]توضیح اینکه تورات و انجیل های موجود در دست ما، از یک سو صراحت دارند بر اینکهخدای تعالی یکی استو از سوی دیگر انجیل به صراحت می گویدمسیح پسر خدااست!واز دیگر سو تصریح می کند به اینکهاین پسر همان پدر است و لا غیر.
حتی اگر مساله پسری را حمل می کردند بر صرف احترام وبرگشت گیری باز قابل اغماض بود، این کار را هم نکردند با اینکه در مواردی از انجیل به این معنا تصریح شده،از آن جمله می گوید: و من به شما می گویم دشمنان خود را دوست بدارید و برای لعنت کنندگان خود آرزوی برکت کنید و به هر کس که با شما دشمنی کرد احسان نمائید و هر کس که شما را
............................................ (1)سوره مائده، آیه 73. (2)سوره نساء، آیه 171. (3)ملل و نحل ج 1 ص 222 - 224 - 225.
صفحه : 449
از خود راند و ناراحت کرد شما با او پیوند کنید تا فرزندان پدر خود شوید، همان پدری که درآسمان ها است، چون او است که خورشیدش را هم بر نیکان می تاباند و هم بربدان، و بارانش راهم بر صدیقین می باراند و هم بر ظالمان، و اگر تنها کسی را دوست بدارید که او شمارا دوست می دارد، دیگر چه اجری می خواهید داشته باشید؟مگر عشاران غیر این می کنند؟و نیز اگرتنها به برادران خود سلام کنید باز چه فضیلتی برای شما خواهد بود؟مگر بت پرستان غیر از این می کنند؟پس بیائیدمانند پدر آسمانیتان کامل باشید که او کامل است (1).
و نیز در همین انجیل است که: همه مراحم خود را در برابر مردم و به منظور خودنمائی بکار نبندید که در این صورت نزد پدرتان که در آسمان ها است اجری نخواهید داشت. (2) ونیز در همان کتاب در باره نماز می گوید: شما نیز اینطور نماز بخوانید: ای پدر ماکه در آسمان هائی، نام تو مقدس است....
و نیز آمده: پس اگر جفاکاری ها و خطاهای مردم را ببخشیدپدر آسمانیتان هم خطاهای شما را می بخشد، (همه این سه فقره که نقل کردیم در اصحاح ششم از انجیل متی است).
و نیز می گوید:شما نیز مانند پدر رحیمتان رحیم باشید.
و به مریم مجدلیة می گوید: برو نزد برادرانم و به ایشان بگومن به سوی پدرم که پدرشما نیز هست و به سوی الهم که اله شما نیز هست صعود خواهم کرد (3).
پس این عبارات و امثال آن که از سه انجیل نقل کردیم کلمهپدرراکه بر خدای تعالی و تقدس اطلاق کرده، هم در مورد عیسی اطلاق کرده و هم در مورد غیر عیسی،و این بطوری که ملاحظه کردید صرفا جنبه تشریفات و امثال آن را دارد.
هر چند که از بعضی دیگر از عبارات آنها از پسری و پدری صرف تشریف استفاده نمی شود، بلکه نوعی از استکمال را می رساند، استکمالی که وقتی در انسانی محقق شودسرانجام او را با خدا متحد می کند، نظیر این عبارت: یسوع - مسیح - به این کلام سخن گفت و چشمان خود را به آسمان بلند کرد و گفت: ای پدر!آن ساعت مقرر فرا رسید، پسرت راتمجید کن، تا پسرت هم تو را تمجید کند، آنگاه دعائی را که برای رسولان از شاگردانش
............................................ (1)(آخر اصحاح پنجم از انجیل متی)نسخه عربیش که در سال 1811 میلادی به چاپ رسیده ومطالب دیگر هم که بعدا نقل می کنیم(از این نسخه است). (2)انجیل لوقا، اصحاح ششم. (3)انجیل یوحنا، اصحاح بیستم.
صفحه : 450
کردنقل می کند و آنگاه می گوید: و من این درخواست را تنها برای اینان نمی کنم بلکه درمورد کسانی هم که به زبان به من ایمان آورده اند مسئلت دارم، تا همه آنان یکی شوند، همانطور که تو ای پروردگار من ثابت شدی و من نیز در تو ابت شدم، مسئلت دارم تا آنها نیز درمن و تو یکی شوندو تا همه عالم ایمان آورند که تو مرا فرستادی و من به ایشان مجد و آبرو دادم، آن مجدی که تو به من دادی، آری تا همه یکی شوند، آنچنان که ما یکی شدیم، من در آنها و تودر من و همه آنها برای یکی کامل شوند تا همه عالم بدانندکه تو مرا فرستادی و من ایشان رادوست می دارم، آنطور که تو مرا دوست می داری (1).
گفتیم: با اینکه انجیل ها صراحت دارد بر اینکه منظوراز پسری و پدری صرف تشریف است، این کار را نکردند، یعنی عنوان پدری و فرزندی را حمل بر تشریف نکردند،در اینجامی گوئیم در انجیل ها کلماتی هست که نمی شود آنها را حمل بر تشریف و احترام کرد(و شایدبه خاطروجود این کلمات بوده که مسیحیان دست به چنان حملی نزده اند)نظیر اینکه می گوید: لوقا به عیسی گفت: ای آقا ما نمی دانیم تو به کجا می روی؟و چگونه می توانیم راه را بشناسیم؟عیسی به او گفت: خود من آن طریقم، به حق سوگند و به زندگی قسم که احدی به سوی پدرم نمی آید، مگر به وسیله من، اگر شما مرا شناخته بودید پدر مراهم شناخته بودید، و از همین الان او را می شناسید چون او را هم دیدید.
فیلبس پرسید: ای سید پدر را به ما نشان بده، دیگر چیزی نمی خواهم،یسوع گفت: ای فیلبس من در همه این زمان ها با شما بودم ولی شما نمی شناختید، هر کس مرا ببیندپدر را دیده است.با این حال چگونه تو می گوئی پدر را به ما نشان بده؟ مگر هنوز ایمان نیاورده ای که من درپدر حلول کردم و پدر در من حلول کرده است و این سخنی که دارم برایتان می گویم(نیز)از ذات من به تنهائی صادر نمی شودبلکه از من و از پدر که الحال در من است صادر می شود، اواست که دارد این کارها را می کند،باورم کنید که می گویم من در پدرم و پدرم در من است (2).
و نیز در انجیل است که: لیکن من از الله خارج شدم و آمدم واز پیش خود نیامدم بلکه او مرا فرستاده (3).
و نیز می گوید:من و پدرم هر دو یک موجودیم.(4)
............................................ (1)انجیل یوحنا، اصحاح هفدهم. (2)انجیل یوحنا، اصحاح چهاردهم. (3)انجیل یوحنا، اصحاح هشتم. (4)انجیل یوحنا، اصحاح دهم.
صفحه : 451
و نیز سخنی را که به شاگردانش گفته چنین حکایت می کند: برویدو تمامی امت ها و اقوام را شاگردان من کنید و ایشان را به نام پدر و پسر و روح القدس غسل تعمید بدهید(تعمید مراسمی است از واجبات کلیسا که هر مسیحی باید آن را انجام دهد تا از گناهان پاک شود) (1).
ونیز می گوید: در ابتدا کلمه بود و کلمه نزد خدا بود و خدا همان کلمه بود، این ازاول نزد خدا بود، هر چیزی به وسیله او وجود یافت و به غیر او چیزی وجود نیافت، از آن جمله حیات هم به وسیله او وجود یافت و حیات نور مردم است. (2) پس اگر می بینیم نصارا قائل به سه خدائی شدند علتش همین کلمات انجیل ها است.
و منظور نویسندگان انجیل ها این بوده که هم توحید راکه مسیح ع درتعلیماتش به آن تصریح می کرده حفظ کنند، همچنانکه در انجیل مرقس اصحاح دوازدهم می گوید:اول هر یک از وصایا(ی من این است که)ای اسرائیل رب اله تو واحد است و تنهااو رب تو استو هم پسر بودن مسیح برای خدا را حفظ کنند(و نتیجه اش این تناقض گوئی هاشده است. مترجم).