به گزارش خبرنگار مهر، برخی ادبیاتی که بعضی مدیران فوتبال استفاده می کنند نه منطقی است، نه زیبنده. بدترین بخش ماجرا این است که القابی که وسط دعوا به سوی هم پرتاب می کنند چهار روز بعد، نیم فصل بعد و فصل بعد کاملا عوض می شود و برمی گردد و به فدایت شوم تبدیل میشود.
متاسفانه دانشگاهی برای فوتبال نداریم که زیر و بم و تاثیرگذاری فوتبال را برجامعه تدریس کند و آنها که به فوتبال می آیند از سر تصادف می آیند یا از راه های اقتصادی و سیاسی. آنها نمی دانند که نفوذ کلام فوتبال نه در ایران که در همه دنیا بیشترین نفوذ کلام در خانواده هاست و درب همه خانواده ها به روی فوتبال باز است.
به این مثال ها توجه کنید و گوینده های آنها را به یاد بیاورید:
ام الفساد، خائن، اروپا ندیده!
همین طارمی فصل قبل که جواب برانکو را نمی داد و از پرسپولیس رفت توسط معاون اقتصادی باشگاه خائن نامیده شد، کاوه رضایی امسال با همان رفتار مواجه شد و مسئول نقل و انتقالات او را اروپا ندیده خواند، علی کریمی که محبوب ترین بازیکن پرسپولیس هم هست از سوی رویانیان با لقب ام الفسادی مواجه شد که اصلا باورکردنش محال ممکن بود.
گروهبان قندلی، داروغه
امیر قلعه نویی، هم بارها با مرحوم حجازی، با مرحوم پورحیدری، با فتح الله زاده و ... درگیر شده و ادبیات بدی داشت. محمد مایلی کهن هم همینطور او تقریبا با همه درگیر شد و یکی را داروغه و دیگری را گروهبان قندلی می خواند! دایی و پروین و خیلی های دیگر هم در این فوتبال چنین فضایی داشته اند و بعدا آشتی کرده اند و پشیمان شده اند اما جامعه و نوجوان ها و جوان هایی که آن ادبیات را یاد گرفته اند هرگز نمی توانند به عقب بازگردند و آن حرف ها را نشنوند و یا فراموش کنند چرا که این موارد وارد دنیای خودشان شده است.
لازم است مدیران و مربیان متوجه باشند که کجا آمده اند و اثر و ضریب نفوذ کلام آنها در جامعه چقدر است و چقدر در این زمینه مسئولیت بزرگی بر گرده دارند. آنها سازنده بخش بزرگی از ادبیات و شخصیت آینده کشور هستند، شخصیتی که امروز فحش بده و فردا لبخند بزن و بچرخ را یاد می گیرد و اصلا این اتفاق خوبی نیست. البته کمیته اخلاق تاسیس کرده ایم که بیشتر به نظر می رسد با احکامی که برای فروزان و رحمتی و ... صادر کرد و بلخ و آهنگر و مسگر و شوشتر را به هم آمیخت، خودش بیشتر به دانشگاه فوتبال نیاز داشته باشد.