نماز جمعه تهران به امامت آیت الله امامی کاشانی۲۰ / ۷ / ۱۳۸۰

بسم الله الرحمن الرحیم الحمد لله رب العالمین نحمده و نستعینه و نشکره و نتوکل علیه و نعوذ به تبارک و تعالی من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و ان محمدا عبده و رسوله صلی الله علیه و آله سیما بقیه الله فی ارضه

خطبه اول

بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله رب العالمین نحمده و نستعینه و نشکره و نتوکل علیه و نعوذ به تبارک و تعالی من شرور انفسنا و سیئات اعمالنا و نشهد ان لا اله الا الله وحده لاشریک له و ان محمدا عبده و رسوله صلی الله علیه و آله سیما بقیه الله فی ارضه.
اللهم کن لولیک الحجه بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیا و حافظا و قائدا و ناصرا و دلیلا و عینا حتی تسکنه ارضک طوعا و تمتعه فیها طویلا.

بحثم در خطبه ی اول پیرامون اخلاق بود و بحث صدق هم تمام شد در خطبه ی پیش در بحث حیا وارد شدیم اما چون امشب شب شهادت حضرت امام موسی بن جعفر علیه الصلاه و السلام است وقت هم خیلی تنگ است کوتاهی عرض ادب به آستانه مقدس موسی بن جعفر علیه الصلاه و السلام می کنیم و تعزیه و تسلیت عرض می کنیم به حضور شما نمازگزاران عزیز موسی بن جعفر علیه الصلاه و السلام در سال 148 هجرت به دنیا آمد و 54 یا 55 سال عمر کردند و در زندان سندی بن شاهک مسموم شد, این چند خطی را که عرض می کنم از کتب بزرگان اهل سنت نقل می کنم ابن عساکر در تاریخ بغداد چنین می نویسد:

کان موسی الکاظم یدعی العبد الصالح امام هفتم به عبد صالح مشهود بود چرا لکثره عبادته و اجتهاده و قیامه باللیل از پس در عبادت غرق بود و در دعا و راز و نیاز با خدا عبد صالح معروف شده بود این نکته را ذهبی هم نقل می کند مورخین دیگر اهل سنت هم نقل می کنند باز می نویسد قد روی انه دخل مره مسجد الرسول صلی الله علیه و آله و سلم روایت شده که امام هفتم وارد مسجد رسول اکرم شد فی اول اللیل اول شب بود فسجد سجده سجده ای کرد وهو یقول و در سجده چنین می گفت:
عظم الذنب من عبدک فالیحسن العبد من عندک یااهل التقوی و یا اهل المغفره یرددها حتی اصبح, به سجده رفت و با خدا چنین می گفت خدایا گناه از بنده ی تو بالا گرفته است و عفو تو بالاتر است و همینطور در سجده این تعبیر را داشت تا صبح شد یک چنین سجده هایی از او می دیدم .

باز می نویسد موسی بن جعفر علیه السلام احفظ الناس بکتاب الله, به کتاب خدا از همه آگاه تر و حافظتر بود و کان اذا قرا وقتی که قرآن تلاوت می فرمود یحزن به حالت حزن قرائت می فرمود و یبکی السامعون, هر کس صدای قرآن امام هفتم می شنید اشک می ریخت لتلاوته و کان الناس بالمدینه یسمونه زین المجتهدن و در مدینه به عنوان زینت مجتهدین معروف بود .

باز می نویسند قبر امام هفتم در بغداد مرکز اجابت دعاست بغداد و غیر بغداد در حوائج بزرگ به حرم موسی بن جعفر پناه می بردند و دعا می کردند و اگر کسی به قبر امام هفتم متوسل می شد محروم برنمی گشت .
این تعبیرها در کتب طریقین از سنی و شیعی درباره ی موسی بن جعفر علیه السلام بسیار است حالا نکته اینجاست که ما ببینیم چه اصلی امام هفتم داد و چه درسی از او می گریم هارون الرشید, امام هفتم را زندان کرد وقتی تسلیم زندان گرفت به خاطر این بود که خواست فرزندانش را به عنوان ولایت عهد یکی پس از دیگری منصوب کند و این مطلب در لابلای کتب چه سنی و چه شیعه پیداست که یکی از نگرانیهای هارون الرشید مسئله ی استمرار امامت بود یعنی این بیان که امام هفتم فعلا علی بن موسی الرضا بعدا و بعد یکی پس از دیگری تازه مهدی به دنیا خواهد آمد و او تا قیام قیامت می خواهد دنیا را اداره کند این نگرانی از خود امام هفتم یک و استمرار امامت الی الابد دو هارون الرشید را خیلی نگران کرده بود .
البته مسئله ی امام عصر ارواحنا له الفدا از عصر پیغمبر اکرم مطرح بود این بحث جدایی است ولی نگرانی زیاد در همین جهت بود به همین علت هارون آمد سر قبر پیغمبر اکرم و سلام کرد گفت یارسول الله ای پسر عمم من از تو عذر می خواهم اگر فرزندت موسی بن جعفر زندان کنم چون جامعه ی اسلامی وحدت کلمه دارد و او باعث تشتت بین مسلمین است .

این را گفت و با این بیان شروع کرد زندان حضرت را آغاز کردن حالا نکته این است که هارون الرشید می داند امام هفتم حجت خداست ولی با آن قدرت طلبی که دارد و با آن حب به حکومتی که برای خودش و فرزندانش دارد آن حب به دنیا میآید با پیغمبر اکرم چنین صحبت می کند هارون در آن حال و حواس, موسی بن جعفر در این شرایط است, هارون در اوج دنیاست و امام هفتم در اوج آخرت است یا او در حضیر دنیاست و امام در اوج آخرت است .
این دو فکر با یکدیگر مواجه شده حالا این فکر فکر خداپرستی است و آن فکر فکر دنیاپرستی است خداپرستی پیروز است و دنیاپرستی مغلوب است این همه بر این تاریخها می گذرد فلسفه ی تاریخ معنایش همین است که آدم به آن قطعه ی تاریخ بنگرد ببیند چه طور غرق در دنیا بودن و امام هفتم چه طور متوجه به خدا بود آنوقت ببیند تربیت چیست؟انسانیت چیست؟ آدم چطور می شود اینقدر بزرگ می شود؟
با توجه به خداست اسماالحسنا در انسان پیدا می شود و آدم به مرتبه ی انسان کامل می رسد این تربیت مهم است امام و حجت خدا نقش اساسیش تربیت است انبیا هم نقش اساسیشان تربیت بود و مکتب تربیت از انسانهای برجسته است نه از انسانهای آلوده عزیزان جوانهای عزیز انسانهایی که غرق در خدایند مکتبشان مکتب ابدی است مکتب ولایت مکتب ابدی است نه مکتب غصب حکومتهای غاصب توجه به این را دارد چهار زندان امام هفتم داشت, زندان اول در بصره بود, نوه ی منصور دوانقی عیسی بن جعفر والی بود .
او یک سال او را نگه داشت به هارون نوشت یا امام هفتم را از من بگیر و یا این که آزادش می کنم من نگه نمی دارم او را در زندان او انسان بسیار بزرگ است همیشه در حال دعاست بعد منتقل شد به زندان فضل بن ربیع بعد منتقل شد به زندان فضل بن یحیی, یحیای برمکی وقتی در زندان فضل بن ربیع بود در بغداد, چون زندان اول بصره بود زندان دوم و سوم و چهارم بغداد بود در زندان بغداد هارون یک کنیزی زیبا برایش فرستاد این کنیز را فرستاد تا این که خدمت کند او را برای این که فرستاد, نفذ الی موسی بن جعفر جاریه لها جمال لتخدمه فی السجن, تا خادم حضرت باشد .

این کاری که کرد گرچه می گویند خیلی که برای این بود که فکر امام هفتم مشغول بشود ولی نه امام هفتم را هارون می شناخت به نظرم برای این بود که می خواست به مردم بگوید شما که به امام هفتم ارادت می ورزید او دارای خادمی چنین زیباست, چنین زنی خدمت می کند او را .
به نظرم نکته ی اساسی این بود امام هفتم فرمود برو به هارون بگو بل انتم به هدیتکم تفرحون لاحجه لی فی هذه ولا فی امثالها, من نیازی به این خدمتگزار ندارم شما به این حرفها خوشحالید ما خوشحال نیستیم این خبر را که دادند هارون عصبانی شد گفت برگرد و قل له لیس برضاک حبسناک, ما تو را به رضایت خودت حبست نکردیم ولا برضاک اخذناک ما به رضایت تو تو را جلبت نکردیم جاریه را بگذار بماند و برگردد .
او هم گذاشت بعد یک شب یا دو شب گذشت هارون گفت بروید ببینید چیست و چه خبر است رفتند دیدند آن زن جوان کنار زندان مشغول سجده است و سجده ای طولانی دارد و اشک می ریزد و می گوید قدوس قدوس سبحانک سبحانک .

خبر دادند به هارون که این زن هم منقلب شد این زن کسی بود که دربار هارون رونق داده بود بهترین آوازخوان بود بهترین رقاص بود هارون پی او فرستاد او گفت به هارون بگو دیگر صدای مرا نمی شنوی دیگر موی سر مرا نمی بینی من دیگر رفتم به طرف موسی بن جعفر خدا می خواست که من هدایت شوم .
این است مسلک تربیت این است تفکر الهی این فکرهاست که می تواند دنیا را آباد کند, بنده چند سال پیش بود سه سال قبل بود یک دیداری داشتم با آقای سلیمان کتانی, سلیمان کتانی آقایان و بانوانی که اهل مطالعه اید شاید به کتابهای ایشان آشنا باشید ایشان مسیحی است ولی درباره ی صدیقه ی اطهر کتاب نوشته درباره ی امیرالمومنین کتاب نوشته در لبنان است بنده با ایشان دیداری داشت .
سلیمان کتانی, این قصه برایم نقل کرد گفت من کتابی که راجع به فاطمه ی زهرا نوشتم کتابم نامش این است ((وتر فی غمد)) به نظرم وتر فی غمد یعنی یک تیری که در غلاف است فاطمه و هنوز باز نشده یعنی یک حقیقتی است مجهول, به نظرم بیشتر معنایش این است گرچه ترجمه هم شده ولیکن فکر می کنم به این نکته توجه داشته نویسنده در هر حال در آن کتاب یک مقایسه ای می کند بین مریم کبری و بتول عذری مقایسه اش این است می گوید و تلک مریم مافرشت الارض الا من نفث الزنابق .
می گوید مریم از زمین فرش مریم می گوید فرش مریم گلهای زمین بود گلستان زمین بود و انت نفثه الزهرا مانفث فی الطین الا من مناهل الکوثر ولی تو ای فاطمه فرش تو از آسمانهاست فرش تو کوثر است و الخط خط الطهر و العفاف لقد کانت النبوه طفلک البکر .

ای فاطمه ی زهرا نبوت فرزند بکر توست نبوت طفل در دامن می گفت این تعبیرها در کتابش آقای سلیمان کتانی خوب این مسیحی است عرض کردم, گفت دانشگاهی که تدریس می کردند یکی از اساتید دانشگاه این کتاب من را دیده بود به من گفت تو چقدر عظمت برای فاطمه قائل شدی؟
گفت مریم با آن عظمت در زمین قرار داده اید فاطمه را در آسمانها چقدر تفاوت قائل شده اید؟ می گفت من چیزی به او نگفتم ولی چند وقت قبل از من مقاله ای خواستند راجع به موسی بن جعفر من این مقاله را نوشتم به همین استاد دانشگاه گفتم راجع به یکی از امامان شیعه از من مقاله ای خواستند من نوشتم تو بگیر مطالعه کن .

گرفت و مطالعه کرد بعد وقتی مطالعه کرد به من گفت این چه انسانی است این بشر نیست این فوق بشر است این آسمانی است واقعا خیلی مرد بزرگی است به او گفتم این از نواده های همان فاطمه است این از فرزندان همان بانو است .

دنیا را تربیتشان متوجه کرده دنیا را این تربیت غرق کرده است دیگر من عرضم را همینجا جمعش می کنم و خیلی کم است به زیارت موسی بن جعفر علیه السلام توفیق پیدا می کنیم و آنهایی که توفیق پیدا کردند و مشرف می شویم سلام عرض می کنیم من هم چندتا از این سلامها را با همه ی شما به محضر مبارکش عرض می کنیم:
اللهم صل علی موسی بن جعفر وصی الابرار و امام الاخیار و وارث السکینه و الوقار و الحکم و الاثار الذی کان یحیی اللیل فی السحر الی السحر و مواصله الاستغفار .

سلام بر تو ای امام هفتم که تمام سحرها با استغفار بیدار بوده اید حلیف السجده الطویله سجده های طولانی داشتید سجده هایی از شب تا صبح داشته اید و الدموع الغزیره خیلی گریه کرده اید در این شبها و المناجات الکثیره مناجاتهای فراوان در درگاه خدا داشتید و الضراعات المتصله ناله ها کرده اید در پیشگاه خدا و بقلب النهی و العقل و الخیر و الفضل و الصبر و المقتول بالجرم سلام بر تو که مظلومید سلام بر تو المعذب فی قعر السجون سلام بر تو ای امام هفتم که در دل زندانها در عذاب بودید در زندانهای خیلی عمیق المعذب فی قعر السجون و ظلم المکاویر در این مکورهای زندان که همه تاریک بود و ساق المردود این آهنهای زنجیرها آنچنان پاهای تو ساییده بود آنچنان تو را نحیف کرده بود که وقتی نگاه به تو کردند فکر کردند عبایی روی زمین افتاده بعد زندانبان گفت این عبا نیست این موسی بن جعفر است و الجنازه المنادی علیها سلام بر جنازه ی تو که چهار حمال به دوش گرفتند الوارد علی جده المصطفی و ابیه المرتضی و امه سیده النسا سلام بر تو ای امام هفتم که بر پیغمبر مثل امشبی وارد می شوید بر علی و فاطمه وارد می شوید و بارث المغصوب و امر مغلوب و دم مغلوب و سم مشروب در حالی که بدن تو را سم گرفته است .

صلی الله علیک یا اهل بیت النبوه.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
انا اعطیناک الکوثر.
فصل لربک و انحر.
ان شانئک هو الابتر.

خودم و همه ی عزیزان را به تقوی توصیه می کنم خدای متعالی به وحدانیت یاد می کنیم و به رسول اکرم درود و صلوات می فرستیم و برای خودم و همه ی شما از درگاه خدا پوزش می طلبم استغفر الله لی و لکم.

 


خطبه دوم

بسم الله الرحمن الرحیم

الحمد لله رب العالمین و الصلاه و السلام علی سید الانبیا و المرسلین ابی القاسم محمد و علی وصیه و خلیفته امیرالمومنین و علی قره عین الرسول الزهرا البتول و علی الحسن و الحسین و علی بن الحسین و محمد بن علی و جعفر بن محمد و موسی بن جعفر و علی بن موسی و محمد بن علی و علی بن محمد و الحسن بن علی و الحجه القائم العسکری حججک علی عبادک و امنائک فی بلادک.

قال الله العظیم: ((و من اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا و نحشره یوم القیامه اعمی)) بحث در خطبه ی دوم پیرامون اوضاع رقت بار امروز و افغانستان است .
قبل از این که این بحث را عرض کنم مدیریت سازمان کالاهای استاندارد صحبت کردند و صحبت را بسیاری عزیزان شنیده اند و کالای استاندارد یک دو سه جمله ای در اینجا عرض می کنم که دولت بسیار کار خوبی کرده که کالاهایی اجبارا استاندار کرده و پیش از 100 مورد کما و کیفا و سه نکته را در اینجا من عرض می کنم نکته ی اول این است که این وظیفه ی دولت است و دولت باید مراقبت هم بکند و سخت هم بگیرد بر این کار و اما دو نکته ی دیگر نکته ی اول این است که اگر تولیدکننده کالای استاندارد و از نظر کیفی و کمی درست تولید کرد به نفع خودش است به نفع اقتصاد کشور است مردم هم به جنس خارج از کشور دیگر توجه نمی کنند نکته ی دیگر این است که برای بهداشت مردم و مملکت خوب است زیرا چه بسا می شود کالایی که استاندارد نیست موجب مشکلات زیادی می شود آسانسوری که اینطور باشد یا چیزهای دیگر گاز امثال اینها یا لبنیات همه چیزهایی که وسائل زندگی مردم است اگر استاندارد نبود این مشکل یک وقتی ایجاد می کند لذا هم تولیدکننده باید اهمیت بدهد هم مصرف کننده باید اهمیت بدهد .

یعنی مصرف کننده استفاده نکند غیر استاندارد را اگر استفاده مردم ما نکردند اگر جنس وارداتی استانداردش وارد می کنند و اگر در داخل تولیدی است درست دولید می کنند این یک وظیفه ایست برای همه ما این جمله ای که در این جهت نیاز بود عرض کنم.

و اما بحثم ما امروز در یک شرایطی روبرو هستیم که می بینیم قدرت شده معبود یعنی قدرت شده خدا و عبادت قدرت چطور عبادت قدرت چند نکته را من در اینجا می خواهم عرض کنم در این همین مسئله ی این که وقتی عبادت قدرت شد به جای خدا چه می شود انسان .

نکته ی اول این است که چرا آمریکا افغانستان را اینطور زیر آتش گرفته این نکته ی اول نکته ی دوم این است که چرا سازمان ملل باید محور باشد نه آمریکا نکته ی سوم این است که ما باید فرق بگذاریم بین آنجایی که افراد دارند فداکاری می کنند برای حفظ میهنشان مثل لبنان و فلسطین و بین تروریست با تروریست تضاد دارد این دو نقطه با یکدیگر و نکته چهارم چه بهره ما می گیریم این را انشاالله به حول و قوه ی خداوند متعال بتوانم خیلی فشرده عرض کنم .

اما اول مسئله ی که چرا آمریکا می کند این کار را به نظر دو جهت می رسد جهت اول انتقال بحران از داخل آمریکاست به دنیا تا این که مردمش را یک قدری آرام کند که این انتقال هم پیدا نمی کند حالا عرض می کنم در نکته ی دوم چرا منتقل نمی شود .

مطلب دوم این است که آمریکا می خواهد سلطه پیدا کند در خاورمیانه و همینطور میآید جلو و قدرتش اینجا میآورد این هم نکته ی دوم در این فکر چرا این عمل را انجام میداد و اما چگونه می شود که این موفق نمی شود که بحران را مهار کند علتش این است یک نکته ای می گوید در اینجا این نکته از صدراعظم قدیم آلمان است که او در کلماتش می نویسد که در وقتی که دنبال انقلاب کبیر فرانسه میدیتران صدر اعظم آلمان بعد از این که از آلمان بیرون رفت یک کتابی نوشت این کتاب را برای سازمان ملل نوشت این وقت این جمله اش یکی از جملاتی که از کتابه اش می گوید:

محال است قدرتمندان بتوانند بدون این که توجه به ناتوانان کنند و به ناتوانان چه می گذرد به زندگی آرمانی خود ادامه بدهد این یکی, دو هیچ کس نمی تواند تردید کند که همه ی انسانهایی که رنگپریده و زردند در برابر سرخ رویان و خودکامکان برای همیشه تحمل نخواهند کرد این هم دو, که این نکته ایست که بالاخره مستضعفان و محرومان حرکتشان شدیدتر می شود یعنی این پاسخ نمی دهد مطلب را تروریست انجام گرفت این ترور هم محکوم است محکوم است جمهوری اسلامی محکوم کرد و همه محکوم کردند بسیار هم کار گناه بزرگی آنها کردند و مرتکب این جنایت شدند واقعا این بحثی نیست .

صحبت سر این است که دنیا باید الان از این فرصت استفاده کند و بسیج بشود و تروریست ریشه کن کند, آمده کاری را آمریکا شروع کرده که این تقویت می کند یعنی پاسخ نمی دهد واقعا چون ریختن سر مردم ناتوان و بی گناه و مظلوم همینطور از کنار این زمین باز شاخه هایی زده بالا باز تروریست بیشتر می شود این است که با این کار نمی شود به جایی رسید ولذا آن نکته ی دوم را اینجا عرض می کنم و نکته ی دوم این است که چرا آمریکا محور نباشد؟ سرش این است که ترور لغتش مشخص است ترور یعنی وحشت ایجاد وحشت در جامعه همین است که می گویند تروریست آنوقت کی وحشت ایجاد کرده وقتی آدم حسابش می کند می بیند خود آمریکا با کارهایی که در دنیا می کند و یکی از ابزارهایش صهیونسیت است و حمایت از صهیونیست است خوب این خودش وحشت ایجاد کرده .

بنابراین آمریکایی که خودش این کار را کرده و علنا دارد از صهیونیست حمایت می کند قدرتهای دیگر هم دارند حمایت می کنند این چه دنیایی واقعا شده می گویند ما حمایت می کنیم ما حمایت می کنیم از صهیونیست البته صهیونیست غیر از این که تروریست دولتی است یک نقطه ی لکه ننگ دیگر هم دارد و آن این است که او مشروع نیست نطفه اش درست نیست غاصب است در سرزمین فلسطین فرق یبن دولت اسرائیل و دولت آمریکا اینجاست که دولت اسرائیل حرامزاده هم هست علاوه بر این که تروریست است ولی خوب دولت آمریکا دولت قانونی است مردم انتخاب کردند ولی تروریست است تروریست نمی توانست ریشه ی ترور را ازبین ببرد این بدتر می کند کار را این می خواهد بگوید من ریشه ی ترور را می خواهم از بین ببرم در حالی که تعداد تروریست می افزاید این عملها و این روشها این یک حقیقتی است نمی شود جلو افراد گرسنه و پابرهنه را گرفت نمی شود جلو مردمی که اینقدر به ایشان ظلم وارد می شود گرفت این است که یک حقیقتی است که باید بپذیرد این را آمریکا باید بپذیرند قدرتهایی که ازش حمایت می کنند که یک مرجع ثالثی می تواند این کار را بکند نه آن کسی که قدرت فقط معبود اوست و فقط می خواهد قدرتش را به خرج بدهد به آن جهتی که مطرح است برایش دنیا آن می خواست .

انشتین در کتابش و در زندگی نامه اش خاطراتی دارد از جمله این جمله است که می گوید در سال 1945 که وقتی رفته بود آمریکا خود خودش بمب اتم را اختراع کرده دیگر من با یکی از سران آمریکا ملاقات داشتم و به او گفتم جنگ جدیدی تهدید می شود اگر چنین جنگی بوجود آید نوع بشر احتمالا از بین می رود انشتین می گوید که با کمال تعجب آن مقام آمریکایی به من جواب داد به چه دلیل تا این اندازه مخالف انهدام نوع بشر می باشید .
من تعجب کردم گفتم چه می شود مقام پرستی که می گوید نوع بشر منهدم بشود ما باشیم پا نمی گیرد این مطلب این یک چیزی است که فقط کسی می تواند به آرزوی خودش فقط برسد چیزی دیگری نیست ولذا در جای دیگر همین ویدیپران باز می نویسد که خیال می کنند کسانی که قدرت در دست گرفتند اینها خدمت می کنند نمی دانند که آنان که از هواپرستان به دنیاپرستان به آنها احسنت احسنت می گویند گوش آنها از آنها پر است ولی صدای مظلومان را نمی شنوند .

واقعا ومن اعرض عن ذکری فان له معیشه ضنکا و نحشره یوم القیامه اعمی آنوقت بدتر از این اینکه حالا آمده سردمدار هم شده آمده بین جهان اسلام و مسیحیت مقابله انداخته در حالی که ملت مسیحی و ملت مسلمان همه اینها در کادر خداپرستی هستند اینها همه در خداپرستی قرار گرفتند آنوقت با این جنگ و با این شگرد هم باز وارد جبهه ی دیگر شدن و بعد این که همه را یکی گرفتن .

مسئله ی ظلم یک مسئله است مسئله قبول ظلم یک مسئله است ظلم گناه است انظلام هم گناه است پذیرفتن ظلم هم گناه است مردم لبنان و فلسطین اگر بپذیرند صهیونسیت را گناه کردند برای این که ظلم را قبول کردند آنهایی که ظلم می کنند آنها تروریستند نه آنهایی که برای آب و خاکشان و دینشان و مرزشان دارند فداکاری می کنند می گویند شما غاصبید و آمدید در خانه ی ما اینها و همه را خلت کردن این وضعی است که دنیای امروز به خود گرفته است ولذا گفته شد که سازمان ملل به یک جایی که بی نظر باشد بیاید کار بکند و به یک نکته ایست که می خواهم به عنوان یک درس اخلاق برای عزیزان و جوانان عزیزمان عرض کنم .
این است که این فرهنگ غرب است فرهنگ غرب این است که نوع بشر منهدم شود ما بمانیم آنوقتی تمدن بگذارند بیایند به مملکت ما افرادی در داخل مملکت همین تمدن را تایید می کنند یا می گویند یا می نویسند کلاسهای ما دانشگاهای ما دبیرستانهای ما باید چنین باشد واقعا فرهنگ اسلام ببیند فرهنگ اسلام چیست و چگونه باید زندگی کرد آنها درصددند کشور ما را استحاله کنند نظام اسلامی را ازبین ببرند .
این کار را از راه جوانان ما شروع کردند دختران اسلام پسران اسلام فرزندان علی و فاطمه شما الان در امتحان بزرگی قرار گرفته اید دنیای قدرت دست به کاری الان زده است که خودش نشان داده است که تمدن غرب چقدر فساد دارد و چقدر ظلم می کند شما باید با این تهاجم مقابله کنید با این تهاجم بایستید با این تفکر غرب که می گویند مملکت ما همین آمریکا به داخل خودش می رسد و می گوید مملکت من ولی به خارج خودش چنین می کند یک تضادی در داخل و در خارج ملت من بمانند در حالی که ملت آمریکا هم با همین فرهنگ بود که الان با این تروری که پیش آمد یک اضطرابی ملت آمریکا را گرفته است چون ایمان نیست چون توکل و توجه به خدا نیست از جمهوری اسلامی قدردانی کنید .

عزیزانم از این نظام تجلیل کنید از این نظام پیروی کنید بیایید کمک کنید بگذارید این نظام ما پا بگیرد در دنیا بگذارید متصل شود به نظام امام عصر ارواحنا له الفدا این جنایاتی که امروز دارد می شود این برای در حقیقت گرچه خیلی نگران کننده است ولی در عین حال نسل جوان ما را هم درس می دهد که بدانند مکتب چیست کلاس چیست استاد کلاس چه آدمی است از چه کسانی باید پیروی کنن .
خودم و همه ی شما عزیزان را به تقوی دعوت می کنم و از پیشگاه خدا برای خودم و شما عذرخواهی می کنم استغفر الله لی و لکم.

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم.
بسم الله الرحمن الرحیم.
والعصر ان الانسان لفی خسر.
الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.

اللهم یاحمید بحق محمد و یا عالی بحق علی و یا فاطر بحق فاطمه و یا محسن بحق الحسن و یا قدیم الاحسان بحق الحسین صواتت را بر محمد و آل محمد فرو فرست.
فرج امام عصر مرحمت فرما.
جهان اسلام و اسلام را یاری فرما.
کفر را نابود بفرما.
دشمنان اسلام را شرشان را به خودشان بازگردان.
نظم اسلامی را تقویت بفرما.
پرچم این نظام را به دست رهبر عزیزمان به دست مبارک امام زمان ارواحنا له الفدا بسپار.
ما را به آن چه رضای توست توفیق مرحمت کن.
گذشتگان و پدران و مادران و ذوی الحقوق و خاصه امام بزرگوارمان و شهدایمان را بر سر سفره ی موسی بن جعفر و رسول اکرم ضیافت بفرما.
بیمارانمان را لباس عافیت مرحمت بفرما.
اللهم اغفر للمومنین والمومنات و المسلمین و المسلمات
و السلام علیکم و رحمه الله.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر