خطبه اول
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین المعصومین الهداة المهدیین سیما بقیة الله فی الارضین روحی و ارواح العالمین لتراب مقدمه الفداء. به مناسبت این که این ایام ایام صدمین سال میلاد امام امت قدس سره الشریف است و سال، سال امام است من امروز خطبه اولم را اختصاص می دهم به بیان گوشه هایی از شخصیت امام بزرگوار و آن بحث گذشته مان که ویژگی های انسان از نظر قرآن بود ان شاء الله موکول می شود به خطبه های بعد. آنچه که امروز من می خواهم مطرح کنم مساله اندیشه های سیاسی امام است و تبیین این مطلب است که آیا امام یک رهبر سیاسی بود؟ اگر امام یک رهبر سیاسی باشد نسلهای آینده بلکه نسل فعلی می تواند ارتباطش را با امام قطع کند؟ و بگوید که او در زمان خودش یک رهبر سیاسی بود و اکنون و از این زمان به بعد ما باید راه دیگری و خط دیگری را بپماییم؟ کما این که دشمن در داخل و خارج دنبال همین مساله است یعنی می خواهد این مطلب را در جامعه ما بباوراند به مردم که امام یک رهبر سیاسی بود و تمام شد، دیگر ادامه خط امام این مفهوم و معنای درستی ندارد! امام یک رهبر سیاسی تنها نبود بلکه یک رهبر مذهبی تنها هم نبود خوب ما مراجع تقلید، رهبران مذهبی فراوان داشتیم و من می خواهم عرض کنم امام رهبر سیاسی و مذهبی هم نبود تنها، خوب ما مراجعی داشتیم بزرگانی داشتیم که اینها هم رهبران مذهبی مردم بودند هم رهبری سیاسی مردم در مسائل سیاسی اقدام می کردند مثل میرزای شیرازی مانند آخوند خراسانی و مرحوم کاشانی و صدها نظائر رهبران مذهبی و سیاسی هر دو، امام فراتر از این حرفها بود امام مبتکر یک اندیشه سیاسی بر اساس مذهب و دین در جهان اسلام بود نه تنها یک رهبر سیاسی یا یک رهبر مذهبی یا رهبر سیاسی مذهبی بود، نه مبتکر یک اندیشه سیاسی آن هم سیاسی بر اساس اسلام و اعتقاد به خدا و سایر عقاید مذهبی حالا برای این که اینجا عرضم کاملا توضیح داده بشود یک نظری به انقلابها و نهضتهای گذشته این صد ساله اخیر بنماییم ببینیم که در این یک صد ساله اخیر این نهضتها و انقلابهای مذهبی و دینی چی بوده است آنوقت می توانیم مساله اندیشه های سیاسی امام را درست درک کنیم. خوب مثلا فرض کنیم در نهضت مشروطه علما پیشگام و پیشقدم بودند بعضی از مراجع بزرگ تقلید نجف پیشگام بودند مثل مرحوم آخوند خراسانی رهبر این نهضت بزرگ بود مرحوم آقای نائینی همینطور و در داخل هم علمای بلاد، تهران و سایر بلاد پیشگام و پیشقدم بودند ملت و مردم هم قیام کردند و با استبداد مبارزه کردند خوب یک نهضتی بود و حرکتی بود دینی و اسلامی اما هدف از این حرکت و نهضت این بود که یعنی این شد که فقط با استبداد مبارزه بشود و یک کشور مشروطه مانند آنچه که در دنیا بعنوان کشور مشروطه بود و شاید همزمان در روسیه و در ژاپن هم تاسیس شد یک کشور مشروطه بوجود بیاید مجلسی داشته باشد مردم راءی بدهند نمایندگانی داشته باشند اما از نظر اسلامی و دینی چطور با این که حرکت، حرکت دینی و اسلامی بود و علما و بزرگانی پیشگام و پیشقدم بودند اما در عین حال عواملی در کار آمد و اسلام در حاشیه، حاشیه این نهضت قرار گرفت بعد از تلاشها، فشارها و حرکتهایی که منجر شد بالاخره به اعدام مرحوم یکی از بزرگان و علما بالاخره این تلاشها به آنجا رسید که در قانون اساسی ذکری از مذهب ببرند و 5 نفر هم از علمای طراز اول در مجلس حضور داشته باشند که احکام صادره و قوانینی که تصویب میشود بر خلاف اسلام نباشد پیش از این بعد از تلاشها بعد از فشارها بعد از آنی که مردم فریاد زدند ما مشروطه مشروعه می خواهیم آخرش این شد سلطنت به جای خودش بود و عرض کنم که از اسلام و از دین همین مقدر آن هم با این همه تلاش و بعد هم روشنفکرها و غربزده ها آمدند و همان مشروطه را هم مبدل کردند به استبداد نوین و بعد هم رضا خان آمد و همه مسائل را برچید خوب اما امام آمد و از اول یک اندیشه سیاسی دینی اسلامی به جامعه ارائه داد اولا قرنها تبلیغ کردند که دین از سیاست جداست تفکیک دین از سیاست جدایی دین از سیاست را در جامعه ما تبلیغ کردند در شیعه بیشتر تبلیغ کردند به طوری درآمد که فرهنگ مردم شد اگر مردم یک روحانی را می دیدند که دم از مسائل سیاسی می زند این روحانی در نزد مردم یک مقداری سرافکنده شاید بعضیها او را رمی به گناه و معصیت و از این قبیل به او نسبت می دادند یا آدمهای متدین اینها اصلا با سیاست فاصله می گرفتند جهت هم داشت یک جهت از این طرف دین در باور مردم و در فرهنگ مردم عبارت شد از مسائل فردی فقط نماز خواندن و روزه گرفتن و عرض کنم که مجالس وعظ و خطابه و مسائل فردی این از یک طرف و از آن طرف حکومتهای طاغوتی، جبار، ظالم گناه کار فاسد خوب قهرا دین را وقتی اینجور ما تفسیر کنیم و حکومتها را هم اینجور در خارج ببینیم نتیجه اش همین می شود که مردم متدین علماء اینها از سیاست فاصله بگیرند در حالی که ما اگر سیاست را تبیین می کردیم ما که می گویم یعنی گذشته گان سیاست را تبیین می کردند حکومتها را معرفی می کردند قهرا این تبلیغات گسترده اجانب که دین از سیاست جداست بصورت یک فرهنگ عمومی درنمی آمد و می فهمیدند سیاستی که منظور است همکاری با طاغوت نیست داخل شدن در رژیم فرض کنید به این که منحوس پهلوی نیست و سیاست از نظر اسلام یک چیزی دیگر است ضمنا قیافه طاغوتها و حکومتها هم معرفی می شد. امام ابتکاری که به خرج داد مهمترین مساله ای که در جهان اسلام در زمان امام رخ داد این بود که اولا آمد این فرهنگ را منقلب کرد اول یک در واقع انقلاب فرهنگی بوجود آورد و به مردم فهماند که نه دین از سیاست تفکیک نیست منفک و جدا نیست و البته منظور از سیاست و منظور از دین را برای مردم تا آنجا که می توانست بیان فرمود و تبیین کرد و بعد هم که این مطلب را برای مردم یک مقداری جا انداخت و خودش هم آمد توی صحنه آمد و مساله ولایت فقیه را که محور اندیشه سیاسی امام است مطرح کرد خوب در نهضت مشروطه مساله ولایت فقیه اصلا مطرح نبود در نهضت تنباکو مساله ولایت فقیه مطرح نبود نه در کتب فقهی مطرح نبود نه در این حرکتهای سیاسی مساله ولایت فقیه و حکومت دینی اصلا مطرح نشد اما امام آمد مساله حکومت دینی و ولایت فقیه را مطرح کرد آن هم کیفیت مطرح کردن مساله ولایت فقیه از دیدگاه امام با دیگران تفاوت داشت حالا این جمله را هم برای تبیین با مواضع سیاسی امام دقت بفرمایید علما و بزرگان مساله ولایت فقیه را مطرح کردند و عده ای مانند صاحب جواهر و مرحوم نراقی و مرحوم مراغه ای و مرحوم محقق ثانی و مقدس اردبیلی و آیة الله العظمای بروجردی و در این اخیر آیة الله العظمای گلپایگانی اینها معتقد به ولایت فقیه و بلکه ولایت مطلقه فقیه بودند که حالا آن یک بحثی است که احتیاج به وقت مفصلی است اما اکثر کسانی که مساله ولایت فقیه را مطرح می کردند با این فرض مطرح می کردند خوب دقت کنید، با این فرض که حکومت در دست ظالمین و طاغوتهاست با این فرض که حکومت در دست ظالمین و طاغوتهاست فقیه چه اندازه ولایت دارد چه اندازه اختیار دارد یعنی هیچ وقت این بحث مطرح نشد که فقیه بیاید حکومت تشکیل بدهد مرحوم شیخ مفید مساله ولایت فقیه را با این که با یک معنای وسیع و گسترده ای حتی جهاد را هم برای فقیه قائل است جهاد ابتدائی را برای فقیه قائل است اما اینطور مساله را مطرح می کند خوب دقت کنید می گوید اگر فقیهی از طرف یک ظالم و ستمگری امیر شد، فرماندار شد والی شد که اختیار به دستش بود یا قاضی بود از طرف یک ظالم و ستمگری که می توانست در مسائل اسلامی کاملا دخالت کند اینجا واجب است بر این فقیهی که از طرف ظالم امیر است یا فرماندار است یا قاضی است مسائل اسلامی را پیاده کند اسلام را پیاده کنند حتی با کفر و کافر بجنگد اما نیتش این باشد که من نماینده امام زمانم نه این جائر و ستمگر خودش را نماینده امام زمان چه اجازه داده است به او در امور مردم تصرف کند خودش را اینجوری فرض کند و خودش را به عنوان نماینده جائرین و سلاطین قرار ندهد. خوب ببینید شرایط جوری بود که اصلا این فکر به ذهن نمی رسد که می شود فقیه خودش در راس باشد و از طرف سلطان امیر نباشد در راس حکومت باشد دیگران هم باز داریم اگر بین فقها که همین تعبیر مرحوم مفید را دارند اما امام اصلا مساله ولایت فقیه را در این زمینه شروع کرد که حکومتی برای فقیه باید تشکیل داد حکومتی اسلامی باید تشکیل داد که در راسش فقیه است ببینید چقدر تفاوت هست این معنی اندیشه سیاسی امام است که امام اساس حرکتش و اساس قیامش را مساله ولایت فقیه قرار داد و در رابطه با عرض کنم حضورتان که مقدار و سعه اختیارات ولایت فقیه هم می دانید که تا این اواخر از اول هم توی کتابهایش در این مطلب پافشاری داشت که می گفت ولایت مطلقه فقیه چرا می گفت مطلقه؟ حالا من یک توضیحی درباره این ولایت مطلقه بگویم قبل از آنی که بقیه عرایضم را عرض کنم معنی مطلقه این نیست که ولایت دارد فقیه بدون هیچ قید و شرطی معنی مطلقه این نیست معنی مطلقه این است که فقیه ولایت دارد حکومت دارد در شئون مسلمین حق دارد که تصرف کند و اداره کند جامعه را اما در محدوده مصالح، مطلق هست در برابر آنهایی که می گفتند فقیه ولایت دارد بر امور جزئی بر افرادی که غائبند بر صغیر بر موقوفات بر این مسائل جزئی و محدود می کردند ولایت را امام یا کسانی دیگر که ولایت مطلقه را قائلند می گویند نخیر محدود به این مسائل نیست اما به در عین حال نمی خواهند بگویند محدود به مصلحت نیست امام کرارا این مطلب را می فرمود که ولایت مطلقه در حد مصالح مسملین در حد مصالح اسلام خوب ما احکام اولیه داریم حلال حرام واجب مستحب مکروه در مسائل عبادی در مسائل اجتماعی در مسائل سیاسی در جهاد در مسائل اقتصادی احکام اولیه اسلامی این خوب روشن یک احکام ثانویه هم داریم که در اضطرارها ضرورتها حرجها ضررها که اینها را هم می گویند احکام ثانویه اما یک احکام دیگر هم داریم به نام احکام ولائی و سلطانی احکام حکومتی احکام حکومتی و احکام ولایی آن احکامی است که ولی امر حال پیغمبر باشد یا امام معصوم باشد یا فقیه باشد احکامی است که جامعه را باید با آن احکام اداره کند با احکام اولیه و ثانویه نمی شود جامعه را اداره کرد امام در یکی از نامه هایی که نوشته اند و سخنانی که از ایشان باقی مانده است همین است که با احکام اولیه و ثانویه نمی شود جامعه را اداره کرد و بسیاری از این قوانینی که در کشور اسلامی هست و فرمانهایی که داده می شود و مسائل دیگر است اینها احتیاج به امر حاکم شرعی و ولی امر شرعی دارد که البته در طی این چند سال ما با این مسائل کاملا آشنا هستیم خوب امام ولایت مطلقه فقیه را مطرح کرد یعنی حکومت و تصریح کرد به این که باید حکومت تشکیل داد و از صفر شروع کرد در نجف فریاد زد که از صفر شروع کنید بنابراین اندیشه سیاسی امام یک پایه هایش یک اسلام است دو حکومت دینی است آن هم در شکل ولایت فقیه و سوم هم مردم که آنها هم بعد عرض کنم در دوران نهضت و انقلاب قبل از پیروزی انقلاب هم امام از این ولایتی که برای خودش قائل بود کرارا استفاده کرد روزی که در بعد از حادثه فیضیه امام آن اعلامیه را داد و فرمود به این که تقیه را من حرام کردم تقیه جائز نیست اگر جائز هم بود من حرامش کردم این فرمان امام به این که من تقیه را حرام کردم بر چه اساسی بود بر همین اساس ولایت بود یعنی آنروز می دید اسلام در خطر است اسلام و کیان اسلام در معرض خطر است و در وضعی که اسلام در خطر باشد تقیه را نباید تقیه دیگر جایز نیست فرمود جایز نیست یعنی به حکم اولی جایز نیست اگر هم جایز باشد من تحریمش کردم این از مقام ولایتش استفاده کرده باز مثلا فرض کنید به این که در آن سخنانی که در رابطه با کاپتالسیون ایراد فرمودند و مستشاران آمریکایی در آن سخن گرم و آتشینش در آن جریان مورد خطاب قرار دادند و یعنی قانونی که برای مستشاران آمریکایی رژیم در مجلس گذرانده بود مورد نقد قرار داد فرمود که اینها که وکیل مردم نبودند اینها که مردم که به اینها رای نداند مراجع تقلید انتخابات را تحریم کردند مردم که به اینها رای ندادند اگر هم مردم به اینها رای دادند و نماینده مردم بودند من آنها را عزل کردم این عزل امام بر چه اساسی بود بر اساس همان مقام ولایتی که برای خودش قائل بود که ولی فقیه وقتی می بیند اسلام در خطر ست خوب می تواند عزل کند عزل کرد گفت من عزل کردم آن روزها مردم نمی فهمیدند یعنی چیه جز خصیصین جز آنهایی که می دانست چون هنوز امام مسئله ولایت فقیه را مطرح نکرده بود در ایران بود جزء در کتابهای فقهی جزء خصیصین نمی فهمیدند یعنی چی بعضیها من یادم می آید که این مطلب را مطرح می کردند که این که می گوید من عزل کردم بر چه اساسی است خوب آنهایی که می دانستند مساله ولایت فقیه را می دانستند که این مطلب بر اساس ولایتی که برای خودش قائل است بر اساس ولایت فقیه است که بگوید من عزل کردم در طول انقلاب شورای انقلاب را تشکیل داد مستند کرد به ولایت فقیه دولت تشکیل داد مستند کرد به ولایت فقیه تمام حرکتهای انقلاب با اعلامیه هایی که می دادند با فرمان به تعطیلی و تحصن که می دادند همه اینها مستند به مساله ولایت فقیه پس بنابراین اندیشه سیاسی امام اندیشه ایست که بر اساس اسلام حکومت دینی ولایت فقیه و پشتیبانی مردم، خوب پشتیبانی مردم هم که امام کرارا در سخنانش در حرفهایش می فرمود میزان رای مردم است خوب قانون اساسی هم که همه چیزها را به رای مردم مستند کرده و حتی مساله خبرگان و تعیین ولی فقیه و همه اینها به رای مردم مستند شده پس امام یک اندیشه سیاسی داشت خط امام اگر بخواهیم ما پیروی کنیم اگر ما بخواهیم ما دنبال کنیم باید این اندیشه سیاسی امام را همیشه زنده نگه داریم همیشه باید ما سعی کنیم که مساله ولایت در جامعه ما و در اسلام در کشور ما تضعیف نشود سعی کنیم که اسلام در کشور ما تضعیف نشود سعی کنیم که مردم در صحنه باشند اگر ما سه موضوع این سه رکن اساسی از اندیشه امام را در جامعه و در کشور حفظ کردمی و نگه داشتیم خط امام را پیروی کردیم و خط امام در کشور باقی است اما هر کدام از اینها لنگش پیدا کند هر کدام از اینها تضعیف پیدا کند ما درست برخلاف خط امام حرکت کردیم. الحمد لله رب العالمین و الصلاة و السلام علی اشرف الانبیاء و المرسلین و علی اهل بیته الطیبین الطاهرین سیما بقیة الله فی الارضین. اوصیکم بتقوی الله و نظم امرکم. همه شما و خودم را به تقوی وصیت کنم و امیدواریم که ان شاء الله راه تقوی که یکی از شاخه های تقوی و شعب تقوی پیروی از خط ولایت و خط امام عزیز است ان شاء الله این راه را همیشه در پیش بگیریم. بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد الله الصمد لم یلد و لم یولد و لم یکن له کفوا احد.
خطبه دوم
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الذی جعل الحمد مفتاحا لذکره و سببا للمزید من فضله و دلیلا علی آلائه و عظمته اثنی علیه احسن الثناء و الصلاة و السلام علی رسوله و امین وحیه و علی امیر المؤمنین علی بن ابی طالب و علی الصدیقة الطاهرة و علی الحسن و الحسین سیدی شباب اهل الجنة و علی علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجة بن الحسن القائم المهدی حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک. اوصیکم و نفسی بتقوی الله و اتباع امره.
مجددا وصیت می کنم خودم و همه عزیزان و شنوندگان محترم را بتقوای الهی. در ارتباط با مناسبتهای هفته اولین مساله ای که در هفته پیش داشتیم سخنان آرام بخش و سرنوشت ساز مقام معظم رهبری در نماز جمعه بود که باید همه از این سخنان تشکر کنیم و جو ملتهب و متشنج کشور را آرامش بخشید و همه را به یاد رهبری و موضعگیریهای امام قدس سره الشریف در مواضع حساس در بهرانها انداخت و خاطره امام را زنده کرد و معنی ولایت و رهبری با این سخنان عینیت بخشید و محوریت ولی امر در جامعه ما برای همه ملموس گردید و اگر سخنان آرام بخش و امام گونه رهبر نبود معلوم نبود که آن جو متشنج به کجا می انجامید و دشمنان چه سوءاستفاده هایی از او شاید می کردند. من در همین زمینه به دو نکته از سخنان مقام معظم رهبری اشاره می کنم و تکیه می کنم روی این دو نکته یکی مساله دعوت به وحدت و اتحاد بود که همیشه ایشان دعوت می کند امام عزیز دعوت می کرد و وظیفه همه ما دعوت به وحدت و اتحاد است. عزیزان اگر بخواهیم این انقلاب باقی بماند این حکومت باقی بماند راه امام ادامه پیدا کند اسلام باقی بماند ما نیاز به اتحاد نیاز به همدلی داریم نیاز به نزدیک شدن به هم داریم فاصله ها را باید ما با دشمن زیاد کنیم نه با خودمان خودیها همدیگر را بگیرند خودیها با هم مهربان باشند اختلاف نظر جای خودش اما اختلاف نظر نگذاریم مبدل بشود به ستیزه و دشمنی و بهانه دست دشمنان بدهیم زمینه به دست دشمن فراهم کنیم و باز از رهبر معظم انقلاب باید تشکر کنیم که گروه های سیاسی خودی را در این روزها به حضور پذیرفتند و باز از جامعه مدرسین قم علمای قم تشکر می کنیم که به ندای رهبری لبیک گفتند و دیروز یک مجمعی در قم بدعوت جامعه مدرسین تشکیل شد که از بزرگان و علمای تهران از هر دو جناح و علمای قم جامعه مدرسین در این مجمع حضور داشتند و قدم اول را برای پیاده کردن مساله اتحاد و اتفاقی که مورد نظر رهبری است برداشتند امیدواریم و تقاضا داریم از علمای قم از جامعه مدرسین از همه آقایان، مجمع روحانیون جامعه روحانیت که خلاصه گامهای بعدی و مؤثر را در این زمینه ان شاء الله بردارند و باز از همه گروههایی که در رابطه با بیانات رهبری اظهار تشکر کردند و اعلام کردند پشتیبانی خود را که من حالا نام اینها یادم نیست و خیلی فراوان است از همه این گروهها و از همه ملت شریف ایران که همه پشتوانه مقام معظم رهبری و خواستار اتحاد و اتفاق و یگانگی بین نیروهای خودی است از همه تشکر می کنیم .
و اما نکته دوم این است: مدتی است که می بینیم هر چند روز یکی از مسائل اسلامی مورد هجمه افرادی قرار می گیرد گاهی مساله دیه را مطرح می کنند گاهی مساله قصاص را مطرح می کنند گاهی مساله حکومت دینی را زیر سئوال می برند گاهی مسائل دیگر اسلامی را هر به چند وقت یک بار یک شکلی مطرح می شود که این مورد اخیر که جسارت به مقام مقدس و والای ولی عصر سلام الله علیه بود دل همه را آزرده کرد و واقعا ما را در نزد شیعیان کشورهای دیگر اسلامی شرمنده کرد که در یک کشور اسلامی کشوری که تحت سیطره ولی فقیه است کشور امام زمان کشوری که این همه در نیمه شعبان مردم شادی می کنند برای امام زمان روزهای جمعه دعای ندبه می خوانند فریاد می زنند همه در انتظار قدوم آن وجود شریف هستند یک همچنین جسارتی بشود این برای همه ما دلهای همه را آزرده کرد و ما را در برابر شیعیان دیگر کشورها انصافا شرمنده کرد. خوب باز از همه کسانی که در این فاجعه اظهار تنفر کردند اظهار ناراحتی کردند همه بدون استثناء مراجع تقلید علماء مردم دولت رئیس جمهور همه بالاخره در این صحنه حضور پیدا کردند و اظهار تنفر و انزجار کردند و باید هم بکنند و اگر نمی کردند خوب ممکن ست خدای ناخواسته آن قلمهایی که این مسائل را مطرح می کنند مسائلی بدتر مطرح می کنند من حالا عرض کنم که کیفر این گونه قلم ها و این گونه اشخاص کار ندارم این مطلبی است که همانطوری که رهبر عظیم الشانمان فرمود مربوط به دستگاه قضائی است و هیچ عملی را هیچ کس حق ندارد پیش خود انجام بدهد اما یک مطلبی من می خواهم عرض کنم که این هم مربوط می شود به دستگاههای امنیتی و هم مربوط می شود به دستگاههای فرهنگی و آن این است که این معنی در رابطه با این مسائل که هر به چند وقت یک بار مطرح می شود این واقعا باید ریشه یابی بشود ما فقط نیاییم سراغ معلول برویم ببینیم علت چیه؟ آیا نمی خواهند عوامل پنهانی دستهای غیر مرئی نمی خواهند اسلام را تضعیف کنند؟ نمی خواهند حکومت دینی را تضعیف کنند؟ نمی خواهند مساله ولایت را تضعیف کنند؟ نمی خواهند منعکس کنند که اسلام و دین قادر به اداره اجتماع نیست؟ که گاهی هم می نویسند آیا نمی خواهند بین صفوف مردم تفرقه بیفکنند؟ آیا نمی خواهند دین را و احکام اسلام را تضعیف کنند؟ و ما را بکشانند و ببرند به سوی عرض کنم حضورتان که آن چرا که می خواهند آیا اینها عواملی اجنبی در کار نیست اینها را ریشه یابی کنید فقط نمی شود یک کسی برداشت یک چیزی نوشت فقط بچسبیم به او البته او را باید چسبید باید او را از نظر قضایی بررسی کرد اما ببینیم ریشه کجاست به فرموده رهبری ضعف در چیه؟ چرا باید محیط فرهنگی جامعه ما جوری باشد که اجازه دهد کسی بخودش به ساحت مقدس ولی عصر جسارت کند طوری باشد که افرادی به خود اجازه بدهند چرا باید محیط فرهنگی ما به گونه ای باشد که افرادی به خود اجازه دهند مسائل اسلامی را توهین کنند مسخره کنند زیر سئوال ببرند قصاص را دیه را و سایر مسائل را که الآن من در ذهنم نیست مواردی که بوده و هست خوب این باید چاره اندیشی کرد مقام معظم رهبری فرمان داد ریاست جمهوری هم به دنبال فرمایشات رهبری تاکید بر این مطلب کرد باید واقعا این مسائل ریشه یابی بشود باید از نظر دستگاههای امنیتی هم ریشه یابی کنند و ببینیم که مال کجاست از کجا سرچشمه می گیرد البته خوب همه اقشار دانشجویان علما و بزرگان مردم همه نفرت خودشان را در این موضوع ابراز کردند اما آن که اساس ریشه یابی این مسائل.
موضوع دیگر عرض کنم که باید مورد توجه قرار بگیرد این تهدیدی است که اخیرا از ناحیه بعضی از سران آمریکا شده ادعاهای بی اساس و تکراری علیه جمهوری اسلامی هست، خوب اینها نشانه همان سیاست خصمانه آمریکاست نسبت به اسلام نسبت به حکومت اسلامی و جمهوری اسلامی و یک مسائل کهنه هم هست، تکراری هم هست و خالی از حقیقت فقط ادعا، این هم برای این است که در کشورهای مسلمان منطقه تفرقه ایجاد کنند و در جامعه ما در بین مسلمانها تشنج ایجاد کنند و من نمی دانم 20 سال است که آمریکا این ملت را آزمایش کرد، 8 سال جنگ تحمیلی گذشت آمریکا و بسیاری از کشورهای غرب پشتیبانی کردند ولی در عین حال ملت ما ایستادگی کرد بالاخره پیروز شد این تجربه نمی دانم چطور درس نمی دهد به اینها و اینها نمی خواهند ملت ما را بشناسند که این ملت با این تهدیدها دست از اهدافش برنمی دارد این تهدیدها کارساز نیست برای ملت ما، این ملت ما نظامی دارد اساسی بر اساس عقیده نظامی دارد بر اساس عقاید اسلامی این حرفها در این ملت اثر ندارد.
موضوع دیگر سالگرد ارتحال مرحوم آیة الله العظمی گلپایگانی مرجعی که در گذشت قبل از پیروزی انقلاب بعد از انقلاب همیشه طرفدار بود تایید می کرد من فراموش نمی کنم آن نامه بسیار طوفنده به ازهاری نوشت در جریان تاریخ، تغییر تاریخ تنها کسی که در ایران از مراجع به شاه و به دولت و به رژیم ستمشاهی ایراد کرد و اعلامیه داد ایشان بود خداوند ایشان را رحمت کند و همچنین سالگرد ارتحال مرحوم آیة الله العظمی اراکی است که ایشان هم مؤید امام مؤید انقلاب و با فاصله یک سال این دو مرجع از دنیا رفتند خداوند ایشان را هم رحمت کند.
و باز مناسبت دیگر کشتار بی رحمانه شیعیان پاکستان که این هم برای همه مسلمانها خصوصا برای شیعه موجب تاثر است ما از دولت پاکستان می خواهیم با این فرقه گرایی مبارزه کند و ریشه یابی کند و این مسائل تکرار نشود و خداوند ان شاء الله شهدای این کشتارها را هم با شهدای کربلا محشور بفرماید. بسم الله الرحمن الرحیم و العصر ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.