تالیف: علامه محقق ملامحمداسماعیل مازندرانی خواجویی (م 1173 ه.ق)
بسم اللّه الرحمن الرحیم چون عزیزنا الفاضل میرزا محمد حفیظ حفظه اللّه الحفیظ از مسائل چندی ضروریه چنان که بیاید سوال فرموده بودند،داعی بر خود لازم دانسته که اشاره اجمالیه به اجوبه آنها نماید:
عزیز من، استغفار بعد از تسبیحات و کذلک قرائت سوره بعد از حمد و تسلیم آخر نماز واجب نیست ولیکن احتیاط درقرائت سوره کامله و تسلیم است، فخذ الحائط لدینک لتکون فی العبادات علی یقینک.
و اولی بل احوط در تسلیم آن است که چنین گوید: «السلام علینا و علی عباد اللّه الصالحین، السلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته.» وقصد خروج ضرور نیست.
و در اخفائیات جهر به بسمله مستحب است، خواه امام باشد یا منفرد، در دو رکعت اول باشد یا دو رکعت آخر.
و در عبادات نیت قربت کافی است.
و مسائل خلافیه را از مجتهد عادل باید اخذ کرد بلاواسطه یا به واسطه و وسائط عادله. و چون مجتهد در ولایتی نباشد، بر اهل آن ولایت لازم است که مسائل خلافیه ضروریه را نوشته به صحابت معتمدی صاحب هوش مفتوح الکوش به خدمت مجتهدی که در ولایت دیگر است فرستند از او التماس جواب نمایند.
و یا آن که برخی از اهل دیار خالی از مجتهد اختیار مسافرت نموده به خدمت مجتهد رسند و از او مسائل خلافیه ضروریه را بالمشافهه فرا گیرند و به اهل آن دیار برسانند، به شرط ی که با وصف دیانت و امانت خبیر و بصیر باشند.
و حکایت اذان مطلقا و علی کل حال مستحب است، پس بناءا علیه چون مامومین حکایت اذانی که در نماز جماعت گفته می شود بکنند فعل مستحبی کرده خواهند بود.
و داعی در هر یک از تیمم بدل وضو و غسل دو دفعه دست برخاک می زنند، لیک در ضربه اولی که به جهت مسح جبهه است به قصد وجوب و در ضربه ثانیه به نیت استحباب.
و چون عذر غیر مرجو الزوال باشد در اول وقت، فضیلت به تیمم نماز می تواند کرد.
و در نماز جماعت چون صف ثانی و صف ثالث و هکذا در جانبین یا در احد جانبین از محاذات صف اول گذشته باشد، لیک گذشتها مشاهده بعض مامومین صف اول نتوانند کرد، نماز ایشان صحیح است، مگر آن که از محاذات صف اول بسیار دور باشند بر وجهی که اصلا مشاهده اهل صف اول نتوانند کرد، و مع ذلک حکم به بطلان نماز ایشان مشکل است، چه ایشان در بعض احوال نماز چون حال رکوع یا سجود یا غیر آن می توانند که مشاهده کنند کسانی را که مشاهده می کنند اهل صف اول را و همین قدر برای صحت نماز ایشان کافی است.
و در غسل ارتماسی خروج مرتمس به جمیع بدنه از آب ضرور نیست بل اگر به جمیع بدنه در زیر آب باشد و در همان حال نیت کرده از آب برآید غسل او صحیح است.
و چون گردی خالی از عین نجاست از زمین نجس به تحریک بادی یا غیر آن برخیزد و بر بدن و جامه خشک نشیند،تطهیر آن ضرور نیست بل مجرد تکانیدن و نفخ کردن کافی است بلکه این هم ضرور نیست، چه نجس بودن گرد کذایی و خاصه منجس بودن آن معلوم نیست، بل می توان گفت که فرق میان این گرد و هوای واصل به جامه و بدن از زمین نجس نیست، با آن که حکم به وجوب تطهیر ثوب و بدن به جهت رسیدن گرد کذایی در بعض صور مستلزم حرج است، ولااقل خالی از عسر نیست، و هردو به آیه و روایت منفی است.
و مراد فقها از حق سلطانی که از آن زکات را وضع کرده اند خراجی است که سلطان عادل یا جائر از اراضی خراجیه می گیرد، به شرط ی که از مقدار شرعی تجاوز نکند و زیاد نگیرد، والا زکات از آن زیاده موضوع نخواهد بود.
و بر تقدیری که مضاجعه از حق زوجه باشد، چون زوجه حق خود را به زوج خود هبه کند برائت ذمه حاصل می شود،لهذا چون شبی که مضاجعه با او است اگر زوج را مرخص کند که با دیگری از حرائر او بسر برد می تواند شد.
و در زمان غیبت صاحبنا صلوات اللّه علیه بر مالک نصاب واجب است که حصه خمسیه او را به فقیه موتمن جامع شرائط افتا رساند، تا آنچه مقتضای رای او باشد بدان عمل نماید، و اگر خود بدون مجتهد کذایی مباشر شده ایصال به ارباب استحقاق از سادات و غیر هم نماید بری الذمه نخواهد بود.
و داعی این مساله را بر وجه کافی و شافی در رساله خمسیه ایراد نمود، هر که خواهد که بر حقیقت حال کما ینبغی اطلاع یابد به آن رساله رجوع نماید. و الی اللّه المرجع و الیه المب، و الصلاة علی رسوله و آله الاطیاب.
کتبه العبد الانس بر به الجلیل محمدبن الحسین الشهیر باسماعیل سترت عیوبهما و غفرت ذنوبهما.