نماز جمعه تهران به امامت حضرت آیت الله خامنه ای ۸/۵/۱۳۷۸

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین نحمده و نستعینه و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نتوب علیه و نصلی و نسلم علی حبیبه نجیبه و خیرته فی خلقه حافظ سره و مبلغ رسالاته سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیما بقیة الله فی الارضین و صل علی ائمة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین

خطبه اول

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین نحمده و نستعینه و نؤمن به و نتوکل علیه و نستغفره و نتوب علیه و نصلی و نسلم علی حبیبه نجیبه و خیرته فی خلقه حافظ سره و مبلغ رسالاته سیدنا و نبینا ابی القاسم المصطفی محمد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیما بقیة الله فی الارضین و صل علی ائمة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین. همه برادران و خواهران نمازگزار عزیز و خودم را به رعایت تقوا و پرهیزکاری ، ترس از خدا و به یاد داشتن امر و نهی الهی و احساس حضور اراده و قدرت پروردگار در همه آنات زندگی توصیه می کنم. امروز بیست سال از تشکیل نماز جمعه تهران می گذرد برای امام بزرگوارمان -آن حکیم فرزانه این زمان و این دوران- و همچنین برای مرحوم آیت الله طالقانی که اولین خطبه ها و اولین نمازها را اقامه کردند و خواندند علو درجات طلب می کنیم و برای همه کسانی که در طول این بیست سال در این راه پر فیض تلاش کردند از خداوند متعال اجر و پاداش مسئلت می نماییم. چون نماز جمعه به اجتماع مردم و به تقوا و به توصیه به تقوا قائم است، امروز خطبه اول را اختصاصا به چند حدیث -که بهترین موعظه، در کلمات اولیاء دین است- اختصاص می دهم، تا ان شاء الله در این سالگرد بزرگ و به یادماندنی، از نصایح ائمه هدی استفاده کنیم و آن را توشه راه خودمان بسازیم، از خطبه دوم هم به بعضی از این مسائلی می پردازیم که در این دو، سه هفته اخیر برای ملت ما پیش آمد و آنچه که لازم است عرض بکنم، عرض خواهم کرد. در حدیثی از امام سجاد علیه الصلاة و السلام نقل شده است که فرمودند: ابن آدم لا تزال بخیر ما کان لک واعظ من نفسک، ای فرزند آدم! حال تو، وضع تو، روزنگار تو، مسیر تو، نیکو خواهد بود، تا وقتی که از درون خود واعظی داشته باشی، کسی از درون تو، تو را نصیحت کند، دل تو، عقل تو، وجدان تو، ایمان تو، تو را نصحیت و موعظه کند، موعظه دیگران مفید است اما مفیدتر از آن این است که انسان خودش، خودش را موعظه کند، ما کان لک واعظ من نفسک و ما کانت المحاسبة من همک، تا وقتی که از درون خودت یک موعظه گری داری و تا وقتی که همت تو بر حسابرسی خودت هست، خودمان را رها نکنیم، از خودمان حساب بکشیم این حرف را زدیم، چرا زدیم، این کار را کردیم چرا کردیم، این پول را گرفتیم، یا دادیم، چرا گرفتیم و دادیم؟ خودمان را محاسبه کنیم، محاسبه خود انسان می تواند دقیقتر از محاسبه دیگران باشد، چون انسان نمی تواند از خودش چیزی را پنهان کند، و ما کان الخوف لک شعارا و الحزن لک دثارا، و تا وقتی که ترس از خدا شعار تو باشد، احتیاط و برحذر بودن از عذاب الهی دثار تو باشد، در خیر نیکویی خواهی بود، یعنی از خدای متعال بر حذب باشی و بترسی عذاب و قهر و غضب الهی را در محاسبات خودت بگنجانی و مراقبت کنی که لغزشی از تو سر نزند که موجب شود خدای متعال بر تو خشم بگیرد اگر این چند چیز را رعایت بکنید یعنی خودتان را موعظه و از خودتان حساب کشی کنید و از عذاب خدا برحذر باشید و از قهر الهی بترسید در خیر نیکویی خواهید بود دنیاتان هم خوب خواهد شد آخرتتان هم خوب خواهد شد اختلافتان هم خوب خواهد شد، صفای زندگیتان هم خوب خواهد شد در میانتان ناامنی و بی صفایی نخواهد بود و زندگی شیرین خواهد شد ابن آدم انک میت و مبعوث و موقوف بین یدی الله عز و جل مسئول فاعد جوابا، ای فرزند آدم! روزی هم از خاک برانگیخته خواهی شد و در مقابل پروردگار عز و جل نگاهداشته خواهی شد و از تو سؤال خواهند کرد آن روز برای همه ما هست همین من و شما با همین احساسات و با همین ظرفیت یک روز از خاک برانگیخته خواهیم شد خدای متعال ما را در قیامت جمع خواهد کرد و از ما سئوال خواهد کرد فاعد جوابا، برای آن روز جوابی آماده کن. حدیث دیگر باز هم از امام سجاد علیه السلام است که می فرماید: «المؤمن ... یجلس لیعلم » مؤمن هر جا می نشیند در صدد فراگرفتن و آموختن است «و ینصت لیعلم » هر جا سکوت می کند سکوت او برای این است که در گفتن خطر و اشکالی بر دین خود مشاهده می کند، «لا یحدث بالامانة الاصدقاء»، آنچه را که به عنوان سخن راز و امانت به او سپرده شود حتی برای دوستانش هم آن را افشاء نمی کند «و لا یکتم الشهادة للبعداء» اگر یک وقت کسی برای احقاق حقش به گواهی او احتیاج داشته باشد گواهی و شهادت خود را کتمان نمی کند ولو آن شخص از او دور باشد «و لا یعمل شیئا من الحق رئاء» هیچ کار نیکویی را از روی ریا انجام نمی دهد «و لا یترکه حیاء» هیچ کار خیری را هم از روی خجالت و حیا ترک نمی کند به بعضیها می گویند آقا چرا فلان جا نماز یا نافله یا نماز اول وقتتان را نخواندید، می گویند خجالت کشیدم! نه، از روی حیا، هیچ کار نیکی را ترک نکنید، چون خواهند گفت که متظاهر است، بگویند، خواهند گفت خودشیرینی می کند، بگویند، اگر حرفی حق است و اگر کاری خوب است آن را به خاطر ملاحظه دیگران ترک نکنید «ان زکی خاف مما یقولون » خصوصیت دیگر مؤمن این است که اگر از او ستایش و تعریف بکنند از آنچه گفته شده است به خود می لرزد «و یستغفر الله لما لا یعلمون » از کارهای بدی که آن ستایش کننده از آنها نمی داند پیش خدا طلب مغفرت می کند، «و لا یضره جهل مه جهله » کسانی اگر خوبیهای او را ندانند به او ضرری نمی رسد اهمیتی نمی دهد کار خوبی کرده است، ندانند. آشص آعزیزان من، بخصوص جوانان عزیز! سعی کنید اینها را فرا بگیرید و عمل کنید خودتان را با این کلمات و با این دستور العمل ها بسازید ملت و کشوری که با جوانان مؤمنی این قبیل با انسانهای آراسته یی به این گونه مزین بشود آن کشور و آن ملت در هیچ میدانی عقب نخواهد ماند دنیا و آخرتش آباد خواهد شد. در همین جا من اشاره کنم این سیلی که در مازندران آمده است -که مصیبت بزرگی برای مردم آن جاست- دهها نفر از مردم عزیز ما در این حادثه کشته شدند عده یی مجروح و جمع کثیری بی خانمان شدند یعنی زراعتهایشان رفت، زمینهایشان رفت، دکانهایشان رفت، وسایل زندگیشان رفت، آقایان محترمی را به آنجا فرستادیم تشریف بردند و قضایا را از نزدیک دیدند آمدند برای من نقل کردند که حقیقتا غصه آور و دردناک است. سیل مهیبی بوده است بعد هم در استان گلستان و در بخشی از استان خراسان و در بعضی از نقاط دیگر سیل آمده است البته دولت و هلال احمر در وظایفی که دارند و مشغول هم هستند باید سرعت عمل بیشتری بخرج بدهد و هر کاری که لازم است سریعتر انجام بشود اما خطاب من به شما مردم عزیز در سرتاسر کشور است کمک و همکاری کنید مصیبت بزرگی است همدردی شما همدلی شما همکاری شما با دولت در امداد به این عزیزان اجر بزرگی دارد و وظیفه عظیمی است. آشص آبسم الله الرحمن الرحیم و العصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر. آشص تخطبه دوم تشص آبسم الله الرحمن الرحیم آشص آالحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی سیدنا و نبینا و حبیب قلوبنا ابی القاسم المصطفی محمد و علی آله الاطیبین الاطهرین المنتجبین سیما علی امیر المؤمنین و الصدیقة الطاهرة فاطمة الزهراء سیدة نساء العالمین و الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف القائم المهدی حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک و صل علی ائمة المسلمین و حماة المستضعفین و هداة المؤمنین، اوصیکم عباد الله و نفسی بتقوی الله. همه برادران و خواهران عزیز نمازگزار را به رعایت تقوا توصیه می کنم و در این خطبه شاخه مورد نظر من از تقوا، هوشیاری و دقت نظر و تفکر و تدبر است، قضایایی که در این دو، سه هفته گذشته اتفاق افتاد، قضایای قابل توجه و قابل اهتمامی بود، اگر چه با حضور شما مردم -حضور قدرتمندانه و پرشکوه و پر صلابت ملت ایران- مشت محکمی به دهان توطئه گران زده شد، و اگر چه دستگاههای مسئول انصافا و حقا کار خود را خوب انجام دادند، اما این طور قضایا تا درست شناخته نشود و مردم -که هوشمندانه و شجاعانه، آماده دفاع از حق و حقیقتند- تصمیم خود را برای آینده به طور روشن نگیرند، هر آنی احتمال توطئه و فتنه هست، لذاست که با گذشت دو، سه هفته از قضایا و روشن شدن جوانب تازه یی از این مسائل، شاید وقت آن باشد که نگاهی به طور عمومی و همه گیر به این قضیه از اطراف و جوانبش بکنیم. خطرناکترین این حوادث، آن حادثه یی است که فتنه باشد، فتنه، یعنی حادثه غبارآلودی که انسان نتواند بفهمد چه کسی دوست و چه کسی دشمن است و چه کسی با غرض وارد میدان شده و از کجا تحریک می شود، فتنه ها را باید با روشنگری خاموش کرد، هر جا روشنگری باشد، فتنه انگیز دستش کوتاه می شود، هر جا حرف بی هدف، کار بی هدف، تیراندازی بی هدف، تهمت زدن بی هدف وجود داشته باشد، فتنه انگیز خوشحال می شود -چون صحنه شلوغ می شود- لذا مردم عزیز ما که بحمد الله در این بیست سال هوشیاری حقیقی خودشان را در قضایای گوناگون نشان دادند در این قضیه هم باید هوشیارانه مسائل را تحلیلی کنند من حالا آنچه را که در این خطبه می شود برای شما عزیزان عرض بکنم، عرض می کنم. از مدتی پیش احساس می شد که مراکز عمده دشمنی با ملت ما، در انتظار حوادثی در ایران هستند، در حرفهایشان این معنا روشن بود، در سال گذشته، رئیس سازمان جاسوسی کشور آمریکا در گزارشی که برای خودشان تهیه کرده بود و داد این طور گفت: در سال 1999 -یعنی همین سال جاری مسیحی- در ایران انتظار حوادثی را داریم که در این بیست سال گذشته -یعنی از اول انقلاب تاکنون- بی سابقه است! در واقع با این زبان نشان می داد که از چیزهایی پشت پرده مطلع است بعضی از این فراریهایی که با دشمن همکاری می کنند و به آمریکا پناهنده هستند آنها هم شبیه این حرفها را زدند، یکی از همین وابستگان فراری -آنطور که در خبرها آمده بود- گفته بود که ما سال آینده به ایران خواهیم رفت! این خوابهای خوش بی تعبیری که همیشه می بینند! پس معلوم بود که صهیونیستها ، آمریکاییها و مراکز اصلی قدرت در فکر حادثی در ایران هستند و قرار است حوادثی اتفاق بیفتد. البته فرض می شد زمینه هایی هم برای این طور حوادث وجود دارد، مثلا درآمدهای نفتی کشور ناگهان به کمتر از نصف یا حدود ثلث رسید، مشکلات اقتصادی دولت و کمبود درآمدهای ملی، برای هر کشور یک خطر است، می تواند زمینه ساز چیزهایی باشد از طرفی برخی از خبرنگارهای خارجی به خاطر بعضی از قضایا و مراسم گوناگون به ایران آمدند و رفتند با افرادی که از قبیل خودشان بودند مصاحبه کردند و از قول آنها چیزهایی را نقل کردند، در تلکسها آمد که بله، فلان زن، یا فلان جوان، یا فلان مرد در فلان جای تهران به ما گفت که ما از اسلام بیزار شده ایم ما از حکومت اسلامی بیزار شده ایم! به نظر آنها رسید که زمینه هایی دارد فراهم می شود، حالا جا دارد گله کنیم که تیتر بعضی از روزنامه ها هم اینها را به یک چیزهایی امیدوار می کرد، خیال می کردند که مردم از اسلام برگشتند! جاذبه هایی برای آنها وجود داشت برای این که فکرهایی بکنند و نقشه هایی بکشند و کارهایی را انجام بدهند و افکاری را در سر بپرورانند! در طول این یک سال، یا یک سال و نیم اخیر، قضایایی اتفاق افتاد که یک انسان هوشمند و اهل فکر وقتی به این قضایا نگاه می کند، باور نمی کند که این قضایا با هم بی ارتباط باشد، هر کدامی در برهه یی پیش آمد اما انسانی که اهل تدبر و تامل در قضایا باشد احساس می کرد که بین اینها رابطه یی وجود دارد که من بعضی از اینها را این جا یادداشت کرده ام و عرض می کنم. از طرفی، یک شبکه جنگ روانی علیه ایران و نظام اسلامی در سطح تبلیغات جهانی بوجود آوردند غیر از رادیوهای معمولی که علیه نظام اسلامی دایما حرف می زدند -مثل رادیوی آمریکا، رادیوی رژیم صهیونیستی، رادیوی انگلیس- آمریکاییها یک رادیو مخصوص حمله به نظام اسلامی درست کردند و اسمش را هم رادیوی آزادی گذاشتند! بودجه کلانی هم برای این رادیو کنار گذاشتند اعلان کردند که صد میلیون دلار، یا چیزی در این حدود برای این رادیو کنار گذاشته اند! زحمات زیادی هم کشیدند با آن کشور اروپایی که قبول نمی کرد این رادیو در آن جا مستقر باشد کلنجار رفتند و فشار آوردند تا وادار کردند که این رادیو در اروپا یک مرکز فرستنده داشته باشد بعد هم صریحا گفتند -این دیگر تحلیل نیست- که این رادیو هدفش برخورد با خط فلانی در ایران است ما می خواهیم بااین خط مبارزه کنیم! آن کسانی که گردانندگان رادیو بودند این را گفتند و به زبان آوردند و ثبت شد بنده خودم هم آن را شنیدم. شما ببینید یکی از چیزهایی که یک ملت و یک کشور و یک آدم و یک فامیل را می تواند همیشه مورد آزار قرار بدهد شایعه پراکنی است در قدیم چگونه شایعه پراکنی می کردند! یک نفر، پنج نفر، ده نفر توی مردم می افتادند و شایعه پخش می کردند اما حالا شایعه پراکنی به وسیله رادیو انجام می گیرد، یک رادیو خبری را جعل و یا تحریف می کند یک چیز کوچک رابزرگ می کند یک امر مهم را پنهان می کند این می شود شایعه پراکنی. از حدود یک سال، یک سال و نیم قبل، بیش از گذشته، شروع به یک شایعه پراکنی بسیار پرحجمی علیه نظام اسلامی کردند البته در طول این بیست سال گذشته همیشه شایعه پراکنی بوده است اما آنچه که در این مدت بود خیلی پرحجم تر بود. از طرف دیگر مارهای خزیده در سوراخها را در داخل تشویق کردند که به میدان بیایند و حرف بزنند کسانی که در واقع باید به اینها گفت توسری خورده های سیاسی -بالاتر از ورشکسته ها- که از ملت ایران تودهنی و توسری خورده بودند و به لانه هایشان خزیده بودند اینها را وادار و تشویق کردند و به عرصه اظهار نظر سیاسی و اظهار وجود کشاندند این هم پدیده یی بود که انسان در وهله اول تعجب می کرد که چه طور شده است اینها به میدان آمدند. از طرفی هم به وسیله واسطه های خبیث و بد دل شروع به تفتین بین جریانهای سیاسی داخلی کردند البته جریانها و خط و خطوط سیاسی با هم اختلاف سلیقه دارند با هم بغض و کینه و دشمنی که ندارند واسطه هایی بودند که شروع به این کار کردند آدم مشخصا هدفهایشان را می فهمید در تبلیغات بیرونی و در همین کارهایی که انجام می گرفت انسان می فهمید که اینها تصمیم دارند هر جناحی را علیه جناح دیگر تحریک کنند برای هر جناحی از جناحهای داخلی کشور این طور وانمود کنند که دشمن واقعی شما بیرون این مرزها نیست دشمن واقعی شما همین جاست و آن هم آن جناح مقابل شماست آتش منازعات جناحی را داغ و برافروخته کردند. از طرفی هم حوادث تکان دهنده ای که هیچ سابقه نداشت پیش آمد مثل همین قضیه قتلهای مشکوک که خیلی عجیب بود ناگهان این قتلها یکی پس از دیگری اتفاق می افتاد که هم مردم را نگران کرد هم مسئولان را نگران کرد هم احساس ناامنی به وجود آورد هم وزارت اطلاعات را -که مرکز ثقل دفاع امنیتی از نظام و از کشور و از ملت است- تضعیف کرد دیدید که چه جنجال عظیمی راه افتاد واقعا خوش به حال آنهایی که این رادیوها را گوش نمی کنند، اصلا اعصابشان آسوده است و از شنیدن حرفهای خلاف و دروغ راحتند، آن کسانی که می شنیدند و آن کسانی که برایشان می آوردند می دیدند که این صداهای بیگانه و رادیوهای بیگانه چه حرفها و چه تحلیلها و چه جنجالها و چه استفاده های نادرستی از این حوادث کردند که بعد که به عمق قضایا و ریشه قضایا رفتند دیدند که دستهای بیگانه و انگشتهای نامحرم از پشت پرده در این کار دخالت مستقیم داشتند. بعضی از خشونتهایی هم در داخل پیش آمد فلان جا گروهی حمله کردند و یک جمعیتی را زدند که فورا در رادیوها و در بعضی از وسایل ارتباطی که با دشمنان همسو بودند ناگهان منتشر می شد که بله، اینها از طرف نظامند، اینها مربوط به نظامند، مایه اغتشاش ذهنی مردم را فراهم می کرد این هم یک نوع از حوادث بود. از طرفی شایعه اختلاف بین مسئولان طراز اول کشور را پخش می کردند که جنگ قدرت است و دارند با هم دعوا و کشمکش می کنند! ما می بینیم که خود این سیاسیونی که در کشورهای گوناگون دنیا هستند جنگ قدرت و کشمکش سیاسیشان به قدری است که از هیچ جنایتی علیه همدیگر پرهیز نمی کنند اما در کشور ما -بخصوص در بین مسئولان- بحمد الله مطلقا از این نوع چیزها وجود ندارد لیکن شایعه یی درست می کردند که بله جنگ قدرت بین مسئولان ایران درگرفته است! این هم پدیده دیگری بود که انسان تعجب می کرد این حرفها را از کجا می آورند و از کجا می گویند و چه داعی و انگیزه یی برای این کار دارند. از طرفی همه دستگاههایی را که در صورت بروز یک فتنه می توانند جلوی آن را بگیرند بتدریج مورد سئوال و ضربه قرار دادند مثلا سپاه پاسداران را مورد تهمت قرار دادند دستگاه قضایی را یک طور، بسیج را یک طور، نیروی انتظامی را یک طور و صدا و سیما را به گونه یی دیگر مورد تهمت قرار دادند که اینها را از چشم مردم بیندازند. آن روزی که روز حضور اینهاست و اینها مورد نیاز هستند وقتی که فرا می رسد مردم به اینها دیگر اطمینانی نداشته باشد! از طرف دیگر شبکه های جاسوسی را در داخل کشور تقویت کردند که در اوایل سال جاری یک شبکه جاسوسی خطرناکی که اعضایش تعدادی از یهودیها و غیر یهودیهای ایرانی بودند، کشف شدند، البته اینها یکی، دو ماه هیچ چیز نگفتند با این که از همان لحظه اول فهمیدند که اینها دستگیر شده اند! خودشان بعدا گفتند که ما از اول فهمیده بودیم که باید گفت اگر مرتبط نبودید چگونه فهمیدید؟! چه طور ملت ایران هنوز نمی دانستند که جاسوسها گرفتار شده اند اما مسئولان آمریکایی و صهیونیستی می گفتند که از همان روز اول ما خبر شده ایم ولی برای این که مبادا کار اینها سخت تر بشود، حرف نزده ایم؟! از همان روز اول فهمیدند که این جاسوسها گرفتار شده اند اما بعد که دیدند وساطت و فشارهای بالواسطه شان اثری نکرد بنا به جنجال کردند که چرا سیزده نفر یهودی را گرفتید رؤسای کشورهای اروپایی و آمریکایی در باره سیزده نفر جاسوسی که در ایران گرفته شده بودند تلفنی با هم صحبت کردند! آیا این نشان دهنده اهمیت قضیه برای آنها نیست؟ ببینید اینها حوادث عجیبی است در طول یک سال، یک سال و نیم اخیر این حوادث پشت سر هم اتفاق می افتد حوادث وقتی اتفاق می افتاد علی الظاهر ارتباطی با آن دیگری نداشت اما وقتی یک انسان فکور مجموع این حوادث را نگاه می کند احساس می کند که اینها با هم بی ارتباط نیست از طرفی زمینه های ذهنی مردم را خراب کردن از طرفی خواص داخلی را مشغول به کارهای جنبی کردن از طرفی بین مردم و نظام فاصله انداختن از طرفی جاسوسهایشان را به کار گماشتن. اخیرا در جریان این قضایا یکی از مسئولان آمریکایی اظهار ناراحتی کرده بود و گفته بود که ما در ایران سفارتخانه نداریم تا بر قضایای آن جا درست اشراف داشته باشیم! پس معلوم شد که اصراری که اینها در این مدت داشته اند که رابطه برقرار کنیم برای چه بوده و سفارتخانه در تهران را برای چه می خواهند! معلوم می شود که می خواستند کار آن سفارتخانه را هم همین جاسوسها و امثال اینها برایشان انجام بدهند! وقتی انسان این مجموعه حوادث را در کنار اظهار نظر رئیس سازمان سیاسی آمریکا می گذارد که گفته بود: در سال 1999 قرار است در ایران یک حادثه بزرگ اتفاق بیفتد آن وقت معلوم می شود که این حوادث حوادث خود به خودی و تصادفی و اتفاقی و کار چهار نفر آدم بی کار این طرف و آن طرف نیست اینها برنامه ریزی کرده بودند. حالا اگر فرض کنیم که این حوادث را دستهای پشت پرده هدایت می کردند -که انصافا فرض نزدیک به ذهنی است- طبیعی است که منتظر بودند که جرقه یی در داخل کشور به وجود بیاید، خیال می کردند که دیگر حالا اوضاع اقتصادی مردم که خوب نیست مردم از نظام ناراضیند و از دولت مایوسند لذا از نظام حمایتی نخواهند کرد از سپاه و نیروی انتظامی و اینها هم که خیلی کاری برنمی آید وزارت اطلاعات هم که فلج شد پس جرقه یی بزنند و یک بشکه باروتی را در ایران منفجر کنند فکر می کردند حداقل نتیجه یی که پیش بیاید این است که امنیت عمومی و اجتماعی مردم از بین می رود این حداقل فایده یی بود که به دشمن می رسید شما فرض کنید همین اغتشاشات روز دوشنبه و سه شنبه آن هفته -روز بیست و یکم و بیست و دوم تیرماه- که در خیابانها آمدند و آتش زدند و دکانها را شکستند و بانکها را دستبرد زدند و تخریب کردند اگر این به وسیله دستها و پنجه های قومی نظام اسلامی مهار نمی شد و مردم آن حرکت عظیم را انجام نمی داد و متوقف نمی کردند شما ببینید در طول سال در کشور چه اتفاق می افتاد! هر چند روز یک بار در تهران، در فلان خیابان، در فلان گوشه، در فلان محله، یا در فلان شهرستان، از این حوادث باید اتفاق می افتاد، مردم در دکانشان، در اداره شان، در منزلشان، بچه ها داخل مدرسه شان نشسته اند، باید مرتب از این حوادث پیش می آمد، امنیت مردم مختل می شد و مردم به ستوه می آمدند هدف و برنامه این بود. این که من روز دوشنبه آن هفته به ملت ایران عرض کردم که هدف اینها «امنیت ملی » است آن روز هنوز آتش سوزیها شروع نشده بود آن روزی که من آن صحبت را کردم هنوز اغتشاش خیابانی شروع نشده بود این تخریبها و آتش سوزیها را راه نینداخته بودند اما معلوم بود که هدف از بین بردن «امنیت کشور» است یعنی مردم اگر بچه شان از خانه بیرون می آید تا به مدرسه برود خاطر جمع نباشند که به مدرسه خواهد رسید، جوانشان را اگر به دانشگاه تهران یا دانشگاه فلان شهرستان فرستادند خاطر جمع نباشند که هفته دیگر نامه اش خواهد آمد از محل کسبشان، از محل کارشان، از محل زندگیشان، سلب امنیت و آرامش بشود، برنامه این بود، منتظر یک جرقه بودند که این قضایا به راه بیفتد جرقه چه بود! حادثه بسیار تلخ کوی دانشگاه. البته من هنوز در باره حادثه کوی دانشگاه یک استنتاج قطعی ندارم که قضیه چه بود، هر چند می دانیم که چه اتفاقی افتاد اما چه بود از کجا بود چه طوری شد هنوز برای ما روشن نیست اما هر که بود هر چه بود حادثه بسیار تلخی بود و خیلی سخت است که آدم باور کند که این حادثه تصادفی پیش آمد یعنی با این مقدماتی که گفتم، آدم ذهنش به هزار جا می رود، آدم باورش نمی آید که حادثه، حادثه عادی و پیش آمده باشد گمان می کند که این حادثه را پیش آورده اند منتها در این جا آماج و بلاکش و جورکش این حادثه یک عده جوان دانشجوی مظلوم شدند که واقعا دل انسان خون می شود. این جوانان پیش من آمدند، آن شبی که این جوانان آسیب دیده و مصدوم کوی دانشگاه پیش من آمدند هر کار کردم که ذهنم از این برادران منصرف بشود نشد، انسان نمی توانست خودش را از تلخی این حادثه دور کند اینها جوانان نجیب و خوب و حقیقتا مؤمن و صادق و پرشور بودند که عمدتا متعلق به شهرهای دیگر -از اصفهان، از خراسان، از یزد و جاهای دیگر- بودند البته تعدادی هم تهرانی بودند جماعتی از آنها آمدند و من از نزدیک آنها را دیدم، حقیقتا دل انسان آتش می گیرد که این قدر دستهای دشمن بی ملاحظه و در ارتکاب به جنایت بی باک باشند که اگر این حادثه حادثه یی باشد که برنامه ریزی کرده باشند و عمدا خواسته باشند آن را به وجود بیاورند کسانی را از بهترین عناصر یک کشور -جوان و دانشجو، آن هم این گونه دانشجویانی- انتخاب کنند به خیال آنها جرقه این طوری زده شد منتها محاسباتشان غلط از آب درآمد، که حالا من خواهم گفت اشتباهات دشمن در محاسبات کجاها بود، من که این اشتباه او را در محاسبه می گویم می دانم که نمی تواند این اشتباه محاسبه ها را درست کند یعنی راهی ندارد نه این که بگویم کجا اشتباه کردی که برود اشتباهش را تصحیح کند نه دشمن قادر نیست خودش را از این تناقض و از این موقع و موقف اشتباه خارج کند. البته شروعشان یک شروعی بود که آنها را امیدوار کرد یک عده دانشجو از حادثه کوی دانشگاه ناراحت و عصبانی شدند و به خشم آمدند دانشگاه تهران، محور دانشگاههای کشور است مایه امید همه است بچه ها عصبانی شدند اینها آمدند و خواستند از عصبانیت این جوانان استفاده کنند داخل صفوف اینها شدند و شعارها را از شعارهای دانشجویی به شعارهای ضد نظام کشاندند بعد هم جریان را به خیابانها کشاندند و قضایایی که شنیده اید و می دانید. خیال کردند که کار را پیش برده اند اما نیروی انتظامی با قدرت وارد شد، با این که آن ضربه را آن روز اول و دوم به نیروی انتظامی زدند، اما انصافا نیروی انتظامی خوب به میدان آمد انتظار این بود که نیروی انتظامی بعد از آن ضربه اول -ضربه حیثیتی- اصلا نتواند هیچ دفاعی بکند اما انصافا به میدان آمدند و خوب دفاع کردند بعد هم که بسیج -آن نیروی اصلی و عظیم ملت ایران- با سازماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وارد شد و به طور قاطع مثل کاغذی که مچاله کنند دشمن را مچاله کردند فردای آن روز هم که ملت به صورت واقعا خودجوش به خیابانها آمدند و آن تظاهرات پرشور و عظیم و میلیونی را راه انداختند که دستهای بیگانگان سعی کردند آن را کوچک کنند کوچک کند در نظر چه کسی ! بله، در نظر مردمی که در کشورهای دیگر هستند ممکن است که موفق بشوند حادثه را طور دیگر جلوه بدهند اما مردمی که در تهران، در اصفهان، در شیراز، در مشهد، در تبریز، در شهرهای گوناگون همه جا خودشان دیدند که چه خبر بود، آیا در نظر اینها هم می توانند حقیقت را قلب و عوض کنند؟ آشص آاولین محاسبه غلطشان محاسبه غلط ملت ایران بود خیال کردند که ملت ایران از اسلام و از انقلاب و از امام بریده است نفهمیدند که این ملت همان ملتی است که با اقتدار عظیم خود توانست یک نظامی را که آمریکاییها و دیگران، اطرافش هفت حصار درست کرده بودند از داخل این کشور بردارد و آن رژیم فاسد را نابود کند این ملت همان ملتی است که در کودتای آمریکایی بهمن 1357 به دستور امام به خیابان آمد و در ظرف چند ساعت کار را تمام کرد این ملت همان ملتی است که در دفع کودتای باز آمریکایی در ایران کشور در سال 1359 در میدان و در صحنه آن چنان حضوری پیدا کرد که همه امیدها را قطع نمود این ملت همان ملتی است که در اغتشاش منافقین در سال 1360 آن چنان قدرت خود را نشان داد که دشمنی را که به عناصر مزدور و خودفروخته و روسیاه منافق دل بسته بود مایوس کرد این ملت همان ملتی است که هشت سال تمام جنگی را که همه قدرتهای موجود و مادی دنیا به طرف مقابل ما کمک کردند با حضور خودش در صحنه با همین بسیج با همین دانشجویان با همین جوانان با همین کارگران با همین روستاییان با همین شهریها توانست علیه خود آنها تمام بکند این ملت همان ملتی است که در طول این بیست سال هر وقت که توطئه دشمن به هر شکلی از اشکال زیاده روی کرده است با حضور سیل آسای خود در خیابانها و در تظاهرات و در اجتماعات مثل رودخانه یی که می آید و خس و خاشاکها را پاک می کند و از بین می برد وارد میدان و صحنه شده اند و دشمن را ناکام کرده اند این همان ملت است این همان جوانانند این همان نسل است این نسل جدیدی که امروز رو آمده است نسل اسلام است خطای در محاسبه شان این بود که خیال کردند که ملت ایران از اسلام برگشته است نه، فهمیدند که ملت ایران پایبند به اسلام است پایبند به انقلاب است پیوسته به نظام است قدر این نظام قدرتمند و صالح را می داند و در صدد است که با ایستادگی خودش مشکلات را حل کند. این ملت دیگر حاضر نیست زیر بار آمریکا برود این ملت حاضر نیست مثل بعضی از ملتهای دیگر رژیمی را قبول بکند که آن رژیم برای کارهای کوچک و بزرگ خود باید از آمریکا اجازه بگیرد اگر می خواهد با دولتی ارتباط برقرار کند یا می خواهد ارتباطش را قطع کند باید اجازه بگیرد اگر می خواهد سلاح بسازد باید اجازه بگیرد. چند روز پیش در خبرها راجع به کشوری می خواندیم که از آمریکا اجازه گرفت که برد فلان سلاحش را از فلان قدر به فلان قدر برساند! ملت ایران مزه استقلال و طعم آزادی و عزت را چشیده است ملت ایران مزه مسلط نبودن اجانب را چشیده است لذا دیگر زیر بار نخواهد رفت پس اولین غلطی که در محاسبه شان داشتند این بود که ملت ایران را بد ارزیابی و محاسبه کردند. آشص آاشتباه دوم، اشتباهشان در محاسبه دانشجویان ما بود، گفت: خود گویم و خود خندم! خودشان گفتند، خودشان هم کیف کردند که دانشجویان با نظام مخالفند و اسلام را قبول ندارند کدام دانشجویان؟ بله، ممکن است چهار نفر از نوکران و مزدوران شما در گوشه یی باشند و پسران یا دختران آنها هم دانشجو باشد -البته معلوم هم نیست که تازه این طور باشد اما حالا به فرض چهار نفر هم پیدا شدند- ولی توده دانشجویان، مؤمن و هوشیار و رشید و آگاهند، دیدید با این که احساساتشان جریحه دار شده بود -اما تا دیدند که دشمن دارد استفاده می کند- اعلان کردند و گفتند که ما نیستیم دانشجویان ما فرزندان ما هستند فرزندان شما که نیستند بچه همین خانواده اند بچه این خانواده حتی اگر بچه تخس هم باشد وقتی که ببیند دشمن به خانه حمله کرد می رود سینه سپر می کند حتی آن تخسها گاهی بهتر هم سینه را سپر می کنند! بچه خانواده خودش را در دفاع مقدس نشان می دهد. شما ببینید از همین دانشگاه تهران و از دانشگاههای دیگر تهران و سایر نقاط کشور چه قدر دانشجو به جبهه رفت چه قدر دانشجو شهید شد طبقه اولی که سپاه پاسداران را تشکیل دادند اغلب همین دانشجویان بودند طبقه اولی که جهاد سازندگی را تشکیل دادند، همین دانشجویان بودند الان کارهای مهم علمی نظام را همین دانشجویان به صورت علمی و تجربی در آزمایشگاههای دانشگاهها انجام می دهند چی فکر کردید در باره دانشجویان ما؟! آشص آاشتباه سوم، در مورد وحدت مسؤولان بود، خیال می کردند همان شایعاتی را که پخش کرده اند محقق خواهد شد مثل آن دیوانه یی که خواست بچه ها را از خودش دور کند بدروغ گفت که فلان جا مهمانی می دهند بعد که بچه ها شروع به رفتن کردند خودش هم راه افتاد گفت حالا شاید هم مهمانی بود! اینها خودشان شایعه را القاء می کنند خودشان هم باور می کنند که بین مسؤولان اختلاف هست نه آقا! بین مسؤولان اختلافی نیست همان روز سه شنبه عصری که لازم دیده شد مسؤولین طراز اول کشور بیایند با بنده جلسه یی بگذارند در آن جا رؤسای محترم سه قوه، رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام، و وزرای محترم اطلاعات، کشور و دیگران وقتی صحبت می کردند من دقت کردم ، دیدم که همه شان یک حرف می زنند همه شان یک چیز می خواهند همه شان دنبال یک مطلب و یک هدفند مسؤولان کشور این طوریند کجا رفتید چه اشتباهی می کنید! خودشان می نشینند می بافند می دوزند و بر طبق آن قضاوت و برای هر کسی حکمی صادر می کنند. من الان عرض می کنم و می دانم که ملت ایران می داند و با تکرار من خوشحال هم می شود و می دانم که دشمن هم می داند و با تکرار من ناراحت می شود اما همه بدانند که مواضع رؤسای کشور -بخصوص رئیس جمهور محترم- در این قضایا، مواضعی بود که صد در صد مورد تایید و حمایت من بود، بنده به طور قاطع از مسؤولان کشور دفاع و حمایت می کنم از رؤسای سه قوه دفاع و حمایت می کنم من به طور قاطع از شخص رئیس جمهور حمایت می کنم، اگر اشکال و ایرادی هم به عملکرد بعضی از اجزای دولت داشته باشم، به رئیس جمهور می گویم و می دانم و اطمینان دارم که ایشان دنبال می کنند، قضایای ما این طوری است دشمن چیز دیگر و طور دیگر فهمیده بود. آشص آاشتباه چهارمشان، محاسبه جناحهای داخلی سیاسی بود اینها بد فهمیده بودند دیده بودند که جناحها و خط و خطوط سیاسی گاهی به هم می پرند اما طور دیگری فرض کرده بودند خیال کرده بودند که در این قضایا این دو جناح یا دو، سه جناح در مقابل هم می ایستند و تا گاو و ماهی با هم خواهند جنگید، این جا را هم اشتباه کردند دیدند که در راهپیمایی روز چهارشنبه همه جناحها اعلان کردند که با راهپیمایی عظیم مردم همراهند و در آن شرکت خواهند کرد این را باور نمی کردند این جا دیگر چپ و راستی وجود نداشت من از اسم چپ و راست هم خوشم نمی آید اما حالا خودشان گاهی می گویند چپ و راست! همانهایی که هستند همه شان اعلام کردند که در راهپیمایی عظیم مردم شرکت می کنند و شرکت کردند این هم اشتباه دیگر آنها بود. آشص آاشتباه پنجم آنها، این بود که نسبت به نیروهایی هم که برای آنها کار می کردند اشتباه کردند اینها آن جا نشسته بودند و خیال می کردند که عوامل مزدور آنها توانسته اند یک شبکه منسجم قوی از اراذل و اوباش درست کنند که وقتی این اراذل و اوباش به خیابان آمدند دیگر هیچ کس جلودارشان نیست! این جا هم اشتباه کردند نفهمیدند پولهایی که به مزدوران خودشان داده اند طبق معمول اغلب این پولها صرف عطینای خود اینها شده است! روی نیروهایی که وابسته به آنها بودند زیادی حساب کرده بودند نفهمیدند که با یک حضور بسیج و با یک حضور مردمی همه اینها دوباره مثل حشراتی به لانه های خودشان خواهند خزید، حالا را با 28 مرداد سال 32 اشتباه گرفته بودند چون آن روز هم همین اوباش و اراذل و چاقوکشها و امثال اینها به خیابانها آمدند و همه چیز را از خود کردند بعد که آنها کار را تمام کردند آن وقت ارتش شاه هم آمد و وارد شد! خیال کردند که حالا هم این گونه است فکر بسیج و فکر مردم و فکر این نیروهای انقلابی را دیگر نکرده بودند. آشص آاشتباه ششم آنها، در باره دستگاههای عمل کننده بود خیال نمی کردند نیروی انتظامی یا وزارت اطلاعات یا مسؤولان گوناگونی که بخشهای مختلف را به عهده دارند بتوانند این طور مقتدرانه وارد بشوند همان طور که عرض کردم خیال کرده بودند که دیگر نفسی برای اینها باقی نمانده است اشتباه اینها در محاسبات بود و خدای متعال اینها را به خاطر خطاهاشان دچار ناکامی و یک شکست تلخ کرد. البته دستگاههای خارجی شتابزده عمل کردند زود خوشحال شدند و زود اعلام موضع کردند همان کسانی که دایم دم از حقوق بشر می زنند اوباشی را که در خیابانها شیشه ها را می شکنند و بانکها را می زدند و ماشینهای مردم یا دستگاهها را به آتش می کشیدند و چهارراهها را بند می آوردند به عنوان ملت ایران و نیروهای اصلاح طلب معرفی کردند! پس معلوم شد از نظر آنها «اصلاح » یعنی چه! اصلاحی که دنبالش هستند همین هاست دیگر! ملت ایران را که روز چهارشنبه آمد به حساب نیاوردند! کسانی را که مردم علیه آنها قیام کردند به عنوان ملت معرفی کردند! اشتباه کردند اگر یکی دو روز دندان روی جگر گذاشته بودند و حرف نزده بودند بعدا دچار این شرمندگی نمی شدند! اغلب هم حرف زدند همینهایی که مراکز خصومت با نظام اسلامی بودند همه شان چیزی از دهنشان پرید و گفتند حتی آن دولتمرد آمریکایی هم که گفت می خواهم حرفی نزنم که به ضرر نیروهای مخالف نظام تمام بشود نتوانست خودش را نگهدارد بالاخره حرف زد و دفاع خودش را از نیروهای اغتشاشگر نشان داد! عوامل صهیونیست در پارلمانهای مختلف اروپایی و غیر اروپایی و نیز بعضی از کشورهای همسایه هم نتوانستند اظهار نظر نکنند. آشص آعزیزان من! ملت بزرگ ایران! ای نمودار عظمت و قدرت اسلام در این روزگار! ای جوانان! ای زن و مرد! ای دلهای مؤمن! ای روحهای گرم! دست خدا را در این حادثه ببینید خطاست اگر کسی گمان کند که ملت ایران که به میدان آمدند یا نیروهای مؤمنی که آن گونه قدرتمندانه ظاهر شدند به خاطر حرف فلان و بهمان بود، نه، فلان و بهمان چه کسی هستند من و امثال من چه کسی هستیم؟ این، اراده و دست قدرت خداست این همان دست قدرت و عظمتی است که بیست سال است علی رغم همه دشمنیها دارد این ملت و این نظام و این انقلاب را پیش می برد باز هم پیش خواهد برد باز هم از این ملت دفاع خواهد کرد باز هم دشمنان را سرکوب خواهد کرد اما من و شما باید درس بگیریم هر ملتی که از حوادث درس گرفت پیروز و موفق خواهد شد. آشص آمن در این جا چند نکته را به عنوان درس یادداشت کرده ام که عرض بکنم و صحبت را -که طولانی هم شد- تمام کنم درسهای این حادثه درسهای متعددی است و برای همه هم هست: اولین درس را دشمنان ما بگیرند، مشت به سندان نکوبند با اسلام درنیفتند با نظامی که متکی به توده های میلیونی ملت است درنیفتند فایده یی ندارد. درس دوم برای عموم ملت است ملت عزیز ما دشمنان را بشناسند -که می شناسند- بدانند که سلاح اصلی و سلاح فایق و سلاح برتر ما عبارت از ایمان، وحدت و هوشیاری است ایمانتان را حفظ کنید، وحدتتان را حفظ کنید، هوشیاریتان را حفظ کنید. اگر این باشد هیچ دشمنی نمی تواند به شما آسیب بزند. درس سوم برای مسؤولان است مسؤولان قدر این ملت را بدانند رفع مشکلات این ملت را هدف حقیقی و دایمی خودشان قرار بدهند هر چه تلاش می کنند اگر این تلاش را مضاعف کنند جا دارد این مردم ارزشش را دارند که انسان برای اینها همه هستی خودش را مایه بگذارد مسؤولان عزیز -دولت ، مجلس، قوه قضائیه، نیروهای مسلح، همه و همه- هرچه می توانید به این مردم خدمت و برای آنها کار کنید این مردم خیلی باارزش و خیلی شریفند، بدانید که این نظام با اتکای به این مردم از هر کوهی استوارتر و محکمتر است. درس چهارم به دانشجویان است دانشجویان عزیز! ببینید که دشمن دارد در محاسبات خود عنصر دانشجو را وارد می کند البته از مدتی پیش وارد کرده است اما حالا دشمن به صورت عملی می خواهد با عنصر دانشجو بازی کند هوشیاری شما آگاهی شما،ایمان شما، دقت نظر شما، باید دشمن را ناکام کند، هر چه می توانید در موضع یک انسان آگاه و هوشیار عمل کنید مملکت متعلق به شماست ماها که رفتنی هستیم نسل شماست که این مملکت را می گیرد، پدران و نسل قبل از شما توانستند این کشور را از چنگ غارتگران خارجی -و عمدتا آمریکایی- خارج کنند آنها حالا دارند دست و پا می زنند و پنجه می کشند و تلاش می کنند این شما هستید که باید خودتان را مجهز کنید و کشورتان را نگه دارید نگذارید این کشور این منابع این قدرت عظیم و این منطقه حساس به دست دشمن بیفتد خودتان را آماده کنید. درس پنجم درس به خطوط سیاسی است، من خطوط سیاسی را از یک منظر نگاه می کنم برای من اسمها اهمیت ندارند برای من مغزها و دلها و عملها اهمیت دارند هر کسی به اسلام و ارزشها به امام به مصالح ملی و به سرنوشت این کشور بیشتر علاقه نشان بدهد او برای من عزیزتر است متعلق به هر خطی باشد متعلق به هر جماعتی باشد متعلق به هر جریان سیاسی یی باشد سعی کنید خودتان را با این معیارها تطبیق بدهید ملت این را از شماها می خواهد ملت اسلام را می خواهد ملت حاکمیت و اقتدار اسلامی خود را می خواهد به دشمن و ایادی او اعتماد نکنید این بد حالتی است که انسان ببیند در داخل خطوط سیاسی با خط مقابل خودشان خصمانه رفتار کنند اما مرزهای خودشان را به روی دشمن باز نمایند! من این را نمی پسندم این را ملت نمی پسندند به جرات می توانم بگویم که این را خدا هم نمی پسندد. گفته می شود «خودی » و «غیر خودی » حالا خودی و غیر خودی داریم یا نداریم؟ اگر بخواهیم ملت را حساب کنیم نه، آحاد ملت همه خودیند اما جریانات سیاسی، بله، جریان خودی داریم جریان غیر خودی هم داریم خودی کیست؟ خودی آن است که دلش برای اسلام می تپد دلش برای انقلاب می تپد به امام ارادت دارد برای مردم به صورت حقیقی -نه ادعایی- احترام قایل است، غیر خودی کیست؟ غیر خودی کسی است که دستورش را از بیگانه می گیرد دلش برای بیگانه می تپد دلش برای برگشتن آمریکا می تپد ، غیر خودی آن کسی است که از اوایل انقلاب در فکر ایجاد رابطه دوستانه با آمریکا بود به امام اهانت می کرد اما برای آمریکا اظهار علاقه می کرد کسی به امام اهانت می کرد ناراحت نمی شد اما اگر کسی به دشمنان بیرون از مرز یا همدستان آنها اهانت می کرد ناراحت می شد! اینها غریبه اند اسمشان چیست هرچه باشد چه کسی هستند به ما ربطی ندارد که حالا بخواهم در خطبه های نماز جمعه اسم کسی را بیاورم هر کسی این طور باشد غریبه است خدا کند این طوری نداشته باشیم این به عهده دستگاههای مسؤول کشور است که حواسشان جمع باشد دستگاههای امنیتی -وزارت اطلاعات و وزارت کشور- نیروی انتظامی، سپاه، بسیج و بقیه، حواسشان باید جمع باشد. این که بعضی از دلسوزان به برخی از مطبوعات گله دارند از این ناحیه است و الا هیچ کس با مطبوعات آزاد مخالفتی ندارد فلسفه این انقلاب آزادی است -آزادی بیان و آزادی فکر- اما طوری نباشد که حرف و خواست و تحلیل و جهت گیری دشمن را بر همه حرفهای دیگر مقدم بکند آن را اصل و ملاک قرار بدهند کسی که با دشمن دوست شد دوست دیگر نمی تواند به او اعتماد کند. گروههای سیاسی و جریانهای سیاسی با هم کنار بیایند و با هم کار کنند، بدبینی، تهمت، اهانت به یکدیگر و قهر از یکدیگر نداشته باشند حالا می گویند که اختلاف مذاق سیاسی داریم بنده خیلی نمی دانم که آنها واقعا چه قدر مبنایی با هم اختلاف سیاسی دارند به فرض اگر در زمینه های اقتصادی و سیاسی با هم اختلافی دارند -اگر اختلافشان فقط اختلاف عاطفی نیست- خیلی خوب در دایره آن اختلافات با هم رقابت کنند حرفی نیست اما این رقابتها را به خصومت به دشمنی و به کینه ورزی در مقابل هم نکشانند ببینید که دشمن اینجا ایستاده است ببینید که دشمن منتظر فرصت است ببینید که روی جنگ جناحها با یکدیگر محاسبه می کند. آشص آ پروردگارا ! به محمد و آل محمد رحمت و لطف خودت را از این ملت باز نگیر. نصرت خودت را بر این ملت نازل کن. پروردگارا! به محمد و آل محمد آنچه گفتیم و آنچه شنیدیم برای خودت و در راه خودت قرار بده. درجات شهدای عزیز و گرانقدر ما را روز به روز عالیتر بگردان -که ما هر چه داریم از آنها داریم که تعدادی از جنازه های مطهر این شهیدان بعد از نماز تشییع خواهد شد- و آنها را با شهدای کربلا و شهدای صدر اسلام محشور کن. سلامی از این جمع و از اعماق دل ما به ساحت پاک و مقدس مولای ما حضرت ولی عصر ارواحنا فداه برسان. قلب مقدس آن بزرگوار را از ما خشنود کن. دعای آن بزرگوار را شامل حال ما بگردان. آشص آبسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر