در بسیاری از شرکتها، مدیریت شرکت را افرادی غیر از مالکان و سهامداران آن برعهده دارند. تفکیک مالکیت از مدیریت در بسیاری از شرکتها سبب بروز مشکلاتی میشود. برای مثال، ممکن است مدیران مهارت کافی برای ادارهی حوزهی اختیاری خود نداشته باشند یا برای خودشان امتیازها و پاداشهای نامعقولی درنظر بگیرند که با عملکردشان همخوانی نداشته باشد. بههمیندلیل، مفهوم حاکمیت شرکتی (corporate governance) بهمنظور رفع مشکلات ناشی از تفکیک مالکیت شرکت و مدیریت آن ابداع شد. در این نوشته میخواهیم ببینیم که حاکمیت شرکتی چیست و چه تاثیری بر عملکرد یک شرکت دارد.
تفکیک مدیریت شرکت از مالکیت آن
شرکت صادرکنندهی سهام، شرکت سهامی (joint stock company) نامیده میشود. شرکتهایی که قیمتشان در بازار سهام برآورد میشود، اغلب نیاز به یک سرمایهگذاری کلان دارند که از نظر مالی آنها را تأمین کند؛ بهعبارتدیگر، این شرکتها دارای تعداد زیادی سهامدار هستند. این سهامداران خودشان شرکت را اداره نمیکنند، بلکه کنترل آن را به مدیرانی حرفهای (مدیر اجرایی و هیئتمدیره) میسپارند که از طرفشان، این کار را انجام دهند. هیئتمدیره مانند نمایندهی این سهامداران عمل میکند. بنابراین سهامداران در مدیریت روزمرهی شرکت نقش فعالی ندارند. ازسویدیگر، مدیران معمولا مالک کمتر از 1% از سهام شرکتها هستند. بنابراین بهدلیل تفکیک مالکیت از کنترل شرکتها، معمولا احتمال بروز اختلاف بین مدیران و سهامداران وجود دارد.
حاکمیت شرکتی چیست؟
حاکمیت شرکتی مجموعهای از قوانین و روشهاست که رابطهی بین سهامداران، مدیریت و اعضای هیئتمدیره را تعریف میکند و بر چگونگی عملکرد شرکت تأثیر میگذارد. حاکمیت شرکتی در سطح ابتدایی با مسائلی مواجه است که از تفکیک مالکیت و ادارهی شرکت ناشی میشود، اما این مفهوم فراتر از آن است که فقط رابطهای شفاف بین مدیران و سهامداران برقرار کند. حاکمیت شرکتی، شامل مجموعهای از روابط بین مدیریت شرکت، هیئت مدیره، سهامداران و ذینفعان دیگر است. علاوهبرآن، ساختاری ارائه میکند که از طریق آن، اهداف شرکت، ابزار دستیابی به آن، اهداف و نظارت بر عملکرد شرکت تعیین میشود.
کنترل و راهبری شرکتها به دو طریق صورت میگیرد: راهبری از «درون» شرکت و کنترل از «بیرون» آن. در هر کدام از این دو حالت، موارد مهمی وجود دارد که باید در نظر گرفته شود.
راهبری از درون شرکت
این کار توسط مدیران و هیئتمدیره «درون» شرکت انجام میشود. برای یک راهبری مؤثر باید موارد زیر بررسی شوند:
- تعیین ساختار وظایف افرادی که خطمشی شرکت را تعیین میکنند (شامل مدیرعامل و هیئتمدیره)؛
- نیاز به نظارت بر اتفاقات پیشبینینشدهی مهم از طریق تجزیهوتحلیل ریسکها؛
- نیاز به کنترل عملکرد (کنترل داخلی).
کنترل از بیرون شرکت
- آگاهیداشتن از چارچوبی که دستورالعملهای عملکرد، انطباق و اساسنامهی حقوقی (قانونی) در آن تعریف شده است.
- داشتن دیدگاهی گسترده از موقعیت شرکتها در جهان از طریق مسئولیتهای اجتماعی و تصمیمات اخلاقی.
اهداف حاکمیت شرکتی
دلیل اساسی استفاده از حاکمیت شرکتی، نظارت بر بخشی از شرکت است که کنترلِ دارایی سهامداران و سرمایهگذاران را برعهده دارد. این کار تضمین میکند که:
- موازنهی قدرت بهطور مناسب بین اعضای هیئتمدیره توزیع شود.
- به مدیران اجرایی بهطور عادلانه پاداش یا امتیاز تعلق گیرد.
- هیئتمدیره مسئولیت نظارت بر مدیران اجرایی و مدیریت ریسکها را بپذیرند.
- ناظران بیرونی (external auditors) مستقل باشند و شرکت تحت تأثیر عملکرد آنها نباشد.
- به مسائلی مانند رعایت اخلاق کسبوکار، مسئولیت اجتماعی شرکت (CSR) و حمایت از افشاگران فسادهای مالی رسیدگی شود.
اما هدف اصلی حاکمیت شرکتی، بهبود عملکرد شرکتها، ایجاد شفافیت و پاسخگویی هیئتمدیره در برابر ارزش ذینفعان و سهامداران است. همچنین از موارد زیر پشتیبانی بهعمل میآورد:
- کنترل مدیران از طریق افزایش دفعات گزارشدهی به ذینفعان.
- افزایش سطح اعتماد و شفافیت در فعالیتهای شرکت برای تمام سرمایهگذاران (موجود و بالقوه) و در نتیجه، ارتقای رشد شرکت.
- اطمینان از اینکه شرکت مسیر قانونی و روشهای اخلاقی را اجرا میکند.
- ایجاد نوعی کنترل در رأس سازمان که بهتدریج مراتب پایینتر سازمان را نیز تحت تأثیر قرار خواهد داد.
مزایای حاکمیت شرکتی
1. مزایایی که برای شرکتها دارد
موافقت با اصول حاکمیت شرکتی میتواند مزایایی هم برای صاحبان و هم برای مدیران شرکتها داشته باشد و سطح شفافیت سازمانی را افزایش دهد. از مزایای دیگر آن میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
- بهبود دسترسی به بازارهای سرمایه و بازارهای مالی.
- کمک به باقیماندن در محیط بهشدت رقابتی (از طریق ادغام، مالکیت، مشارکت و کاهش ریسک).
- فراهمکردن سیاست خروج (exit policy) و اطمینانیافتن از انتقال بیدردسر ثروت و داراییهای خانوادگی از یک نسلبهنسل دیگر، همچنین کاهش احتمال وقوع تعارض بر سر عایدیها (برای سرمایهگذاران بسیار مهم است).
- همچنین اتخاذ روشهای کارآمد حاکمیت شرکتی سبب میشود کنترل داخلی شرکتها بهتر انجام شود، بهرهوری شرکت افزایش یابد و راه را برای امکان رشد شرکتها، توانایی جذب سرمایهگذاران (در سطح ملی و خارج از کشور) و نیز کاهش هزینههای ناشی از وام یا بدهی شرکتها هموار کند.
- ازسویدیگر، بسیاری از کسبوکارهایی که بهدنبال سرمایه و منابع جدید هستند، اغلب در مواقع بحرانی خود را مجبور میبینند که بهطور جدی «حاکمیت شرکتی» را بپذیرند و ساختار شرکتشان را مجدد و براین اساس تشکیل بدهند. هنگامی که بنیانگذاران خود را در نقش سرمایهگذار و شرکای بالقوه میبینند اطمینان بیشتری برای سرمایهگذاری و گسترش عملکرد شرکت خواهند داشت.
2. مزایایی که برای سهامداران دارد
برای مزایای حاکمیت شرکتی کارآمد برای سهامداران، به موارد زیر میتوان اشاره کرد:
- فراهمکردن انگیزههای مناسب برای مدیریت و هیئتمدیره بهمنظور پیگیری اهدافی در راستای منافع شرکت؛
- تسهیل فرایند نظارت مؤثر بر مدیران؛
- تضمین امنیت بیشتر به سهامداران در مورد سرمایهشان؛
- اطمیناندادن به سهامداران از اینکه بهاندازهی کافی از تصمیمات مربوط به مسائل اساسی شرکت (مانند اصلاحات قانونی یا قوانین مربوط به ادغام، فروش داراییها و نظایر آن) آگاه خواهند شد.
3. مزایایی که برای اقتصاد ملی دارد
- همهی شواهد تجربی و همچنین تحقیقاتی که در سالهای اخیر انجام شدهاند، حاکمیت شرکتی را تأیید میکنند. این پژوهشها دریافتهاند بیش از 84% سرمایهگذاران سازمانی جهان حاضرند برای سهام یک شرکت با حاکمیت شرکتی خوب پول زیادی پرداخت کنند، اما در شرکتی که از لحاظ حاکمیت شرکتی ضعیف عمل میکند (با وجود سابقهی مالی خوب)، سرمایهگذاری نکنند.
- موافقت با اصول حاکمیت شرکتی میتواند نقش مهمی در ارتقای ارزش شرکتها بازی کند. اگر در یک کشور اعتبار لازم برای اجرای شیوههای حاکمیت شرکتی وجود نداشته باشد، در حسابرسی و استانداردهای گزارشدهی سهلانگاری شود یا به سرمایهگذاران شفافیت و اعتماد کافی داده نشود، سرمایه (سرمایهگذاران داخلی یا خارجی) در جایی خارج از کشور جریان خواهد یافت. بنابراین عواقب این وضعیت، تمام شرکتها و تشکیلات اقتصادی کشور را درگیر خواهد کرد.
برگرفته از: kfknowledgebank.kaplan.co.uk