8 اعضای مجلس خبرگان رهبری در پایان پنجمین نشست خود که طی روزهای 24 تا 26 بهمن ماه سال جاری در تهران برگزار شد با مقام معظم رهبری دیدار کردند. که در تاریخ 27 بهمن انجام شد، پس از سخنان آیت الله مشکینی، رئیس مجلس خبرگان، آیت الله امینی، نایب رئیس مجلس خبرگان گزارشی را از این نشست سه روزه به استحضار حضرت آیت الله خامنه ای رساند. آن گاه مقام معظم رهبری سخنان مبسوطی ایراد فرمودند و از جمله برخی از نگرانیهای اعضای محترم خبرگان را که در گزارش یاد شده منعکس شده بود منتفی شمرده و ضمن تأکید بر همه جانبه نگری، به نقاط قوّت عملکرد انقلاب و نظام اسلامی اشاره کرده و آینده روشن و امیدوار کننده ای را ترسیم کردند. آنچه می خوانید متن کامل سخنان معظم له می باشد. 7 بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت آقایان محترم خوش آمد عرض می کنم و امیدوارم که خداوند متعال این تلاشهای خالصانه ای که در این مجامع و از طرف حضرات محترم صورت می گیرد، مشمول قبول و رحمت خود قرار بدهد و به همه اجر عنایت کند. از بیانات آقایان بهره مند، شدیم بخصوص نصایح بسیار گران قیمتی که حضرت آقای مشکینی بیان فرمودند برای ما بسیار مغتنم و عزیز محسوب می شود. امیدواریم که خداوند، ما را اهل قرار بدهد تا بتوانیم از این نصایح کافیه و وافیه استفاده کنیم. بنده هم در آغاز عرایضم لازم می دانم، هم این ایام مبارکه دهه فجر را به آقایان محترم تبریک عرض بکنم، و هم از مردم عزیزمان به خاطر حرکت عظیمی که در روز بیست و دوم بهمن از خودشان نشان دادند، تشکر کنم. این راهپیمایی، در واقع شادابی انقلاب و حضور حقیقی مردم را که در طول سالهای متمادی گره گشای بسیاری از مشکلات بوده است نشان داد و طمع کنندگان را خاسر و ناکام کرد.
در مورد این انقلاب عظیم، به نظر من باید یک نکته همواره مورد توجه باشد، و آن این است که این انقلاب حرف نویی را در جهان بشریت مطرح کرد، سعی بر این است که این حرف تازه و نو را که در دنیای امروز کاملاً بدیع و جدید است، از صحنه خارج کنند و ذهنهای مردم، بخصوص جوانان را در همه عالم از این مقوله منصرف نمایند. آن حرف نو این بود که انقلاب علیه حکومتهای مبتنی بر ناپرهیزگاری و ظلم قیام کرد.
قرنهای متمادی در همه جای عالم چه در ایران، چه در نقاط دیگر ما شاهد بودیم و امروز هم هستیم که ملتها عادت کرده اند که حکومتهای ناپرهیزگار و حکومتهایی را که انواع و اقسام ظلم از آنها سر می زند، مشروع بدانند و قبول کنند و تسلیم آنها بشوند؛ چه حکومتهای موروثی که هیچ مبنای اعتقادی و فکری ندارد و هیچ منطقی دنبال آنها نیست؛ چه حکومتهای مبتنی بر کودتا و زورگویی و قدرت نماییهای نامشروع که آن هم هیچ منطقی دنبالش نیست؛ چه حکومتهای علی الظاهر مبتنی بر اراده مردم که اولاً علی الباطن و فی الحقیقه، مبتنی بر آرا و میل و خواست مردم نیست و ثانیاً آنهایی هم که در آغاز ورودشان چنین خصوصیتی را دارند، از انواع و اقسام تجاوزها و ظلمها پرهیز نمی کنند. شما به صحنه عالم در همین قرن نوزدهم و بیستم نگاه کنید و ببینید چه قدر ظلم و استعمار و نسل کشی و شایع کردن انواع و اقسام فسادها، در میان ملتهای گوناگون به چشم می خورد، همیشه دست همین قدرتها پشت چنین کارهایی بوده است؛ همین قدرتهایی که در کشورهای خودشان احیاناً ممکن است، یک پوشش ظاهری موسوم به دمکراسی هم داشته باشند؛ اما دمکراسی همه چیز نیست؛ در آن عدل
که اساس حکومت صحیح است وجود ندارد.
حکومت اسلامی و انقلاب اسلامی این حرف نو را مطرح کرد که حاکم و حکومت و قدرت سیاسی باید مبتنی بر پرهیزگاری، عدالت و حقیقت باشد؛ قانون اساسی بر این مبنا شکل گرفت؛ این حادثه بسیار مهمی در عالم است؛ این همان چیزی است که سالهای متمادی، از زمان سیدجمال به این طرف، روشنفکران و نوآوران دینی در باره آن حرف می زدند و آن را می خواستند و آرزو می کردند؛ و همین حرف زدن و چیزی نوشتن و شعار دادن، خواب قدرتمندان عالم را برمی آشفت و آنها را عصبانی و وادار به عکس العمل می کرد. شما ببینید با روشنفکران اسلامی در همه مناطق اساسی اسلامی اعم از مصر و هند و ایران و عراق و جاهای دیگر در طول این صد سال، صد و پنجاه سال و دویست سال چه کردند.
استکبار و استعمار، هم به طور مستقیم و هم غیر مستقیم، اعمال قدرت می کردند. کسی مثل مرحوم آیت الله کاشانی را خود انگلیسیها گرفتند و از ایران تبعید کردند؛ یعنی برایشان هیچ اهمیتی نداشت که در یک کشور دیگر اعمال قدرت کنند و یک نفر را بگیرند و او را به نقطه ای تبعید کنند و یا به زندان بفرستند؛ و همین طور در خیلی مناطق دیگر. به طور غیر مستقیم هم به وسیله ایادی و دست نشانده های خودشان یعنی قدرتهای محلی که منافع آنها را تأمین می کردند اعمال قدرت می کردند. اینها از شعارهای اسلامی، این گونه می ترسیدند. در حال حاضر این شعارها به واقعیت تبدیل شده است؛ یعنی به یک انقلاب تبدیل گردیده که بلافاصله پشت سر آن هم حکومت اسلامی بر سر کار آمده است.
البته مثل خیلی از انقلابهای دیگر، انتظار آنها این بود که این انقلاب هم، اگرچه با حول و قوه دین شروع شده است، اما اهل دین آن را کنار بگذارند و بروند؛ کما اینکه در خیلی از نقاط عالم نیز همین اتفاق افتاد. خیلی از این نهضتهای آزادی بخش و مبارزات ضد استعماری، به وسیله علما و اهل دین به وجود آمد؛ لیکن اهل دین بعد از آنکه یک مقدار جلو رفتند، اندکی قبل از پیروزی یا پس از آن، کنار رفتند.
علل کنار رفتن آنها چه بود؟
انواع و اقسام عوامل وجود داشت.
گاهی ساده اندیشی بود؛ گاهی از میدان خارج شدن به زور بود؛ گاهی از میدان خارج شدن با تبلیغات دشمن بود که اینها را تمسخر می کردند و مورد تهاجم قرار می دادند، گاهی با سرگرم کردن اینها به مسایل گوناگون بود؛ که ما نمونه اش را در الجزایر و بعضی از کشورهای شمال آفریقا دیدیم، که حتی حکومت دینی هم در آنجا تشکیل شد، مثل کشور تونس اما بعد از اندک مدتی به خاطر اشتباهاتی که می شد، آن حکومتهای دینی از هم پاشیده و یک عده از افرادی که خود آنها عامل استعمار در همان کشورها بودند، بر سر کار آمدند. در هند هم همین طور شد؛ یعنی رهبران مذهبی در وسط راه، کار را رها کردند. در مصر هم، کم و بیش همین وضعیت پیش آمد؛ در عراق هم نظیر این وضعیت اتفاق افتاد. امیدوار بودند که در ایران هم این گونه بشود؛ حتی یکی از همین کسانی که به برکت انقلاب وارد میدان شده بود، ولی پرورش یافته فکر غربی بود، در همان اوایل انقلاب به امام توصیه کرد که شما به قم بروید و مشغول کارهای خودتان باشید، ما هم در اینجا مملکت را اداره می کنیم! آنها این امید را داشتند، اما نشد؛ دیدند عزم راسخ و کوه استواری پشت سر این حرکت وجود دارد؛ مردم هم
رها نمی کنند و با معرفت و آگاهی آمده اند؛ طبعاً انواع و اقسام توطئه ها شروع شد، که تا امروز هم ادامه دارد. بنابراین، این حرف نو در دنیا رایج شد؛ اگرچه هجوم تبلیغات هم از همه طرف شروع گردید.
این تبلیغات فرنگی و این تهاجم فرهنگی چیز جدیدی نیست؛ آنچه که جدید بود که ما در این چند سال بر روی آن تکیه کردیم روشهای نویی بود که در داخل کشور شروع شد و هنوز هم ادامه دارد. در دنیا تهاجم فرهنگی علیه انقلاب، از تهاجم سیاسی و اقتصادی سریعتر و همه گیرتر و همه جایی تر بود. انواع و اقسام کارها را کردند؛ چه قدر علیه اسلام و انقلاب و مبانی اسلامی و مبانی شیعی، که فکر می کردند در پدید آمدن این انقلاب نقش داشته، فیلم ساختند که الان آن را به رایانه و اینترنت هم کشانده اند و همه کارهایی را که می توانستند، انجام دادند؛ برای آنکه جلوی این سخن نو را یعنی اینکه باید قدرت سیاسی در کشور در دست انسانهای پرهیزگار و عادل باشد و شرط این اقتدار سیاسی، پرهیزگاری و عدالت باشد بگیرند. این سخن نو چیزی است که هر صاحب قدرتی را در دنیا تکان می دهد و هر دستگاهی را که از قدرت، انتفاع مادی می برد، دچار وحشت می کند؛ لذا همه جای دنیا با این فکر مخالفند.
چه کسانی با این فکر موافقند؟
انسانهای مظلوم و محروم و طبقات مختلف مردم؛ کسانی که از رنج ظلمها و ناپرهیزگاریها، مدت عمرشان را در انواع سختیها می گذرانند. به طور طبیعی پشتوانه و عقبه انقلاب اسلامی و حکومت اسلامی، توده های عظیم مردمند؛ در درجه اول در کشورهای اسلامی، و سپس در همه جای دنیا، آن جایی که این حقیقت معلوم بشود در خط مقدم دشمنان این انقلاب و این حکومت هم، قدرتمداران سیاسی ای هستند که نمی توانند کارشان را بر اساس پرهیزگاری و عدالت پیش ببرند. این حرف نویی است که انقلاب آورده؛ این سخن نویی در دنیاست؛ ما نباید این سخن نو را رها کنیم.
امروز ما تجربه های زیادی داریم، بیست و دو سال از پیروزی انقلاب گذشته است؛ نباید همیشه از این منظر نگاه بشود که ما چون از مبدأ انقلاب دور شده ایم، پس انگیزه ها و ایمانها در ما و مردم ضعیف شده است.
البته این هم باید به عنوان بخشی از مجموعه عوامل تأثیرگذار بر روی کل قضایا مورد توجه قرار بگیرد؟ اما در کنار این، مسایل بسیار مهم دیگری هم وجود دارد که آنها هم باید مورد توجه قرار بگیرد. ما امروز تجربه های زیادی داریم؛ مدیران خوبی داریم؛ جوانان خوبی داریم؛ صاحب فکرهای خوبی داریم؛ طلاب و فضلای جوان آماده به کار در داخل میدان داریم؛ نسل عظیم جوانان تشنه اسلام را داریم.
در باره جوانان باید درست قضاوت کرد؛ نباید فقط چهار نفر جوانی را دید که فرضاً تظاهر ضد دینی می کنند؛ گو اینکه تظاهر ضد دینی هم همه جا به معنای بی دینی و بی ایمانی نیست. بالاخره فلته است و پیش می آید؛ در موارد زیادی لمم است.
وقتی یک میدان دینی پیش بیاید، اگر شما همین جوانان را مورد ملاحظه قرار بدهید، می بینید که به خاطر مظاهر دینی، سینه چاک می کند و به سمت اصالتهای دینی می رود؛ اینها واقعیت است؛ خیالات نیست. ما نباید آن نقطه منفی را در کنار نقطه مثبت نهاده، محاسبه کنیم. نه اینکه ما نقطه منفی را انکار می کنیم؛ نه، نقاط مثبت فراوان است. امروز جوانهای فراوانی در این کشور هستند که بدون اینکه من و شما بدانیم و از آنها خواسته باشیم، بدون اینکه یک ریال کمک مالی به آنها بکنیم و یا یک آفرین به آنها بگوییم در گوشه و کنار در مساجد، در پایگاههای مقاومت، در مجموعه دانشگاههای کشور، در دانشگاههای تهران، در بخشهای مختلف کارگری و غیره ... دارند تلاش دینی می کنند و از همان معنویتی که وجود دارد، الهام می گیرند.
عزیزان! حضرات محترم! ما به هر حال در انقلاب و در نظام جمهوری اسلامی نقاط قوت و ضعفی داریم؛ باید این نقاط قوت را تقویت و آن نقاط ضعف را بتدریج کم کنیم.
می توان فهرستی از نقاط قوت را در مقابل خود گذاشت و در کنارش هم نقاط ضعف را چید. غالباً هم روی این مسایل، کار و فکر شده است؛ یعنی چیزهایی نیست که نشود اینها را شناخت. ساز و کار حرکت عالم و حرکت جوامع، یک ساز و کار کاملاً پیچیده است؛ یعنی صرف اینکه ما مشکلات را بدانیم، دلیل براین نیست که این مشکلات رفع بشود؛ نه، همه ما انسان هستیم؛ انسان هم در حال یک مجاهدت دایمی است و به آن احتیاج دارد. همیشه باید با شیطان نفس و با شیطان خارجی موجود که راه خلاف را ترویج می کند، مبارزه کرد، یعنی همیشه یک مبارزه، و یک مجاهدت دایمی و آگاهانه و هوشیارانه لازم است. سعی کنیم کمتر اشتباه بشود. زمینه های پیشرفت خیلی زیاد است.
یکی از نقاط قوتی که باید برروی آن زیاد تکیه کرد، گسترش اسلام در همه زمینه های زندگی است؛ این مسأله خیلی مهمی است؛ همین چیزی که در قانون اساسی ما وجود دارد و امروز مبنا و قرار اصلی حکومت ماست که همه چیز از منبع اسلام سرچشمه می گیرد این را باید تقویت کرد. البته تقویت این نقطه قوت، با تبلیغات و گفتن و اصرار ورزیدن و مجاهدت کردن برای اینکه نتوانند آن را از بین ببرند یا مخدوش کنند، تا حدود زیادی حاصل می شود؛ اما مجاهدت فقط این نیست؛ باید در میدانهای عظیم زندگی، نظرات و فتاوای اسلام از میان آثار اسلامی گرفته بشود. ما مجتهدان بزرگی داریم؛ فکرها و مغزهای فعالی داریم؛ زمینه های خوبی برای اجتهاد داریم؛ لذا در همه زمینه ها، اجتهاد باید هرچه بیشتر فعال بشود.
ما امروز در بسیاری از زمینه ها احتیاج داریم که وارد میدان اجتهاد بشویم و حکم آنها را از اسلام بگیریم. باید علمای بزرگ، علمای حوزه ها، اعضای مجلس خبرگان و دبیرخانه خبرگان در زمینه های مربوط به خودش، به صورت دقیق و کاملاً عالمانه و فنی این کارها را بکنند تا کار دست نااهل نیفتد. اگر شما در همه زمینه ها، آن فکر ناب اسلامی را از منابع صحیح استخراج بکنید و در معرض افکار مردم، جویندگان، خواهندگان و بخصوص جوانان قرار بدهید، فلان آدمی که نه خبرویتی دارد، نه آگاهی یی دارد، نه خودش در باطن خودش ادعایی دارد، دیگر در نمی آید یک کلمه حرفی بزند تا افراد مغرض برایش کف بزنند و او هم به ریش بگیرد که بله، ما هم در این زمینه حرفی زده ایم، و از این طریق مسأله درست بشود!
ما نقاط قوت فراوانی داریم؛ یکی دیگر از نقاط قوت ما همین ایمان همراه با عواطف مردم است. ایمان مردم، ایمان عمیقی است. البته این مخصوص ملت ما نیست ؛ شما اگر به کشورهای مسلمان شوروی سابق نگاه کنید، می بینید بعد از هشتاد سال که در این کشورها دایماً علیه مذهب کارشود، وقتی اینها از زیر بار حکومت کمونیستی شوروی خارج شدند، به طور طبیعی همه به طرف اسلام گرایش پیدا کردند. البته اینکه بعداً داعیان و مبلغان اسلام بتوانند کار کنند، نتوانند کار کنند، چگونه کار کنند و یا با چه عمقی کار کنند، مسأله بعدی است. بنا براین ایمان مردم، ایمانی نیست که با این چیزها از بین برود.
در کشور خود ما سالهای متمادی علیه ایمان مذهبی با دو شیوه متنوع مبارزه کردند؛ یک شیوه، شیوه رضاخانی، با قلدری و زور و سرنیزه؛ و یک شیوه، شیوه مدرن فرهنگی دوره محمدرضا شاهی، انواع و اقسام روشها را به کار بردند؛ برای اینکه مردم را از دین منصرف کنند؛ اما شما ببینید بعد از گذشت پنجاه سال از حکومت ظالمانه آنها، آن حرکت عظیم اسلامی اتفاق افتاد؛ ایمان مردم این گونه عمل می کند؛ ما باید روی ایمان مردم این طورحساب کنیم؛ این یکی از نقاط قوت ماست. این ایمان هرچه آگاهانه تر بشود و هرچه با مشاهده رفتار و گفتار و عمل ما پایه اش محکمتر بشود، برای این انقلاب پشتوانه بهتری خواهد بود.
کمتر کشوری هم وجود دارد که توانسته باشد ایمان را این طور به صحنه بیاورد. شاید از اختصاصیات کشور ما این باشد که در این جا ایمان با عواطف و عشق و شور و هیجان همراه است؛ عواطف نسبت به اهل بیت و بزرگان دین. نتیجه ایمان همراه به عواطف این است که مردم آن چنان محکم پایه های این انقلاب و این نظام را نگه داشتند که دستگاههای خارجی با همه ثروت علمی شان نتوانستند کار زیادی بکنند؛ لذا به این خرده کاریها رو آوردند، که شما بعضی از مظاهرش را هم مشاهده می کنید.
البته مقصود من از این حرف این نیست که بخواهیم نگرانی کسانی را از مسایل فرهنگی کشور کاهش بدهم؛ نخیر، من از همه شما نگرانترم، از زمان حیات مبارک امام هم من همیشه نگران مسایل فرهنگی بوده ام، بنا براین لازم است نگرانی باشد؛ اما علاج نگرانی مبارزه است؛ مبارزه در خور و شایسته، ورود در میدان، فکر کردن این میدان، میدانی است که بیش از همه میدانها فکر در آن اهمیت دارد مطالعه کردن، کار خبره وار انجام دادن، به موقع وارد میدان شدن، دشمن را کاملاً شناختن و روشهای او را سنجیدن.
امروز دشمن از همه روشها دارد استفاده می کند. من دیروز در جمع جوانها می گفتم که امروز صدها سایت اصلی و هزاران سایت فرعی در اینترنت وجود دارد که هدف عمده شان این است که تفکرات اسلامی و بخصوص تفکرات شیعی را مورد تهاجم قرار بدهند. تهاجم هم تهاجم استدلالی نیست؛ از روشهای تخریبی و از روشهای روانشناسانه و غیره استفاده می کنند. همه اینها پاسخ دارد؛ پاسخهایش هم مشکل نیست؛ بایستی از این وسایل استفاده کرد. باید از آنچه که در اختیار داریم، حداکثر استفاده را بکنیم. ما نه از صدا و سیمایمان، نه از مطبوعاتمان و نه از خیلی از منابر عظیم عمومی مان، آن چنان که باید و شاید، استفاده نمی کنیم؛ باید روز به روز نقاط ضعف را کم و نقاط قوت را زیاد کرد؛ و این ممکن است.
مسایل کشور ما دو نوع است؛ مسایل عام و همیشگی، و مسایل موسمی.
دشمن برای ضربه زدن به کشور و نظام اسلامی، هم از وسایل عام و همیشگی، و هم از وسایل موسمی استفاده می کند. دشمن در هر فصلی ملاحظه می کند که چه کار باید کرد؛ مثلاً نزدیک فصل انتخابات چه کار باید کرد. البته دشمن که می گوییم، همیشه دستگاه جاسوسی آمریکا نیست؛ گاهی سرنخ در دست آنهاست، اما بازیگران، کسانی هستند که گاهی خودشان هم نمی فهمند بازی خورده اند و دارند با اشاره دست چه کسی حرکت می کنند.
به نظر من آنچه که امروز بیش از هر چیز مورد توجه آنهاست تا قبل از انتخاباتی که چند ماه دیگر در پیش داریم مسأله آفریدن التهاب سیاسی است؛ مردم را از لحاظ سیاسی دچار التهاب کردن، نگران کردن، سرگرم مسایل کوچک کردن، به جان همدیگر انداختن جناحها، مسایل کوچک را بزرگ کردن؛ این جزو برنامه هاست، می خواهند کاری کنند که فضای کشور، فضای تب آلود بشود، مبارزه با این برنامه، سعی در آرام نگه داشتن فضای عمومی و فضای سیاسی کشور است.
همه باید در این جهت حرکت کنند، به هیچ یک از حرکات و اظهاراتی که به معنای التهاب آفرینی باشد، نباید میدان داده بشود؛ بخصوص مطبوعات باید به این نکته توجه کنند.
دستگاههای مختلف و قوای سه گانه باید حیثیت و حدود قانونی هم را حفظ کنند و همدیگر را تضعیف نکنند؛ که متأسفانه گاهی در گوشه و کنار چیزهایی در این زمینه دیده می شود؛ البته به گمان زیاد، ناشی از غفلت است؛ اما باید توجه داشت که این غفلتها خیلی از اوقات در اختیار و مورد استفاده دشمن قرار می گیرد. امیدواریم که خداوند متعال به همه ما توفیق بدهد تا بتوانیم آنچه را که وظیفه ماست و این مسؤولیت سنگین بر دوش ما می گذارد، در وقت خود و به بهترین وجهی انجام بدهیم و ان شاء الله در پیشگاه سؤال الهی در مقابل اولیای بزرگ الهی رو سفید باشیم و همه شما و ما و همه مسؤولان و همه مردم عزیز ایران مشمول ادعیه زاکیه حضرت بقیة الله (ارواحنا فداه) باشند. والسلام علیکم و رحمة الله و برکاته.