شمیم یاس
به مناسبت سالروز ولادت دخت گرامی پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله، دستور العملی از سوی معاونت فرهنگی - تربیتی به مدارس ارسال گردید که در ضمن آن با همکاری ماهنامه یاس، مسابقه ای تحت عنوان شمیم یاس برگزار شده بود. از آن پس شاهد نامه های سراسر لطف و مهر خواهران محترم طلبه بودیم که قطعه های ادبی خود را در مورد بانوی دو عالم، صدیقه طاهره علیها السلام به دفتر نشریه ارسال می نمودند. از این شماره برآنیم تا منتخبی از این آثار را در این صفحه درج نماییم. بدیهی است افرادی که آثار آنها معرفی می شود به منزله برنده بودن آنها نیست، بلکه برندگان نهایی، پس از دریافت کامل همه آثار و در شماره های آینده اعلام می گردند.
السلام علیک یا فاطمة الزهراءعلیها السلام
زهرا، زهرا است; چرا که نجابتی است غریب. نامش سروش عالم وحی است و سرود ثنای فرشتگان سحر، تندیس جاودانی حسن است و شاهکار خداوند، آیه ای است و آیینه ای که شاهراه های نور از آغوشش می گذرد.
زهرا تکلمی است روشن به بازگویی صحیفه حیدر; زهراست که سکوتش گوش صد فریاد را می دراند و در سیاهترین لحظه های خاموشی که جای شقایق را گل خرزهره می گیرد، زایش تردید را با تبر یقین عقیم می کند.
زهرا نسیمی است تسکین دهنده التهاب دل گداخته علی، نسیمی که از اوست امواج دریا. زهراست که خداوند نامش را به مسند قداست نشاند و کوثرش نامید و زمین - سجاده گسترده نیایش او - در شبی که عبور را از کوچه های مدینه دزدیده بودند و سکون در همه چیز فریاد می کشید، چون هاله ای از نور، چنان مخفی اش کرد که دشمن ابتر، از شرم در حجم کوچک خود آب شد.
بانوی رجا! بی جهت نیست که نامت با ناگهان گریه رقم خورده و یادت، باران اشک را در چشمان مضطرب می رویاند. تو حد عظیم درد حیدر را جزر بودی و نامت تکیه گاه تنهایی علی علیه السلام بود.
تو نخستین میعاد اشک و نماز را با عبور غریبانه ات درجاده حادثه، بال در بال ملائک، به تصویر کشیدی که سوختن باختن نیست، توانستن است.
تو عشق محض را به رخ فرشتگان کشیدی و بعد از تو، فرزندانت وارثان عشق پاک و شهادت تواند که قیام کاخ یزید، بازتاب آموخته های زینب است; از بیت الاحزان و مسجد مدینه تا دشت کربلا و شام.
امروز بر شاخسار دعا، دامن عرش را گرفته ام، به استجابت نیایش، که یا رب! به آبروی زخم و کبودی، اجابتم کن که من در پیچ و خم این کوچه های پر از عطر یاس، هستی خود را گم کرده ام، بی هیچ نشانه ای از گمشده خویش.
بارالها! ثانیه هایم را به رنگ ایمان کن و در هر لحظه ام حضور مبارکش را جاری گردان.
عذرا زارعی
مدرسه علمیه صدیقه کبری علیها السلام
شهرستان بهار
السلام علیک یا قرة عین الرسول
فاطمه علیها السلام شخصیتی آسمانی است; چرا که کارهایش بوی آسمان و رنگ آبی دارد. هموست که پیراهن سفید و زیبای شب عروسی اش را به سائل می بخشد و لباس کهنه وصله دار را ترجیح می دهد.
فاطمه علیها السلام آسمانی است; زیرا خانه ای با تمام صفات آسمانیان ساخته، بر پایه عشق و محبت و صمیمی. خانه ساده ای که ذره ذره گل و خاک آن بوی وفا و صفا می دهد و چشم های آن پر است از صحنه های قشنگ گذشت و ایثار. این خانه به یاد می آورد ادای نذر روزه فاطمه را و بخشش افطاری و گرسنه خوابیدن او را. به یاد می آورد ماجرای گردبند پربرکت را، به یاد می آورد باز شدن پرده زیبای آویخته به در خانه را که به خاطر رضای خدا به فقیر داده می شود و به یاد می آورد، جلوه های چشم نواز هزاران هزار گذشت و ایثار اهالی این خانه را.
زهرا آسمانی است; چرا که او اصلا تکه ای از آسمان است. خورشید آسمان هاست، ماه و ستاره آسمانی است، او نور و نور دهنده آسمان هاست. نوری که ظلمات و تاریکی ملکوت را با تابیدن خود روشن کرد. نوری آسمانی که از افق انسانیت طلوع نموده تا روشنی بخش ملک و ملکوت باشد. او متعلق به آسمان است و علقه ای دیرینه با آسمان و آسمانیان دارد. او اصلا خود آسمان است; آبی، آبی و بیکران و بی نهایت و سرشار از رازهای سر به مهر و ناشناخته. آسمان بیکران زهد و صبر و عفاف و تقوا و عبادت و شجاعت و ایثار و گذشت و بردباری و مهربانی.
فاطمه علیها السلام شخصیتی آسمانی است; چرا که فکرش آسمانی است. ذکرش آسمانی است. روحش آسمانی است. قیام و قعود و نمازش آسمانی است. هدفش آسمانی است. آرمانش، نیتش، عقیده اش، مرامش، پدرش، مادرش، شویش، فرزندانش، زینب اش، زینب اش، زینب اش .... همه و همه آسمانی اند و آسمانیان را با زمین خاکی پست چه کار؟
راستی آسمانیان برای چه به زمین آمده اند؟ چرا آن فردوس برین و مقام قرب و قرین را گذاشته و به این وادی غریب سفر کرده اند؟
راستی چرا؟ آیا جز این است که آمده اند زمینیان را آسمانی کنند و آسمانیان را به زمین آورند... .
طلبه مدرسه علمیه فاطمیه مهدیشهر