در این بخش، یادی از چند مجموعه ازشهیدان است که به مناسبتی درباره آنان متنی نگاشته ام، نه درباره تک تک آنان.
بزم حضور (1)
سخن از شهیدان روحانیت است،
از پرستوهای مهاجر و عاشقان صادقی که پرچمی از «تعهد» بر دوش داشتند و تن پوشی از «تقوا» بر قامت، و در سنگر «جهاد» و محراب مبارزه،ذکر «شهادت » بر لب و در دل داشتند.
با پیشانی بند «اخلاص » برسر، با سلاح صلاح و اصلاح در کف، که فاصله «حرف » تا «عمل » و شعار تا جهاد را با پای سر و سرمایه جان رفتند و چه امضایی معتبر تر از «خون »؟ و چه سندی رسمی تر از«شهادت »؟
شهیدان روحانی، شجره نامه ای خونین دارند، با شاخ و برگی از جهاد وشهادت، که ریشه در فرات عشق و علقمه ایمان دارد، با الهامی که ازمحراب خونین کوفه و صحرای سرخ کربلا و مظلومیت امامان و حماسه سربداران و آیات قرآن و خطبه های شورانگیز نهج البلاغه گرفته است.
برای نگارش دفتر خون و کتاب شهادت این روحانیون علوی منش وحسینی خوی وکربلایی سیره و فاطمی شعار، باید قلم را در سرخی خون شهادت زد و تصویری از این ایمانهای مجسم کشید، تا در حافظه تاریخ بماند و در یاد زمان جاودان شود.
شهادت اینان، تاییدی است بر درستی آنچه خوانده و آموخته اند. گواه قبولی آنان در امتحانی است که متن کتابش «شهادت » است و معلمش آل محمد و علی، و کلاسش به وسعت تاریخ.
ردای سرخ شهیدان روحانی، علمی است که نشان عاشورای مجددتاریخ معاصر را دارد و رایتی است خدایی که فرشتگان، به طواف قداست آن از عرش فرود می آیند.
... شهیدان این دفتر، قربانیان والاقدر «انقلاب سوم »اند. انقلابی که درراستای حاکمیت «حزب الله » و زدودن نفوذ و رد پای مهره ها وایادی مرموزدشمن در دستگاه انقلاب بود، خرداد سال 1360 شمسی، کشیده شدن خندقی میان حقیقت ناب و چهره های نقابدار بود. فصل جدایی خالصان ازناخالصان، عاشقان از مدعیان، صادقان از فریبکاران بود، و هنگامه شناخته شدن مؤمنان از «منافقان ». حاکمیت خط حزب الله، ارزش درخشانی بود که بهای گرانی هم می طلبید. دشمنان اسلام و سرسپردگان بیگانه، دیگر بی نقاب به میدان مبارزه با حق آمدند و کفر صریح خود را درقالب گلوله، بمب، شایعه، ترور و... به صحنه آوردند و ما شهیدان بسیارعزیزی را از دست دادیم و سپیدارهای بلندی فرو افتادند، ولی خونهای جاری و قامتهای فرو شکسته آنان، قیامتی از قامت ای یک امت قائم پدید آورد.
آن پیکرهای قطعه قطعه شده، سفره سبز طراوت این نهضت را درتمام خانه ها و کوچه ها و گذرها گسترد و در سایه این شهادتهای بزرگ،مردم متحدتر شدند، راه، مشخص تر گردید. چهره ها روشن شد. «نفاق »،در خبیث ترین چهره اش آشکار شد و نبرد حق و باطل به روشنی آفتاب وصراحت روز پدیدار گشت و دوزخیان از بهشتیان باز شناخته شدند.
ملت ما آن قدر خون گریست و خون داد تا رود خون شهیدان، سیلی پدید آورد، مواج و خروشان، و تا پای دیواره کهنه و پوسیده نفاق پیش رفت، تا آنکه بام نفاق بر سر منافقین آوار شد و کور دلان در فراموشخانه منفور و ملعون تاریخ دفن شدند.
یاران امام، که تبلور خط اصیل و مکتبی انقلاب بودند، با ظلمتها به مبارزه ای افشاگر و قاطع و صریح برخاسته بودند. شرق باوران و غرب گرایان، هر دو در مقابل «صراط انقلاب »، صف آراستند و اینجا و آنجا، درروز روشن و شب تیره، به سراغ مشعلهای روشنگر آمدند و خون ریختند وترور کردند، تا راه تیره بماند و رهروان به جای نشینند. اما کور خوانده بودند،نه این امت را شناخته بودند و از عمق باور انقلابی شان آگاهی داشتند.
از خرداد 60 به بعد، منافقان، نمرودیان آتش افروزی شدند، تاابراهیمیان را بسوزانند، اما خود سوختند و رسوا شدند و افشا گردیدند.ابولهبهای عصر ما، لهیب و شراره عداوت و حسادت و کفر را پر شررساختند و هیزم کشان آتش جهل و جنون (منافقان) به جنگ با خورشیدپرداختند، اما خویشتن را در «گور غرور» دفن کردند.
محرابهایمان خونین شد، همچون محراب کوفه.
سخنورانمان، به شهادت رسیدند، که شهیدان فضیلت بودند.
عمامه ها، برای چندمین بار در تاریخ مصاف حق و باطل، به خون آغشته شد و کفن شهیدان گشت، و... «مظلومیت »، بار دیگر در دوران حاکمیت خط امام، تکرار شد و عاشوراها تجدید گشت.
روحانیون که وارثان هدایت و سیادت انبیا، و ذاکران جهادها وشهادتهای اولیای دین اند، با پشتوانه ای از سنت محمدی و سیره علوی وشور حسینی و فقه جعفری و انتظار مهدوی، این بار هم رایت شهادت رابرافراشتند و خاطره هزاران روحانی شهید راه فضیلت را در سده های گذشته و در صحنه های حمایت از حق، زنده کردند. و همه، مدیون سالارسوخته جان و بیدار دل وروشن ضمیرشان، حضرت امام خمینی بودند که مشام جانها را از عطر شهادت، و جام دل را از کوثر یقین و زمزم ایثار، معطرو مصفا و سرشار کرده است. این خط، همچنان ادامه دارد. تا ظهور قائم، وتا هر جا و هر وقت، که حق، «ناصر» بطلبد.
برخی از شهیدان این مرحله از انقلاب نور، آن قدر عظیمند که چون خورشیدی فروزان، لحظ لحظه تاریخ انقلاب اسلامی ما را روشن ساخته اند و با تپش خون مقدسشان هنوز هم به موج آفرینی ادامه می دهند. ستارگان درخشانی اند که دلها و دیده ها را به سوی خویش می کشند.
شهیدانی همچون:
1 - شهید مظلوم، آیة الله دکتر بهشتی.
2 - شهید، آیة الله مدنی.
3 - شهید، آیة الله دستغیب.
4 - شهید، آیة الله صدوقی.
5 - شهید، آیة الله اشرفی اصفهانی.
6 - شهید، آیة الله قاضی طباطبائی.
7 - شهید، حجة الاسلام باهنر.
8 - شهید، حجة الاسلام محمد منتظری.
9 - شهید، حجة الاسلام هاشمی نژاد.
و... که کمترین ادای حقشان، تدوین و ارائه زندگینامه مفصل ومستقلی است و با درج چند صفحه محدود در این مجموعه، حقشان برآورده نمی شود واحد امیدوار است که توفیق چنین خدمتی را در آینده داشته باشد.
بسیاری از روحانیون شهید، در انقلاب سوم به دست ضد انقلاب ومنافقین به شهادت رسیده اند که با کمال تاسف، از زندگینامه آنان اطلاعی در دست نبود، و به یاری خدا با فراهم شدن اطلاعات لازم در باره آنان، به ترسیم خطوط حیات پر بار و شهادت پر افتخارشان نیز دست خواهیم زد.شهدایی چون:
1 - شهید محمد اعتماد العلماء.
2 - شهید عبدالکریم شیخ مصطفی.
3 - شهید ملا محمد کریمیان.
4 - شهید محمد رضا ابراهیمی.
5 - شهید ملا محمد صالح ترابی.
6 - شهید زین العابدین محمد نژاد.
7 - شهید احمد جاوید.
8 - شهید رحمت الله علی پور.
9 - شهید حبیب الله مغازی.
10 - شهید ملا علی جلالی زاده.
11 - شهید ملا خالد عزیزی.
12 - شهید محمد کامل نقشبندی.
13 - شهید سید سلمان حسینی.
14 - شهید ملا حیدر سلیم.
15 - شهید حسن عسکری.
16 - شهید ملا صالح خسروی.
17 - شهید ملا زین العابدین فخری.
18 - شهید سید صادق حبیب زاده.
19 - شهید ملا حیدر روحانی.
ناگفته نماند، شهدای روحانیت در رابطه با ضد انقلاب داخلی ومنافقان کوردل، بیشتر از تعداد 82 شهیدی است که توفیق تدوین زندگینامه شان در این دفتر فراهم شد. حجم مطلب و کم و زیاد بودن آنچه درباره هر یک از این اسوه های ایمان و تعهد است، تنها بستگی به اطلاعاتی داشته که در اختیار این واحد قرار گرفته است. و بدیهی است نشر این مجموعه و آگاهی امت حزب الله از محتوای آن، سبب خواهد شدتا آشنایان و دوستان این شهدا آگاهیها و نکات و جهات بیشتری را دررابطه با آنان، برایمان بفرستند تا این زندگینامه ها، پر بار تر و دقیق تر درآینده تکمیل شود.
هر چه بیشتر زوایای زندگی و مبارزات و خصوصیات اخلاقی این عزیزان روشن تر تدوین و عرضه شود، الگوهای مناسبتر و الهام بخش تری برای این نسل و نسلهای آینده معرفی شده است.
آنچه بنام یادنامه شهیدان منتشر می شود، تنها «یاد»نامه نیست، بلکه ایمان نامه، الهام نامه، جهاد نامه و شهادتنامه و حیات نامه است، زیرا خون شهیدان، «راه » نما و «راه » نامه است و جهتشان خدایی، و ما در مسیرعبودیت و عمل به وظیفه، نیازمند چنین «شاخص » هایی هستیم تا به بیراهه نرویم.
صائب تبریزی می گوید:
غفلت نگر که پشت به محراب کرده ایم.
در کشوری که قبله نما موج می زند.
و... هرگز چنین مباد!
خون این شهیدان، ترسیم یک «خط » است، در راستای عقیده و تعهدو تکلیف، و مسیر انبیایی و عاشورایی فرزندان خلف حوزه و شاگردان امام صادق علیه السلام و سربازان امام زمان علیه السلام را ترسیم می کند.
توفیقمان باد تا از این چراغهای هدایت، نور بگیریم.
قم - 25/3/67.