نمایندگان محترم مجلس خبرگان, در پایان دومین نشست سالانه خود با مقام معظم رهبری, ریاست محترم جمهوری و ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام دیدار کردند. آنچه می خوانید گزارشی از دیدارهای یادشده است که در تاریخ 78/10/23 برگزار گردید. یادآور می شود به خاطر عدم دسترسی به متن کامل سخنان رئیس جمهوری, گزارش این دیدار براساس آنچه در مطبوعات آمده بازگو شده است.
دیدار با مقام معظم رهبری
در دیدار نمایندگان مجلس خبرگان با رهبر انقلاب, نخست حضرت آیت اللّه مشکینی ریاست مجلس خبرگان و حضرت آیت اللّه امینی, نایب رئیس مجلس سخنانی ایراد کردند. آن گاه مقام رهبری سخنانی به این شرح ایراد فرمودند:
بسم اللّه الرحمن الرحیم
الحمدللّه رب العالمین والصلاة والسلام علی سیدنا محمد و آله الطاهرین و لعنة اللّه علی اعدائهم اجمعین. قال اللّه الحکیم فی کتابه: (بسم اللّه الرحمن الرحیم. و لقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین انّهم لهم المنصورون و انّ جندنا لهم الغالبون).
با زیارت آقایان محترم و عزیز, ان شاء اللّه امروز برای ما و برای ملت ما روز مبارکی است و امیدواریم که خدای متعال به این جلسه و به جمع ما و فرمایشاتی که آقایان کردند و عرایضی که ما عرض خواهیم کرد, به نظر لطف و رضا و قبول بنگرد و گفته ها و کرده ها و تصمیمها و اقدامها را برکت و ان شاء اللّه آنها را مورد لطف خودش قرار بدهد. از فرمایشاتی که فرمودند چه فرمایشات حضرت آیة اللّه مشکینی, چه فرمایشات حضرت آقای امینی خیلی بهره بردیم.
آنچه که به نظرم رسید عرض بکنم, این است که در نظام اسلامی که با زحمات و تلاشها و مجاهدتهای زیادی به وجود آمده است, خواص, نقش تعیین کننده و قطعی دارند و توده ی مردم,به خواص نگاه می کنند. در میان خواص امت, علمای دین و مبلّغان اسلام و حاملان رایت دفاع از دین و نوامیس دینی, در چشم مردم از همه, مورد اعتماد بیشتری هستند. این چیز جدیدی هم نیست, کما این که محصول تلاش چند ساله یی هم نیست; بلکه این محصول تلاش مخلصانه علمای دین در طول قرون مختلف است که عِلماً, عملاً, تبلیغاً, دفاعاً عن الاسلام و عن حقوق آحاد مردم, جوری مشی کردند که اطمینان مردم را عمیقاً جلب کردند. چیزی هم نیست که به آسانی بشود کسی آن را از بین ببرد.
ملت ما در طول سالهای متمادی بخصوص در پنجاه سال اخیر, قبل از شروع انقلاب اسلامی شاهد توفانها و فشارهای فراوانی علیه علما, علیه دین, مقدسات, باورها و عقاید مردم بود; یک جور هم نبود که بگوییم اثر این نوع فشار, این است بلکه دشمنان دین از همه طرق ممکن تبلیغی, از طرق کارشناسی و طراحی شده در سرویسهای جاسوسی و امنیتی و متخصصین روانشناسی اجتماعی از همه امکاناتشان استفاده کردند, برای این که دین, علمای دینی و مفاهیم و ارزشهای دینی را از چشم مردم بیندازند, قدرت هم داشتند, پول و امکانات هم داشتند.
ولی نتیجه کار آنها به عکس شد; یعنی نه این که تأثیرات آنی نداشته باشد, بالاخره هر تبلیغی یک تأثیرات آنی دارد, لیکن کمک الهی که عامل عمده, هدایت و کمک الهی است و تلاش مؤمنانه و مخلصانه و صادقانه علمای دین موجب شد که ایمان مردم به علما بخصوص ایمان نسل جوان روز به روز افزایش پیدا کند; و حضور شخص بزرگ و کم نظیری مثل امام بزرگوار موجب شد که تمام این تلاشها متمرکز بشود و آن اثر قاطع را بگذارد و معجزه یی به وجود بیاید.
واقعاً تشکیل نظام اسلامی و حاکمیت اسلامی, یک پدیده عادی نبود که حالا ماها بگوییم بالاخره در همه جا حکومتها عوض می شوند, این جا هم عوض شدند; نه, این جا حادثه یی بود که واقعاً به معجزه شبیه است. همه عوامل عالم عوامل قدرت, عوامل فرهنگی, نظامی, سیاسی و غیره برای ازاله دین از صفحه زندگی تلاش می کردند. البته وضع در سطح دنیا بعد از پیروزی انقلاب, خیلی عوض شده است; اما تا آن روز, آن جور بود. در آن شرایط, پرچم دین, حکومت دینی, آن هم حکومت اسلام با این همه دشمنی, در این جا به وجود بیاید! حقیقتاً معجزه بود و نشان دهنده این حقیقت است که اگر مؤمنان, مخلصان و معتقدان, در صحنه عمل حضور داشته باشند و صحنه را بی عملی فرانگیرد, وعده الهی به جای خود هست.
فرمود: (ولقد سبقت کلمتنا لعبادنا المرسلین); مربوط به امروز و دیروز و فردا هم نیست, این حکم قاطع الهی و سنت جاریه حق تعالی است. (انّهم لهم المنصورون و انّ جندنا لهم الغالبون); نصرت دین در هر زمان, نصرت انبیاست. (جنداللّه), همان کسانی هستند که برای خدا کار کنند. البته از جندی که در خانه اش نشسته, یا در پادگانش اتراق کرده باشد, کاری برنمی آید; وقتی که در میدان باشد, بجنگد و مبارزه بکند, آن وقت (لهم الغالبون). شرط عمل, این است; کما این که در آیه دیگری می فرماید: (انا لننصر رسلنا والذین امنوا فی الحیاة الدنیا و یوم یقوم الاشهاد); که نگویند این نصرت, مربوط به زمان رسالت بوده است. این نصرت, قطعی است; ما نباید در این تردید بکنیم.
آنچه من خواستم امروز عرض بکنم, این است که با تأثیری که خواص, بخصوص علمای فی اللّه وعلمای دین در مردم دارند و این نقشِ فوق العاده حساس و مهم و تعیین کننده یی بوده است و هست و در آینده خواهد بود حالا که ما جزو این مجموعه علما هستیم و بحمداللّه شما آقایان در اطراف و اکناف کشور, همه جزو مراکز رجوع مردم هستید و خواص هم مثل توده مردم به شما مراجعه دارند, این سه خصوصیتی که الآن عرض می کنم, در خواص باید زایل بشود اگر هست, باید زایل بشود و اگر نیست, نباید بگذارید در خواصی که شما روی آنها اثر دارید, به وجود بیاید. یکی از این سه خصوصیت, (یأس) است, یکی (بی عملی), و یکی (رکون الی الدنیا) است; اساس قضیه, اینهاست.
ییأس, عامل خیلی نابود کننده یی است. علت این که من یأس را مطرح و تأکید می کنم, برای این که نباید بگذارید این بلا و بیماری, دامن کسی را بگیرد; برای خاطر این است که حوادثی مشاهده می شود که ممکن است بعضیها را دچار تردید و امید آنها را ضعیف و خدای نکرده دچار یأس کند; نباید بگذارید.
البته آنچه که آقایان فرمودند, واقعیت است و در جامعه وجود دارد; الآن حملات باطناً سیاسی و ظاهراً فرهنگی, همچنین حملات باطناً براندازی و ظاهراً سیاسی, در جامعه وجود دارد! ظاهر قضیه, برخورد سیاسی است. البته برخورد سیاسی,علی الظاهر مجاز است و هر کسی می تواند از لحاظ سیاسی, برخورد کند و حرف بزند; اما باطن این برخورد سیاسی, حرکت براندازی است که اگر کسی این را متوجه نشود و مسؤولان دستگاهها این را نفهمند, قطعاً ضرر خواهند دید. کما این که حملاتی هم هست که باطن آنها سیاسی است, اما ظاهرش فرهنگی است; به عنوان یک حرف فرهنگی و بیان یک مسأله اجتماعی, یا فلسفی, یا فقهی, چیزی را مطرح می کنند, اما باطنش سیاسی است, فرهنگی نیست!
اگر این جا هم خواص فریب بخورند و نفهمند که دارد چه کار می شود, مطمئناً به ضررشان تمام خواهد شد. اینها واقعیت دارد, وجود دارد; منتها مهم این است که آنچه از آرایش نیروهای حق در میدان وجود دارد, به مراتب مهمتر, کارسازتر, کارآمدتر و مؤثرتر است. نباید بگذارید آن کسانی که با شما مواجه می شوند چه توده مردم و چه بخصوص خواص از این پدیده ها دچار یأس شوند; نخیر, چیزی پیش نیامده است, بالاخره دشمن است.
ما که انتظار نداشتیم دشمن, بی کار بماند. اگر کسی توقع داشته باشد که دشمن با توجه به حرکت اسلام و قیام اسلامی چون دید کسی مثل امام بزرگوار هست و این ملت مثل شیر غران دارد حرکت می کند دیگر خواهد رفت و دشمنی نخواهند کرد, کاملاً در اشتباه است. دشمن, روشهایش را عوض می کند, ولی دشمنی را که عوض نمی کند; در این تردیدی نیست. ما باید مراقب دشمن باشیم, بدانیم که دشمن, حمله می کند; خودمان را برای مواجهه با دشمن, آماده کنیم. البته مواجهه با دشمن هم همه اش دفاع نیست, گاهی بایستی جلوی حمله را گرفت; که اینها خودش بحثهایی است.
پس این یک نقطه است که نگذارید پرتو و روشنایی امید, از دلها زایل بشود; این چیز بسیار بدی است. یکی از شعبه های فعالیت دشمن هم همین کار است که نشان بدهند کارآیی دین, تمام شد و واقعیات و حقایق و ظواهر فراوانی که در جامعه دارد, منکر بشوند. شما می بینید دیگر, یک راهپیمایی مثل روز قدس که به راه می افتد حرکت عظیم مردم سکوت می کنند; از اول انقلاب تا حالا همین جور بوده است. ما هر وقت که در جبهه, پیروزی داشتیم, مبلّغین خارجی و ایادی آنها, همیشه ساکت بودند; ولی اگر مختصر ضعفی داشتیم, آن را ده برابر بزرگ می کردند! الآن هم همین جور است; از این جهت خیلی تفاوتی نکرده است.
نکته دوم, مسأله بی عملی است. البته خود بی عملی هم می تواند ناشی از یأس یا ناشی از چیزهای دیگر بشود; این هم چیز خیلی خطرناکی است. فرمود: (و ان تملأ قلبی نور الیقین و صدری نورالایمان و عزمی نورالعلم و فکری نورالنیات و عزمی نورالعلم و قوّتی نورالعمل). عمل, واقعاً نور است; نورانیت ایجاد می کند. خود عمل, نور است. قوای موجود انسان در حال رکود, در حال ظلمت است وقتی عمل انجام گرفت, این عمل, نور است.ما در دنیا این را می خوانیم که (ان تملأ قوّتی نورالعمل). عمل, چیز خیلی مبارکی است. هرگونه عملی که تلاش در راه خدا محسوب بشود, باید انجام بگیرد. عمل فکری, مهمترین است; چون پایه است.
ما امروز بحمداللّه در میدانهای گوناگون می توانیم کار کنیم. الحمد للّه میدان نظامی با دشمن نداریم; یعنی فعلاً دچار این امتحان نیستیم. آن وقتی هم که این میدان را داشتیم, مردم نشان دادند که از مرگ هم نمی ترسند, می روند و استقبال می کنند; دیدیم که این مردم چه حماسه عظیمی را ایجاد کردند که در تاریخ این ملت, یا بی سابقه بود, یا لااقل کم سابقه بود و تا ابد خواهد ماند! اگر چه یکی از تلاشها این است که آن را به دست فراموشی بسپارند و جانباز, شهید و شهید داده و آزاده و بسیجی و اینها را به انزوا بکشانند; البته به لطف الهی نخواهد شد و نخواهند توانست این کارها را انجام بدهند. پس میدان نظامی نیست, میدان فکر و میدان بیان است با همه طرق و شیوه هایش; بیانهای هنری و بیانهای سنتی معمول خود ما مثل نوشتن و گفتن و میدان عمل است.
نکته سوم هم رکون به دنیاست. فرض بفرمایید چنانچه زندگی راحت و شیرین و احترام این و آن زیر دندان کسی مثل من مزه بکند و او را غافل نماید, خطر بسیار بزرگی است; نباید بگذارید این آفت در خواص پیش بیاید, باید جلوی این را گرفت. این خطرناکترین آفت است; چون آن چنان پیش می آید که انسان, حس نمی کند و نمی فهمد. هرچیزی را آدم توجیه می کند, می گوید این که چیزی نیست; و همین طور قدم به قدم سقوط می کند. در هر حال این سه آفت, آفتهای بزرگی است.
امیدواریم که خدای متعال توفیق بدهد, ما و همه مسؤولین کشور را کمک و هدایت بکند که بتوانند اوضاع را آن چنان که مورد رضای الهی و در جهت حکومت دینی است, به ساماندهی حقیقی برسانند; چون امروز همت دشمن این است که ادعا کند دین نمی تواند مشکلات را حل کند; در حالی که هر با انصافی ملاحظه کند, می بیند که مشکلات دوران طاغوت مشکلات زندگی مردم از ابعاد مختلف به میزان زیادی با انقلاب و حکومت دینی, حل شد.
البته اگر تلاش و حرکت ما بهتر بود, یقیناً بیشتر از این هم حل می شد. از حالا هم اگر بهتر باشد, ان شاء اللّه بیشتر حل خواهد شد; لیکن بسیاری از معضلات و مشلکات زندگی و آن پدیده های زشتی که آن روز در زندگی فردی و اجتماعی مردم وجود داشت, با آمدن حکومت الهی و اسلامی, از بین رفت. باید تلاش کنیم که مشکلات اقتصادی مردم, بخصوص مشکلات اخلاقی و فکری مردم حل بشود.
به نظر من آن چیزی که امروز در درجه اول, متوجه به علماست در باب کار تحکیم مبانی حکومت دینی این است که با شبهاتِ ذهنِ جوانان, برخورد متفکرانه و کارشناسانه بشود, این بخش خیلی مهمی از کار است; چون دشمن درصدد شبهه پراکنی است و نقطه مقابل, یعنی مجاهدت علیه دشمن, تشریح افکار اسلامی و تبیین موازین اسلامی, با بیان صحیح و منطق درست و محکم است. امیدواریم خدای متعال به همه ما توفیق بدهد که آنچه را در این دوران بسیار مهم و بسیار خطیر, وظیفه ماست, انجام بدهیم.
بحمداللّه مردم ما مردم بسیار خوبی هستند و مجموعه این ملت, بحمداللّه مجموعه مورد لطف و فضل الهی بوده است و امروز هم هست; ان شاء اللّه در آینده هم خواهد بود. ما ان شاء اللّه باید بتوانیم کارهایمان را هرچه بهتر انجام بدهیم و به پیش ببریم.
امیدواریم ادعیه زاکیه حضرت بقیة اللّه (ارواحنا فداه و عجل اللّه تعالی فرجه الشریف) شامل حال ما و شامل حال این ملت بشود و روح مطهر امام بزرگوار از ما شاد باشد و امسال که سال امام و به نام آن بزرگوار است, ما بتوانیم آن چنان که شایسته است, پرچم پرافتخار نام بزرگ او را تا آنجا که می توانیم, در سطح عالم بالا ببریم و ان شاء اللّه قرن آینده را قرن میلادی که این روزها شروع شده است قرن امام بکنیم; همچنان که همین جور خواهد بود.
والسلام علیکم و رحمة اللّه و برکاته
دیدار با ریاست محترم جمهوری
در این دیدار ابتدا آیة اللّه مشکینی رئیس مجلس خبرگان با بیان روایتی از حضرت علی(ع), از همه مسؤولان خواست که همت خود را صرف خدمت بیشتر به مردم کنند و در ادامه خواستار توجه مسؤولان به وحدت, همدلی و رفع مشکلات مردم شد.
رئیس مجلس خبرگان از دولت و رئیس جمهور بخاطر پیش بردن امور کشور در شرایط حاضر, پرهیز از تشریفات, ارتباط با رهبر معظم انقلاب و موضع گیری در عرصه بین المللی قدردانی کرد.
آیة اللّه مشکینی ضمن انتقاد از مطبوعات بر حفظ حرمت اسلام, روحانیت و فرهنگ شهادت و جبهه در عرصه های مختلف جامعه از جمله مطبوعات و فرهنگ تأکید کرد و خواستار رفع مشکلات اقتصادی مردم شد.
آنگاه حجت الاسلام والمسلمین آقای خاتمی, رئیس جمهور با بیان اهمیت پایگاه و جایگاه مجلس خبرگان در نظام و نقش و تأثیر علمای اسلام در سرنوشت دین و دنیای مردم گفت: تشکیلات مجلس خبرگان مهم و شرعی و در عین حال منطقی و عقلانی است و نخبگان برجسته روحانی در این مجلس هستند. آقای خاتمی اعضای مجلس خبرگان را منتخب مردم و انتخاب کننده و ناظر بر رهبری دانست و بر آگاه سازی مردم و جامعه نسبت به نقش و پایگاه این مجلس تأکید کرد.
وی با اشاره به جایگاه حکومت دینی و نظام اسلامی در جهان امروز به سابقه حکومت دینی در جهان اشاره کرد و گفت: دین وقتی وارد عرصه اجتماعی می شود, دشمنان جدی پیدا می کند و آسیب پذیر هم می شود. و امروز ما مدعی حکومت دینی هستیم و در نتیجه در این صورت, روحانیون باید ضمن دفاع عقلانی از مبانی دین, در مورد وجهه اجتماعی دین ثابت کنند که حکومت دینی می تواند در عرصه عمل نیازهای مختلف جامعه را تأمین کند.
آقای خاتمی تحول عظیم رخ داده در عرصه ارتباطات جهانی را خاطر نشان کرد و با بیان آماری از جمعیت جوان و میزان با سوادان در کشور و روی کار آمدن نسلی جوان و با انرژی در جامعه, گفت: نسل امروز جهان و نسل امروز جامعه ما به حکومت اسلامی چشم دوخته که چگونه جامعه را اداره و به نیازهای مشروع او توجه می کند.
رئیس جمهور با متفاوت خواندن کمیت و کیفیت پرسشهای نسل امروز به ویژه از لحاظ ماهیت و شکل با پرسش های نسل گذشته, نقش مهم حوزه های علمیه و علمای دین در تولید فکر, تلاش برای پاسخ گویی به سؤالات و جلوگیری از انحرافات را خاطر نشان کرد و گفت: آیا حوزه های علمیه ما توان پاسخ گویی به پرسش ها را دارند؟ مجلس خبرگان و حوزه های علمیه چقدر به دغدغه های دو سال آخر عمر حضرت امام(قده) درباره روحانیت و ناکافی بودن اجتهاد مصطلح در حوزه ها پرداخته است و درباره رهنمودهای مقام معظم رهبری که سه سال پیش در مدرسه فیضیه پیرامون حوزه ها و روحانیت بیان شده است چه برنامه و تدبیری اندیشیده است.
رئیس جمهور تأکید کرد: باید از این که اسلام, روحانیت و رهبری و مجلس خبرگان مصروف منافع گروهی شود پرهیز نماییم.
آقای خاتمی کار بزرگ مجلس خبرگان را دفاع از رهبر و رهبری و نظامِ اسلامی به لحاظ نظری در مقابل دیگر آراء و نظرات دانست و پاسخ به پرسش ها را کار بزرگ مجلس خبرگان معرفی کرد و از حرکت های خوبی که در این زمینه چند سال پیش از سوی دبیرخانه مجلس خبرگان شده است, تشکر نمود و اظهار امیدواری کرد که ادامه یابد. رئیس جمهور حضور نسلی جوان, متدین, اندیشمند و زمان شناس که در حوزه های علمیه در حال رویش هستند را موجب امیدواری دانست. رئیس جمهور در این دیدار با ارائه گزارشی از عملکرد دولت در زمینه اقتصادی, اجتماعی و سیاسی از نصیحت و تذکرات علمای محترم استقبال نمود و تبادل نظر دست اندرکاران و مسؤولان اجرایی کشور با اعضای مجلس خبرگان را ثمر بخش و موجب اصلاح امور دانست.
آقای خاتمی ضمن تقدیر از مردم انقلابی و صبور کشور که عمده فشار اقتصادی بر دوش آنهاست و صمیمانه با دولت همکاری می کنند, برنامه های تنظیم شده به منظور رونق اقتصادی, اشتغال زایی, جذب سرمایه گذاری و افزایش تولید و کمک به بخش های کم درآمد را تشریح کرد و گفت: برای فراگیر کردن عدالت اجتماعی باید ریشه ها و علل تنگناها را بر طرف کرد و شرایطِ امن سرمایه گذاری و رونق اقتصادی در کشور را محقق نمود.
رئیس جمهور طرحهای اقتصادی اجرا شده در دوران ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی و تلاش های ایشان را (مؤثر و مفید و گامی در جهت خودکفایی) دانست و گفت: جناب آقای هاشمی رفسنجانی 8 سال در این کشور مسؤولیت سنگین اداری و اجرایی کشور را پس از جنگ و مشکلات بسیار برعهده داشتند. البته نه ایشان و نه دیگران ادعا نمی کنند که در کل برنامه ها اشکالی نبوده, اما همین قدر بدانید که این دو سالی که ما گذراندیم اگر آن تلاش ها نبود, نمی دانم چه بر سر کشور می آمد. اگر سرمایه گذاری ها, تولیدات داخلی و کم شدن نیازهای ما به خارج نبود در یک سال پنج میلیارد و دویست میلیون دلار عدم تحقق درآمد داشتیم, همین حدود یک سوم از درآمدهای ما کم شد. اگر زحمات ایشان نبود, اگر در شرایط پس از جنگ در سال 68 بودیم, مملکت تولید نداشت و با مشکلات امروز, چیزی دیگر از کشور و انقلاب اسلامی نمی ماند.
وی افزود: ما مشکلات بزرگی داشتیم که بنده معتقدم در زمان آقای هاشمی رفسنجانی فداکارانه برای حل این مشکلات تلاش شد; ما هم آن را ادامه می دهیم; با این تفاوت که ایشان وقتی کار را آغاز کردند هیچ برنامه ای پیش رویشان نبود, ما وقتی آغاز کردیم که تجربه دو برنامه را داشتیم که این تجربه بزرگی بود و قطعاً اگر قبل از دوره آقای هاشمی برنامه ای اجرا شده بود با بررسی نقاط ضعف و قوت قطعاً دستاوردهای بیشتری داشت.
آقای خاتمی اضافه کرد: مسأله اتکا به نفت را نمی شود یک شبه حل کرد اما ما امروز در عرصه رقابت های بین المللی حضور داریم.
آقای خاتمی افزود: با تجربه ای که از اجرای دو برنامه به دست آورده ایم برنامه سوم را تدوین کردیم و امیدواریم که تحول مهمی باشد در عرصه اقتصای و اجتماعی و گامی باشد در جهت رفع مشکلات ساختاری ایجاد اشتغال و بحمداللّه آثار تحرک و رونق را در اقتصاد کشورمان می بینیم و امیدواریم که با گشایشی که در جهت تحقق درآمدهای دولت شده است به وضع بهتری برسیم. رئیس جمهور در خاتمه یادآور شد: جامعه ما نیازمند وفاق ملی و نیازمند پرهیز از افراط و تفریط و به رسمیت شناختن اختلافات و مبنا قرار دادن قانون اساسی است.
دیدار با ریاست محترم مجمع تشخیص مصلحت نظام
در این دیدار چند تن از خبرگان نقطه نظرهای خود را در زمینه مسائل جاری کشور مطرح کردند. آنگاه حجت الاسلام والمسلمین آقای هاشمی رفسنجانی به برخی نکات مطرحح شده از سوی نمایندگان پرداخت. ایشان در ادامه افزود:
… آن چه را که انسان از شرایط جهانی می فهمد, این است که دنیا یک قطبی شده است; ما می بینیم که آمریکایی ها, تقریباً, در همه مسائل مهم دنیا, حرف آخر را می زنند و کسی هم در مقابل شان نیست! آن ها, روسیه را به بازی گرفته اند و روس ها, انفعالی زندگی می کنند! چینی ها, خیلی نقش جهانی ایفا نمی کنند و حدّاکثر, این است که خودشان را, فعلاً از شرّ این ها حفظ کنند! جهان سوم, آن طور که مطرح شده بود, دیگر مطرح نیست! عملاً, ما, جهان سومی نداریم! یک وقتی, شخصیّت هایی مانند نهرو و تیتو و بزرگان دنیا و نیروهای انقلابی, دور هم جمع شدند و گفتند: (جهان سوم) و مؤثر هم بودند و یک وزنه ای بودند و شوروی هم به نحوی حمایت شان می کرد, امّا حالا, ما, در کنفرانس های جهان سوم هم که می رویم, می بینیم که آن حرف ها, خیال است و یک فکر مستقلّی در این ها به چشم نمی خورد! خوب, ابزار اقتصادی و سیاسی و تبلیغاتی, همه چیز, در اختیار غربی ها است! در این وضع موجود, ما, یک هدف بسیار بسیار روشنی شده ایم, و برای اغراض این ها, سیبل شده ایم; معلوم هم هست که آن ها با چه چیزی دشمن اند! آن ها, با افراد ما که دشمنی ندارند و با خود ایران هم,
طبیعی است که توقّع دارند در ایران نفوذ داشته باشند, حالا با ایرانی ها که خصومت ندارند! آن چیز تازه ای که در دنیا پیدا شده و آن ها, با آن دشمن اند همین حاکمیّت اسلام است! این, یک چیز تازه ای است! این ها, فکر کردند که مسأله, تمام شده است و رفته است و دین, دیگر, در صحنه نیست و فکر می کردند که نیروهای عظیم مذهبی که از نظر کمیّت خیلی قوی هستند دیگر, خاصیّت سیاسی ندارند, ولی دیدند که انقلاب اسلامی ایران به وجود آمد!
خوب, مدّتی است که دارند خودشان را حفاظت می کنند. شما, دیدید که بعد از انقلابِ ما, هر جایی که انقلاب اسلامی و مبارزه اسلامی بود, این ها را, سرکوب کردند! مصر را می بینید که نیروهای اسلامی, دیگر, فعّال نیستند! در یمن می بینید که فعّال نیستند! در سودان, آخرین ضربه را همین اخیراً زدند و دیدید که رئیس مجلس و رئیس جمهور را از هم جدا کردند و حالا که جدا شدند, دارند از رئیس جمهور حمایت می کنند و آن مذهبی ها را منزوی می کنند! در مغرب, در تونس, در عراق, در فلسطین, وضع, به همین منوال است.
آن ها, چهار چشمی, مواظب اند که اتّفاقی مانند اتفاقی که در ایران افتاد, دیگر نیفتد. خیال شان هم, کم و بیش, از جاهای دیگر, راحت شده است; یعنی, یک حرکت عظیم, مذهبی, دیگر نیست, لذا فشارها, الآن, روی ما است; زیرا, این پایگاهِ الهام بخش را, می خواهند که نباشد و خیال شان, برای همیشه راحت باشد. من احساس نمی کنم دشمنی با خود ایران باشد یا مسائلی از این قبیل بلکه اگر بُعد اسلامی مزاحم منافع استکباری آن ها نباشد آن ها دیگر خیالشان راحت است.
خوب, ما هم که غیر از این چیزی نداریم. شماها که این جا هستید و هزاران نفر مانند ما, در سراسر کشور, از علما و از شخصیّت های مبارز قبلی و اسلامی مان, ما, همه, برای اسلام مبارزه می کردیم. عقیده مان, همین بود که به هر حال, این, حقّ مسلمان ها است که سرنوشت شان را به اسلام بدهند. معلوم بود که ما, اگر عِرق ملی گرایی هم داشتیم, در پرتوِ اسلام بود. از ایران و از هرچه دیگر که حمایت می کردیم, به خاطر این بود که آن را پایگاه اسلام می دیدیم. چیزی هم غیر از این نمی تواند ما را راضی کند. مثلاً اگر حاکمیت اسلام در ایران نباشد تیپ ماها که جمع ایم به چه چیز دلمان را می توانیم خوش کنیم؟
آن ها, آن نقطه حیات ما و تحرّک ما را هدف گرفته اند. این کارشان هم, تازه نیست. از نظر من, همیشه بوده است. در آغاز انقلاب, درست, همین حرف ها بود و حالا هم همین ها است. از یک جهت, چیز تازه ای نیست, ولی از این جهت که پس از بیست سال خیلی صریح و گستاخانه دارند برخورد می کنند و علناً می گویند: (ما این طور می خواهیم و آن طور را نمی خواهیم), جدید است.
ما هم, متأسفانه, یک مقدار, بهانه به دست آن ها می دهیم و به آن ها, کمک می کنیم. من, لازم است که تجربه خودم را بگویم. ما, یک مقدار, با تندروی ها و تحمیل ها و عدم تحمّل سلیقه ها و… گاهی, نیروهای خودمان را در اختیار آن ها می گذاریم. آن هایی که لشگر اسلام اند, با این تندروی ها, ممکن است که از ما زده شوند, لذا باید پا را از مرز اسلام, فراتر نگذاریم. آن جایی که از احکام مسلّم اسلام است, ما, نمی توانیم تنزّل کنیم. اگر هم بخواهیم یک وقتی تنزّل کنیم, در یک محدوده مشخّصی, با ملاحظه کسر و انکسار مصالح و توجه به مصلحت اهم است که خوب, آن هم, قاعده دارد و در کشور, مسؤول هم دارد. آن جایی که حکم قطعی اسلام و قرآن است, نمی شود کوتاه آمد. هیچ کس نمی تواند بگوید: (ما, صرف نظر می کنیم.)! مگر در همان محدوده مصلحت, خوب, این را امام طرّاحی کردند و دارد اجرا می شود ولی وقتی یک مقدار می آییم پایین تر, و مسائل سلیقه ای و احتیاط ها و… مطرح می شود, قطعاً, این جا, باید یک کلانْ نگری باشد; یعنی, باید ببینیم که (این احتیاطات, چه قدر مفید است؟ چه قدر, الآن, مضرّ است؟ چه کسانی را از ما دور می کند؟ چه منافعی را از م
ا سلب می کند؟ چه منافعی را برای ما جلب می کند؟).
من, خودم, معتقدم که خیلی از جوان ها, از خانم ها که فکر می کنیم آن ها تفکّرات جدّی و انقلابی و اسلامی ندارند, این ها, اگر ما, از آن ها, بیش تر از آن اسلام واقعی و آن اسلام بدون پیرایه را توقع نکنیم, آن ها, لشگر اسلام خواهند بود; دلیل ندارد که آن ها نباشند!
من, مهم ترین عامل جابه جا شدن آرا را, همین سخت گیری ها می دانم. در هر دو مورد هم بود. یک موقعی بود که نیروهای رادیکال, سخت گیری های سیاسی می کردند, در ارتباطات خارجی و در کارهای اقتصادی و خصوصی سازی و… به تدریج, مردم, دیدند با آن ها نمی توانند زندگی کنند, بعدش یک شرایطی پیش آمد, یک نیروهایی آمد که نام شان را محافظه کاران گذاشته اند, خوب, دیگر, خاطرشان جمع بود, می گفتند حالا, احتیاطات مان را عمل کنیم و خیلی سخت گیری کردند. مشخصاً, در مجلس شورای اسلامی, در این مدّت, پنج یا شش قانون مطرح شد. این ها که مطرح می شد, از تریبون, مخالف و موافق صحبت کردند, روزنامه ها هم پیرایه بستند, دل مردم را خالی کردند که (این ها, می خواهند زندگی را بر ما سخت کنند!), لذا آرای مردم, از این ها هم برگشت.
ما, واقعاً خودمان, آقایان علما و بزرگان, بنشینند یک حدّ و حدودی برای این مسائل فرهنگی, اخلاقی, اجتماعی, در نظر بگیرند. اتفاق هم می توانیم داشته باشیم. یادمان است که آیة اللّه بروجردی, خوب, شما, اکثراً, از شاگردان ایشان بودید می گفتند: (گاهی, احتیاطات, خلاف احتیاط است.)! البته, خودشان هم, پیوسته احتیاط می کردند, امّا روی این, همیشه, تأکید داشتند که (گاهی, احتیاط, خلاف احتیاط است.) و واقعاً هم, خلاف احتیاط است; یعنی, نَفْس این احتیاط ها و این که فکر کنیم که همه مردم را, می توانیم مانند طلبه ها, مقدّس نگه داریم, درست نیست! حالا, اگر موارد, فردی باشد, شاید یک قدری قابل تحمل باشد, ولی در ارتباطات اجتماعی, خارجی, کارهایی که ما با دنیا داریم, دنیا با ما کار دارد, مسائلی که با هم ارتباط پیدا می کند, در مجامع بین المللی ما می خواهیم باشیم, از منافع اش می خواهیم استفاده بکنیم, بعضی احتیاط ها, خیلی زندگی مان را مشکل می کند. بنده, خودم, به عنوان مسؤول اداره کشور, می دیدم که دست من, در خیلی از جاها, بسته است! ما, اگر در بعضی از جاها, دست مان باز بود, می توانستیم بسیاری از مشکلات کشور را, به خ
وبی, حلّ کنیم, آن هم مشکلات مزمن و عمیق را! با این که سند یا دلیل مُتقنی هم نداشتیم که (این, خلاف انقلاب است, خلاف اسلام است), امّا نمی توانستیم کاری انجام دهیم.
بنده, به هر حال, فکر می کنم که اگر باید از اسلام حفاظت کنیم, از انقلاب حفاظت کنیم و از نیروها حفاظت کنیم, باید به طور جدّی, این اعتدال را محور قرار بدهیم و همان گونه که اسلام است, همان که هست را توقع داشته باشیم. آن احتیاطات و چیزهایی که می تواند باشد یا نباشد و فتاوایی برجوازش است, ما, با همان فتاوا, مشکلات مان را حلّ بکنیم.
اگر ما, یک دندگی کنیم و بر نیروهای جوان, نیروهای اهل زندگی مردم, اهل زندگی اند سخت بگیریم, ضرر خواهیم کرد. ما, هنوز, نتوانسته ایم زندگی متوسطی را برای توده مردم فراهم کنیم; لااقل, مردم, در حدّ زندگی متوسط که حق دارند از شرایط خوب برخوردار باشند! ما خیال می کنیم که برای نان و آب انقلاب نکردن, منافاتی با داشتن یک زندگی متوسط دارد!
خوب, بله, بعضی ها نکردند, ولی اکثراً, برای نان و آب و مسکن و ازدواج و شغل و… است.
ما, باید فضا را به گونه ای کنیم تا بتوانیم کشورمان را بسازیم, تولید ثروت کنیم و کشورمان را ثروت مند کنیم. هر درصدی که رشد تولید ملی داشته باشیم, به همان اندازه, جامعه, ثروت مند می شود. در دوران هشت سال سازندگی, معدل مان, پنج یا شش درصد ثروت مندتر شدن کشور است. سرانه که حساب کنیم, یعنی مردم, در ظرف این هشت سال, مثلاً ثروت شان, پنجاه درصد یا یک مقدار بیش تر, اضافه شده است. حالا, ممکن است که فردی, یک قدری, کم تر شده باشد, امّا مجموعاً, کشور, ثروت مند شده است. ما, باید بیش از این ثروت مند شویم. خوب, این, با سازندگی و تولید و نقد منابع است, برای رسیدن به این ها هم, حتماً, باید دست دولت باز باشد; حتماً, دولت باید بتواند مانور بدهد; حتماً, باید از ابتکارات مدیران استفاده کند; حتماً, باید مدیران ما, شجاع باشند و نترسند و ابتکار کنند. بعضی چیزها, خطرناک است! آدم, خیال می کند که حالا, اگر چهار مدیر را, یک طوری, تنبیه کرد, مسأله درست شده است! بله, از یک جهت, ممکن است که جلوی یک سری فسادها را گرفته باشیم, ولی کاری کرده ایم که برای انجام دادن کاری, باید رئیس جمهور امضا کند, وزیر امضا کند, تا آن مدی
ری که مثلاً در آبادان نشسته, یک تصمیمی بگیرد! می ترسند که تصمیم بگیرند!
ییا وضع را طوری کرده ایم که مردمی که می خواهند سرمایه گذاری کنند, فکر می کنند که فردا, ما, می گوییم: (خوب, این پول چه طور شده, از کجا آمد؟) فکر می کنند که ما, سراغ زندگی اش می رویم و همه چیز را زیر سؤال می بریم! وقتی این طور شد, او, ترجیح می دهد که یا مخفی کار کند و یا در حساب هایی, پیش اشخاصی, در خارج بگذارد! در ایران, بیست درصد سود دارد, می رود دُبی سرمایه گذاری می کند!
وقتی که ریشه اش را می بیند, می ترسد! می گوید: (حالا, برای بچه هایمان هم در خارج یک چیزی داشته باشیم)! این طوری فکر می کنند. خودش, این جا مانده است, نرفته, همین جا کار می کند, خارج هم نرفته, ولی این کار را کرده است!
این, یک نمونه است. قطعاً, از این نمونه ها, خیلی است. به هر حال, آن روح حرف من, گم نشود. من, می گویم, ما اگر بخواهیم هم وحدت ملّی مان را حفظ کنیم و هم مردم را به انقلاب نزدیک بکنیم, باید یک مقدار مواظب باشیم و واقعیّت های زندگی امروزی را, برای مردم مان, در نظر بگیریم. البته, از نظر من, مرزش, حلال و حرام است. من, هیچ موردی را موافق نیستم که حرامی را حلال کنیم و حکم خدا را نادیده بگیریم, ولی (إنَّ اللّه یحب أن یؤخذَ برُخَصِهِ کما یحبّ أنْ یؤخذ بعزائمه)! من, این حرف را, نخستین بار, از امام, در درس اش شنیدم و فکر می کنم که آن, با توضیحاتی که امام دادند, نقطه آغاز اعتدال گرایی در من شد و فکر کردم که راه درست, همین است.
حالا, آن طرف قضیه هم, خوب, آن ها, به آن حاکمیّتی که من عرض می کنم قانع نیستند; آن ها, اباحی گری می خواهند! آن ها, واقعاً, می خواهند که افکار آتاترک پیاده شود! در حقیقت, در بخشی از نیروهای سیاسی و افراد ما که دارند فعّالیت می کنند, افکار آتاترک حاکم است; یعنی, واقعاً, برگشته اند و همان هایی که گاهی از امام هم دم می زنند, الآن, افکار آتاترک را می پسندند! حکومت لاییک, لاییک این نیست که دین نباشد, می گویند: (دین, دخالت نکند; زیرا, دین, برای فرد است و خدا.)! الآن این فکر, خیلی دارد شکل می گیرد و ما, نگرانیم که کاری که پهلوی نتوانست در ایران بکند, این ها انجام دهند! مأموریت پهلوی هم, همان مأموریت آتاترک بود, ولی آتاترک موفق شد, پهلوی موفق نشد. پهلوی, یک مدّتی, فشار آورد, عکس العمل اش, همین انقلاب اسلامی شد. الآن, همان حرف ها, به زبان روشنفکرها مطرح می شود! او, یک دیکتاتور بود, ولی امروز, از زبان اهل قلم و اهل توجیه فرهنگی و… خارج می شود! این زبان, غیر از زبان پهلوی است و حتّی غیر از زبان آتاترک است. حتماً, دو طرف قضیه را, ما, باید مواظبت کنیم و این ها را به هم نزدیک کنیم, کاری بکنیم که ان شاء اللّه, همه, به یک اسلامی که قابل اجرا است, قانع باشیم. حقیقتاً, محتوای اسلام, در این زمان هم قابل اجرا است.