خطبه اول
السلام علی رسول الله و علی آله الائمه المعصومین. بسم الله الرحمن الرحیم و الشمس و ضحیها و القمر اذا تلیها و النهار اذا جلیها و اللیل اذا یغشیها و السماء و ما بنیها و الارض و ما طحیها و نفس و ما سویها فالهمها فجورها و تقویها قد افلح من زکیها و قد خاب من دسیها.
همانطور که قبلا وعده داده بودم فصل جدیدی از مباحث قرآنی را از امروز مطرح می کنم و احتمالا فصل طولانی خواهد بود چون یکی از بزرگ ترین اهداف رسالت است و وسیع ترین بحث قرآنی و اسلامی بلکه همه ادیان است و آن مبحث اخلاق است که مظلوم ترین بحث های اسلامی هم در حوزه ها و هم در دانشگاهها و هم در مسائل اجتماعی است ، ضمن اینکه پرمدعی ترین بحث ها هم هست چون برای همه میدان بازی دارد و هر کس از دریچه ای وارد این بحث می شود مشکل علم اخلاق در جامعه ما اینست که متولی مشخص در حوزه ها و مراکز علمی ندارد بقیه علوم متولی خاص دارد آنها درست تحقیق شده اند و نتیجه گیری شده اند و بصورت مسائل مشخص در اختیار جامعه قرار گرفته اند و اختلافاتی هم که هست باز مشخص است مردم تکلیف خود را در آن میدانها می دانند مثلا علم فقه و اصول حتی فلسفه و بخصوص فلسفه اسلامی و علوم دیگر علم اخلاق وسیع ترین میدان عمل را دارد در عین حال دروازه هایی هم به اندازه وسعت منطقه نفوذ خود دارد که هر کس از هر نقطه ای و به استناد یک روایت یا یک قطعه تاریخ یا چیزی از این قبیل می تواند وارد شود و اعلان نظر بکند و مساله روز ما هم من فکر می کنم همین مساله است. مسائل فرهنگی جامعه که امروز حساسیت فوق العاده ای پیدا کرده بیش از هر بخش دیگری از علوم اسلامی به همین مباحث اخلاقی ارتباط پیدا می کند البته این علم وسیع و دارای جنبه های فراوانی است علوم انسانی زیادی از علوم روز ما با این علم مشترکات مساله ای دارند و یا مربوط به هم می شوند علم کلام و فلسفه علم روانشناسی ، جامعه شناسی ، روانپزشکی ، علوم تربیتی دیگر هم اینها به نحوی متکفل بخشی از مسائل اخلاقی جامعه هستند و علوم اخلاق هم متکفل بخشی از مسائل اخلاقی جامعه هستند و علوم اخلاق هم متکفل بخشی از بحثهای اختصاصی آنها است البته بنده هم در یک محدوده یک خطبه و در یک مدت کوتاه نمی توانم به شما قول بدهم که می توانم مفصلا به این مسائل بپردازم ولی سعی می کنم بحثهای مهم علم اخلاق را و با اشاره به موارد خاص عملی اخلاق در تعدادی از خطبه ها مطرح کنم و این را هم دنبال معجزات قرآن آورده ام اگر یادتان باشد سیر بحث قرآنی من اینطور بود که از وحی شروع کردم ماهی وحی را کیفیت نزول قرآن را کیفیت جمع قرآن را و چگونگی یکسان کردن متن قرآن را و سپس معجزات قرآن را که از الفاظ شروع کردیم و بعد به محتوای اعجاز آمیز قرآن رسیدیم در محتوا بحث کوتاهی در محتواهای فقهی و قانونگذاری قرآن داشتم که آن را هم نیمه کار رها کردیم چون میدانش بسیار وسیع است و بعد چند مورد از معجزات علمی قرآن را گفتم و امروز شروع می کنم اعجاز قرآن را در میدان اخلاق که به تدریج شما آشنا می شوید البته خیلها آشنا هستند اتفاقا توده مردم در این بحث مورد خطاب من هستند آشنا می شوید که قرآن چه سیستم مهم اخلاقی برای بشریت از آسمان آورده است البته معمولا همه انبیاء در طول تاریخ از آدم تا خاتم هدف اساسی شان انسان سازی بوده و انسان سازی هم محصول اجرای اخلاقیاتی است که ادیان آنها را طراحی کرده اند و خود قرآن تاکید دارد وقتی که می خواهد هدف رسالت پیغمبر را و قرآن را توضیح دهد بیشترین تاکیدش روی تزکیه و فلاح و سعادت انسان است که مسیرش عمدتا از بحثهای اخلاقی و موارد اخلاقی می گذارد این اخلاقی که من می گویم ممکن است در ذهن خیلی ها همین اخلاق عرفی بیاید که مثلا در معاشرت خوشرو باشیم ، خوشکلام باشیم مودب باشیم این منظور نیست این یکی از دهها میدان اخلاقی است همه زندگی اجتماعی ما و فردی ما ندر قلمرو این بحث قرار می گیرد من چهار آیه را در قرآن اشاره می کنم که هدف انبیا را و هدف رسالت پیامبر و بعد انبیا را توضیح می دهد که چرا اینها آمدند یک مضمون در این چهار آیه است دوتای آنها در سوره بقره است یکی دو سوره آل عمران و یکی هم در سوره جمعه آیه دوم است خلاصه مضمونش این است که خداوند انبیا را می فرستد یا فرستاده که به مردم تعلیم بدهند آموزش بدهند و اینها زا تزکیه کنند پاک کنند و بعد به اهدافی که باید برسند در سه تا از آن چهار آیه اول می گوید تزکیه که نتیجه تحرکات اخلاقی است و بعد می گوید تعلیم و در یکی از آیات اول تعلیم را می گوید و بعد تزکیه را البته تعلمی و تزکیه تعامل دارند و خیلی مهم نیست که این جلو باشد تا دیگری اینها باهم می توانند باشند ولی به هر حال نشانی از اهمیت تربیتی انسان و تزکیه انسان و انسان سازی است که اخلاق است که اخلاق یعنی چه ؟ اخلاق را ادبا می گویند که خلق بر وزن عمر یا جمع خلق است بر وزن افق یعنی مفروش یا خلق یا خلق است ریشه اش از همان خلق خلقت است منتهی اصطلاحا به آن چیزهائیکه باطن انسان را شکل می دهد و معنویت انسان را می سازد می گوید اخلاق و آن چیزی که ظاهر ما را محسوسات را که به چشم و حواس دیده می شود و می سازد می گوید خلق یعنی اگر بخواهند از شکل ظاهری انسان حرف بزنند می گویند خلقش اینطور است و اگر بخواهند باطن انسان را و شکل روح ما را و جوهر انسانیت ما را اشاره کنند می گویند خلقش اینطور است بنابراین وقتی که بحث اخلاق می کنیم یعنی بحثهای ما بیشتر به معنویات و باطن سازی و انسان سازی آن بعد اساسی انسان مربوط می شود که البته یک قسمتی از آن به اعضا و جوارح ارتباط پیدا می کند که قابل توجه است و بعلاوه امروز با علم روانشناسی ما می بینیم که بسیاری از دقایق مادی و جسمی که بصورت ارثی و یا اکتسابی در روحیات انسان ظهور می کند در جسمانیات هم ریشه دارد که تعامل آنها هم آثاری در اخلاقیات ما دارد لذا دقت هماهنگی بحثهای روانشناسی و اخلاقی امروز جزو واجبات ماست که متاسفانه حوزه های علمیه و دانشگاههای ما که این دو بحث را جدا از هم می خوانند باهم تاکیدی شده هنوز موفق نشده اند که یک برنامه مشترکی ایجاد بکنند که این بحثها همدیگر را تکمیل بکند و اگر ما بخواهیم اخلاق را عالمانه بحث کنم تحقیقا باید همراه با روانشناسی امروز که روز به روز هم دارد این دقائق و ظرائف جدیدی از خلقت مادی انسان را نشان می دهد باید اینها هماهنگ باشد البته بحثهای خطبه ای من نمی تواند وارد اینگونه فضاها که شود مگر با یک اشاراتی که گاهی خواهم کرد. اما تعریف اصطلاحی اخلاق آن لغت اخلاق بود اصطلاحا به علم اخلاق چه می گویند و چه تعریفی دارد چطوری این علم از سایر علوم جدا می شود من فکر می کنم با یک بیان ساده شما می توانید بفهمید که ما دنبال چه هستیم، چهار عنصر در علم اخلاق مورد توجه است که آنها می تواند تعریف علم اخلاق را مشخص کند یکی صفات و ملکاتی که انسانها دارند هر انسانی در وجود خود یک سری صفاتی دارد و اینها گاهی ملکه هستند و گاهی صفات عارضی هستند می آیند و می روند که این موجودی هر انسانی است یکی از رسالتهای علم اخلاق شناختن اینهاست، دوم آثاری که بر این ملکات و صفات در عمل در فرد یا جامعه ظهور می کند، سوم دانش انسان به این سجایای انسانی و چهارم راه رسیدن به عملکرد صحیح این صفات و ملکات و در جهت سعادت، معمولا در بحثهای اخلاقی که شما در کتابهای منظم اخلاقی می خوانید اینها هست، اما علمای اخلاق در تعاریفشان همیشه همه اینها را نیاورده اند غربیها پیشتر روز بعد عملی اخلاق توجه دارند و عملگرایی دارند آنها کاری به مسائل دیگر اخلاقی حتی بعد ارزشی آن کمتر دارند البته علمای اخلاقی شان دارند دنبال عملکرد سجایا و صفات هستند علمای شرق بیشتر دنبال دانش این بخش هستند اما خوشبختانه علمای اسلامی بتدریج تعریفشان را جامع کردند آخرین تعریف را آدم در نظر است مرحوم نراقی دارد که جزو کاملترین کتابهای اخلاقی تاریخ اسلامی است تقریبا هر چهار موضوعی را که من اشاره کردم در تعریف ایشان هست وقتی که می گوید علم اخلاق یعنی چه اینها را آورده و قبل از ایشان نیز صدر المتالهین که این روزها ما مراسم سالگرد ایشان را داشتیم که یکی از نخبه های تاریخ اسلام هستند ایشان هم نسبتا جامع آورده سه نکته را در تعریف گنجانده است پس علم اخلاق را هم لغتش و هم تعریف اصطلاحی اش را با زبان خودمانی یاد گرفتیم....(به دلیل نقص فنی در نوار سخنان آقای هاشمی رفسنجانی بخش مختصری از اظهارات ایشان از قلم افتاده که با عرض پوزش توجه خوانندگان را به ادامه خطبه جلب می نماییم.) ... آنها هم به دنیای اسلام با ترجمه منتقل شده است و بعدا نوعا اخلاقیون ما سر سفره آماده ای نشستند و از همان بنایی که افلاطون و ارسطو و سقراط ریخته اند شروع کرده اند و لذا پایه بحثهای تاریخی اخلاقی ما بر می گردد به اخلاقیات یونانی ها. منتهی وقتی که معارف اسلامی و حدیث و قرآن به آن اضافه می شود بلکه یک چیز دیگری می شود با آنچه آنها می گفتند تفاوت دارد و در صدر اسلام هم چیزی به نام علم اخلاق در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در زمان خلفای راشدین و بعد از آنها تا قرن دوم تنظیم شده نبوده البته مثل بقیه چیزها فقه هم همینطوری بوده اصول هم اینطور بوده بقیه علوم اسلامی هم در تعلیمات پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بصورت مجموعه ای و موردی مطرح می شده و بتدریج علمای اسلام اول توابع بعد هم تابعین بعد علمای دیگر اینها را تنظیم کرده اند علوم جداگانه ای بوجود آورده اند فکر می کنم اولین کتاب علوم اخلاق را شخصی به نام اسماعیل بن مهران نوشته که در اواخر قرن دوم تنظیم شده آن هم درست مربوط به آن آیه ای است که اول بحث خواندم اسم کتاب او «صفه المومن و الفاجر» یعنی صفات انسان فاسد یا انسان فاجر درست علم اخلاق همین ها از آن درمی آید بعدا این علوم رشد کرده غزالی کار بزرگی کرده اما حالا آیا ما قبول داریم کاری که غزالی کرد و آیا این خدمت بود و چقدر در ساختن جامعه اسلامی یک جامعه ای که قران می خواهد مفید بود یا مفید نبود یا راه را کم کرد بحث مستقلی است که شاید یک روزی در بحثهای من بیاید من خودم قبل از انقلاب وقتی که تلاش می کردیم در خدمت امام که جامعه را مسلمانها را یک فرهنگ انقلابی به آنها بدهیم و از آن حالت بی تفاوتی نسبت به مسائل سیاسی و جهان اسلام بیرون بیاوریم احساس می کردیم فرهنگ مولد و مبارزی نیست بخاطر همین نوع بحثهائی که از کتابهایی که اشاره کردم در می آمد تفکراتی که یاس آمیز بوده و مردم را به انتظار ظهور حضرت حجت دعوت می کرده و هر پرچمی که قبل از ظهور حضرت حجت بلند می شده بعنوان پرچم ضلال معرفی می کرده و اینگونه بحثها که خیلی فراوان است یا در بحث صبر عنای انحرافی داشته اند یا در بحث رضا و خیلی چیزهای دیگر بحث هایی داشته اند که با خمودگی و بی حالی و سلطه دشمن و سلطه کفر و مستبد ساز گاری داشته ما آن موقع یک گروهی بودیم بفکر افتادیم که احکام اسلامی را از این دید یک بار کار بکنیم و آن اخلاقی که مسلمانان صدر اسلام را ساخت و آن اخلاقی که جریاناتی مثل عاشورا و فخ و سایر میدانهای مقدس تاریخ شیعه را بوجود آورد او را در جامعه زنده کنیم یادداشتهای آن زمان را که ملاحظه می کنم با یادداشت هایی که حالا برمی دارم یک مقدار فرق می کند الان از دید حکومتی به مسائل اخلاقی نگاه می کنم آن روز از دید یک مبارز و ناراضی از جریان موجود می خواستم اخلاق را اصلاح بکنم الان فکر می کنم هر دو کار در جامعه ما ضرورت دارد ما باید محتوای واقعی اخلاق قرآنی و اسلامی را که حقیقتا مهم است و معجزه است در تاریخ ثبت بکنیم حالا آن که عمل می کند بعدا از این مبدا استفاده مناسب را در هر زمانی خواهد کرد برای این که تاکیدی بر مباحث اخلاق آینده داشته باشیم آیات اول بحث از سوره شمس را مرور می کنم در این آیات خداوند یازده قسم پشت سر هم به بهترین پدیده های جهان یا حقایق جهان می خورد بعد از یازده قسم این مقوله اخلاق را همین بحثی که می خواهم مطرح کنم مطرح می کند این از سوره های ابتدائی که در مکه نازل شده اوایل اسلامی یعنی موقعی که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم می خواستند نهضت اسلامی را شروع بکنند و مردم را تربیت بکنند قسم ها و الشمس قسم به خورشید خوب خورشید را می بینیم پدیده مهمی در خلقت است که حیات و گرمی زمین و انرژی ها و غذاها و هرچه که هست بدون خورشید تحقق پیدا نمی کند و نور خورشید و ضحاها آن نقطه اوج درخشندگی خورشید که باز آنهم نقش اساسی دارد در پدیده های جهان و بعد قسم به ماه که موجود مهم دیگری آنهم تا سی مرتبه خورشید و دنباله رو خورشید و بعضی از مفسرین می گویند اذا تلاها اشاره ای است که می خواهد به ماه شب چهارده باشد که دنباله روی مخصوص هم از خورشید دارد که آن نقطه اوج کمال ماه است. باز قسم به روز و قسم به شب منتهی اینجا وقتی می گوید و الشمس و ضحیها این دو قسم است و ماه یک قسم این سه قسم و قسم به روز و النهار اذا جلیها واللیل اذا یغشیها این پنج قسم و نفس و ما سویها قبل از این هم باز قسمهای دیگری است. و السماء و ما بنیها قسم به آسمان عظمت آسمان روشن است و مابنیها منظور خالق آسمان است که خودش به خود خدا قسم خورده و الارض و ما طحاها باز دو قسم است قسم به زمین و قسم به خالق زمین است زمین را مسطح کرده برای زندگی یا زمین را به حرکت درآورده هر دو معنی دارد ای ننه قسم و نفس و ماسواها خود انسان حالا نفس منظور چه هست یا تنها روح انسان است یا مرکب از روح و جسم انسان است جسم تنها نیست قطعا و ماسواها یعنی آن کسی که آن موجود مهم را تنظیم کرده و تطهیر می کند که باز خداست این هم دو قسم این یازده قسم بعد از یازده قسم می فرماید که فالهمها فجورها و تقویها خداوند در داخل وجود این نفس به او الهام کرد هم راه درست را که راه تقواست و هم راه منحرف را که راه فسق و فجور است یعنی انسان فطرتا با الهام الهی که درجه ای از وحی وحی وقتی می گویم مبدا وحی را هم طرف می شناسد از کجا می آید الهام معلوم نیست از کجا می آید یک وقت انسان در وجود خودش احساس یک مطلبی را می کند هر موجودی که یک احساس اضافه ای می کند این حالت الهام است گاهی به زنبور عسل هم این تعبیر را می شود گفت البته به او وحی هم می شود نفوس انسانها در درون خودشان را خیر و شر خودشان را می توانند پیدا بکنند البته با کمکهایی که بعدا خواهیم گفت فالهمها فجورها و تقویها حالا نقطه مورد بحث ما از این به بعد است ما انسانهایی هستیم که خداوند ما را آفرید در درون خودمان راه هدایت را گذاشته که آن عدل است انا هدینا السبیل اما شاکرا و اما کفورا راه نشان داده شده اینجا خداوند نتیجه می گیرد کسی که راه درست را انتخاب کرد موفق است و پیروز و با این یازده قسم و آن کسی که راه غلط را انتخاب کرد شکست خورده است و بدبخت و خسارت دیده قد افلح من زکها و قد خاب من دسیها ضرر و خسران پیدا می کند کسی که آلوده بکند این جوهر را و با دسیسه های شیطانی این موجود شریف را از راه بدر کند مباحث تقوا که از این به بعد کم کم وارد فصولی از آنها خواهیم شد متکفل این مساله بسیار مهم هدف و رسالت است که جامعه و انسان را بطرف راه درست هدایت بکند بنده نمی خواهم بگویم در جامعه ما نیست و شما ندارید ولی مدعی هستم آنچه که هست قابل بحث است قابل اصلاح است یا روی آن تاکید می شود ارزش بیشتر یا باید به اشتباهاتمان توجه کنیم و بسیار هم کار سختی است بعضی از موارد آن با حساسیت های زمان ما هم برخورد می کند. زندگی سیاسی و اخلاقی و مذهبی ما را مورد بحث قرار می دهد بعنوان اخلاق اسلامی و متون اسلامی که بنده سعی می کنم با آنچه که از قرآن می توانیم بفهمیم در بحث های آینده در چند خطبه ای وارد این بحث اساسی بشویم البته هدف من از طرح این بحث این است که دانشگاهها و حوزه ها را با طرح این بحث ها در جامعه و ایجاد تقاضا در جامعه به این وادی بیاورم که آنها وارد بشوند و علمای ما این بحث ها را منقح کنند انشاءالله ما یک اخلاق منظمی از این همه معارف عظیم اسلامی داشته باشیم.
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم انا اعطیناک الکوثر فصل لربک و انحر ان شانئک هو الابتر
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله و السلام علی رسول الله و علی علی امیرالمومنین و علی الصدیقه الطاهره وسبطی الرحمه و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الخلف الهادی المهدی صلوات الله علیهم اجمعین، اوصیکم عبادالله بتقوی الله و اتباع امره و نهیه.
با تاکید بر مراعات تقوی چند مناسبت از مناسب های هفته و ما همان را مطرح می کنیم اول آنها حادثه مهم پانزده خرداد است در تاریخ انقلاب اسلامی که بنده فوق العاده به این حادثه اهمیت می دهم و آن را نقطه عطف و منشا تحول در تاریخ 1400 ساله ایران بعد از اسلام می دانم چیز ساده ای هم نبود که تصادفی بوجود بیاید متکی بود به یک سری برنامه هایی که از مدتهای طولانی در حوزه های علمیه و اواخر توسط حضرت امام راحل و شاگردان ایشان در جامعه انجام شد و جامعه ما را یک گام برد بالا سابقه نداشت که به این وسعت و در آن لحظه پر خطر مردم وارد میدان شوند در همان نقطه حساس کشور در این نقطه ای که امام مبارزه را از سطح مبارزه با مدیران کشور و دولت کشانده بودند بالا و به سطح مبارزه با شخص شاه رسانده بودند در مبارزات مربوط به تصویب نامه های ایالتی و ولایتی ما با دولت وقت که علم بود مواجه بودیم آنها شکست خوردند و عقب نشینی کردند و روحانیت پیروز شد چند ماه بعد از آن شاه خودش به میدان آمد و باصطلاح فصول شش گانه انقلاب سفید را مطرح کرد رفت در سنگرهایی که ظاهرا مترقی بود با تعلیم آمریکایی ها اسمش حمایت از کارگر بود معلم بود و چیزهایی از این قبیل و حمایت از زنان بود اما محتوای واقعی اسارت بیشتر جامعه بود با این عناوین و تحکیم پایه های حکومت پهلوی که مساوی بود با تحکیم سلطه آمریکا برای مدتی طولانی و امام این واقعیت را هم خوب تشخیص دادند وهم خوب به مردم معرفی کردند با رفراندوم آنها مبارزه کردند رفراندوم ناقص بود اما تبلیغات آنها گفت مردم آمده اند و رای داده اند در افشاگری های بعد از رفراندوم درگیری پیش آمد در اول سال در جلسه مراسم شهادت امام صادق علیه السلام و به حوزه اهانت شد و چند هفته بعد طلاب را گرفتند و به سربازی بردند دو ضربه بزرگ خیالی شاه این بود که روحانیت وارد کرده برای اینکه این حرکت را در نطفه خفه بکند اما امام از همان ضربه ها استفاده وسیع تری کردند برای نشان دادن چهره شوم رژیم مستبد پهلوی و موفق شدند در ظرف مدت بسیار کوتاهی مردم را تجهیز کنند و بیاورند در میدان طرف آنها شاه بود خوب الان جوانهای ما نمی دانند آنموقع چه خبر بوده چه وحشتی از رژیم شاه و شخص شاه در دل مردم بود بعضی از وعاظ شوخی می کردند و می گفتند وضع آنقدر بد شده که دیگر از روغن شاه پسند هم نمی شود انتقاد کرد و هر چه که کلمه شین در آن هست نمی شود از آن بد گفت اینقدر به مزاح واینگونه چیزها افتاده بود واقعا هم همینطور بود امام مردم روحیه دادن و آوردند میدان من آنموقع جز همان طلبه هایی بودم که سربازی اعزام شده بودم ظالمانه چون ورقه معافی هم داشتم متاهل هم بودم که باید معاف می شدم آنموقع در پادگان حر «باغ شاه » بودم که این حادثه 15 خرداد اتفاق افتاد از درون ارتش و کنار لشکر گارد می فهمیدم که چه خبر است در داخل این رژیم و چه شکل عظیمی این قیام مردم برای آنها بوجود آورده است البته آنها با نهایت شقاوت سرکوب کردند این سربازها و درجه دارانی که می رفتند از درهای پادگان ما و در این میدان حسن آباد و میدان توپخانه و... مردم را قتل عام می کردند و بخصوص سرچشمه می آمدند برای ما تعریف می کردند تا ما را هم بترسانند واقعا صحنه های شقاوت مندانه ای تعرف می کردند از زدن با توپ و مسلسل و بردن تانکها و کامیونها و... برای مواجه شدن با مردم با دست خالی و بانک الله اکبر خوب ظاهرا مدتی سرکوب شد و مدتی هم آرام شد ولی همه این عواطفی که از پانزده خرداد به صحنه آمده بود برگشت به سینه ها و مسیر خودش را در مبارزه پیدا کرد راههای درست را پیدا کردند افشاگری کردند بقیه مردم را هم قانع کردند تا رسیدیم به سال 57 که عظمت حضور مردم را دیدیم که این مستقیما می تواند نتیجه همان قیام پانزده خرداد باشد با یک تاخیری که البته چون شرایط اجتماعی هنوز این آمادگی این تداوم را نداشت ولی به عنوان یک ضربه کافی بود و ما واقعا این 15 خرداد و شهدای پانزده خرداد را خلیلی باید برایش ارج قائل باشیم موضوع دوم رحلت اماممان است که البته امسال چون سال امام هست و مجالس برای امام فراوان داریم و مجال صحبت داریم من اینجا زیاد صحبت نمی کنم فقط چند کلمه ای عرض می کنم که این را هم باید بسیار با اهمیت و تحلیل گرانه با آن برخورد کرد خوب امام بخاطر سن زیاد و کسالت قلبی وفشارهای فراوانی که دوران جنگ و انقلاب و مشکلات و ترورها بر روح با صفای ایشان و عواطف بسیار نیرومند ایشان آمده بود رنج دیده بودند و با آن سن و با آن فشارها همه می دانستیم که بالاخره این چراغ دیر یا زود خاموش می شود و دوستان انقلاب از آنچه که ممکن است بعد از انقلاب پیش بیاید نگران بودند ولی دشمنان انقلاب به عنوان یک فرصت طلایی امید بسته بودند به اینکه بعد از امام این انقلاب را از پای در بیاورند تدبیرهایی که امام کردند و راه رهبری را هموار کردند و شاگردان و دوستان نزدیکشان را توجیه کردند و هماهنگی که دوستان انقلاب در این مقطع حساس تاریخی نشان دادند و همه همصدا دست از اختلافات جزئی و سلیقه ای و باندی برداشتند این نقطه ای که می توانست خطر جدی برای انقلاب باشد یا کشور را دچار جنگ داخلی کند یا باعث پیشرفت دشمنان ما شود و خطرهای فراوانی بود که تبدیل به یک نقطه قوت کردند وقتی که در ظرف چند ساعت پس از رحلت امام (ره) از مجلس خبرگان که با بصیرت و با هوشیاری و با فداکاری و گذشت موفق شدند نگذارند فترتی در مسئله رهبری که شیرازه کتاب انقلاب ما بود بوجود بیاید و مردم خبر انتخاب رهبری را از صدا و سیما با آن سرعت عمل خبرگان شنیدند همه دوستان انقلاب نفس راحت کشیدند. نفس های دوست و دشمن در آن لحظات در سینه ها حبس بود دوستان با شنیدن خبر خوش با نفس راحت با خوشحالی و دعا و سرور و شکر با مسئله مواجه شدند و دشمنان با آه سرد این حادثه مهم تاریخ انقلاب را دنبال کردند. من یک گریزی هم از همان مسئله به امروزمان می زنم. برادران ما دوستان انقلاب هرجا و با هر سلیقه ای که هستید شک نکنید که آن موفقیت مرهون همکاری و همدلی و گذشت از منابع باندی و گروهی بود و ما بزرگترین مشکل احتمالی نظام را در چنین فضائی توانستیم از میان برداریم من این روزها احساس می کنم که آن همدلی های گذشته متاسفانه در بین خانواده انقلاب نه در بین ما و خارجی ها و یا بین ما و مخالفین انقلاب بلکه در خانواده انقلاب کمی مخدوش است و دوستان انقلاب را می بینیم که خنجرها را از رو بسته اند و همدیگر و نهادها و خودشان را طرد لعن و بدنام می کنند و این با هیچ منطق و عقل و رشد سیاسی جامعه امروز ما نمی سازد شرایط دنیا گرچه نسبت به ما کمی آرام است ولی این دنیا دنیایی نیست که ما بتوانیم مطمئن باشیم و با خیال راحت اختلافات کوچکمان را تبدیل به کینه های عمیق و دیرینه کنیم همه سعی کنید بر خودتان مسلط باشید بحث ها مذاکرات مشاجرات سیاسی نقدها و امثال اینها سازنده و خوب است و مطبوعات با رونق برای کشور و آینده و امروز و فردا مفید و سازنده است اختلافات گروهی سازمانها و احزاب می تواند سازنده باشد و باعث کم شدن اشتباهات دیگران باشد و خیلی می تواند مفید باشد شرط آن این است که یک مقدار اعصاب خودمان را کنترل کنی و تابع هوی و هوس و چیزهایی که مناسب نیروهای انقلاب نیست نباشیم انقلابی که صدها هزار شهید داده و ما خونهای مقدس آنها و رنج هایی که این جانبازان و آزادگان و ایثارگران و مفقودان و خانواده های گرامشان کشیده اند و توانسته ایم این ثبات و این آرامش و مقاومت را در جامعه خلق کنیم این مال ما نیست بلکه محصول تلاش میلیونها انسانهای مخلص خداوند است که امروز در دست ماست و لذا من بدون این که به هیچ جناحی نظر خاصی داشته باشم به همه برادرانمان تاکید می کنم مواظب باشید که این مباحثات سیاسی و اجتماعی از حدی که بتوانند جامعه را از آن تعادل خوبی که در زمان امام «ره » و بعد از امام برخوردار بوده جدا کند منجر نشود ما با یک تصمیم تصمیمی که با اتحاد انجام شد توانستیم تبلور امام را در دوره بعد از امام در رهبری داشته باشیم و بقیه مسائل کشور هم همینطور بود و تابع همان جریان بود به هر حال این نکته در این رابطه را انشاءالله در بحث های اساسی و درباره امام در جلسات اختصاصی خواهیم گفت.
مسئله دیگری که جزء مسائل روز ما الان به حساب می آید و باید به آن اهمیت دهیم که البته این عملا برای ما زیاد روزانه نیست مسئله کشمیر است که دارد اتفاق می افتد حادثه تلخی در منطقه ای که ذاتا اسلامی است در خود کشمیر اتفاق می افتد مردم مسلمان کشمیر الان مشکل دارند اختلاف بین هند و پاکستان که ما با هر دو آن دو کشور دوستیم و نمی خواهیم روابطمان را با هیچ یک از آنها مخدوش کنیم اما مسئله این است که کنترل را از دست می دهند و به جنگ هوائی کشیده شده و ما این مشکل افغانستان را هنوز نتوانسته ایم حل کنیم که یک فاجعه دیگری در یک نقطه ای که حقیقتا نقطه خطرناکی است و دو طرف منازعه به سلاح اتمی مسلح هستند اتفاق می افتد و کار به جای باریکی می رسد ما هم هوشیاری ملتمان و مسئولان را در اینجا نیاز داریم و هم به برادرانمان در پاکستان و هند توصیه می کنیم که با صبر و حوصله متانت از این مساله بگذرند شاید کسانی باشند در قدرتهای جهانی که نخواهند اینگونه قدرتها در منطقه ما باشد و از این مسائل استفاده کنند.
در کارهای داخلی ما هفته معدن را داریم امسال این هفته که بحث بسیار مهمی در کشور است انشاءالله توجه زیادی شود از قدیم این دوران صنعتی شدن دنیا یک سیاستی توسط خارجی ها اول انگلیس ها و بعدا آمریکائی ها بر ایران تحمیل شده که ایران تک محصولی باشد به نفت متکی باشد و به معادن دیگر ایران اهمیت ندارند و بلکه مانع از این شدند که ما به معادنمان برسیم ، ایران کلکسیونی از معادن مهم دنیاست و ما در این دوران سازندگی تلاش فراوانی کردیم که بخشی از این معادنمان را بشناسیم آن تعداد که شناختیم و آن مقداری که نقد کردیم مهم بود ولی آنچه که عمل شده خیلی بیشتر از آن چیزی است که کمتر از آن باید عمل می شد ما معادن فراوانی داریم معادن غنی طلا داریم که هنوز در مرحله بسیار نازلی از اکتشاف است معادن عظیم مس داریم که کمی از آن را استخراج می کنیم کمربند مس از شمال غرب تا جنوب شرق کشور می گذرد مسیر معادن بزرگ مس است که خیلی از آنها را کشف کردیم و خیلی ها در حال اکتشاف است معادن سنگ آهن مان بحمدالله مقدار زیادی کشف و استخراج شده و امروز قسمت ذوب آهن را اداره می کند ولی بیش از اینهاست معادن سنگ های تزئینی مان گویا بعد از ایتالیا در دنیا دوم است و انواع سنگ های دنیا که بعضی از آنها خیلی هم پر مشتری است گرانیت ها که هم در داخل کشور اشتغال زاست و هم برای دنیا محصول ساختمانی فاخری است که اگر درست استحصال کنیم می توانیم در همه جا دنیا حضور داشته باشیم معادن گرانقیمت دیگری از انواع چیزهایی که در نیازهای صنعت امروز مهم است داریم اورانیوم به اندازه نیازمان کشف شده داریم و دنبال منابع جدیدی برای آلومینیوم هستیم که بحمدالله اولین آن را کشف و استخراج کردیم و در جاجرم که منطقه ای است دور افتاده و محروم به همین زودی بزرگترین کارخانه تولید پودر آلومینیوم براه بیافتد من فکر می کنم همه باید مدیرانمان را و سرمایه گذارانمان را تشویق کنیم به خصوص در معادن ما می توانیم بخش خصوصی را فعال کنیم و سرمایه های بخش خصوصی را جذب کنیم و تعاونی ها و غیره را که بتوانند هم به زندگی رونق دهند و هم ما را به نقطه ای برسانند که بتوانیم صادرات را رونق بخشیم و از لحاظ سیاسی در منطقه بحمدالله وضع مان رضایتبخش است سفری که رئیس جمهورمان به بعضی کشورهای عربی کردند نشان داد که دنیای عرب هم فهمیده است که چه ضرری از فاصله داشتن با ایران کرده است و امروز ما داریم به هم نزدیک می شویم و این سیاست دولت را ما باید تقویت کنیم و کمکشان کنیم و تشویق کنیم جلوی موانع احتمالی که از بعضی جاهای کم اطلاع ممکن است ایجاد کنند بگیریم و ضمنا هوشیاری باشیم که استکبار این را نمی خواهد و الان هم دنبال ایجاد موانع هستند که بعضی کشورهای همسایه را با بهانه های واهی در جلوی این حرکت خوب منطقه ای و اسلامی ما قرار دهند ولی هوشیاری ما صبر ما و متانت ما و برخودرهای منظم ما می تواند این فتنه ها را از میان بردارد و این توطئه ها را خنثی کند حق ملت های اسلامی است که با هم همراه باشند ما اگر همراه بودیم این بلاها را امروز در کوزوو و افغانستان و فلسطین و عراق و خیلی جاهای دیگر نداشتیم و انشاءالله این حرکت خوب دولت ما در جهت نزدیک شدن به سایر کشورهای اسلامی آن هم با فرصت ریاست کنفرانس اسلامی که همیشه این فرصت در اختیار ما نیست و یک مقطع محدودی است به این اهداف مقدسمان انشاء الله برسیم.
بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و م یکن له کفوا احد