ماهان شبکه ایرانیان

فاطمه علیهاالسلام در جنگ

از دیگر اخبار آن حضرت در مدینه آن است که چون پیامبر در روز احد مجروح شد،علی (ع) با سپر خویش از چاه آب می کشید و زخم آن حضرت را می شست اما خون بند نمی آمد.ناگاه فاطمه از راه رسید و پیامبر را در آغوش کشید و بنای گریه نهاد.او حصیری سوزاند و خاکستر آن را بر زخم نهاد و بدین ترتیب خونریزی قطع شد.

از دیگر اخبار آن حضرت در مدینه آن است که چون پیامبر در روز احد مجروح شد،علی (ع) با سپر خویش از چاه آب می کشید و زخم آن حضرت را می شست اما خون بند نمی آمد.ناگاه فاطمه از راه رسید و پیامبر را در آغوش کشید و بنای گریه نهاد.او حصیری سوزاند و خاکستر آن را بر زخم نهاد و بدین ترتیب خونریزی قطع شد.

در روایتی آمده است:

«چون پیامبر به مدینه بازگشت فاطمه به پیشواز او آمد،وی کاسه آبی به دست داشت.پیامبر صورت خود را شست،شمشیر خود را به فاطمه داد و به او فرمود:دخترم خونهای روی شمشیر را بشوی.علی (ع) نیز شمشیر خود را به فاطمه داد و گفت:خونهای این یکی را هم بشوی،به خدا سوگند این شمشیر امروز مرا تصدیق کرد.پیامبر به فاطمه گفت:شمشیرش را بگیر که شوهرت آن چه را که بر عهده داشت به انجام رساند.پیامبر شمشیر خود را تنها به فاطمه می داد در حالی که هیچ گاه شمشیرش را به برخی از همسرانش نداد با آن که تعداد آنها هم بیشتر بود.پیامبر در مقابل فاطمه شجاعت علی را ستود تا وی از دلیری همسرش شادکام گردد.»در روز جنگ موته،زمانی که جعفر به شهادت رسید پیامبر (ص) بر فاطمه وارد شد.فاطمه فریاد«وا عماه »سر داده بود.پیامبر (ص) گفت:گریه کنندگان باید بر کسی همانند جعفر،مویه سردهند.فاطمه با پدر و شوهرش در روز فتح مکه خارج شد،در بلندترین نقطه صحرا چادری برای پیامبر (ص) زدند.پیامبر در آن چادر نشست و در حال شست و شو بود و فاطمه او را می پوشانید.و علی (ع) وقتی شنید که ام هانی گروهی از بستگان همسرش از بنی مخزوم را در خانه خویش پناه داده،به سوی خانه او رفت.ام هانی علی را نشناخت چون وی زره در بر کرده بود.ام هانی به وی گفت:ای بنده خدا من ام هانی هستم دختر عموی رسول خدا و خواهر علی بن ابی طالب از خانه من دور شو.علی (ع) گفت:هر که را پناه داده اید بیرون کنید.ام هانی گفت:به خدا پیش پیامبر از تو شکایت می برم.

پس علی (ع) کلاهخودش را برداشت و ام هانی او را شناخت و گفت:فدایت شوم من سوگند خوردم که از تو پیش رسول خدا شکایت برم.علی گفت:برو و به سوگند خود عمل کن.ام هانی نزد پیامبر آمد و ماجرا را بازگفت.پیامبر (ص) گفت:هر کس را که تو پناه داده ای من پناه می دهم.فاطمه در دفاع از شوهرش گفت:ای ام هانی آیا آمده ای از علی شکایت کنی که دشمنان خدا و دشمنان رسولش را ترسانده است؟!پس پیامبر گفت:خداوند سپاس سعی علی را به جای آورد و به خاطر نسبت ام هانی با علی هر که را که او پناه داده است من نیز پناه می دهم.در حقیقت پیامبر با اخلاق بزرگوارانه خویش میان مقام علی و اکرام به ام هانی را به خاطر علی (ع) جمع کرد.

قیمت بک لینک و رپورتاژ
نظرات خوانندگان نظر شما در مورد این مطلب؟
اولین فردی باشید که در مورد این مطلب نظر می دهید
ارسال نظر
پیشخوان