مفاتیح ترنم

 

مفاتیح ترنم

نخل و خون

ای تکلم کرده با روح الامین

دختر تجریدی زیتون و تین

ای شبستان حرا آیینه ات

شیر سرخ کربلا از سینه ات

دختر رود تجلی در مسیل

دختر آواز بال جبرئیل

ای کبود ارغوانها دیه ات

آبهای آسمان مهریه ات

ای ملائک بر سلامت صف زده

عرش بر دامان تو رفرف زده

ای ز نامت گل چمن آرا شده

هاجر از اندوه تو سارا شده

قفل گل را نام تو وا می کند

نام تو می را طهورا می کند

معجر شق القمر ابروی تو

لیلة الاسرای ما گیسوی تو

تو تلاوت را گلستان کرده ای

کوثری و ختم قرآن کرده ای

با تو می گریید شب شیر خدا

با تو می خندید شمشیر خدا

در جهان گر پرتو حیدر نبود

ماه رخسار ترا همسر نبود

وا نمی زد شیر حق لبخند تو

وا نمی شد بر فلک روبند تو

. ای پر از هیهات حیدر خشم تو

ای شب قدر علی در چشم تو

ای گل با اشگ خونین تر شده

ای به هجده سالگی پرپر شده

جان فدای بغض تنها ماندنت

داغ تلخ از پدر جا ماندنت

. حوض کوثر چیست اشک فاطمه

ابر می گرید ز رشک فاطمه

اشک زهرا حوض کوثر می شود

ساقی این اشک حیدر می شود

ناز آن اشکی که زهرا باور است

وای بر چشمی که بی زهرا تر است

هر که یک شبنم بگرید در غمش

آب می نوشد زمین از زمزمش

هر کجا سبزست نام فاطمه است

این سیادت از مقام فاطمه است . . .

(احمد عزیزی)

حضرت زهرا (سلام الله علیها)

آن روز که پهلوی تو از کینه شکست

دلهای محبان تو در سینه شکست

تصویر ترا دل علی (ع) آینه بود

اندوه تو سنگی شد و آیینه شکست

(احمد زارعی)

هفدهم شهریور

ای نابترین معانی واژه خوب

ای جوشش خون گرمتان ، شهرآشوب

کس در سفر کدام منظومه بدید

یک روز کند هزار خورشید غروب

(قیصر امین پور)

شب بار دگر نیام خنجر شده بود

خفاش دوباره سایه گستر شده بود

خورشید، سحر سرشک خون می بارید

یک کرب و بلا ستاره پرپر شده بود

(حسن حسینی)

ما حادثه ای ، به زخم آراسته ایم

کز تیرگی قدیم شب کاسته ایم

صبحیم که صادقانه از خواب گران

با یک نفس عمیق برخاسته ایم

(حسن حسینی)

غزل تصمیم

بیا به خانه آلاله ها سری بزنیم

ز داغ با دل خود حرف دیگری بزنیم

به یک بنفشه صمیمانه تسلیت گوییم

سری به مجلس سوگ کبوتری بزنیم

به یاد منطق قربانیان کوی منا

به نای غفلت خود نیش خنجری بزنیم

شبی به حلقه درگاه دوست دل بندیم

اگر چه وانکند، دست کم دری بزنیم

تمام حجم قفس را شناختیم ، بس است

بیا به تجربه در آسمان پری بزنیم

به اشک خویش بشوییم آسمانها را

ز خون به روی زمین رنگ دیگری بزنیم

اگر چه نیت خوبی است «زیستن » اما

خوشا که دست به تصمیم بهتری بزنیم

(قیصر امین پور)

چلچراغ گلها

بیرق افراشت باغ گلها را

کرد روشن چراغ گلها را

پس از این ای نسیم سوخته بال

از که گیرم سراغ گلها را ؟

کاش می شد دوباره با تو گریست

غربت کوچه باغ گلها را

ای نشاط بهار در رگ برگ

پر کن از نو ایاغ گلها را

پیش روی خیال خود هر شب

می نهم چلچراغ گلها را

آه ، پروانه های اشکم باز

تازه کردند داغ گلها را

(زهره نارنجی)

به یاد شهیدان رجایی و باهنر

. دیده این وادی بسی حلاجها

دارد این دارو منا معراجها

دیده این دریا بسی طوفان و باد

دارد این مسلخ بسی خونها به یاد

بس حماسه در رگ این ریشه است

خون صد فرهاد بر این تیشه است

فرقها را دست اهریمن شکافت

تا که این سیلاب راه خویش یافت

راه این عشق و جنون پرخطر

دارد از دریاچه های خون گذر

دیده این جاده به طول سالیان

دشنه بسیار در سایه نهان

برده ایم از جاده شمشیر و خون

بار خود بر دوش در طول قرون

این امانت را ز معبرهای تنگ

گه به دندان برده ایم و گه به چنگ

اینک این پرچم که در دست شماست

یادگار از حیدر و از مصطفاست

ریشه در خون دل ما داشته

کاین چنین قامت فرا افراشته

خون ما خود پشتوانه پرچم است

پرچم این عشق را نتوان شکست

کاروان بی کاروانسالار نیست

مصطفی بی حیدر کرار نیست

(حسین اسرافیلی)

دلا دنیا ندارد اعتباری

مکن در بحر آن قایق سواری

تو را در کام گردابی کشاند

سر از دوزخ برآری روزگاری

× × ×

دلا آه ندامت را رها کن

به دل با شرمساری ها دعا کن

در توبه به روی تو نبستند

برای روز حشرت دست و پا کن

(منصوری گرمساری)

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر