بسم الله الرحمن الرحیم
خیلی خوش آمدید، برادران عزیز و مسئولان زحمتکش و محترم این امر بسیار مهم! بنده به عنوان برادر شما- برادری کوچک ولی گرانبار از مسئولیتی عظیم- از همه شما به خاطر این زحمات و رنجهایی که متحمل می شوید، که جناب آقای موسوی لاری بخشی از آنها را به اشاره بیان کردند، تشکر می کنم. البته «و ما عندالله خیر وابقی »، تشکر من و امثال من چیز ارزشمندی نیست، اعتباری محض است اما آنچه که پیش خداست، حقیقی محض است هم بهتر است و هم ماندگارتر.
ان شاءالله که مشمول تشکر الهی و پاداش الهی باشید.
مقوله «امنیت » به نظر من، در درجه اول حقوق مردم است. احساس خود مردم هم همین است یعنی اگر محیط ناامن باشد، هیچ خواسته و خوشی برای مردم باقی نمی ماند. لذا شما دیده اید که گاهی در بعضی از ادوار تاریخ، مردم تن به قلدری یک قلدر با همه رنجها و سختیهایش داده اند، برای این که امنیت را دراختیار آنها بگذارد. پس امنیت این قدر مهم است. امنیت یک مقوله ای است هم کاملا واقعی و ملموس، هم بسیار گسترده.
واقعی است، یعنی وقتی امنیت هست، ممکن است کسی آن را احساس نکند، مثل سلامتی وقتی هست، انسان آن را احساس نمی کند اما به مجرد این که- خدای نکرده- سرتان درد گرفت، آن وقت می فهمید که سلامتی یعنی چه.
امنیت نیز چنین چیزی است. فرمود:«نعمتان مجهولتان الصحة و الامان ».
به مجرد اینکه گوشه ای از امنیت مخدوش بشود، اثر او در زندگی مردم منعکس می شود. امنیت امری کاملا عینی و واقعی است. امنیت را با ذهنیات نمی شود درست کرد. این فلسفه بافیهای ذهنی که گاهی مشاهده می شود، باب محافل روشنفکری است که بنشینند راجع به ابعاد ذهنی یک مسئله بحث کنند یا باب- حداکثر- جلسات کارشناسی است. مردم، خود امنیت را می خواهند، واقعیت امنیت را می خواهند، آن هم در همان پهنه گسترده یعنی چه؟ یعنی مردم امنیت در محیط کار، امنیت در خانه، امنیت برای بچه هایشان در مدرسه، امنیت برای بچه هایشان در میدان فوتبال، امنیت برای جاده ها، امنیت برای روستاها، امنیت برای شهرها، امنیت برای خیابانها را می خواهند. ببینید! باری است کاملا سنگین و بسیار جدی، و این متوجه شماهاست البته عوامل ناامنی به این چند دستگاهی که ذکر شد، اصلا برنمی گردد. بعضی از عوامل ناامنی اصلا مربوط به دستگاههای دیگر است، اما شما مجبورید که جمعش کنید. اشتغال وقتی نباشد یا کم باشد، یعنی وقتی بیکاری در جامعه باشد، این خودش یکی از عوامل ناامنی است اعتیاد وقتی باشد، از عوامل ناامنی است رواج موادمخدر که باشد، از عوامل ناامنی ت سیاست بازیهای جاه طلبانه و غیرمسئولانه کسانی باشد، از عوامل ناامنی است دخالت دشمن خارجی و تحریکات خارجی باشد، از عوامل ناامنی است. هیچکدام از اینها به شما ربطی ندارد.
اما کسی که باید شانه استوار و مستحکم خودش را زیر این بار بدهد، شمایید باید به میدان بیایید و با ناامنی با همه ابعاد آن مبارزه کنید. یک بخش خاصی مورد توجه نیست. امنیت هم حق عمومی است، مال همه است همه مردم در داخل کشور، در سرتاسر کشور، اقوام مختلف، زبانهای مختلف، عادات مختلف، ادیان مختلف، چه برسد به سلایق مختلف سیاسی، فرق نمی کند. حتی آن کسی که با یک نهاد مهمی، با اساس نظام مخالف است، شما در محیط زندگیش باید امنیتش را تامین کنید. تنها عنصری که از این چتر عمومی خارج است، خود مجرم است در حال ارتکاب جرم یا در جهت ارتکاب جرم، ماعدای او همه کسانی که هستند- مشمول این چتر عمومی اند و شما بایستی این چتر را بلند کنید بر سر تمام این ملت بگسترانید.
این خیلی چیز اساسی و مهمی است.
یک نکته این است که برای ایجاد امنیت باید هدف گذاری کنید، براساس هدفگذاری برنامه ریزی کنید، و براساس برنامه ریزی عمل کنید، بعد عمل خودتان را اندازه گیری کنید، آن هم اندازه گیری زبانی و چکی نه اندازه گیری با شاخص یعنی مشخص کنید. در مقام حرف، همه می توانند بگویند که ما امنیت را برقرار کردیم یا ناامنی مستقر است اما «عمل » و شاخص، با آمارهای دقیق و صحیح برای خودتان مشخص کنید اول برای خودتان مشخص کنید تا بفهمید که در کجای راهید، در کجای میدانید.
یک نکته این است که برای مقابله با ناامنی باید هوشیاری و قاطعیت و سرعت اقدام و پیگیری خستگی ناپذیر و نگاه یکسان به همه عوامل ناامنی داشت. فرقی نمی کند، اگر هوشیاری نباشد، دچار غفلت می شوید ناامنی وارد خانه شما می شود و شما وجود او را احساس نمی کنید. ناهوشیاری اولین مصیبت است. اگر قاطعیت نداشته باشید، دچار تردید و تزلزل در اقدام بشوید، خود شما عامل ناامنی می شوید. چون دستگاهی که مسئول امنیت است، اگر دچار تزلزل شد، بزرگترین مشوق بوجود آورندگان ناامنی می شود. پس قاطعیت هم یک امر لازم است. و بعد پیگیری، پیگیری! این آن بلایی است که من در خیلی جاها می بینم. خوب شروع می کنند، اما تا چند قدم بعد ناگهان می بینید که قدمها سست شد، بعد هم توقف گاهی هم برگشت! اینها عیب است. این جوری نمی شود ناامنی را برطرف کرد. آن اهمیتی که ناامنی دارد و آن نیاز مبرمی که به امنیت در جامعه هست، با چنین روشی سازگار نیست. بایستی پیگیری کرد و نگاه یکسان داشت. آن کسی که موجد ناامنی است، فرق نمی کند، هر که می خواهد باشد- چه در کسوت یک آشوبگر حرفه ای (اوباش و الوات و اینها) باشد، چه در کسوت یک عنصر اتو کشیده سیاسی، چه در کسوت حزب اللهی، چه در کسوت یک عضو عالی رتبه وابسته به فلان دستگاه، اگر عامل ناامنی است- باید دستگاهی که مربوط به اوست، او را دنبال بکند و تا آخر پیگیری کند. اگر این «قاطعیت »، «پیگیری »، «هوشیاری » و «بی ملاحظه گی » در اجرای حق و عدالت وجود داشته باشد، آن وقت اقتدار نظام مثل یک خورشیدی می درخشد چون مجروح کردن امنیت، مجروح کردن اقتدار نظام است.
آن روزی که در حول و حوش قضایای تیرماه سال گذشته- قضایای تاسف بار و گریه آور تیرماه سال گذشته- نگاه می کردیم می دیدیم آن مطبوعاتی که آن روز بودند، من به بعضی از مسئولین عالی رتبه کشور نشان دادم، گفتم اینها چیست؟ ایشان گفتند که این، همین زیر سوال بردن اقتدار نظام است همین بود. تیترهایی انتخاب می شد و زده می شد به روزنامه ها، که معنایش تشویق به ناامنی و لازمه واضح و روشن او ناتوانی دستگاه از استقرار امنیت بود. چه دشنامی از این بالاتر؟! چه ضربه ای از این بدتر و ناجوانمردانه تر؟ این خودش عامل ناامنی می شود. برخورد با عامل ناامنی بایستی قاطع، هوشمندانه، بخردانه، از موضع فراتر از همه بازیهای جناحی ای که متاسفانه در دست و بال خیلیها رایج است، باشد.
آقای لاری اشاره کردند به مساله امنیت ملی- که بنده اول سال گفتم وحدت عمومی را هم گفتم من وحدت ملی، امنیت عمومی، یا وحدت عمومی، امنیت ملی، به وحدت، مردم جواب می دهند، مردم در میدانند.
عزیزان من!مردم از ما جلواند من صریح به شما بگویم. من به خودم نگاه می کنم و به آن مقداری که شعاع دید من در مسائل کشور به من اجازه می دهد که نگاه کنم- مردم از ما جلواند. نگاه کنید این بیست ودو بهمن امسال را!این همه علیه نظام، علیه انقلاب، علیه بیست ودو بهمن، علیه امام، از آن سال تا این سال در دنیا حرف زده شده با هدف خطاب و تحت تاثیر قرار دادن مخاطب ایرانی. آنجایی که جای حضورمردم است، حضور مردم، استوار، مقتدر، عازم، بی ملاحظه از همه قشرها، باز آمدند خیابانها را پر کردند و مثل یک شط خروشان همه این زباله ها و زیادیها را شستند و با خودشان بردند. مردم چنین اند، مردم اهل وحدت اند می آیند همه در مظهر وحدت شرکت می کنند. متاسفانه دسته جات سیاسی و جناحهای سیاسی و رساشان و تعداد معدودی آدم با ادعا، کم عمل و حرف ناپذیر! حق ناپذیر.
خواستیم آقایان را، آمدند،جلسات متعدد، صحبت، با این، با آن، با آن، «کان لم یکن شی، مذکورا» انگار هیچ حرف با اینها زده نشد! این هم وحدت ملی است.
یکی از عوامل ایجاد امنیت همین اتحاد مردم است. دراین سعی کنید این وظیفه شماست. همه عناصر مسئول وظیفه دارند، عناصر تبلیغاتی وظیفه دارند، ائمه جمعه وظیفه دارند، صدا و سیما وظیفه دارد. اینها همه وظیفه دارند، منتها میدان، میدان عمل دراین زمینه در بخش عمده ای هم دست شماست. تلاش کنید دراین مورد، فرقی نباید باشد.
به نظر من، آنچه که من امروز احساس می کنم، زمینه اساسی ای که وجود دارد-غیراز این چیزهایی که از قبیل قاچاق و عوارضی که دراین زمینه وجود دارد که در بعضی از مرزها و جاهای گوناگون هست- عمده آن چیزی که باید آماج ذهن و فکر و عمل شما قرار بگیرد، مسئله براندازی است مسئله براندازی! آن کسانی که خودشان در صدد این امر خباثت آمیز هستند، خیلی هم سعی دارند و دنبال می کنند و پول خرج می کنند و در صدد هستند این را از ذهن مسئولین- حالا مردم را دراین زمینه خیلی مورد خطاب قرار نمی دهند، مسئولین رده های مختلف از رده های بالا تا رده های پایین- دور کنند که ملتفت نشوند که قضیه چیست، تا بتوانند کارشان را انجام بدهند. لذا هرکسی که بحث بکند از تلاش برای براندازی، هرکسی که بحث بکند از اینکه علیه انقلاب و علیه ملت ایران توطئه وجود دارد، هرکسی صحبت از دشمن خارجی بکند، یک جنجال عظیمی راه می اندازند که آقا شما(...). خب، وقتی که مسئولان سیاسی، مسئولان امنیتی دستگاههای ضدنظام جمهوری اسلامی در آمریکا و در اروپا در گفتارهای خودشان تصریح می کنند، پول می دهند برای ایجاد رادیو، و تصریح می کنند در رادیو که این برای مقابله با نظام است- این را تصادفا بنده خودم شنیدم از یکی از همین رادیوهایی که می دانید با پول سرویسهای امنیتی آمریکا بوجود آمد. تصریح می کنند-تصریح هم نکنند، همه می فهمند-که ما می خواهیم با نظام مبارزه کنیم، تصریح می کنند که می خواهیم با اساس نظام و استوانه های نظام مقابله کنیم، تصریح می کنند که باید قانون اساسی نظام تعویض بشود، تصریح می کنند که باید براندازی انجام بگیرد منتها محبت می کنند، لطف می کنند می گویند براندازی باید آرام انجام بگیرد!
وقتی خودشان تصریح می کنند، چرا ما باید چشممان را ببندیم؟ چه کسی ما را تشویق می کند و تحسین می کند، اگر دشمن خودمان را نبینیم وبه فکر مقابله با او نباشیم؟! آن وقت دشمن فرضی درست کنیم! در داخل کشور جناحها همدیگر را عمده کنند این جناح علیه آن جناح، آن جناح علیه این جناح. اینها بشوند دشمن عمده! آیا این عقلایی است؟ این لازمه اداره درست کشور است؟ یکی از وظایف اصلی شما حفظ همدیگر است.
دستگاهها باید همدیگر را حفظ کنند. نگذارید دستگاهها یکدیگر را تضعیف کنند و نگذارید دیگران از بیرون دستگاهها را تضعیف کنند. شما ببینید اگر چنانچه نیروی انتظامی خوب کار بکند،وزارت کشور خوب کار بکند، سپاه خوب کار بکند، اما مثلا فرض کنید که قوه قضائیه نتواند خوب کار بکند، کار به پایان نمی رسد. اگر قوه قضائیه خوب کار بکند، وزارت کشور خوب کار بکند، سپاه خوب کار بکند، نیروی انتظامی نتواند خوب کار بکند، بازهم کار به سامان نمی رسد. اگر اینها خوب کار بکنند، آن عنصر دیگر نتواند خوب کار بکند. این چند نفر و این چند عنصر تشکیل دهنده و بوجود آورنده امنیت باید همه با هم خوب کار بکنند. خوب کارکردن اینها نیاز دارد به این که تضعیف نشوند. چرا قوه قضائیه را این قدر تضعیف می کنند؟ من نمی فهمم چه انگیزه ای دراین کار هست، یک روز هم نیروی انتظامی را بشدت تضعیف می کردند. چرا؟ یک روز هم وزارت اطلاعات را بشدت تضعیف کردند، خرد و خمیر کردند وزارت اطلاعات را اینها به ضرر امنیت کشور است. دستگاهها باید همدیگر را حفظ کنند، همدیگر را نگه دارند، تقویت کنند با عوامل تضعیف کننده دستگاههای مختلف مقابله و برخورد کنند.
بنده معتقدم که نظام جمهوری اسلامی در بخشهای مختلف نشان داده است که قدرت اقدام دارد. هم در زمینه های اقتصادی این طور است، هم در زمینه های اجتماعی این طور است، هم در زمینه های سیاسی این طور است و هم در زمینه های بین المللی این طور است. بنیه نظام، استخوان بندی این نظام، استخوان بندی مستحکمی است. مهمتر از این، مسئله این است که پشتوانه مردمی این نظام یک پشتوانه عظیم و بی نظیر است. من به جد اعتقاد دارم و قرائن و شواهد فراوان هم این را نشان می دهد اطلاعاتی که ما از نقاط مختلف دنیا داریم. گمان می کنم که می توان به طور کلی گفت، حداقل این طور می توان گفت که اگر ما کشورهای دنیا را و دولتها و حکومتها را در سراسر عالم تقسیم کنیم به کسانی که از حداکثر کمک مردم و حمایت مردم برخوردارند از مقداری از کمک مردم برخوردارند از حداقل کمک مردم برخوردارند و از کمک مردم برخوردار نیستند. یعنی اگر به چهار بخش تقسیم کنیم، نظام جمهوری اسلامی جزو ستاره دارهای ردیف اول است یعنی از حداکثر حمایت مردم برخوردار است. این گونه اجتماعات، این گونه تشویقهایی که مردم می کنند، این گونه محبتهایی که مردم ابراز می کنند، این پیوند عواطف و ایمان میان مردم و مسئولین را بنده در جایی از دنیا سراغ ندارم. حالا ممکن است گوشه و کناری هم باشد، اما تا آن جا که من اطلاع دارم، با این استحکام جایی را سراغ ندارم. پس ببینید دو عامل عمده در این جا در اختیار ما است: یکی استحکام هندسه نظام، استخوان بندی اساسی و تشکیلاتی نظام که یکی از قویترین و منطقی ترین استخوان بندیهاست یکی هم پشتوانه مردمی. یک چیز دیگر هم این جا اضافه شده است و آن احساس مسئولیت خدایی است. یعنی شما خیلی اوقات است که اگر چنانچه این پرونده را که رویش کار می کنید، حالا ساعت- مثلا فرض کنید- فلان وقت شب است ببندید، و بقیه اش را برای فردا صبح بگذارید و به خانه بروید، نه هیچ کس می فهمد، نه هیچ کس شما را ملامت می کند. تنها چشم ناظری که شما از آن اندیشناکید، چشم ناظر پروردگار عالم است. می گویید برای خاطر خدا این را تمام می کنم. این احساس نظارت الهی، احساس مسئولیت در مقابل خدا و انگیزه ایمانی در دلهای شما مسئولین، بسیار چیز گرانبها و عزیزی است. این را هم عنصر سوم به حساب بیاورید.
این سه عنصر می توانند همه مشکلاتی را که در سر راه یک حکومت است، برطرف کنند مشکلات اقتصادی را می توانند برطرف کنند. من گاهی در این سفرهایی که به استانها می کنم، می بینم که آن جا بعضی از استاندارها، مسئولین، برنامه های خیلی خوب، تلاشهای خیلی خوب در بخشهای استانی می کنند. در داخل دولت و رده های بالای دولت هم تلاشهای فراوانی هست.
اگر با روشن بینی- که موجب می شود هر کاری به وقت انجام بگیرد و تاخیر نشود- و با پیگیری و با بکار گرفتن عناصر شایسته و مناسب خیلی از این کارها دنبال بشود، مشکلات اقتصادی مردم را هم می توانند حل کنند.
مساله اشتغال، مساله مبارزه با این فسادهایی که در گوشه و کنار وجود دارد اینها چیزهایی است که از عهده مسئولان نظام برمی آید و می توانند این کار را انجام دهند. به خدای متعال باید توکل کنند و توکل کنید و توکل کنیم همه مان. از خدای متعال کمک بخواهیم، به هدایت او امیدوار باشیم، به کمک او امیدوار باشیم و وارد میدان کار بشویم.
هیچ کس نبایستی به خودش اجازه بدهد که از نیرو و توان خودش چیزی کم بگذارد. همه تلاش و همه نیرو را باید گذاشت. عزیزان من! امروز بار سنگین مسئولیتی بر دوش ماست که اگر بتوانیم این بار سنگین را به سلامت به منزل برسانیم، در تاریخ کشور ما یک تاثیر طولانی و ماندگار خواهد گذاشت. مساله این است. مساله فقط اداره امروز کشور- که حالا امروز را بگذرانیم و به فردا برسانیم - نیست.
این کشور، کشوری است که از زیر بار استبداد حکومتهای فاسد دورانهای طولانی خارج شده و با حضور مردم، با پیام اسلام و با مجاهدتهای خستگی ناپذیری که انجام گرفته است، یک دوران جدیدی را آغاز کرده است.
این دوران جدید به دلایل گوناگون- که خود شما با آن دلایل آشنا هستید- دچار مشکلات است. مشکلات یعنی چالشهای فراوان. این مشکلات مخصوص ما هم نیست هر حکومت دیگری هم در این شرایط، این چالشها را دارد.
منتها خیلی از حکومتها عقب می زنند، عقب گرد می کنند، تسلیم می شوند و شکست می خورند زمین گیر می شوند. اما حکومت اسلامی و نظام جمهوری اسلامی به فضل پروردگار توانسته با همین آرمانها و با همین روحیه و با همین پشتیبانی عظیم مردمی به همه این معارضات فائق بیاید و این راه را بیست و دو سال با قدرت طی کند. امروز هم در کمال نشاط و تندرستی و شادابی است. عظمت این نظام در این جاست- یعنی در نهایت تندرستی و شادابی آن است منتها باید مبارزه را ادامه بدهد، باید هوشیارانه به مبارزه ادامه بدهد و این، ان شاءالله تحقق خواهد داشت.
امیدوارم که خدای متعال همه شماها را مشمول لطف وتفضل خودش قرار بدهد به شما کمک کند همه دلهای ما را با نور هدایت خودش روشن کند امام بزرگوار و شهدای عزیز و عظیم القدر انقلاب را- که همه چیز را مرهون آنها هستیم- در درجات عالیه خودش قرار بدهد و به همه شماها- ان شاءالله- اجر بدهد تا بتوانید این راه را با قدرت طی کنید. بنده مجددا از همه شما عزیزان تشکر میکنم، هم بخاطر تلاشها و زحمات شبانه روزیتان و هم بخاطر این که زحمت کشیدید و تشریف آوردید و توانستیم ساعتی را با هم باشیم.
و السلام علیکم و رحمة الله و برکاته