نمایه های مذهب شیعه بهره برده اند، شروع شد و در سده هفتم و هشتم به اوج خود رسید و در قرن نهم هجری، شاعران غیر شیعه را نیز تحت تاثیر قرار داد، تا آنگاه که صفویان پا به عرصه تاریخ ایران گذاردند و شعر فارسی را خذمتگزار مصادیق و مفاهیم بلند مذهبی ساختند. (11)
چنانچه در قبل هم رثای مذهبی نسبت به دیگر مسائل شعری از موضوعاتی است که هنوز بیش از شش هفت سده از پیدا آمدن و چهار، پنج سده از تداول و رواج آن نمی گذرد، و این نوع سخن پردازی هم اختصاص به شیعیان دارد.
قدیم ترین مراثی مذهبی را پس از کسائی، سنائی و قوامی رازی، باید در اشعار شاعر عارف نامدار نیمه دوم سده هفتم و سرآغاز سده هشتم هجری، «سیف الدین فرغانی متوفی حدود سال 705 هجری قمری » یافت که در ذیل چند بیت آن ارائه می ی گردد:
ای قوم، در این عزا بگریید بر کشته کربلا بگریید با این دل مرده، خنده تا چند امروز در این عزا بگریید فرزند رسول را بکشتند از بهر خدای را بگریید از خون جگر سرشک سازید بهر دل مصطفی بگریید وز معدن دل به اشک چون در بر گوهر مرتضی بگریید با نعمت عافیت به صد چشم بر اهل چنین بلا بگریید دل خسته ماتم حسینید ای خسته دلان، هلا بگریید در ماتم او خمش مباشید یا نعره زنید یا بگریید تا روح که متصل به جسم است از تن نشود جدا، بگریید (12)
فعالیت و ترویج شیعیان در ایام سوگواری و ساختن و خواندن اشعاری در مرثیه امامان و شهیدان در این دوره نیز در اوج خود برقرار بود و از نمونه های خوب این گونه اشعار، همان قصیده یاد شده است که برای شهید کربلا سروده شده است.
به طورمسلم مراد سیف فرغانی از این قصیده، خوانده شدن آن در مجالس سوگواری محرم و به گریه افکندن شنوندگان و به ندبه واداشتن آنان و اظهار تاسف و حزن بر شهادت حضرت امام حسین علیه السلام بوده است. (13)
از انواع دیگر شعر فارسی در قرن هفتم و هشتم، اشعار دینی است که سرودن آنها در میان شاعران اعم از شیعه و سنی، هر دو متداول بوده است. چرا که پس از انقراض خلافت بنی عباس و ظهور قدرت و سلطه مغولان به تدریج تعصبات خونین در میان تشیع و تسنن کاهش یافت و اختلافات دیگر فرقه ای، آن گونه که در عهد بنی عباس برمی خاست نبود، این بود که به مرور زمان، این دو گروه به هم نزدیک شدند.
از طرفی توجه خانان مغول به شیعه و عوامل دیگر مانند ظهور سربداران، از تعصبات شدید این دو گروه کاست و طرفین راه اعتدال پیش گرفتند، آثار این اعتدال در اشعار وگفتار شعرا و نویسندگان آن دوره به خوبی آشکار است و در این عهد، بسیاری از شعرای اهل سنت، مانند شعرای متعصب شیعه مدح اهل بیت و ائمه هدی علیهم السلام را نیز در سروده های خود آورده اند.
در بین سرایندگان مسلمان، این موضوع بیشتر در ذکر مناقب اهل بیت علیهم السلام و یا مراثی آنان است، که هم از آغاز این دوره شروع به شیوع و رواج کرد.
این نکته را باید یادآور شد که در قرن هفتم و هشتم هجری، هم چنان که پیش از این گفته ایم، احترام وافی نسبت به معصومین علیهم السلام در میان علما و نویسندگان و شاعران سنی مذهب خیلی بیشتر از دوره های پیشین و حتی در بعضی موارد به وضع بی سابقه ای معمول شد و این گروه، منقبت و مدح و رثای اهل بیت را پیشه خود کردند و این خود یکی از نتائج مثبت انقراض خلافت عباسی می باشد، که موجب پیشرفتهای سیاسی و اجتماعی شیعه گردید، چرا که از زمان پادشاهی هلاکوخان مغول، شیعیان برای خود، در صدد به دست آوردن قدرت و سیادت سیاسی مذهبی بودند.
نتیجه آن است که عده ای از شاعران این عهد اعم از آن که شیعه باشند یا سنی اکثر آنان دارای مراثی برای اهل بیت علیهم السلام هستند، مانند سیف الدین فرغانی که قسمتی از قصیده او را خواندیم، سنی حنفی بوده است.
از شاعرانی که در قرن های هفتم و هشتم هجری قمری در ذکر مناقب پیامبر و خاندان اوعلیهم السلام یا در رثاء آنان اشعاری سروده اند، می توان از:
«امامی هروی; فخرالدین عراقی; سیف الدین فرغانی; سلمان ساوجی; خواجوی کرمانی; سعید هروی; ابن نصوح; حسن متکلم; حسن کاشانی آملی; معینی جوینی; باباافضل کاشانی; عطار نیشابوری; شمس طبی; جلال الدین محمد مولوی; سعدی شیرازی; سلطان ولد(فرزند مولوی); اوحدی مراغه ای اصفهانی; ابن یمین; ناصر بخارائی; لطف الله نیشابوری و بسیاری دیگر نام برد. که ضمن آثار آنان، قصائدی در ذکر مناقب یا مراثی اهل بیت علیهم السلام دیده می شود و حتی بعضی از آنان مانند حسن کاشانی آملی (که ذکر او قبلا گذشت) تنها به مدح و منقبت پیامبر صلی الله علیه وآله و خاندانش علیهم السلام زبان گشوده اند و پیداست که در قرن نهم و دهم به تدریج بر شمار این گونه اشعار افزوده شده است و چنانکه در مقالات بعدی اشاره خواهد شد خواهیم دید که نظم منظومه های طولانی هم، به وسیله شاعران این دوره آغاز گردیده است.
ادامه دارد
پی نوشتها:
1) تاریخ ادبیات در ایران، ذبیح الله صفا، جلد دوم، ابن سینا، تهران، 1352، ص 195.
2) منبع بالا، مدایح رضوی، در شعر فارسی، احمد احمدی بیرجندی و سید علی نقوی زاده، بنیاد پژوهشهای اسلامی مشهد مقدس، 1365 ص 13.
3) مدایح رضوی، ص 15.
4) تاریخ ادبیات در ایران، ج دوم، ص 192
5) مدایح رضوی، ص 13 - تاریخ ادبیات در ایران، ج 2، ص 194 و 195.
6) درباره بریدن زبان شیعه مناقب گو، در کتاب النقض آمده است:
... و آنها که پیش از این بر سر و رمز روافض واقف بودند، دانستند که چند نفر را از این مناقبیان رافضی، زبان ببریدند و در ساری، خاتون سعیده، دختر ملک شاه که زن اصفهبد علی بود، بوطالب مناقبی را زبان بفرمود ببریدن، خاتون سعیده سنی واصفهبد علی شیعه دوازده امامی بود همان شب بوطالب مناقبی، علی مرتضی را به خواب دید و زبان در دهان او کرد و حالی نیک و درست شد و تا چهل سال بعد از آن تاریخ، در ری و قزوین و قم و کاشان و آبه (نزدیک ساوه) و نیشابور و سبزوار و جرجان و استرآباد و بلاد مازندران زهد و توحید و مناقب و فضلیت می خواند تا در آن نیکو نامی باجوار خدای شد
7) تاریخ ادبیات در ایران، ج 2، ص 188، 192تا 194 - النقض، عبدالجلیل قزوینی رازی، به تصحیح مرحوم سید جلال الدین حسینی ارموی(محدث) انتشارات انجمن آثار ملی، تهران، 1358، ص 77.
8) تاریخ ادبیات در ایران، ج 2، ص 195.
9) مجالس المؤمنین، ج 2، قاضی نورالله شوشتری شهید، اسلامیه، تهران، 1334، ص 627 - مدائح رضوی، ص 3.
10) مدایح رضوی، ص 4.
11) مدائح رضویی، ص 5.
12) دیوان سیف الدین فرغانی، به کوشش ذبیح الله صفا، ج 1، انتشارات دانشگاه تهران، چاپ تهران، 1341، صفحات 176، 177 - شعر کهن در ترازوی نقد اخلاقی، حسین رزمجو، ج 2، انتشارات آستان قدس رضوی، مشهد قدس، 1366 صفحات 271 و 272
13) تاریخ ادبیات، در ایران، ج 3، بخش اول، ذبیح الله صفا، چاپ انتشارات دانشگاه تهران، 1351 صفحات 142 و 43.1